حجت الاسلام کرمی: حضرت زهرا(س)جداکننده حق و باطل بود
وارث: مراسم شب شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها با سخنرانی حجت الاسلام کرمی و مداحی حاج سعید حدادیان، کربلایی محمدحسین حدادیان در حسینیه فاطمة الزهرا سلام الله علیها برگزار شد.
در ادامه خبر متن سخنان حجت الاسلام کرمی را می خوانید:
استفاده ابزاری از دین
مهمترین حربه برای جریان نفاق، استفاده ابزاری از مناسک دین است، درد مشترک همه در ادوار تاریخ است. کسانی که در موج سوار شدند، با شعارهای بزک شده وارد شدند. آنطور نبود که مردم به عنوان یک جریان فتنه گر و برانداز نگاه کنند، بله مردمی که 500 سال بعد از ما بیایند، یقینا ما را بهتر میشناسند و تحلیل می کنند. ما نیز مردم زمان پیامبر را بهتر از کسانی که در آن زمان زیسته اند، در آن عصر و جو زندگی کرده اند و با مسائل اجتماعی و سیاسی دست و پنجه نرم کرده اند، بهتر می شناسیم و تحلیل می کنیم.
دید آن مردم نسبت به جریان برانداز متفاوت از ماست. چون آنها با شعارهای پرزرق و برق آمدند. جریان نفاق، امیرالمومنین علیه السلام را متهم به سه ایراد کردند که مزاحمت جدی با خلافت دارد. یعنی یک مدیر کلان با این سه عیب، اگر هم سرکار قرار بگیرد توفیق جدی نخواهد داشت، و با بحران های جدی و آنارشیزم ها و بی نظمی ها مبتلا خواهد شد.
کم بودن سن حضرت علی علیه السلام
عوام فریبی، استفاده ی ابزاری و استدلال های پیچیده و فنی که فقط اهلش متوجه این شیطنتها می شود، را انجام دادند. نمونه این ایرادها این بود: اولین ایراد صغر سن و کم بودن سن ایشان است، در زمان رحلت پیامبر، امیرالمومنین علیه السلام 29 ساله بودند. در یک جامعه ای که نزج و بافتش قومی و قبایلی بوده، و هنوز هم قوانین قبیله ای محکمه بر روابط اجتماعی است، هنوز هم ریش سفید عامل تعیین است و مردم به مشایخ قومشان نگاه می کنند. در چنین جامعه ای پذیرش یک مدیر جوان، آن هم در سطح کلان و مدیریت کل جامعه اسلامی، امری است که مطمئنا جامعه پس خواهد زد.
یکی از امتیازات، کبر سن ابوبکر بود، میگفتند شرط سنی متعارف و متفاهم عرف جاهلیت بود. چرا قرآن از سخن گفتن عیسی در گهواره سخن میگوید، برای اینکه نشان دهد صغر سن و جوان بودن، مانع برای تصدی منصب نیست. هر کسی را خدا بخواهد مسلط می کند. آن خدایی که نصب می کند ابزار و اسباب ولایت و اعمال ارادی قانون را به شخص منظور عنایت می کند.
پس یک مانع جدی، صغر سن حضرت بود. آن هم در جامعه ای که تکبرشان اجازه نمیداد زیر بار یک جوان بروند.
پرحاشیه بودن، ایراد دیگر به امیرالمومنین علیه السلام
یک ایراد دیگری که به حضرت داشتند این بود که امیرالمومنین علیه السلام یک انسان پر حاشیه است. پرحاشیه بودن یعنی انسانی بوده که مبتلا به چالش، التهاب وتنش بوده. امیرالمومنین علیه السلام دائما از صدر اسلام شمیشرش در دستش بوده. برای تقویت دین در صف جبهه جنگیده، غالب انسانهایی که سرنوشت جبهه کفر با آنها بود، به دست حضرت کشته شده بودند. در جنگ بدر خانواده معاویه، برادر، پدربزرگ و دایی معاویه را حضرت کشت. 35 نفر از 70 کشته ی جنگ بدر را امیرالمومنین علیه السلام به تنهایی کشت.
میگفتند چنین آدمی اگر مدیر شود، چالش ایجاد می کند. علی القاعده خانواده ی افرادی که کشته شدند اسلام آورده بودند، اگر ببینند قاتل اقوامشان بر سر کار است، درصدد معارضه بر می آیند. همانطور هم شد، وقتی حضرت بر سر کار آمد، بنی امیه حاضر به بیعت نشدند و بیت المال هم دریافت نمی کردند، حضرت هم متعرضشان نشد.
