اگر حسین از آنِ ما بود ...
تسنن آمریکایی و تشیع انگلیسی
رسانه هایی که با پول های نفتی تحت عنوان ترویج تسنن آمریکایی و تشیع انگلیسی مشغول فعالیت هستند می توانند در ظاهر شبهاتی را در میان افکار عمومی ایجاد نمایند؛ اما با تمام این فعالیت ها آنچه که باقی می ماند یک ارتباط آسمانی میان انسان ها و پیام عاشوراست. ارتباطی که انسان های مادی گرای غربی نه توان درک آن را دارند و نه توان برنامه ریزی برای مقابله با آن. به عبارت دیگر برای افرادی که سال ها تحت بمباران فرهنگی رسانه های غربی علیه آموزه های ناب دینی قرار دارند، یک تلنگر روحانی از جانب امام حسین (ع) کافی است تا تمام هزینه های سرسام آور جریان سلطه را به کناری نهد و کسی را که خواهان جذبش بوده است به سوی خود بخواند.
امام صادق علیه السلام درباره ثواب زيارت امام حسين (ع) با پاي پياده مي فرمايد: كسى كه با پاي پياده به زيارت امام حسين (ع) برود، خداوند به هر قدمى كه برمىدارد يك حسنه برايش نوشته و يك گناه از او محو مى فرمايد و يك درجه مرتبه اش را بالا مى برد، وقتى به زيارت رفت، حق تعالى دو فرشته را موكل او مى فرمايد كه آنچه خير از دهان او خارج مي شود را نوشته و آنچه شر و بد است را ننويسند و وقتى برگشت با او وداع كرده و به وى مى گويند: اى ولى خدا! گناهانت آمرزيده شد و تو از افراد حزب خدا و حزب رسول او و حزب اهل بيت رسولش هستي، به خدا قسم! هرگز تو آتش را به چشم نخواهي ديد و آتش نيز هرگز تو را نخواهد ديد و تو را طعمه خود نخواهد كرد.
این روایت نوید بخش و پر معنا بخش قابل توجهی از فلسفه زیارت امام (ع) را تبیین می کند. اما این تنها بخشی از فلسفه جاذبه زیارت حسینی است. زیارت امام (ع) و ابراز محبت به ایشان از جانب سایر مذاهب و فرقه ها گویای عمق بیشتری از جایگاه این زیارت بی نظیر است.
روایت جرج جرداق مسیحی از قیام عاشورا
جرج جرداق دانشمند سرشناس مسیحی در این رابطه می نویسد: «وقتی یزید، مردم را تشویق به قتل امام حسین (ع) و مامور به خون ریزی می کرد، آنها می گفتند: چه مبلغی به ما می دهی؟ اما انصار حسین (ع) به او گفتند: ما با تو هستیم و اگر هفتاد بار کشته شویم، باز می خواهیم در رکابت جنگ کنیم و کشته شویم.» این مفهوم یعنی آنکه قیام امام (ع) بر خلاف تمام قیام های مرسوم جهان ارتباطی با مفهوم قدرت مادی و ثروت اندوزی ندارد. این ویژگی به سهم خود نقش بی بدیلی در جذب مخاطب نسبت به یک اقدام جهانی دارد. اقدامی که در آن پول و قدرت و مفاسد مرتبط با آنها نقشی بازی نمی کنند.
گاندی رهبر انقلاب هند در بیانی قابل توجه می گوید: «من ارمغان تازه ای برای هند نیاوردم، فقط نتیجه ای را كه از مطالعات و تحقیقاتم درباره تاریخ زندگی قهرمانان كربلا گرفتم ارمغان دولت هند كرده ام. اگر بخواهیم هند را نجات دهیم واجب است همان راهی را بپیماییم كه حسین بن علی پیمود.»
آنتون بارا اسلام شناس شناخته شده دیگری است که معتقد است: «اگر حسین از آنِ ما بود، در هر سرزمینی برای او بیرقی بر می افراشتیم و در هر روستایی برای او منبری برپا می کردیم و مردم را با نام حسین به مسیحیت فرا می خواندیم.»
