معنی و جایگاه اخلاص در قرآن کریم
وارث: کلمه اخلاص در حدود 50 بار در قرآن آمده است و همین طور سورهای به همین نام در قرآن وجود دارد. این سوره نقش مهمی در عبادات اسلامی دارد و هر مسلمان در نمازهای یومیه این سوره را میخواند اما این توصیه به چه معناست؟
اخلاص، زندگی برای خدا
کلمه اخلاص بر پاکی، صفا و تنزه از ناپاکی و شائبه دلالت میکند و شیء خالص آن شیئی است که در آن هیچگونه شائبه مادی و معنوی نباشد و آنچنان که خدای تعالی در آیه 66 سوره نحل فرموده است « وَإِنَّ لَکُمْ فِی الأَنْعَامِ لَعِبْرَةً نُّسْقِیکُم مِّمَّا فِی بُطُونِهِ مِن بَیْنِ فَرْثٍ وَدَمٍ لَّبَنًا خَالِصًا سَآئِغًا لِلشَّارِبِینَ : و در دامها قطعا براى شما عبرتى است از آنچه در [لابلاى] شکم آنهاست از میان سرگین و خون شیرى ناب به شما مىنوشانیم که براى نوشندگان گواراست.»
همچنین در قرآن مجید تعبیر «اخلاص برای دین خدا» آمده است، «أَلَا لِلَّهِ الدِّینُ الْخَالِصُ وَالَّذِینَ اتَّخَذُوا مِن دُونِهِ أَوْلِیَاء مَا نَعْبُدُهُمْ إِلَّا لِیُقَرِّبُونَا إِلَى اللَّهِ زُلْفَى إِنَّ اللَّهَ یَحْکُمُ بَیْنَهُمْ فِی مَا هُمْ فِیهِ یَخْتَلِفُونَ إِنَّ اللَّهَ لَا یَهْدِی مَنْ هُوَ کَاذِبٌ کَفَّارٌ: آگاه باشید آیین پاک از آن خداست و کسانى که به جاى او دوستانى براى خود گرفتهاند [به این بهانه که] ما آنها را جز براى اینکه ما را هر چه بیشتر به خدا نزدیک گردانند نمىپرستیم البته خدا میان آنان در باره آنچه که بر سر آن اختلاف دارند داورى خواهد کرد در حقیقت خدا آن کسى را که دروغپرداز ناسپاس است هدایت نمىکند.» (زمر،3) این آیه دین خالص را مختص خدا میداند.
اخلاص مربوط به بعد معنوی و مادی زندگی میشود. از این رو نسبت مستقیمی میان زندگی پاک و یا حیات طیبه میتوان برقرار کرد که آن را حیات قرآنی خواندهاند. حیات بیشائبه توصیهای قرآنی است. اما مراد از شائبه چیست؟ در تفسیر المنار در خصوص اخلاص میخوانیم، اخلاص دین برای خدا یعنی اینکه انسان در دین تنها به خدا توجه کند و غیر او را نخواند و با او هیچکس را پرستش نکند، نه برای جلب منفعت و نه برای دفع ضرر و به غیر خدا دوستان و اولیایی که واسطه او و خدا شوند برنگزیند. بلکه همه آنچه متعلق به دین و عبادت است را از روی خلوص و پاکی برای تنها برای خدا به جای آورد و به غیر توجه نکند و به غیر از اسباب عام از چیزی جز او کمک نگیرد.
هدف مومن مخلص باید خدا باشد. از این رو، بهشت و جهنم به عنوان غایت کنار میرود و زندگی مخلصانه از زندگی زاهدانه تمایز مییابد. هدف زاهد رسیدن به بهشت و اجتناب از جهنم است و از این رو میتوان خلوص نیت زاهد را به مورد چالش قرار داد. اما در امور مادی میتوان گفت، زاهد زندگی خالص و بیشائبهای دارد، زیرا به هر نیتی که شده او در زندگی مادی خالصانه عمل کرده است. اما در همان امور مادی نیز میتوان پرسید مادیات بیشائبه یک زاهد چرا بیشائبه است؟ جواب حاکی از عدم خلوص است زیرا زاهد خواهد گفت از برای بهشت و یا از برای اجتناب از جهنم چنین بوده است.
