جشن میلاد امیرالمومنین علی (ع) در ریحانة الحسین (س) برگزار شد + گزارش تصویری

کد خبر: 82335
جشن میلاد امیرالمومنین علی علیه السلام با سخنرانی حجت الاسلام شیخ مهدی شریف و مداحی حاج سید مجید بنی فاطمه ، کربلایی مسعود اصلانی و دیگر ذاکرین اهل بیت علیهم السلام اجمعین در حسینیه ریحانة الحسین سلام الله علیها برگزار شد.

وارث : جشن میلاد امیرالمومنین علی علیه السلام با سخنرانی حجت الاسلام شیخ مهدی شریف و مداحی حاج سید مجید بنی فاطمه ، کربلایی مسعود اصلانی و دیگر ذاکرین اهل بیت علیهم السلام اجمعین در حسینیه ریحانة الحسین سلام الله علیها برگزار شد.در ادامه متن سخنان حجت الاسلام شیخ مهدی شریف را بخوانید:حقیقتا سخن گفتن درباره شخصیتی مانند امام علی علیه السلام نه تنها برای من بلکه برای هر کسی در این عالم وجود دشوار است و احدی نمی تواند ادعا کند من می توانم آنگونه که شایسته و بایسته است درباره امیرالمومنین علیه السلام صحبت کنم و این امکان پذیر نیست و باب اش را از همان ابتدا پیغمبر خدا صلی الله علیه و آله بستند که هر کسی نخواهند توانست در این عالم درباره امام علی علیه السلام سخن و مطلب بگوید و به فهم مطالب نیز برسد لذا فرمودند: " یا علی خدا را هیچ کس نشناخت مگر من و تو، هیچ کس من پیامبر (صلی الله علیه و آله) را نشناخت مگر خدا و تو امیرالمومنین ( علیه السلام ) و هیچ کس علی (علیه السلام ) را نشناخت مگر من و خدا ؛ " در مقام نورانیتشان حقیقتا هیچ کس نخواهد توانست امیرالمومنان علیه السلام را بشناسد و سخن گفتن در باب امیرالمومنین علیه السلام خیلی سخت است و به تعبیر نویسنده اهل سنت چه بگویم درباره شخصیتی که دوشمنان از حسادت دشمنی فضایل اش را پنهان کردند و دوستان از ترس فضایل او را پنهان کردند. درباره این شخصیت چه بگوییم و چه حرفی بزنیم ؟ " دشمنان امیرالمومنین علیه السلام در اوج شناخت نسبت به حضرت " شما اگر تاریخ را نگاه کنید آن کسانی که در قله دشمنی با اهل بیت قرار گرفتند امیرالمومنین علیه السلام را خوب می شناختند و این طور نبود که ما تصور کنیم که آدمی مانند چنگیز مغول بود که نه درک و فکر و فهم و علم و اطلاعاتی داشته است و همین جوری یک دفعه شمشیری به دستش رسید و یک قوم و قبیله ای گفت که باید علی ابن ابی طالب علیه السلام خانه نشین بشود اصلا این طور نبود و این کسانی که منفور تاریخ و اهل بصیرت هستند آنها نسبت به امیرالمومنان علیه السلام در اوج علم و دانایی بودند اگر می بینید شخصیتی مانند معاویه در اوج دوشمنی نسبت به امام علی علیه السلام در تاریخ ثبت و ضبط و شناخته شده است او معاویه است و امیرالمومنین علیه السلام را خوب می شناخت و می دانست امام علی علیه السلام چه کسی است و از من و شما هم ایشان را بهتر می شناخت لذا راه مقابله با امام علی علیه السلام را پیدا کرد. اگر می بینید یک شخصیتی مانند عمربن عاص معروف به عمرو عاص در تاریخ جلو امیرالمومنین علیه السلام قد علم می کند و اقداماتی می کند که سیستم امیرالمومنین علیه السلام در حکومت اش دچار مشکل می شود به دلیل شناختی بود که عمرو عاص نسبت به امیرالمومنین علیه السلام داشت. کامل امام علی علیه السلام را می شناخت و حتی از روحیات ایشان مطلع بود  به فضل امیرالمومنین علیه السلام هم خودش و هم معاویه و حتی یزید معترف بودند لذا در تاریخ آمده