امام سجاد (ع) و تکلم با آهو

کد خبر: 78249
اى پسر رسول خدا! اين آهو چه مى‏گويد؟
وارث:امام باقر- عليه السّلام- از پدر بزرگوارش نقل مى‏كند كه: 
پدرم با عدّه ‏اى از خاندان و يارانش به باغى رفتند. دستور داد تا سفره‏ اى گسترده شود. وقتى خواستند مشغول خوردن شوند، آهويى از طرف صحرا آمد و ناله كنان نزد پدرم رفت. از پدرم پرسيدند: اى پسر رسول خدا! اين آهو چه مى‏گويد؟

حضرت فرمود: او مى‏ گويد سه روز است كه چيزى نخورده ‏ام، دست به او نزنيد تا بگويم با ما غذا بخورد.

آنها قبول كردند. حضرت آهو را خواند و آهو مشغول خوردن گشت اما يكى از ياران امام، دست بر پشت آهو ماليد كه سبب فرار آهو گرديد.

پدرم فرمود: مگر من نگفتم به او دست نزنيد؟ آن مرد قسم خورد كه نيّت بدى نداشتم.

پدرم به آهو گفت: برگرد، اينها كارى با تو ندارند. آهو برگشت و غذا خورد تا اينكه سير شد و صدايى كرد و رفت.

از حضرت پرسيدند: يا ابن رسول اللَّه! اين بار چه گفت؟

حضرت فرمود: براى شما دعا كرد. 
« بحار: 46/ 30، حديث 23».

منبع: جلوه ‏هاى اعجاز معصومين عليهم السلام (ترجمه الخرائج و الجرائج)، سعید بن هبه الله  قطب الدين راوندى، غلام حسن  محرمى، دفتر انتشارات اسلامى،قم:1378 ،ص205.