چرا نقل آنچه شنیده ایم دروغگویی است؟

کد خبر: 2098
بر اساس آموزه های دینی، فرد مسلمان نه تنها بايد از دروغ كه سخني زشت و ناپسند است دوري كرد، بلکه باید از گفتن و پراکندن چيزي كه بدان يقين ندارد بدون تحقیق و اطمینان به درستی آن هم احتراز کند.
وارث
يكي از آفات زبان اين است كه انسان هر چه شنيد، بدون تحقيق و تفحص در راستي آن بي درنگ براي ديگران نقل كند، گرچه او قصد ندارد دروغ بگويد و آنچه شنيده بدون كم و زياد نقل مي كند، اما سخن او دروغ به شمار مي آيد چون اطمينان به راستي و درستي آنچه مي گويد ندارد. در همین باره پيامبر بزرگوار اسلام (ص) مي فرمايند؛ در دروغگو بودن كافي است كه شخص هر چه مي شنود نقل مي كند.

پيامبر اعظم (ص) مي فرمايند اگر هر چه را كه انسان مي شنود نقل كند در شمار دروغگويان درآمده است، اما ما گاهي در نقل آنچه شنيده ايم نيز دقت نمي كنيم و چه بسا چيزي از آن كم و يا به آن مي افزاييم و سپس براي ديگران نقل مي كنيم. بايد هنگام سخن گفتن دقت كنيم كه هر چيزي را نقل نكنيم چون انسان هر چه را مي شنود نبايد نقل كند چه رسد كه در نقل سخني مبالغه كند و سخني را بپروراند و براي ديگران نقل كند.

با توجه به آن برداشتي كه پيامبر(ص) از دروغ ارائه دادند، مسلما شايعه پراكني از مظاهر روشن دروغ است. شايعه پراكني يكي از حربه هاي شيطان و هوادارانش است كه هرگاه بزرگان دين، براي هدايت بشر و تشكيل جامعه سالم و الهي قد برمي افراشتند، دشمنان دين و خدا با همه ابزارهاي شيطاني، از جمله با دروغ و تهمت و شايعه پراكني در برابر آنها مي ايستادند تا مردم را از گرد مصلحان و رهبران الهي پراكنده كنند و در نتيجه خود به اغراض شيطاني و منافع خود برسند.

با بررسي تاريخ می توان پی برد كه در صدر اسلام نيز دشمن براي اينكه مسلمانان را در راه حمايت از پيامبر(ص) و استقامت در راه دين باز دارد بيم و ترس در دل آنها ايجاد مي كرد و به شايعه پراكني متوسل مي شد. چنانكه خداوند مي فرمايد: چرا منافقان اسرار جنگي اسلام را فاش مي كنند و چون امري كه باعث ايمني يا ترس مسلمانان است و بايد پنهان داشت منتشر مي سازند تا دشمنان آگاه شوند در صورتي كه اگر به رسول و به صاحبان حكم رجوع مي كردند همانا تدبير كار را آنان كه اهل استنباط اند مي دانستند و در آن واقعه صلاح انديشي مي كردند.

آيه 83 سوره نسا داستان بدر صغري را ياد مي كند كه پس از جريان جنگ احد كه با سرپيچي مسلمانان از فرمان پيامبر آنان شكست خوردند و در آخر خداوند پيامبر را ياري كرد تا با اندك نيروهاي خود بر مشركان چيره گردد و اسلام را از نابودي حتمي نجات بخشد. منافقان با بر شمردن توان دشمن و بيان پيروزي آن در جنگ احد مي خواستند در دل مسلمانان و ياران پيامبر شك و ترديد ايجاد كنند و از ناحيه شايعه پراكني خود مومنان را گمراه سازند.هدف آنها چيزي جز مخالفت با رسول خدا(ص) نبود.

از اين آيه بدست مي آيد كه منظور از آنچه در ارتباط با خوف و امن به منافقان مي رسيد و سپس آنان را منتشر كردند اراجيفي است كه به وسيله كفار و ايادي آنها براي ايجاد اختلاف و نفاق در بين مومنان ساخته و پرداخته مي شد و مومنان ضعيف الايمان آن را منتشر مي كردند و پروا نمي كردند كه انتشارآن خبرها باعث سستي و تزلزل مسلمانان شود.

انسان اگر در نقل شايعه هيچ انگيزه سويي حتي قصد خودنمايي نيز نداشته باشد بايد بنگرد كه نقل آن خبر فايده اي هم دارد يا نه، به علاوه بايد بينديشد كه اصلا آن شايعه اساسي دارد يا نه؟ شايد كسي كه آن شايعه را براي من نقل كرده اشتباه كرده است يا ديگري به دروغ آن خبر را به او رسانده پس بايد پيش از ارائه خبر در درستي آن تحقيق كنيم و چنان با دقت و تامل سخن گوييم كه وقتي كسي حرف ما را شنيد به ما اطمينان داشته باشد و بگويد هيچ ترديدي در حرفهاي فلاني نيست و هر چه او مي گويد درست است و نسنجيده حرف نمي زند.

انسان بايد سنجيده و درست سخن بگويد تا مردم به او اعتماد كنند و در سايه اعتماد مردم شخصيت و منزلت والايي در جامعه به دست آورد. اگر كسي دنبال كسب موقعيت اجتماعي والاست بايد سعي كند از راه جلب اطمينان و اعتماد مردم چنان موقعيتي را براي خود فراهم كند كه مردم به سخنان و رفتار او اعتماد كامل را داشته باشند و بگويند فلاني نابجا سخن نمي گويد و حرفهاي او راست و صحيح است. چنين موقعيتي هم موجب نفع دنيوي مي شود و هم اخروي، چرا كه از بعد دنيوي منافع راستگويي و دقت در گفتار مشخص است و از بعد اخروي نيز موجب خشنودي خدا و درجات عالي بهشت برين خواهد بود.

در نتيجه مي توان گفت نبايد به اندك بهانه اي آنچه را شنيده ايم نقل كنيم صرف نظر از اينكه غالبا با بي دقتي در آنچه شنيده ايم تصرف هايي مي كنيم و يا از آن مي كاهيم و يا به آن مي افزاييم،بيان هر مطلب صحيح و راستي نيز صحيح نيست چه بسا مصلحت نباشد سخن راستي را نقل كنيم چه بسا آبروي كسي در خطر افتد كه اين حرام و ناپسند است و مورد غضب خداوند مي باشد.

منبع:مهر