است که در مجالس خصوصی خودشان می نشستند و از فضایل امیرالمونین علیه السلام برای یکدیگر تعریف می کردند واین شعر معروفی که خیلی از شما شاید مشاهده کرده باشید : " علی دُر ذهبی مصفا و باغ ناس کلهم تراب " " علی در و طلای خالص است و بقیه مردم همه خاک هستند " شعر عمر و عاص است و در مجلسی با معاویه نشسته بودند و معاویه به همه اطرافیان گفت چه کسی حاضر است از وصف علی ابن ابی طالب علیه السلام شعر بگوید. خودشان می دانستند که با چه کسی دشمن هستند منتهی می دانستند که اگر این فرد بر سر کار باشد بازار همه اینان کساد است لذا این سیستم را خانه نشین کردند تا خودشان باقی بمانند و بقای خودشان را در نبود امام علی علیه السلام می دانستند لذا معاویه گفت : چه کسی حاضر است شعر بگوید هرکس شعر بگوید به ازای هر بیتش هزار مثقال طلا دریافت می کند خوب عمرو عاص شروع کرد : به آل محمد صلی الله علیه و آله عرف صواب و فی ابیاتهم نزل کتابو و هم حجج الی برایا بهم و به جدهم ..." و همین طور به شعر گفتن ادامه داد تا " علی دُر ذهبی مصفا و باغ ناس کلهم تراب " رسید و شعر مقبول معاویه قرار گرفت و هفت هزار مثقال دینار طلا نیز به او داد. به امام حسن مجتبی علیه السلام خبر رسید که عمر و عاص در مدح پدر شما امیرالمومنین علیه السلام شعر گفته است پیغام داد به عمروعاص که به دلیل شعری که در وصف پدر ما علی ابن ابی طالب ارواح و نافدا سرودی خدا به ازای هر بیت اش در بهشت خانه ای به تو می دهد آیا می آیی با هم معامله ای بکنیم ؟ من هر بیت اش را از تو هزار دینار می خرم آن هفت خانه بهشتی را به من پس بده و به جای آن هر بیتی هزار دینار از من بگیر. عمرو عاص گفت : باشد اگر راه ما به بهشت افتادخانه بهشتی را در آنجا می گیریم علی الحساب پول را می چسبیم. بعضی ها به این شکل هستند که زمانی به آنها می گوییم بیایید به هیئت برویم می گویند سی دی اش می آید حالا برویم قهوه خانه و یک صفایی بکنیم. هیئت چیست؟ سی دی اش هم در بلوتوث با کیفیت بیرون می آید و مانند صحنه آهسته  فوتبال هم نیست که سرت را برگردانی و گل را بزنند و دیگر صحنه آهسته هم در ورزشگاه نیست. بیا برویم پارک و بیا برویم پیاده روی در بوستان طبیعت پردیسان و آب و آتش و از همین قبیل که شما بهتر از من می دانید . بلا تشبیه و دور از شأنه شما ست " عجلکم الله " عمرو عاص هم همینطور با خودش فکر کرد که بهشت را می بینیم علی الحساب پول را بچسبیم حالا اگر به بهشت رفتیم تکلیفمان روشن است پول را گرفت. شخصی به امام حسن مجتبی علیه السلام گفت : " آقا این چه کاری بود که شما کردید و از او هر بیت را خریدید؟" فرمود : " به خاطر آنکه او دوشمن ما اهل بیت است و ما دیدیم اگر این معامله را با او انجام ندهیم در روز قیامت او از ما طلبکار می شود ما او را مخیر کردیم از اینکه در روز قیامت از ما طلبکار بشود و ما بتوانیم او را نجات بدهیم و یا اینکه در همین دنیا پول اش را بگیرد خوب او نیز خودش پول را انتخاب کرد. " این ها نمونه هایی است از اینکه می گویند در دین اسلام اختیار است و اسلام خودش مختار است. نه زور نیست  " اختیار است ، اختیار است ، اختیار" ما خودمان راه خودمان را مشخص می کنیم لذا دشمن اهل بیت در اوج شناخت بود خود معاویه نیز همین طور و گاهی اوغات نوشته اند یک نفر را می آورد و می گفت در امان هستی به تو