مراسم پر فیض قرائت دعای کمیل با مداحی حاج ماشالله عابدی +گزارش تصویری و صوت

کد خبر: 17156
مراسم پر فیض قرائت دعای کمیل با مداحی حاج ماشالله عابدی در مسجد شهدا برگزار شد.

وارث: مراسم پر فیض قرائت دعای کمیل با مداحی حاج ماشالله عابدی در مسجد شهدا برگزار شد.

در ادامه اشعار خوانده شده توسط حاج ماشالله عابدی را آورده ایم.

مناجات با امام زمان علیه السلام: 

هر روز بی حضور تو سالی به من گذشت

هر شب ز غیبت تو ملالی به من گذشت

زآن هفته ای که داشت دلم انتظار تو

ای ماهِ من! مپرس، که سالی به من گذشت

ای یوسفِ عزیز من! از دوری رُخَت

یعقوب آگه است چه حالی به من گذشت

عمری که صَرف بی گل روی تو شد مرا

چون حالِ مرغ بی پر و بالی به من گذشت

آسان نبود هجر تو ای گل مرا، ولیک

این هجر با امید وصالی به من گذشت

صبری که در فراق تو کردم محال بود

با لطفِ عشق امر محالی به من گذشت

«رنجی» شکایتی ز جفایت نمی کند

با مهر یا به قهر تو حالی به من گذشت


شعر خوانده شده در رثای حضرت حمزه علیه السلام: 

ای شیرخدا و اسد احمد مختار

در بدر و احد لشکر حق را سر و سردار

هم پیشتر از حزب خدا یار محمّد'

هم بهر نبی بعد علی، حیدرکرار

از خشم تو بر جان عدو آتش دوزخ

وز تیغ تو در سینه نفس‌ها شرر نار

در بدر مه روی تو چون بدر درخشید

در جنگ احد جان به کف و عاشق ایثار

رویید ز لب‌های محمّد گل لبخند

در رزم چو کردی به عدو حمله علی‌وار

با دست غضب فرق ابوجهل شکستی

تا کس نرساند به محمّد دگر آزار

هرجا که تو شمشیر گرفتی به کف دست

دشمن به هراس آمد در عرصۀ پیکار

در خطبۀ شام از تو و نام تو سخن گفت

چارم وصی ختم رسل، حجّت دادار

هم شیرخدا خوانْدَت و هم شیر پیمبر

هم خواند تو را هم قدم جعفر طیار

ای کاش که در عرصۀ صفّین تو بودی

تا یار علی بودی چون مالک و عمار

ای کاش پس از ختم رسل بودی و بودی

یار علی و فاطمه بین در و دیوار

ای کاش که هم سنگر عباس تو بودی

تا بود حسین بن علی را دو علمدار

وقتی به تنت رفت فرو نیزۀ وحشی

در جنگ احد رنگ پرید از رخ انصار

تو نقش زمین‌گشتی یا چرخ زمین خورد؟

تو خفته به خون یا فلک افتاد ز رفتار

بینیِ تو ببرید و ده انگشت جدا کرد

پهلوی تو بشکافت ز کین هند جگرخوار

چون هند جگر خوار معاویه نزاید

لعنت به چنین مادر و فرزند ستمکار

لعنت به یزید و به معاویه و این هند

نفرین به ابوسفیان آن کافر غدار

این چار نفر مادرشان بود سقیفه

حق است اگر سنی و شیعه کند اقرار

بر چارم این چار نفر باد فزون‌تر

لعنت ز خدای احدِ قادر قهار

او بود که با دست ستم چوب جفا زد

بر لعل لبِ نورِ دلِ احمد مختار

او بود که با بازوی بسته به اسارت

آورد همه فاطمه‌ها را سر بازار

او بود که در شام نوامیس خدا را

چادر بگرفت از سر و آورد در انظار

یکسو به سر نیزه سر شاه شهیدان

یکسو هدف سنگ تن عابد بیمار

«میثم» غم اولاد علی را نتوان گفت

جز با جگر سوخته و دیدۀ خونبار

کلیک کنید


کلیک کنید

/ش121