حجت الاسلام پناهیان: در این دنیا نباید علی القاعده دنبال موفقیت، نعمت، آسایش بود / حاج میثم مطیعی: ببار چشم و خودت را نشان بده امشب
موفقیت فقط خوب امتحان دادن است
وقتی محور مقدرات ما محور آنچه که مصلحت ما تشخیص داده میشود توسط پروردگار عالم، امتحان گرفتن از ما باشد معنایش این خواهد بود که اصل بر رنج کشیدن ما یا آسودگی ما نیست.وقتی نزول آیات وحی، ارسال انبیا و دستورات دینی محورشان امتحان گرفتن از انسان باشد؛ وقتی ما ارتباطاتمان را بر محور امتحان قرار دهیم جهانی خواهیم داشت بسیار متفاوت. دیگر کسی در این دنیا نباید علی القاعده دنبال موفقیت، نعمت، آسایش و … باشد. نباید دنبال رنج و خود زنی و … باشد. در این دنیا بنا نیست که به موفقیت برسیم، به معنای اینکه یک نقطهای مطلوب در نظر داریم چه مادی چه معنوی و میخواهیم به آن برسیم. موفقیت فقط خوب امتحان دادن است. شما به بقیهاش کاری نداشته باش!
شما در این میدان بازی، برنامهریزی بکن، حرفی نیست. ولی با لبخند برنامهریزی کن. بگو که تقدیر خدا بر تدبیر من میخندد. ولی من موظف به تدبیرم. چرا؟ چون که با این تدبیر در این بازی شرکت میکنم. در این جریان وارد میشوم به دنبال موفقیتها باش ولی بدان که این برنامهریزی ها ابزار وارد شدن در دستگاه امتحان الهی است. شما با همین من میخواهمهای حتی معنوی، تازه وارد بازی امتحان میشوی.من میخواهم نماز شب بخوانم. شاید خدا تو را جایی بیاندازد که نماز واجبت را هم یواشکی بخوانی! تو اصلا قرار نیست در این دنیا به خواستهای برسی بلکه قرار است خدا تو را امتحان کند. تا ما فی الضمیرت روشن شود.
محور مقدرات الهی امتحان است
نگاه امتحانی داشتن به زندگی با نگاه غیر امتحانی داشتن به زندگی خیلی متفاوت است. نگاه امتحانی به بندگی هم همین طور متفاوت است.وقتی که می گوییم محور مقدرات الهی امتحان است یعنی سختی میدهد برای امتحان است. آسایش هم میدهد برای امتحان است.نه تنها محور تقدیرات امتحان است. تکلیف تو هم بر اساس امتحان است. دین هم چیزی نیست جز یک طرح برای امتحان. الان با بحث حسن و قبح عقلی کاری نداریم. با این بحث قابل جمع است. اینکه دستورات دینی واقعا بد هستند یا در یک موقعیتی بد میشوند. مثلا برای این مطلب، داستان یکی از انبیاء را به یاد بیاورید که در مسیر حرکت برای جهاد به سپاهیان گفتند که از آب رودخانهای که سر راه بود نخورند. آنها سه دسته شدند. عدهای سیر خوردند و عدهای کمی خوردند و عدهای اصلا نخوردند و آن دسته سوم شدند خصیصین آن حضرت.در این جریان دستورات الهی برای امتحان آمده بود. حالا آن دستورات واقعا بدند یا در آن موقعیت استثنائا بد می شوند کاری نداشته باش.
تفاوتها را دیدی نگو تبعیض است مگر ملاک عالم عدالت است؟ مگر معنای عدالت مساوات است؟ شما میخواهی عدالت خدا را تشخیص بدهی!؟ در زندگی روزمره هم تشخیص مصداق عدالت مشکل است میخواهی عدالت خدا را تشخیص بدهی!؟ معنای این که خدا عادل است این است که، آیا خدا از همه به درستی امتحان میگیرد؟ بله میگیرد. آیا خدا برای کسانی که از امتحان روسفید بیرون میآیند اجر میدهد؟ بله میدهد.