پول هم می دهم تنها از فضایل " ابو تراب " امیرالمومنین علیه السلام برای ما صحبت کنید. او شروع می کرد از فضیلت گفتن و آنقدر از فضیلت امام علی علیه السلام می گفت که خودش نیز بیهوش می شد آب به صورتش می ریختند و او را به هوش می آوردند و می گفتند تو که آنقدر اقرار داری کوتاه بیا، می گفت : " نه پادشاهی تعارف بردار نیست ما حکومت را می خواهیم اما خوب گاهی او غات می خواهیم از این سخنان نیز بشنویم " خیلی از دشمنان این طور بودند. به نزد ابو حنیفه آمدند و معروف است این قصه ای که می خواهم نقل کنم برای شافعی است اما مرحوم میر لوحی از سادات جلیل القدر اصفهان و معاصر با علامه مجلسی است  کتابی به نام اربعین دارد که در آنجا می گوید این شعر برای ابو حنیفه است نه شافعی ، نزد ابو حنیفه آمدند خوب ابو حنیفه بیش از حد دشمنی با امیرالمومنین علیه السلام داشته است اگر به روایات اهل بیت علیهم السلام را نگاه کنید تک و توک افرادی را پیدا می کنید که امامان ما با اسم آنها را درک کرده باشند ؛ یعنی اسم شان را آورده باشند و ایشان را لعن کرده باشند _ اما ابو حنیفه به قدری خباثت داشت که امام صادق علیه السلام با اسم او را لعن کرده است و فرمودند:" لعن الله ابوحنیفه " " خدا ابو حنیفه را لعنت کند " به دلیل آنکه مقابل امام علی علیه السلام می ایستاد و می گفت " علی این حرف را زده است اما نظر من این است و حرف امام علی علیه السلام را رد می کرد " خیلی با ایشان دشمنی داشت تا جایی دوشمنی داشت که خود دو سال شاگرد مکتب امام صادق علیه السلام بود ولی به قدری با این خانواده دوشمنی داشت که نوشته اند زمانی که برای خودش مکتبی به نام مکتب حنفی تاسیس کرد به شاگردانش گفت : " هر کس پیرو من است باید بر خلاف امام صادق علیه السلام رفتار کند اگر هنگام نماز خواندن دستان او باز است شما دستانتان را ببندید و اگر هنگام نماز خواندن دستش بسته است شما دستانتان باز باشد . اگر در نماز او چشم هایش را می بندد شما چشم هایتان را باز کنید." گفتند : " ما همه این کارها را کردیم اما نمی دانیم در سجده امام صادق علیه السلام چه کار می کند " ما در سجده چشم او را نمی بینیم که بدانیم باز یا بسته است. " گفت : " اشکالی ندارد در سجده نمازتان یک چشمتان را ببندید و یک چشمتان را باز کنید ." پرسیدند : " چرا ؟" گفت : " اگر امام صادق علیه السلام چشم خود را بسته بود ما به اندازه یک چشم بستن با او مخالف کرده ایم و اگر چشم اش باز بود ما به اندازه یک چشم بستن با او مخالفت می کنیم آنقدر با او دشمن بود" نزد ابو حنیفه رفتند و گفتند : فضایل امیرالمومنین علیه السلام شرق و غرب عالم را پر کرده است بیا یک کاری انجام بده " پرسید : " خوب چه کار کنم ؟ " گفتند " کاری انجام بده تا فضایل امام علی علیه السلام را از بین ببریم " جواب داد : " من از پس آن بر نمی آیم گفتند : " پول می دهیم ؟ " یک کیسه ذر مقابل اش گذاشتند و او نگاه کرد و گفت : "  نه من از پس اش بر نمایم " دید بعضی ها را که می خواهید راضی کنید نگاه به پول می کنند و می بینند کم است می گویند : " نه من اصلا وقت ندارم " گفتند " بیشتر پول می دهیم " نگاه کرد به بیشترش و باز گفت : " وقت ندارم و از پس من بر نمی آید " خلاصه به قول چرچیل ملعون هر کسی یک نرخی دارد و نرخ اش را پیدا بکنیم می خریدش. ابو حنیفه را نیز اینها خریدند و یک مبلغ بسیار زیادی پول مقابل اش گذاشتند و او هم خیلی خوشحال شد و گفت : " هیچ اشکالی ندارد من یک حرفی را می زنم که همه فضایل امام علی علیه السلام از بین برود " گفتند " چه حرفی؟ " گفت : " دو، سه روز دیگر مراجعه کنید و من آن حرف را می نویسم و به شما تحویل می دهم " خیلی جالب است برخی از اوغات باید ببینیم دشمن چه کار کرده است و به چه شناختی رسیده است و ما در کجای کار هستیم. ما تنها به شما جسارت نمی کنم و خودم را می گویم خود طلبه روحانی را با این همه ادعا می گویم تنها ادعا دارم که امام علی علیه السلام را دارم . مقام امام علی علیه السلام مافوق این حرف ها است و ما گاهی وقت ها می خواهیم از امام علی علیه السلام حرف بزنیم می گوییم آب دریا را اگر نتوان چشید هم به قدر تشنگی باید چشید. ما یک ذره از فضایل امام علی علیه السلام را هم نمی گوییم و همان یک ذره را هم درک نمی کنیم و همان یک ذره را هم مطالعه و تحقیق نمی کنیم. اگر از تک، تک شما برادران و خواهران بپرسیم امروز همه می دانستید که شب ولادت امیرالمومنین علیه السلام است یعنی حتی اگر نمی دانستید شب ولادت امیرالمومنین علیه السلام است یک حرکتی که در این سال های اخیر اتفاق افتاده است و این مسئله را همیشه به شما یاد آوری می کند و آن روز مردو پدر است و همه می دانند که امروز روز امیرالمومنین علیه السلام است چند نفر رفتید و درباره امیرالمومنین علیه السلام مطلب خواندیم؟ طرف می گوید ما خیلی مطلب می خوانیم . کجا ؟ در مبایل می فرستند و ما کپی می کنیم و نشر می دهیم . نه! چند نفر به دنبال تحقیق رفتیم ببینیم این امیرالمومنین علیه السلام که امشب ، شب میلادش است با چه کیفیتی متولد شده است. بله، من هم می دانم در خانه کعبه به دنیا آمد. خوب چه اتفاقی افتاد که در خانه کعبه به دنیا آمد ؟ آیا همه می توانستند در خانه کعبه به دنیا بیایند ؟ یا این مطلب تنها برای امیرالمومنین امام علی علیه السلام است ؟ آیا همه می توانند در مسجدی بچه به دنیا بیاورند؟ هر زنی می تواند ؟ یا این مسئله مخصوص امیرالمومنین علیه السلام است. برویم و تحقیق کنیم که اگر هر کسی بچه اش را در مسجدی به دنیا آورد باز هم سه روز در آن مسجد از وی پذیرایی می کنند ؟ در آن خانه از او پذیرایی می شود ؟ یا نه ؟ باز هم این مسئله برای امیرالمومنین علیه السلام است و این است که تحقیق می خواهد آن زمان است که ما متوجه می شویم که با چه شخصیتی مواجه هستیم آن وقت است که ما متوجه می شویم حضرت مریم سلام الله علیه که قرآن کریم می فرماید : " و ان الله صفا ک و فضلک علی انسا العالمین " " خدا تو را انتخاب کرده است و پاک ات کرده است و بر همه زنان عالم فضیلت ات داده است " این مریم زمانی که می خواهد فرزندی راب ه دنیا بیاورد و فرزندش یک بچه عادی نیست و پیغمبر اولوالعزم الهی است و حضرت عیسی روح الله است این فرزند را زمانی که می خواهد به دنیا بیاورد خدا به او بگوید : " بیت المقدس مسجد و محل زایمان نیست و بیرون برو " آنقدر قرآن از او تعریف و تمجید کرده است و یک سوره به او اختصاص داده است این همه در فضیلت اش سخن گفته است اما باز به او می گوید : " مریم اینجا مکان زایمان تو نیست از مسجد بیرون برو " خوب این فاطمه بنت اسد سلام الله علیه چه بانویی است که زمانی که در مقابل خانه کعبه می ایستد و می گوید خدایا