در مجمع السلوک چنین میخوانیم که اخلاص در عمل آن است که فرد مخلص در دنیا و آخرت به خاطر انجام عمل پاداش نخواهد و این اخلاص صدیقان است. اما کسی که بر امید بهشت و جهنم عمل کند، نیز مخلص است. لیکن از جمله مخلصان صدیق نباشد و هر که عمل را برای مجرد ریا کند، در معرض هلاکت قرار خواهد گرفت. اخلاص مقابل ریا طرح شده است که داشتن آن هر عملی را باطل میکند.
بعد اخلاقی اخلاص
اخلاص به عنوان توصیهای دینی میتواند جایگاه مهمی در زندگی اخلاقی داشته باشد و یکی از مبانی اخلاق دینی تلقی شود. اگر حیات دینی را مشتمل بر پارهای از اعتقادات نظری و توصیه و احکام ناظر بر عمل بدانیم و عمل دینی را نوعی عملی اخلاقی بشماریم، اخلاص خصوصیتی است که نظر دین در خصوص عمل اخلاقی را مشخص میکند.
عمل به دستورات الهی و اخلاق دینی دو مفهومی است که میتواند دارای یک مصداق است. به این معنا وقتی دینداری به دستور دین عمل میکند، فضیلتی اخلاقی را نیز داراست، اگر نیتش تنها خدا و نه فایدهای دنیایی و یا اخروی باشد. اخلاص غایت اخلاق دینی را از اهداف غیرالهی تصفیه میکند، از این رو هدف اخلاق دینی، سعادت نیست، هر چند نتیجه آن سعادت نهایی و اخروی است. در اخلاق دینی عمل باید به خاطر خدا باشد و نه به خاطر نتیجه عمل. نتیجه عمل البته تابع اخلاق دینی بوده و اخلاقی خواهد بود، اما مومن عمل را به خاطر خدا انجام میدهد. مقامی که مخلصان خواهند داشت از این رو بسیار بالاست.
قرآن، مقام بالای مخلصان
از شان عظیم اخلاص این است که میبینم در قرآن مجید در آیه «وَاذْکُرْ فِی الْکِتَابِ مُوسَى إِنَّهُ کَانَ مُخْلَصًا وَکَانَ رَسُولًا نَّبِیًّا: و در این کتاب از موسى یاد کن زیرا که او پاکدل و فرستادهاى پیامبر بود». (مریم، 51) مقام خلوص را مقام پیامبران بزرگ معرفی میکند.
از دیگر عظمتهای اخلاص این است که شیطان فقط بر مخلصین از بندگان خدا نمیتواند سلطه و غلبه (بر گمراهی) پیدا کند، مخلصان هدفی غیر از خدا ندارند از این رو شیطان نمیتواند آنها را معطوف به هدفی دیگر کند. «قَالَ فَبِعِزَّتِکَ لَأُغْوِیَنَّهُمْ أَجْمَعِینَ * إِلَّا عِبَادَکَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِینَ: [شیطان] گفت پس به عزت تو سوگند که همگى را جدا از راه به در مىبرم، مگر آن بندگان پاکدل تو را». (ص،82 و 83)
امیر مؤمنان(ع) در حدیثی اخلاص را با ارزشترین مقامی معرفی میکند که انسان به آن میرسد. انسان مومن تنها به خاطر ایمانش به بالاترین نتیجه نمیرسد، بلکه باید بکوشد نیت و عمل خود را از هر شائبه و یا در واقع هدف و منظوری به غیر از خداوند تصفیه کند. فیض کاشانی در محجة البیضاء حقیقت اخلاص را نیت انسان دانسته که از هرگونه شرک خفی و جلی پاک باشد.