چرا آدم بی حیا بی دین است؟

کد خبر: 20486
شرم و حیا همیشه به نوعی با مفهوم ترس همراه است؛ همان‌طور که همیشه در تقوا و دین‌داری نیز مفهوم ترس وجود دارد. وقتی کسی نترسد خودش را حفظ نمی‌کند. مانند بچه که چون از آتش نمی‌ترسد، نه تنها خود را از آن دور نمی‌کند، بلکه با شتاب به سوی آن خیز برمی‌دارد.
وارث: سوال، سوال خوبی‌ست اگر بیشتر پرسیده شود، اگر بیشتر این‌گونه برداشت شود که آیا واقعا آدم بی‌حیا بی‌دین است؟ تا خود سوال آن‌گونه که باید باورپذیر و تفهیم نشود، شاید پاسخ دادن به آن هم دردی را دوا نکند. اما اینکه چرا این سوال برای جامعه‌ی ما واقعاً سوال نیست و برداشت تک تک افراد جامعه طبق این سوال نیست، جای کمی تامل دارد.


به طور مثال، اخیرا درباره کسی که فحاشی می‌کند می‌گویند ادبیاتش خوب نیست. فحاشی می‌کند ولی جامعه با این ضد هنجار برخورد مسالمت‌آمیز دارد یا بهتر بگوییم آن را توجیه می‌کند که چیز مهمی نیست، فقط ادبیاتش خوب نیست. یا وقتی به کسی تذکر می‌دهی که غیبت نکن، خیلی راحت از کنار آن با این توجیه که مشغول درد و دل کردن هستم، می‌گذرد. غیبت‌ها، بدحجابی‌ها، بی‌غیرتی‌ها و بسیاری از نابه‌‌هنجاری‌ها این‌قدر در جامعه دیده شده است و چشم به آن عادت کرده و توجیه شده است که دیگر حتی تیتر ناهنجار بودن آن را نیز پاک کرده‌ایم و آن را بدعادتی یا حتی تاسف‌بارتر به یک نوع مد تبدیل کرده‌ایم.


حال آنکه واضح و مبرهن است در همه‌ی این موارد آنچه که وجود ندارد شرم و حیا از انجام این معاصی است. این‌گونه رفتارها نه تنها از نظر شرع مورد قبول نیست، حتی عقل نیز آن را به عنوان یک رفتار نابهنجار رد می‌کند. پس چگونه ممکن است چیزی که عقل نیز آن را مردود می‌داند آن‌قدر رواج پیدا کند که به یک مد تبدیل شود؟



لا حیا لمن لا دین له

شرم و حیا همیشه به نوعی با مفهوم ترس همراه است؛ همان‌طور که همیشه در تقوا و دین‌داری نیز مفهوم ترس وجود دارد. وقتی کسی نترسد خودش را حفظ نمی‌کند. مانند بچه که چون از آتش نمی‌ترسد، نه تنها خود را از آن دور نمی‌کند، بلکه با شتاب به سوی آن خیز برمی‌دارد.


حیا به معنای انقباض و خودداری نفس از زشتی‌ها و ترک زشتی‌هاست. در مباحث اخلاقی رذیله‌ای تحت عنوان وقاحت مطرح است و علمای اخلاق، وقتی وقاحت را از نظر اصطلاح تعریف می‌کنند، می‌گویند: «وقاحت عبارتست از عدم مبالات نفس نسبت به ارتکاب محرمات شرعیه، قبایح عقلیه و عرفیه».


عدم مبالات نفس از ارتکاب به تعبیر ما همان پررو ایست. اگر انسان کاری را که از دیدگاه عقل زشت است انجام دهد و اصلا هم به روی خودش نیاورد و برایش اهمیت نداشته باشد، آیا این رفتار غیر از پررویی و بی‌حیایی‌ست؟ از نظر درونی برای چنین کسی ذره‌ای ناراحتی ایجاد نمی‌شود. لذا منشا ارتکاب گناه برای کسی که به معاد و نبوت هم اعتقاد دارد چیزی جز بی‌حیایی نیست.


امام صادق علیه السلام می‌فرمایند: «الوقاحه صدر النفاق والشقاق والکفر». سرآمد همه‌ی اینها بی‌حیایی‌ست. یعنی سرآمد نفاق، شقاق و کفر بی‌حیایی‌ست. شخص بی‌حیا دین ندارد. بی‌حیایی سرآغاز همه‌ی شرارت‌هاست. زیرا انسان دیگر ترسی ندارد، پروایی ندارد که خود را از آتش دور نگه دارد. این است که می‌گویند در مفهوم حیا و تقوا ترس نیز وجود دارد.


وقتی نترسی، چه عقل برایت حکم بیاورد و چه دین فرقی نمی‌کند. مانند همان بچه با شتاب و ذوق به سوی آتش خیز برمی‌داری، این می‌شود وقاحت، این می‌شود پررویی، این می‌شود بی‌حیایی...