آنتوان ضو از چهره های موثر و رئیس دبیرخانه کمیته اسقف های مارونی پیرامون فرهنگی که جریان عاشورا ایجاد نمود می گوید: «و اما درباره امام حسین (ع)، آن مرد بزرگوار که در راه رهایی از ظلم و ستم و تحقق عدالت به شهادت رسیده اند، مردی که در راه یاری حق و برادری و محبت به شهادت رسیده اند، این مرد بزرگوار در راه دفاع از حقوق همه انسانها به شهادت رسیده اند، بنابراین باید بگوییم که امام حسین (ع) امام مسلمین و امام مسیحیان و در اصل امام انسانها هستند، ایشان امام فقیران و امام مستضعفان و امام شکنجه دیدگان هم هستند، ما برای آن مردی که آن همه ظلم و ستم به خود دیده اند و این همه شکنجه، اتهام و خیانت را تحمل کردند احترام خاصی قائل هستیم و ایشان را تعظیم و تحسین می کنیم.»
موضع گیری هایی همانند مواردی که ذکر شد در میان شخصیت های مختلف مذاهب در مورد امام حسین (ع) وجود دارد. با تجزیه و تحلیل این مواضع می توان یک محور مشترک میان تمام آنها به دست آورد. این محور مبارزه با استکبار و دفاع از حق است. پیامی که انسان مسیحی، کلیمی، صابئی، بودایی و هندویی از حادثه عاشورا درک می کند به طور مستقیم با روحیه ظلم ستیزی انسان ها ارتباط پیدا می کند.
انسان ها در دوران سیطره قدرت سیاسی تجربه های تلخی از بی عدالتی دارند. کشورهای مختلف جهان هر یک در میان مجموعه ای فسادهای سیاسی و اقتصادی گرفتار شده اند و ملت ها آشکارا از تبعیض های فراوان حاکم بر روابط قدرت مطلع می شوند. انسان هایی که مرتب با چنین واقعیت هایی رو به رو می شوند طبعا تشنه عدالت و ظلم ستیزی می شوند و زمانی که این ویژگی را در یک جریان فکری یا سیاسی مشاهده می کنند به سرعت نسبت به آن علاقمند خواهند شد. حال اگر این جریان با آموزه های دینی هم مرتبط باشد، مطمئنا میزان وابستگی به آن نیز از طرف مخاطبان افزایش می یابد.
سرمایه سالاری غرب تهدیدی علیه سیاسی دولت های غربی
در دنیای امروز مرجعی برای انسان ها باقی نمانده که بتوانند به آن اعتماد کنند. یورونیوز در در تحلیلی در سال 2013 در این رابطه می نویسد: «جنبش های اعتراضی مانند اشغال وال استریت، برآشفتگان در اروپا و آمریکا و اعتراضات مردمی در کشورهای شمال آفریقا، ترکیه و برزیل یک نقطه مشترک دارند: عدم اعتماد به ساختار سیاسی؛ ساختاری که طی دست کم پنج سال اخیر، نتوانست راه حلی برای بحران اقتصادی موجود بیابد و بر بار بی اعتمادی عمومی افزوده است.»
در همان تاریخ روزنامه آمریکایی کریستین ساینس مانیتور در گزارشی به قلم سارا میلر لیندا اذعان می کند: «سازمان شفافیت بین المللی در گزارش جدید خود اعلام کرد بحران یورو در اروپا باعث شده است اعتماد عمومی به ویژه در کشورهای بدهکار به موسسات کاهش یابد. نتایج نظرسنجی این سازمان که در برلین واقع شده است از یک صد و چهارده هزار نفر در یک صد و هفت کشور نشان می دهد فقط بیست و دو درصد از مردم معتقدند دولتهایشان در مبارزه با فساد موفق عمل کرده اند. البته در اسپانیا درصد افرادی که به دولت اعتماد داشتند هشت درصد و در ایتالیا سیزده درصد بود. بر اساس نتایج این بررسی مردم یونان و پرتغال کمترین اعتماد را به دولتهایشان داشتند.»
ملت ها هر روز از دولت های خود فاصله بیشتری می گیرند. انباشت احساس زیان در میان افکار عمومی نسبت به مفاسد سرمایه سالاری غرب یک تهدید بالقوه علیه تمامیت سیاسی دولت های غربی محسوب می شود. از سوی دیگر یافتن یک الگوی کامل مبارزاتی علیه سرمایه سالاری توسط انسان های خسته اما مبارز، می تواند سرعت اضمحلال نظام سلطه در جهان را تسریع کند. در حال حاضر الگویی کامل تر از اسلام ناب و مظاهری جذاب تر از پیام عاشورا برای افکار عمومی جهان وجود ندارد.