منبع انوار

کد خبر: 37352
کتاب من لایحضره الفقیه در میان آثار موجود شیخ صدوق، از ویژگی خاصی برخوردار است.
وارث : کتاب من لا یحضره الفقیه اثر مرحوم شیخ صدوق از علمای بزرگ و بنام شیعه است. این کتاب یکى از ارزش‌مندترین منابع روایى شیعه به شمار مى‌‏آید و یکى از چهار کتاب معتبر روایى شیعه است که هر مجتهدى در اجتهاد و استنباط احکام شرعى باید به روایات آن توجه داشته باشد. کتاب من لا یحضره الفقیه از زمان نگارش مورد توجه و استقبال علماى شیعه قرار گرفته و پیوسته در مجموعه‏‌هاى بزرگ و کوچک روایى به آن استناد نموده و از آن روایت نقل کرده‌‏اند.


برخی از ویژگی‌های مهم این کتاب عبارت‌اند از: 1. اعتماد و اطمینان نویسنده به صحت مطالب و روایات آن، 2. دست‌رسی آسان به مسائل شرعی بر اساس منابع اصلی، 3. نگارش به سبک رایج در قرون اولیه اسلامى، 4. گسترگی مباحث و شمول آن نسبت ابواب مختلف فقهی‏، 5. استفاده از منابع دست اول روایی، 6. وجود حدود 6 هزار روایت در آن.

نویسنده کتاب من لا یحضره الفقیه، شیخ صدوق، ابو جعفر محمد بن على بن حسین بن بابویه قمى، از چهره‌‏هاى برجسته علماى شیعه در قرن چهارم هجرى است.

موضوع این کتاب، مجموعه روایات اهل بیت(ع) درباره مسائل فقهى و احکام شرعى است و شیخ صدوق در این کتاب روایات فقهى را که از دیدگاه خود صحیح و معتبر بوده جمع آورى نموده است. در این‌جا به برخی از مزایا و ویژگی‌های آن می‌پردازیم:

1. جایگاه کتاب من لایحضره الفقیه از نظر صحت مطالب و روایات آن

کتاب من لایحضره الفقیه در میان آثار موجود شیخ صدوق، از ویژگی خاصی برخوردار است. این کتاب، بزرگ‌ترین و مهم‌ترین اثر شیخ صدوق به شمار می‌­رود، و به اعتراف علما و دانشمندان، یکی از کتب اربعۀ معتبر شیعه محسوب می‌­شود که تا کنون مرجع و محل استفادۀ مجتهدان، فقها و خواص و عوام است. ده‌ها نفر از علما و فقهای شیعه آن‌را شرح کرده، بر آن حاشیه زده و به فارسی ترجمه کرده‌­اند.


در میان آثار به دست آمدۀ شیخ، فقط کتاب من لایحضره الفقیه کتاب جامعی در فقه و احکام مذهب شیعۀ جعفری است. دیگر آثار وی معمولاً با نام موضوعی مزین شده و بیانگر احادیثی هستند که در آن رشته و موضوع موجود بوده است.


یکی از ویژگی‌های مهم این کتاب آن است که اعتماد و اطمینان به صحت مطالب و روایات آن، به مراتب بیشتر از سایر آثار موجود وی است. شیخ در مقدمۀ کتاب این‌گونه آورده است: منظورم این بود که آن دسته از روایاتی را که بدان‌ها فتوا می‌­دهم و به صحت آنها حکم می­کنم، بیاورم و اعتقادم درباره­اش چنین است که حجت میان من و پروردگارم – که نامش و قدرتش و گرنه -، می­باشد. و همۀ آنچه که در این‌جا آورده­ام، از کتاب‌های مشهور و مورد اعتماد و مرجع استخراج کرده ­ام.[1]

از این رو، هر چند این کتاب روایی شمرده شده، ولی شیخ صدوق آن‌را یک کتاب فقهی اعتبار نموده است تا در مسائل شرعی بدان عمل کنند. اما در دیگر آثار شیخ چنین ضمانتی وجود ندارد، و شیخ صحت همۀ احادیث آنها را برعهده نگرفته است. البته، صحت مطالب مندرج در کتاب المقنع نیز تا حدی مانند کتاب من لایحضره الفقیه است، چنان‌که خود در مقدمۀ کتاب آورده است: مطالبی را که در این کتاب آورده­ام، از کتاب‌های اصولی که از مشایخ علما و فقهای ثقات و مورد اطمینان – رحمهم الله- بوده، استخراج شده است.[2]دربارۀ کتاب من لایحضره الفقیه باید گفت که هدف این نبوده است که مانند برخی از مؤلفان صرفاً احادیث مختلف را گردآوری کند و تشخیص صحت و سقم آن را به عهدۀ دیگران واگذارد، بلکه هدف وی گردآوری احادیث صحیح و مورد اعتماد بوده است. خلاصه، این کتاب همچون رساله­های عملیه­ای است که مجتهد در ابتدای آن تذکر می­دهد که عمل به آن مجزی است؛ ان شاءالله. [3]


2. دسترسی آسان به مسائل شرعی


شیخ صدوق این کتاب را به درخواست یکى از سادات بزرگوار شهر بلخ به نام شریف الدین ابو عبد الله محمد بن حسین، معروف به نعمت نگاشته است.