اما این شرم و حیا که دین آن‌قدر بر آن تاکید داشته و حتی آدم بی‌حیا را بی‌دین می‌داند چیزی نیست که قرار باشد تو بروی گوشه‌ی خانقاهی بنشینی و ریاضت بکشی و آن را طلب کنی... نه، کاملا فطری است. انسان به حکم انسان بودنش آن را دارد. وقتی آدم و حوا از بهشت هبوط می‌کنند، تلاش آدم و حوا برای حفظ حیای خود، با استفاده از برگ درختان را به وضوح می‌بینی:


«فَدَلّهُما بِغرورٍ فلمّا ذاقا الشّجره بَدَت لَهُما سَوءاتُهُما...» و به این ترتیب، آنها را با فریب (از مقامشان) فرود آورد. و هنگامی که از آن درخت چشیدند، اندامشان [عورتشان] بر آنها آشکار شد. (سوره اعراف ـ آیه 22)


«فَاکلا منها فَبَدَت لَهُما سَوءاتُهُما و طَفِقا یَخصِفانِ علیهما مِن وَرَقِ الجَنّه...» سرانجام هر دو از آن خوردند، (و لباس بهشتی آنها فرو ریخت) و عورتشان آشکار گشت و از برگ‌های (درختان) بهشتی برای پوشاندن خود جامه دوختند. (سوره طه ـ آیه 121)


آری، حیا این‌گونه ارزش فطری‌ست برای بشر که از سرآغاز تاریخ همراه انسان بوده است. بی‌راهه نگفته‌ام اگر بگویم اصلا شیطان آدم و حوا را به این علت ترغیب به خوردن از درخت ممنوعه کرد که می‌خواست حیای آدم و حوا را از ایشان بیگرد. او بهتر می‌دانست چه گوهری را می‌خواهد بستاند:


«فَوَسوَسَ لهما الشّیطانُ لِیُبدِیَ لهما ماورِیَ عنهما من سَوءاتُهُما و قال ما نهکُما...» سپس شیطان آن دو را وسوسه کرد، تا آنچه را از اندامشان پنهان بود، آشکار سازد؛ و گفت: پروردگارتان شما را از این درخت نهی نکرده...»


این گوهر فطری وقتی بهتر درک می‌شود که بدانیم افراط و تفریط قوا منشا گناه هستند و تنها نیرویی که انسان را از همین افراط و تفریط‌ها باز می‌دارد همین شرم و حیاست. انسان در ارتباط با خواسته‌های نفس است که گناه کرده و عمل زشتی را انجام می‌دهد که حتی عقل تقبیح می‌کند و می‌گوییم وقیح است. قوای نفسانی سه حالت افراطی، تفریطی و اعتدالی دارند. مثلا در باب شهوت، شخص به دنبال رباخواری، حرص و مال‌اندوزی است. این موارد حالت افراطی شهوت است. یعنی حالت افراطی شهوت، او را به این رذیله حرص و مال‌اندوزی می‌کشد و منشا این می‌شود که پول و مال را روی هم انباشته کند، از هر جایی و هر دری که می‌شود. چنین آدمی دیگر هیچ مرزی نمی‌شناسد. این شخص، آدم وقیحی است و غیر از این هم نمی‌شود در مورد او چیزی گفت.


بزرگترین بی‌حیایی و وقاحت هم این است که آدم بداند در محضر کیست و باز جرات بر گناه داشته باشد. انسان از مردم خجالت بکشد و بترسد ولی از خدای خودش شرمی نداشته باشد.


«... ان الله لا یحب من کان خوّانا اثیما (107) یستخفون من الناس و لا یستخفون من الله و هو معهم اذ یبیّتون ما لا یرضی من القول و کان الله بما یعملون محیطا (108)» (... خداوند، افراد خیانت‌پیشه گنهکار ا دوست ندارد. آنها (زشتکاری خود را) از مردم پنهان می‌دارند اما از خدا پنهان نمی‌دارند. و هنگامی که در مجالس شبانه، سخنانی که خدا راضی نبود می‌گفتند، خدا با آنها بود؛ خدا به آنچه انجام می‌دهند، احاطه دارد). آیه 107 و 108 سوره نساء.


چیزی که انسان را از هر کار زشت و ناپسندی باز می‌دارد همین حیاست. اگر حیا و تقوی نباشد انسان حتی از آن بچه خردسال نیز بدتر خواهد بود. زیرا بچه نیروی عقلش ضعیف است اما انسان بی‌حیا حتی با نیروی عقل هم قدم به پرتگاه می‌گذارد.


رسول اکرم صلی الله علیه و آله می‌فرمایند: «الحیاء هو الدین کلّه». تمام دین حیا است.


معصومه علوی خواه

/م118