اولین هدف عملیاتی خلق بشر میشود امتحان هدف میانی میشود عبادت هدف نهایی است که می شود ملاقات خدا آن هدف که ما عملا با آن مواجهایم امتحان است.در روایات هست که هر لحظهای انسان در حال امتحان پس دادن است همه چیز را با عینک امتحان ببیند این خیلی مهم است.
باور کنید بسیاری از افراد مذهبی و متدین افرادی که دینداری میکنند حتی افراد انقلابی اصلا عینک امتحان به چشم ندارند و دارند در صحنهها حرکت میکنند عینکهای دیگری زدهاند. یکی بالاخره در انتخابات پیروز میشود. هر دورهای هر کسی روی کار بیاید امتحان است. میگویی ما تلاش کردیم. ما که گفتیم که تمام عوامل موثر در مقدرات به شرط اجازه دستگاه امتحان موثر میافتد. شما اصلا خیلی هم خوب کار کردید و عمل کردید ولی دستگاه امتحان الهی اینطور خواست. گروه دیگر هم شاید اصلا خوب کار نکردند و درست هم کار نکردند. ولی پیروز شدند. شاید به خیال خود بگویند که ما تلاش کردیم و پیروز شدیم. و کارمان درست است که پیروز شدیم. همه چیز تحت اجازه دستگاه امتحان الهی است. اینجا دیگر نباید احساس شکست بکنی. تو وظیفه داری به سمت نتیجه حرکت بکنی. و برنامهریزی بکنی اما نتیجه تابع دستگاه امتحان است. باید ببینیم که چه جوابی میدهد شما کارت را بکن! خدا کار خودش را میکند خدا بر اساس امتحان کار خودش را میکند.
اینکه ما کارهای خوب بکنیم مگر نه اینکه باید ثمر داشته باشد؟ آقا بسیاری از کارهای خیر ما ثمرش آن دنیاست. نتیجه در این دنیا بسیار پیچیده است.در جنگ بدر چرا مسلمانها پیروز شدند خیلی خالصانه جنگیدند؟ خیلی خوب بود؟ نه دو مسئله بود. آنها خوب جنگیدند و دستگاه امحان اجازه داد که پیروز شوند. لذا قرآن کریم میفرماید که این بلای حسن بود پیروز شدن هم خود امتحان بود خدا می فرماید خواستیم امتحانشان بکنیم این بار با پیروزی. بلای غیرحسن هم هست. خداوند با سیئات و حسنات امتحان میکند.
قبول دارید که اینجوری انسان خیلی آویزان خدا میشود. نگاه به امتحان خیلی انسان را از خود بیخود میکند.
وَ ما رَمَیْتَ إِذْ رَمَیْتَ وَ لکِنَّ اللَّهَ رَمى وَ لِیُبْلِیَ الْمُؤْمِنینَ مِنْهُ بَلاءً حَسَناً إِنَّ اللَّهَ سَمیعٌ عَلیم(انفال آیه ۱۷)
عملی انجام میدهیم این سوال که «آیا خدا از ما قبول میکند که به ما نتیجه بدهد؟» این غلط است. ممکن است خدا قبول بکند و نتیجه ندهد و یا قبول نکند و نتیجه بدهد.
«فلانی چه آدم با اخلاصی است همه به خاطر اخلاصش محبت به او دارند». اما این عوامانه نگاه کردن است. مانده است که دستگاه امتحان چه بگوید شاید یکی مخلص باشد و محبوب شود. ممکن است یکی مخلص باشد و محبوب نشود. ممکن است کسی مخلص نباشد ولی محبوب شود. و یا مخلص نباشد و محبوب هم نشود.چهار حالت ممکن است. پس چرا مردم را تشویق میکنید که اخلاص پیدا کنید که محبوب شوید؟ آقا گفتیم که اینها بعد از گذشتن از دستگاه امتحان الهی است.