آن کسی هم که در سقیفه انتخابش کردند واقعا بی حاشیه بود، هیچ وقت در خط مقدم جبهه نبود و اصلا جرات این حرفها را نداشته. در جنگ خیبر پرچم را بده دست ابوبکر، و در روز دوم به دست دومی (عمر) دادند، ولی نتوانستند. یک بار پیامبر به آنها ماموریت داد، همین جنگ خیبر بود. دومین ایرادی که به امیرالمومنین علیه السلام میدادند. به حق کشته شدن یا نشدن برای انها مهم نبود. چون دین نداشتند. کاری ندارند که طبق موازین اسلامی کشته شده بودند.
نسبت فامیلی با پیامبر
سومین ایرادی که به عنوان مانع جدی به امیرالمومنین علیه السلام می گرفتند، این بود که حضرت پسر عمه و داماد پیامبر بود. میگفتند مردم با تمرکز و درهم تنیدگی قدرت در یکجا مخالف هستند، عمر در سقیفه گفت: " ان النبوه و الامامه لا یجتمعان فی بیت1 "
بالاخره در هر شرایطی که بود مردم با انها بیعت کردند. اما باید بدانیم معطل کردن و این دست و آن دست کردن، نتیجه اش این می شود. مردم از خلع مدیریت سوء استفاده کرده و به جان هم می افتند. فعلا کسی که مردم با آن بیعت کردند، نباید کاری به 75 روز قبل داشته باشند، و شخصی که مردم با ان التزام و تعهد بسته اند، این آقاست و کسانی که بخواهند اخلال در نظم ایجاد کنند و التزام و اتصال جامعه را بر هم بزنند، با وحدت ملی مبارزه می کنند، ایجاد تفرقه و دودستگی می کنند. یا خودشان باید بیایند بیعت کنند، یا به زور شمشیر می برند. چون می گفتند مصالح امت اقتضا می کند.
حضرت زهرا سلام الله فرقان حق و باطل
در قرآن داریم اینکه به آنها می گویند فساد نکنید، می گویند ما مصلح هستیم: وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ لاَ تُفْسِدُواْ فِي الأَرْضِ قَالُواْ إِنَّمَا نَحْنُ مُصْلِحُونَ2. آنها ریشه ی فساد هستند. استفاده ی ابزاری از دین بود. این بود که با وجود حضرت علی علیه السلام، حضرت زهرا سلام الله به پشت درب آمدند. چون مایز و خط فاصله بین حق و باطل، طبق حدیث شریف پیامبر: إنّ الرّب يرضي لرضا فاطمه و يغضب لغضب فاطمة3، حضرت زهرا سلام الله است.
چرا حضرت علی علیه السلام نمی توانست به جلوی درب بیاید، اولا پیغمبر فرمود: علی جان مثل تو مثل کعبه است، مردمی که فهم و شعور داشتند و به تو التزام وتعهد دادند، بپذیر. اما کسانی که حضرت را نشناختند، لیاقتش همان است.
از اول خدا به بشر اختیار جهنم رفتن داده و هیچ کس هم حق ندارد اختیار جهنم رفتن را از مردم بگیرد. از ارزش امیرالمومنین علیه السلام کم نشد. ایشان لنگر زمین و آسمان بود همان موقع هم که در نخلستان بیل میزد. زیاده و نقیصه، اقبال و ادبار، هر فراز و نشیبی که در عالم بود به سرانگشت حضرت بود.
حضرت برای خود مردم و سرنوشت مردم ناراحت بود. همان موقع که جمعیت زیادی به درب خانه اش آمده، اینهایی که 25 سال به حضرت نگاه نکردند بعد از آن هم همینطور بودند. حضرت به بیعت 4 تا عرب سوسمارخور چه نیازی داشتند. حضرت دغدغه داشتند.
اگر همان موقع هم حضرت علی علیه السلام به پشت درب می آمد، متهم به رقابت سیاسی و حسادت میشد. لذا حضرت نمی توانست فریاد بزند، اگر چیزی می فرمود به خاطر خودش فریاد میزند و روضه می خواند. البته کسانی که نفهمیدند هم تاوان اشتباهشان را دادند. بیچارگی نفهمیشان را کشیدند.
الان که همه در تدارک عید هستند، شما به زیر پرچم حضرت زهرا سلام الله علیها آمدید و ایشان را تنها نگذاشتید.
پی نوشت:
1- شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید - ج1- ص 189
2- سوره بقره آیه 11.
3- مستدرك الحاكم، جلد 3، ص 154.