مجموعه اشعار آئینی با موضوع حضرت عبدالعظیم حسنی(ع)
وارث:
افق فضل و شرف را قمري پيدا شد |
|
باز از بحر ولايت گهري پيدا شد |
درسماوات و زمين جشن عظيم است امشب |
||
در رياض علوي سرو روان اين پسر است |
|
بهترين زاده ابناء جهان اين پسر است |
اوست سروي كه بود دامن هستي چمنش |
||
اهل فضل و شرف و علم زعيمش خوانند |
|
صاحبان كرم و جود كريمش خوانند |
اوست ماهي كه بر ابناء زمان مي تابد |
||
قامتش سرو و لبش كوثر و رويش ماه است |
|
حرمش كعبه آمال دل آگاه است |
خاص و عامند ز هر سوي رهين كرمش |
||
نعمت ساية اين دسته گل عترت را |
|
اهل ري قدر بدانيد چنين نعمت را |
بال جبرئيل زده سايه به بام و درتان |
||
يا حجاز است و بُوَد كعبه جاويدانش |
|
ري سپهر و حرم اوست مه تابانش |
دوست دارم كه شب و روز ز لطف وكرمش |
||
آيه وحي در اين خانه كتابت دارد |
|
زائر او به خدا فيض قرابت دارد |
ماه صد انجمن اينجاست خدا مي داند |
||
خاك درگاه تو بر درد دل خسته شفاست |
|
اي گل باغ حسن عطر تو بر روح صفاست |
«ما به اين در، نه پي حشمت وجاه آمده ايم» |
||
حُسن پيداي حَسن سرّ نهان حسني |
|
تو به باغ دل ما سرو روان حسني |
ما به خاك حرمت روي نياز آورديم |
||
عصمت فاطمه و عزّت حيدر داري |
|
تو عطا و كرم آل پيمبر داري |
جان به قربان تو اي سيّد پاكيزه سرشت |
||
به تو و عزّت آباء کرامت سوگند |
|
به جلال و به كمال و به مقامت سوگند |
تو كه سايه به سر خلق دو عالم فكني |
||
غلامرضا سازگار(میثم) |
||
می برد دل را نسیم تربتت سوی بهشت |
|
ای شمیم نام تو خوشتر ز گلبوی بهشت |
محمود تاری(یاسر) |
||
نگين ري |
||
با دوستان فاطمه ، لطف عميم داشت |
|
از بوستان فاطمه ، عطر و شميم داشت |
شب تا به صبح شعر « شفق » را مرور كرد |
||
محمدجواد غفورزاده(شفق) |
||
درسايه ولايت |
||
عبد خداي بود و مقامش عظيم بود |
|
نام گراميش اگر عبدالعظيم بود |
عبد حقير اوست « وفايي» اگر چه باز |
||
سيد هاشم وفايي |
||
كعبه خاكيان افلاكي |
||
سر خوش از بادة حضور شود |
|
صبح صادق كه ميدمد دل من |
محمد علي مجاهدي |
||
كعبه اجلال |
||
تا خطّه ي ري بوي تو آمد به مشامش |
||
آرند ملايك همگان عرض سلامش |
|
هركس كه سلامي دهد از دور به قبرت |
گر قبر حسن جدّ تو دور از نظر ماست |
||
غلامرضا سازگار(میثم) |
||
آريم رو به سوي تو يا سيد الكريم |
|
مائيم و عشق روي تو يا سيد الكريم |
هر شب "فراز "با گل نور نگين ري |
||
محمد تقي مرداني "فراز" |
||
مقيم كوي صفا |
گر به کوی صفا مقیم شوی |
جعفر رسول زاده(آشفته) |
فهرست |
آستانه ري |
||
از دست غم به ساغرمَي مي برم پناه |
|
هر دم كه من به نغمه ني مي برم پناه |
مصطفی طايي شميراني(بسیط) |
||
*.منظور ، کیخسرو یکی از شاهان ایران زمین است. |
||
مرغ طبعم شهپر جان باز كرد |
||
تا به قاف قرب یزدان پر كشيد |
|
تا به اواَدناي جانان پر كشيد |
"صالحي" از كبر ونخوت دور باش |
||
حسن صالحي خميني |
||
شهاب معرفت |
||
خفـتـه در ايـن بـارگـــه دُرّ خوشـاب معــرفـت |
||
روشني بخش دل عالم، شهاب معرفت |
|
مي درخشد بارگاهش تا فراسوي زمان |
سیّد محمّد صالحی کوشا |
||
فهرست |
چراغ روشن عشق |
||
فروغ عترت و قرآن توان ديد |
|
به ديوار و در اين بيت توحيد |
(حسان) اينجا مطاف مومنين است |
||
حبیب چایچیان (حسان) |
||