کسی از امتحان خبر نداشته باشد و بخواهد حرف از رابطه اخلاص و محبوب شدن و اینها حرف بزند مثل کسی است که اصلا چهارچوب فوتبال را نمیفهمد. بخواهد بازی کند به دروازه خودی گل میزند. دورازه و زمین و … نمیداند یعنی چه. به خدا قسم اگر امتحان برایت جا نیافتد یا اگر نگاه غالبت نشود معارف دینی هم تو را ابه اشتباه میاندازند. معارف دینی را هم دین کج و کوله میگیریم.
امتحان تعیین کنندترین عامل تاثیر گذار در مقدرات ما
عوامل تاثیر گذار در مقدرات ما چه چیزهایی هستند؟ شبهای گذشته فهرست کردیم. البته تازه عوامل تاثیر گذار در آن قسمتِ اختیاری چه چیزهایی هستند؟ آن قسمت که ما اگر دستگاه امتحان الهی اجازه بدهد و عواملی را فراهم کنیم میتوانیم تغییر دهیم.
گفتیم: اعمال شما، اعمال دیگران، محبت خدا،محبت اولیای خدا و …
ولی از دستگاه امتحان همه این ها باید عبور کنند. در دستگاه امتحان میگوید که بنده مرا اصلا امشب بخوابانید که نماز شب نخواند. ملائکه به خدا میگویند که چند شب است که دارد نماز شب میخواند زحمت کشیده اگر عادت کند نماز شب خوان میشود خود به خود دیگر می تواند بیدار شود. خدایا مگر نمیخواهی نماز شب خوان شود آدم شود. میفرماید نه میخواهم امتحان شود.انسان عبادت میکند که امتحان عجب پس بدهد امتحان ملاک است. امتحان تعیین کنندترین عامل است.
حالا که این طوری است که شما گفتید. پس دیگر کار هم نکنیم. پس جبری مسلک بشویم دیگر.اینجا یک توضیحی بدهم.در زندگی هر آدم عاقلی کارش را برای نتیجهای انجام میدهد. اگر بنا بود که اقدام به برنامهریزی نکنیم و توجه به نتیجه نکنیم کار خیلی آسان میشد زیبایی کار اینجاست که خداوند به کارت اثرهم میدهد و بعد میزند همه چیزت را بهم میریزد. اثر کارت را بر میدارد."عَرَفْتُ اللَّهَ سُبْحَانَهُ بِفَسْخِ الْعَزَائِم"
خدا کارش را خراب میکند مایوس شده. چه آدم خود خواهی. چه آدم بیخودی. مادرش خیلی بد تربیتش کرده است.چه فرعونی است. مایوس شده دیگر برنامهریزی نمیکند دیگر کار نمیکند. چرا که خدا کارش را بهم زده است. آقا امر به تو شده که بلند شوی اقدام بکنی. امر به تو شده که برنامهریزی بکنی. امر شدهای که کار بکنی و آن وقت خدا بزندش بهم. زیبابیی توکل به این است که انسان اقدام بکند و توکل کند. اگر تو برنامهریزی نکنی خدا کجا بهمش بزند. کجا حالت را بگیرد.
متن غزل مرثیه ای که توسط حاج میثم مطیعی خوانده شد:
روایت است که رحمت کند خدای حسین
هر آن کسی که کند گریه در عزای حسین
روایت است نفسهاش مثل تسبیح است
دل گرفته و مهموم غصههای حسین
روایت است که آیاتی از کتاب الله
فقط برای حسین است و ماجرای حسین
روایت است زیارت کند خدایش را
کسی که رفت زیارت به کربلای حسین
روایت است بگیری عنان اشک از چشم
مگر ز بیم خدا و مگر برای حسین
روایت است که این اشک را نگه دارد
برای روز مبادایمان خدای حسین
ببار چشم و خودت را نشان بده امشب
چرا که هست رضای خدا، رضای حسین
جهت دیدن گزارش تصویری کلیک کنید
جهت دریافت صوت مراسم کلیک کنید