دنیاگرایی افراطی و میرایی در مراقبه قلب
نكته بسيار مهمي كه از منظر علماي اخلاق و سالكان راه حق همواره مورد توجه قرار گرفته، موازنه بين منافع و مضار است. آدميان به صورت فطري دنبال منافع خود مي گردند. از يك منظر مي توان گفت چه آدمي تسليم امر حق باشد چه تسليم حق نشده باشد در دو صورت دنبال منافع است تفاوت اين جاست كه گاهي انسان، نشاني درستي از منافع خود ندارد و نمي داند آنچه كه به نام منفعت دنبال او مي گردد در واقع مضار است همچنان كه آيه شريفه قرآن مي فرمايد: عَسَى أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئًا وَهُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَعَسَى أَنْ تُحِبُّوا شَيْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَكُمْ / اي بسا خير شما در همان چيزي باشد كه از آن كراهت داريد و چه بسا چيزي را دوست داشته باشيد در حالي كه شر شما در آن است."
در آيات ديگري از قرآن حكيم بر اين حقيقت تكيه مي شود كه: " بَلْ تُؤْثِرُونَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا. وَالآخِرَةُ خَيْرٌ وَأَبْقَى." آدمي كه افق و چشم انداز ديد او كوتاه است بيشتر دنبال منافع كوتاه است، مي خواهد در لحظه به يك سود برسد اما متوجه نيست كه آن سود لحظه اي چه آثار و عواقبي دارد در صورتي كه قرآن ما را دعوت به اين مي كند كه اگر دنبال سود و منفعت هستيد بگرديد ببينيد آن منفعت و سود چه عواقب و فرجامي دارد؟
ذهن و روح عاقبت انديش، سرمايه اي براي مراقبه
اگر كسي اندكي نهج البلاغه امام علي عليه السلام را تورق كند متوجه مي شود چه بخش عظيمي از مطالب روشنگرانه اين كتاب هشياركننده و بيداربخش به مرگ انديشي و عاقبت انديشي اختصاص يافته است، يعني همان چيزي كه در مراقبات روحاني و قلبي به آن نياز داريم. يكي از پايه اي ترين نقاط در مراقبه آنجاست كه مراقب تعريف مان از منافع و مضار باشيم و مطابق با آموزه قرآني متوجه باشيم آيا آن چيزي كه ما از آن بدمان مي آيد و از آن فرار مي كنيم واقعا بد است و بايد از آن فراري بود و آنچه خوب يافته ايم آيا حقيقتا خوب است و بايد مجذوبش شد؟ مثل كسي كه ذائقه اش چيزي را شيرين مي يايد در صورتي كه آن چيز حقيقتا شيرين نيست بلكه او از درون به خود تلقين مي كند كه آن چيز شيرين است مثل فردي كه آب شوري را مي خورد و شيرين مي يايد.
نماز جماعت نمي رويم و غمگين هم نمي شويم
آيت الله ملكي تبريزي در مقدمه كتاب "المراقبات" درباره موازنه سود و زيان مي نويسند: اى انسان ! تو در رابطه با منافع این دنیاى زبون در حرکات و سکنات خود آنگونه عمل مى کنى که سود بیشترى برده و منافع بیشترى را کسب نمایى . به همین جهت چیزهایى را انتخاب مى کنى که مزیت و برترى بیشترى داشته باشد . بلکه از این هم بالاتر، به خاطر آب و غذا و رختخواب بهتر، خود را خسته و وقتت را صرف مى کنى در حالى که به خوبى مى دانى از این خستگى به جز تفاوت كمى به دست نمى آید که آن هم همیشگى نبوده و به زودى از بین مى رود. پس چرا در رابطه با آخرت خود اینگونه نیستى ، با وجود این که نعمتهاى آخرت پایدار و جاوید بوده و نعمتهاى این دو جهان با هم قابل قیاس نیستند . مثلا اگر کالایى را جهت تجارت خریده و سپس متوجه شوى که اگر به جاى آن ، کالاى دیگرى مى خریدى ، استفاده تو دو چندان مى بود، اندوهگین و ناراحت شده و خود را سرزنش مى کردى که چرا از این مطلب غافل بودم و تصمیم مى گرفتى که از این به بعد بى گدار به آب نزنى . ولى اگر در تجارت آخرت هفتاد برابر سود یا بیش از آن را از دست بدهى غمگین نمى شوى . مثلا نماز جماعت در مسجد جامع با امامت عالم باتقوا به خصوص اگر جمعیت زیادى به او اقتدا کرده باشند، ثواب آن هزاران بار بیش از نماز فراداى در خانه است . با این وجود در مورد آن کوتاهى کرده و براى از دست دادن آن حتى به اندازه یک دهم از دست دادن مال دنیا هم ناراحت نمى شوى.
وقتي خسران در كلكسيون افتخارات قرار گيرد
نكته اي كه در اين سطرها از سوي اين عالم ديني مورد توجه قرار مي گيرد اين است كه وقتي انسان متر و ميزان اصيل سرمايه هايش را از دست مي دهد و تعريف او از داشته و نداشته هايش يك تعريف صرفا دنيايي مي شود در آن صورت او در افق ديد كوتاهي گرفتار مي آيد كه سود خود را زيان و زيان خود را سود مي بيند.
اگر اندكي از مال خود را از دست بدهد به تعبير امام علي عليه السلام شب نمي تواند بخوابد اما همان آدم چه بسا در طول روز دل هاي بسياري از مردمان را شكسته باشد و حقوق آدم هايي را ضايع كرده باشد اما در محاسبات خود آن تضييع كردن حقوق و شكستن قلب ها را نه تنها يك خسران و زيان به حساب نياورد چه بسا از افتخارات خود نيز برشمارد. پس نكته مهم در مراقبه اين است كه ذهن و ذائقه انسان مسموم و مغشوش نشده باشد چرا كه اگر ذائقه و ذهن انسان آفت زده باشد در تشخيص هايش نيز اين آفات را دخالت خواهد داد و به خاطر همان سود را زيان و زيان را سود خواهد فهميد و بر همان تشخيص هم رفتار خواهد كرد.
اگر همت بزرگ تر دنيا باشد قلب مي ميرد
اما مراقبت از ذائقه و گرفتار نيامدن در تشخيص هاي ناصحيح چگونه ميسر مي شود؟ آيت الله ميرزا جواد ملكي تبريزي در مراقبات به سخن عبرت آموز و تكان دهنده معصوم عليه السلام استناد مي كنند كه: "کسى که صبح کند و همت و خواست بزرگتر او دنیا باشد پیوند خود را با خداوند بریده و خداوند چهار چیز را در قلب او جایگزین مى نماید : غمى يا بي بصيرتي که هیچگاه از او جدا نشود، کارى که هیچگاه از آن فراغت نیابد، فقرى که هیچ گاه به بى نیازى نرسد و آرزویى که به پایان آن نرسد ." در واقع در كلام معصوم آنچه برجسته مي شود القاي اين مفهوم است كه ريشه همه اين آفت ها در دنياگرايي صرف و افسارگسيخته است. دنياگرايي افراطي است كه قلب انسان را به ميرايي مي كشاند و وقتي قلب كسي مُرد در واقع ايمان او هم از دست رفته است و كسي كه ايمان خود را از دست داده باشد بصيرت تشخيص منافع و مضار را در خود از دست داده است و چنان آلوده دنيا شده كه آرزوهايش پايان نمي پذيرد و حتي اگر همه ثروت هاي دنيا را در اختيار داشته باشد باز خوي گدايان را در خود دارد.
/ف.م214