رسالت اصلی نظریه ابتناءچیست ؟
در این جلسه ابتدا حجت الاسلام والمسلمین علی اکبر رشاد، صاحب «نظریه ابتناء معرفت دینی» در سخنانی بیان کرد: جایگاه این نظریه با ۲ یا ۳ کارکرد در حوزه معرفت شناسی دینی تعریف می شود، یکی فلسفه دین و دیگری اینکه ارزش برابر بین معرفت های دینی وجود ندارد. معرفت از عواملی متاثر می شود و چیز هایی باعث تحول معرفت خواهد شد.
وی ادامه داد: این نظریه می گوید: معرفت برآیند یک فرآیند است و به تدریج تکون پیدا می کند. ثانیاً سازوکار در تکون در معرفت دینی گوناگون است، پاره ای عناصر در تکون دخیل هستند که باید شناخته شوند و اینکه آیا به حق دخیل هستند یا به ناحق و پاره ای عناصر در تکون معرفت دینی دخیل نیستند و به اشتباه دخیل انگاشته می شوند.
حجت الاسلام رشاد ابراز کرد: در تولید معرفت دینی باید به فهم از دین برسیم، دین پیام و رسالت است، در فرآیند پیام رسانی عناصری وجود دارد، مبدائی دارد، مقصدی دارد، مضمونی دارد، پیام برای انتقال به ابزاری نیاز دارد، آن ماده و محتوایی که به مخاطب ارسال می شود گوناگون است، گاهی گزاره است و گاهی نیست، پیام های دینی پاره ای درباره عقاید بوده و پاره ای علمی است، پاره ای احکام است و و پاره ای احکام ارزشی.
رئیس پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی گفت: اگر بخواهیم دین را فهم کنیم باید مختصات اطراف پنجگانه پیام گزاری را که در نظریه ابتناء به آن اشاره شده مورد توجه قرار دهیم، که از چه مبدائی و با چه اوصافی ساطع شده؛ اگر مخاطب انسان است بدانیم چه خصوصیاتی دارد؛ پیام از لحاظ وسائل انتقال پیام چه ویژگی هایی دارد و مختصات پیام دین را مورد توجه قرار داد و آخرین اصل اینکه اگر بتوانیم عوامل و عناصر در تکون دینی را بدرستی تشخیص بدهیم که آیا حقاً دخیلند یا به ناحق، یا اصلاً دخیل نیستند و باور ما این است که دخیل هستند، آن وقت طبعاً معرفت دینی ما مصون خواهد شد.
استاد رشاد گفت:عقل انسان در تکون معرفت دینی موثر است ، ما مثل اشعریون به عقل و فطرت نگاه نمی کنیم وآنرا در تکون معرفت دینی موثر می دانیم.
وی تصریح کرد: اگر در شناخت مبادی در تکون معرفت دینی به شناخت صائب و جامع برسیم و در مقام اجرا صائب و کامل بکار ببریم، به معرفت دینی دست خواهیم یافت.
نحوه تکون معرفت عوامل بسیار پیجیده ای دارد
در ادامه این نشست، عبدالله نصری، عضو هیئت علمی دانشگاه در نقد این نظریه گفت: پرسش اصلی و اساسی در باب این نظریه این است که این نظریه دنبال چیست؟ و اساساً چه معضلی را می خواهد از ما برطرف کند؟ بحث بعدی این است که این نظریه می خواهد در کدام از مسائل، تکون معرفت یا تحول معرفت یا تفهیم معرفت دینی اثرگذار باشد.
نصری تصریح کرد: نحوه تکون معرفت عوامل بسیار پیجیده ای دارد و نمی توانیم با این چهار اصل معرفت دینی را توجیه کنیم. وقتی صحبت از معرفت دینی می شود مراد معرفت عالمان دینی نیست، و باید یک چیز واحد به عنوان معرفت دینی ارائه بدهیم.
این استاد دانشگاه در ادامه بیان کرد: بحث من بر سر این است که مباحث مطرح می شود اما در عمل اختلاف در فهم ها را می بینیم. بطور مثال در دوران مشروطیت؛ مشروطه خواهان یک فهم از دین داشتند و عالمان بزرگ مثل آخوند خراسانی یک فهم دیگر، و اینطور نیست که بگوییم یک نظریه واحد داریم، آن وقت اختلاف فهم ها را چکار کنیم.
