مرد هزار چهره کوفه که بود؟؟

کد خبر: 73228
شبث بن ربعی، مردی هزار چهره و متلون بود. به هیچ راهی مستقیم نبود، او مردی منافق و خون‌ریز و بی‏‌باک و پیرو هر آوازی و سرکرده هر فتنه‏‌ای بود.
وارث
شبث بن ربعی فرمانده نیروهای پیاده‏ عمر سعد در کربلا بود. از طایفه‏ بنی ‏تمیم و از جمله کسانی بود که به حسین علیه ‏السلام برای آمدن به کوفه نامه نوشته بود.
 
گرچه وی از چهره‌‏های معروف کوفه و در ابتدا از یاران علی علیه ‏السلام بود و در جنگ صفین هم در رکاب امیرالمؤمنین علیه ‏السلام بود، لیکن در مسیر حرکت به سوی نهروان، همراه چند نفر دیگر سر از اطاعت آن حضرت بازتافتند و به خوارج پیوستند.
 
علی (ع) از آینده‏ او خبر داده بود و به او و عمرو بن حریث فرمود: «به خدا قسم شما دو نفر با فرزندم حسین (ع) خواهید جنگید».
 
روز عاشورا نیز امام حسین (ع)در اولین سخنرانی مفصل خویش خطاب به کوفیان از او هم نام برد و در اتمام حجتی که با آنان داشت و سخنان او را قطع می‌‏کردند و گوش نمی‌‏دادند، از جمله: فرمود: «ای شبث بن ربعی و... مگر شما به من ننوشتید که میوه‌‏ها رسیده و اطراف سرسبز است، اگر بیایی لشکریان مجهز برای تو آماده است؟» شبث بن ربعی از چهره‌‏های متلون تاریخ بود. هم در قتل حسین بن علی علیه‏السلام شرکت داشت و پس از عاشورا مسجدی در کوفه بنا کرد، به شکرانه و خوشحالی از کشته شدن حسین علیه‏السلام. پیشتر با «سجاح» (مدعی دروغین نبوت) همکاری داشت، مسلمان شد، بر ضد عثمان شورید، توبه کرد و از خوارج گردید. به جای بیعت با علی علیه‏السلام با یک سوسمار بیعت کرد و می‏‌گفت با هم برابرند! این مرد بددل و خبیث، سرانجام در سن هشتاد سالگی مرد.
 
شبث بن ربعی به همراه «شمر بن ذی الجوشن» و «حجار بن ابجر» و «قعقاع بن شور» از طرف ابن ‏زیاد مأموریت یافتند تا مسلم بن عقیل و یاران او را سرکوب کنند.شبث بن ربعی که رییس منافقان کوفه، و از ایادی مهم بنی‏امیه بود و در جریان کربلا، فرمانده سپاه عمر سعد بود، از جمله کسانی بود که «مصعب بن زبیر» را به جنگ با مختار تحریک می‏کرد.
 
حبیب بن بدیل گوید:«زمانی که شبث بن ربعی، از جنگ مختار فرار کرد و وارد بصره شد به طور عجیبی وارد شهر شد. وی سوار بر قاطری که دم و گوش آن را بریده و خون از آن جاری بود و با قبای چاک زده فریاد می‏زد: «آی کمک! آی کمک!». به مصعب گزارش دادند، مردی با این وضع وارد بصره شده و کمک می‏طلبد و قبای خود را دریده و چنین و چنان می‏‌کند.
 
مصعب فورا او را شناخت و گفت: آری، این کسی جز «شبث بن ربعی» نیست، این کارها از وی برمی‏آید، او را بیاورید.
 
«شبث»؛ با همان وضع و هیئت تحریک کننده بر«مصعب» وارد شد. و اشراف فراری کوفه، که از آمدن «شبث» در محضر «مصعب» باخبر گشته بودند وارد مجلس شدند، و جمع ضد انقلاب فراری کامل شد، و با داد و قال شروع به تحریک «مصعب» کردند و به او گوشزد نمودند که مردم کوفه از دست مختار به ستوه آمده‏ اند و همه ناراضی و نگرانند.
 
مختار، غلامان و بردگان و ایرانیان (موالی) را بر اشراف شهر چیره کرده و به وسیله‏ بردگان، بر بزرگان کوفه تاخته و عده‌‏ای را کشته و عده‏‌ای را در بند کرده است و...و مصرانه از مصعب می‏‌خواستند که دست به یک حمله بزرگ علیه مختار بزند و قول دادند که ستون پنجم شهر کوفه نیز با آنان همراهی خواهند کرد.
 
آیة الله خوئی «شبث» را چنین معرفی می‏‌کند: «شبث بن ربعی از اصحاب امیرالمؤمنان علیه‏السلام بود که بعد به خوارج ملحق شد.»سپس می‏‌گوید:«شبث، به شکرانه قتل امام حسین علیه‏السلام مسجدش را در کوفه، تجدید بنا کرد و «سالم» از امام باقر علیه‏السلام این مطلب را روایت کرده است.»
 
علی علیه‏السلام، مردم را از خواندن نماز، در پنج مسجد کوفه منع فرمود، از جمله آنها مسجد شبث ربعی است.امیرمؤمنان علیه‏السلام خطاب به او فرمود:«یا شبث و یابن حریث لتقاتلان ابنی الحسین... ای شبث، و ای پسر حریث، شما هر دو با فرزندم حسین خواهید جنگید».
 
صاحب «منهاج البراعه»، درباره این مرد چنین می‏نویسد:«شبث بن ربعی، مردی هزار چهره و متلون بود. به هیچ راهی مستقیم نبود، او مردی منافق و خونریز و بی‏باک و پیرو هر آوازی و سرکرده هر فتنه‏ای بود.»
 
شبث، در رأس توطئه بر ضد مختار و از چهره‌‏های معروف منافقین بود و در رأس اشراف کوفه قرار داشت.
 
ابن‏اثیر می‌‏نویسد: «شبث بن ربعی تمیمی (ریاحی) از سران شیعه بود و در زمان امیرمؤمنان علیه‏السلام، در کنار حضرتش با معاویه جنگید و تا اواخر حکومت امیرمؤمنان علیه‏السلام، در خط مستقیم و طرفدار حق بود، ولی در جنگ خوارج، از امیرمؤمنان جدا شد و با آنان همراه گردید.
 
وی پس از شهادت امام حسن علیه‏السلام و مسلط شدن معاویه بر اوضاع، به معاویه پیوست و پس از مرگ معاویه، از جمله سران کوفه بود که برای امام حسین علیه‏السلام نامه نوشت و وی را به عراق دعوت کرد. اما با مسلط شدن ابن ‏زیاد بر کوفه، از طرفداران ابن ‏زیاد شد و با مسلم، به جنگ پرداخت. او در اعزام نیرو، توسط ابن‏ زیاد به کربلا، از جمله فرماندهان لشکر بود و تحت فرماندهی ابن‏ سعد، در کربلا حضور داشت.