او از شیخ صدوق درخواست کرده بود مانند کتاب «من لا یحضره الطبیب» محمد بن زکریاى رازى در علم طب، او هم کتابى در علم فقه به نگارش درآورد تا مورد استفاده کسانى قرار گیرد که به علما و فقهاى بزرگ دست‌رسى ندارند و با مراجعه به آن بتوانند به احکام شرعى و وظایف خود آگاه گردند.[4]



شیخ صدوق نیز با پذیرفتن این درخواست مى‏فرمایند من در این کتاب بنا ندارم تا هر چه روایت شده را نقل نمایم، بلکه فقط آن روایاتى را نقل مى‏کنم که آنها را صحیح و معتبر مى ‏دانم و به آن فتوا مى ‏دهم و عقیده دارم که میان من و خداوند حجت است.

3. سبک نگارش‏ آن فقهی روایی است

همان‌گون که بیان شد، شیخ صدوق این کتاب را به عنوان یک کتاب فقهی نوشته است تا در مسائل شرعی بدان عمل کنند، ولی سبک نگارش آن سبک رایج در قرون اولیه اسلامى است که فقهاى شیعه فقط به روایت و نقل سخنان ائمه(ع) اکتفا مى‏کردند و به خود اجازه گفتن سخنى در برابر و یا در کنار سخنان ائمه معصوم نمى‏دادند؛ چرا که آنان را مرتبط با مرکز وحى و معدن حکمت مى‏ دانستند.

حتى اگر مى‏خواستند کتابى غیر روایى به نگارش درآورند، سعى مى ‏کردند تا از الفاظ روایات استفاده کنند و سخنى غیر از سخن اهل بیت عصمت و طهارت ننویسند.

شیخ صدوق از آخرین علماى این دوره به شمار مى ‏آید. در تألیفات ایشان همه کتاب روایت و یا گرفته شده از الفاظ روایات است، به حدى که برخى از علماى شیعه مى‏ گویند اگر درباره مسئله‏اى روایتى نیافتیم به الفاظ شیخ صدوق نیز مى‏توانیم استناد کنیم؛ چرا که الفاظ ایشان همه استفاده شده از الفاظ روایات است.

بعد از ایشان از زمان شاگردشان «شیخ مفید» کم کم این سبک تغییر کرد؛ زیرا با تغییر نیازهاى روز و هجوم شبهات و ایرادات مخالفان و دشمنان اسلام و ورود فلسفه یونان به جهان اسلام و عقاید و افکار انحرافى، علماى ما مجبور به پاسخ‌گویى شدند و در صدد حل آن شبهات برآمدند و شیوه‏اى نو در تألیفات علما و فقهاى شیعه پدیدار گشت.

4. گسترگی مباحث و شمول آن نسبت ابواب مختلف فقهی‏

این کتاب در چهار مجلد و مشتمل بر 666باب است. [5] در حقیقت بیشتر مباحث مختلف فقهى در این کتاب مطرح شده است. برخی از مباحث فقهی آن عبارت‌اند از:

1. آبها و طهارت و نجاست آن‏

2. واجبات نماز و مقدمات آن؛ مانند وضو و غسل و تیمم‏

3. احکام اموات‏

4. احکام نماز

5. احکام قضاوت‏

6. مکاسب‏

7. احکام ازدواج‏

8. احکام ارث‏، و مباحث و عناوین گوناگون دیگر فقهى

5. استفاده از منابع دست اول روایی‏

شیخ صدوق در مقدمه کتاب مى ‏فرماید من روایات این کتاب را از اصول معتبر و مشهور روایى شیعه گرفته‏ام مانند:  کتاب حریز بن عبد الله سجستانى، کتاب عبید الله بن على حلبى‏، کتاب‏هاى على بن مهزیار اهوازى‏، کتاب‏هاى حسین بن سعید، نوادر احمد بن محمد بن عیسى‏، و بسیارى دیگر از اصول اولیه و منابع معتبر روایى.

6.  وجود روایات فراوان در این کتاب‏

شیخ صدوق در این کتاب حدود 6 هزار روایت نقل کرده است که عموماً در باره مباحث فقهى و احکام شرعى است. برخی از محققان تعداد دقیق أحادیث آن را 5998 حدیث می‌دانند که از آن تعداد 3943 حدیث آن دارای سند کامل و به اصطلاح مسانید است و  تعداد 2055 حدیث آن مرسل است که یعنی سند کامل ندارد. شیخ صدوق مجموع این احادیث 5998 را از 510 راوی نقل می‌کند.[6]

 

[1]. شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، محقق و مصحح، غفاری، علی اکبر، مقدمۀ صدوق، ج 1، ص 3، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ دوم، 1413ق.

[2]. شیخ صدوق، المقنع، مقدمۀ صدوق، ص 5، مؤسسه امام هادى علیه السلام، قم، چاپ اول‌، 1415 ق.

[3]. نظری، محمود، پژوهشی درباره کتاب من لا یحضره الفقیه، مسجد، شماره 34، سال 1376.

[4]. ر. ک. امین، سید محسن، أعیان الشیعة، ج 1، ص 122، دار التعارف للمطبوعات، بیروت، 1406 ق.‏

[5]. شیخ آقا بزرگ تهرانى، محمد محسن منزوى، الذریعة إلى تصانیف الشیعة، ج 22، ص 232 و 233، اسماعیلیان و کتابخانه اسلامیه، قم و تهران، 1408 ق.

[6]. ر.ک: الذریعة إلى تصانیف الشیعة، ج 22، ص 233.

/م.ی216