نصری در ادامه ابراز کرد: نکته دیگر این است که آیا این اصول با هم هماهنگ است و در یک جهت می خواهد این مشکل را حل کند؛ به نظر من اساساً فهم روشی نیست، ممکن است عوامل دخیل در تکون معرفت را کسی به ناحق دخیل ببیند اما من به حق دخیل می دانم و به این راحتی نمی توانیم نظر بدهم و این مسئله بسیار پیچیده است.
این نظریه تمایل به قصدگرایی مطلق دارد
در ادامه حجت الاسلام علیرضا قائمی نیا، عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی نیز در مقام نقد اظهار کرد: بنده بطور مشخص دریافت نکردم که این نظریه می خواهد چه مسئله ای را حل کند.
وی افزود: استاد رشاد تاکید دارد:معرفت دینی برآیند فرایندی است و معرفت را یک حادثه می دانند در صورتی که معرفت دارای متد و روش است، معرفت از کتاب و سنت می آید و این نکته اساسی در مورد تعریف معرفت است.معرفت یک برایند جامعه شناسی دارد که در تکون معرفت لحاظ شود.
قائمی نیا تصریح کرد: ادیان یکی نیستند و اسلام ویژگی هایی دارد، آن محوریت زبان، کتاب ثقل اکبر و ثقل اصغر است و باید معرفت دینی را از این منابع جستجو کرد. این نظریه تمایل به قصدگرایی مطلق دارد و دیگر اینکه مدیریت پذیری معرفت دینی در این نظریه هنوز برای من مشخص نشده است.
این نظریه خصوصیات پیام وارگی دارد
همچنین، در ادامه حجت الاسلام والمسلمین عرب صالحی در مقام نقد نظریه ابتنای دینی آیت الله رشاد گفت: اصل نظریه دارای ابهام است و هنوز مشخص نکرده درصدد تبیین فلسفه موجود دینی است یا وجود مطلوب معرفت دینی؟آیا هر چیزی که تاثیر گذار بود، می شود معرفت دینی؟
وی بیان کرد: سرشت دین با این مبادی درک نمی شود، ممکن است این مبادی را قبول نداشت و به معرفت دینی رسید، مثلاً یک ملحد این مبانی را قبول نداشته باشد ولی با مطالعه کتاب های دین معرفت پیدا کند و معرفتش موجه است.
عرب صالحی ادامه داد: این نظریه خصوصیات پیام وارگی دارد و عقل و فطرت را جزء منبع دین می داند.همچنین در این نظریه بیان نشده برای تفقه مراجع دینی و اجتهاد بناشده یا برای فهم مطلق دین.
اگر کسی بگوید مبادی سبعه یا بیشتر یا کمتر، می شود به معرفت رسید؟
بنابر این گزارش، دکتر مهدی فیض، عضو هیئت علمی جهاد دانشگاهی دیگر ناقد این نظریه نیز بیان کرد: آیا مبانی خمسه در این نظریه توسط آیه یا آیاتی تائید شده است؟ آیا خود پیامبر(ص) نیز توسط همین چارچوب اسلام را شناخت یا این نظریه افراد بعد از پیامبر(ص) را در جهت تکون معرفت دینی کمک می کند؟
فیض در ادامه گفت: آیا تا حالا یک پایان نامه کارشناسی یا دکترا راجع به این نظریه تهیه شده یا هنوز مورد اختلاف است؟ مثلآً اگر در مبادی خمسه که استاد رشاد بیان کرده کسی بگوید مبادی سبعه یا بیشتر یا کمتر می شود به معرفت رسید؛ چطور خواهد شد؟
استاد رشاد در پایان با ابراز خرسندی از حضور اساتید و نقد و بررسی نظریه ابتناء گفت: برپایی چنین جلساتی باعث شکوفایی و پرورش اندیشه ها خواهد شد، این نظریه در مورد شخص پیامبر(ص) که خود اصل دین است ایجاد معرفت نخواهد کرد و برای اشخاص بعد از ایشان و ما که در مراتب پایین تر از پیامبر(ص)هستیم معرفت زایی می کند.
/1102101305