درد زایمان مرا گرفته است و درد مرا اذیت می کند مرا آرام کن دیوار خانه خدا ، نه مسجدالحرام _ شکافته می شود و به او خطاب می رسد که بیا وارد خانه بشو . از در هم او را راه نمی دهند بلکه به احترامش دیوار را شکاف می دهند. فکر کنید به این سخن و ساده از این حرفا نگذرید و سپس وارد خانه خدا می شود که جناب عباس عمو پیامبر اکرم نقل می کند که زمانی که وارد خانه شد مجددا این دیوار به هم چسبید و هر کاری کردم که نه دیوار را بلکه در را باز کنیم نتوانستیم. و هر چه مردم آن روزگار تلاش کردند در خانه کعبه را باز کنند نتوانستند آیا این مسئله مخصوص امیرالمومنین علیه السلام است یا کس دیگری هم می تواند این کار را انجام دهد ؟ در این خصوص فکر کنیم آیا هر کس این گونه است؟ نه و الله ؛ این مسئله اختصاصی به امیرالمومنین علیه السلام دارد لذا است که ما سرمان را بلند می کنیم می گویند علوی و حیدری هستیم و زمانی که یا علی م یگوییم جگرمان خنک می شود و دلمان حال می آید. دشمنان اهل بیت علیه السلام با آگاهی با امیرالمومنین علیه السلام دشمنی کردند. همان ابو حنیفه پس از دو سه روز به سراغش آمدند گفتند : آقای ابو حنیفه کلی به تو پول داده ایم که فضایل امام علی علیه السلام را از بین ببری بردی؟ گفت : بله که از بین بردم . پرسیدند : " چه کار کردی ؟" گفت : " دو خط شعر برایتان گفتم " گفتند " چی گفتی ؟ " گفت : " گفتم علی الحبه جنه قسیم نارو جنه / وصیم المصطفی حقی امام انس و الجنه. امام علی علیه السلام محبت اش سپر و محافظ ما و جدا کنند بهشت از جهنم است حقیقتا وصی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله است و امام انس و جن است ." به او گفتند : " بی انصاف این همه پول به تو دادیم تا فضایل او را از بین ببری " گفت : " خوب من هم فضایل امام علی علیه السلام را از بین بردم . پرسیدم : "چطور از بین بردی ؟ " گفت : " هرچه فضیلت داشت را از بین بردم و تنها همین دو خط را گفتم " تمام فضایل امام علی علیه السلام را کنار گذاشتم و تنها همین دو خط را گفتم و من این فضایل را از بین بردم. کتاب فضل تو را آب وهم کافی نیست که تر کنم سر انگشت و صحفه بشمارم. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند : " فضایل امام علی علیه السلام یکی ، دو تا فضیلت نیست " ان الله تعالی " این حدیث را خارزمی سنی است و در ابتدا یک کتاب به نام مناقب در ویژگی های امام علی علیه السلام بیان می کند که در اولین حدیث خارزمی این حدیث را بیان می کند که پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند: " ان الله تبارک و تعالی جعل لاخی علی بن ابی طالب فضائل لا یحصی عددها غیره " خداوند تبارک و تعالی برای برادرم امام علی علیه السلام فضیلیتی قرار داده است که به غیر از خدا هیچ کس نمی تواند این فضیلت ها را بشمارد. آنهایی که برخی اوغات در مجلسی شرکت می کنند و یا در اینتر نت یک مطلبی به گوش آنها می رسد ناگهان تعجب می کنند که این مطلب را چه کسی گفته است مگر می شود امام علی علیه السلام این فضایل را داشته باشد ؟ بله که می شود این فضایل را داشته باشد امام علی علیه السلام مثل من و شما نبود یک جنبه امام علی علیه السلام جنبه بشری ایشان بود. آقا پیامبر را هم قرآن می گوید مانند ما است خوب این آیه ادامه دارد قرآن گفت : " قل انما انا بشرا مثلکم یوها علیه " " تو هرزمان توانستی یک نفر را پیدا کنی غیر از آن خانواده که پس از انبیا که به او وحی شود آن وقت بگو آنها یک بشر عادی بودند . آنها یک جنبه بشری داشتند و یک جنبه نورانی داشتند در جنبه نورانیت اش این جا است که امیرالمومنین علیه السلام ادعا می کند که: " كُنْتَ‏ُ مَعَ الأنْبياء سِرًّاً و معی جَهراً " " من با همه انبیا به صورت پنهانی بودم و آنها را کمک کردم " اما با پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله هم در نهان و هم در آشکار کمک کردم این به دلیل آن مقام نورانیتشان است لذا در کتب متعدد منابع و اهل بیت نقل شده است یک وقتی یکی از اجنه در محضر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نشسته بود و دیدند امیرالمومنین علیه السلام وارد مسجد شد نوشته اند بدنشان شروع به لرزیدن کرد تا جایی که جن است و به هر شکلی می تواند در بیاید و یک جسم انعطاف پذیری دارد که به هر شکلی می تواند در بیاید حتی به شکل یک پرنده می تواند در بیاید حتی می تواند به شکل یک انگشتر و به شکل یک آدم در بیاید آنقدر کوچک شد که در محضر پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله ؛ به قول امروزی ها ریز شد پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله پرسیدند : " چرا این حالت به تو دست داد ؟ " جواب داد :  " یا رسول الله از این آقا می ترسم " پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله پرسیدند : " چرا از این اقا می ترسید ؟ متعدد در کتب روایات ما آمده است" عرض کرد : یا رسول الله من ابتدا از اجنه مسلمان نبودم؛ اجنه کافر بودم چرا که اجنه هم کافر دارند ، هم مومن دارند هم شیطان دارند. اجنه هم مانند انسان ها هستند و هم مسلمان هستند و هم کافر هستند _ یک زمانی از طرف شیطان به من دستور رسید که اکنون که کشتی نوح در این عالم حرکت می کند تو برو و به این کشتی آسیب برسان " " اگر به این کشتی آسیب برسانم چه اتفاقی می افتد ؟ " گفت : " اگر کشتی نوح در دریا غرق بشود همه موجودات زیر آب می روند و لذا ما همه آدم ها و حیوانات را هلاک کرده ایم و تنها خودمان بر روی زمین می مانیم ." خواست شیطان هم همین است که همه را گمراه و بد بخت و نابود کند و دوست دارد همه را از بین ببرد. گفت به نظر من باید به این کشتی آسیب برسد تا این کشتی غرق شود و من ماموریتم این شد که بروم و به آن کشتی آسیب برسانم رفتم جلو تا به کشتی حمله کنم دیدم این جوان با شمشیر به جنگ من آمد همین جوان بود که به دست من ظربتی زد و من فرار کردم. " پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله پرسیدند : " جای آن ضربه هنوز باتقی است ؟" عرض کرد : " بله یا رسول الله " كُنْتَ‏ُ مَعَ الأنْبياء سِرًّاً و معی جَهراً در مقام نورانیت نه در مقام بشری، در مقام نورانیت امیرالمومنان علیه السلام به صورت پنهان به یاری انبیا رسید مگر در حالت سلمان این روایات مشهور نیست که سلمان در زمان امیرالمومنین علیه السلام 250 سال عمرش بود و یک عمر طولانی داشته است حتی نقل از 350 سال هم هست. امیرالمومنین علیه السلام با سلمان خرما می خوردند و با سلمان مزاح کردند و این هسته خرما را به سمت سلمان پرت کردند و به پای سلمان می زدند. سلمان عرض کرد : " یا امیرالمومنین علیه السلام من یک انسان بزرگ و مسن هستم و با من شوخی می کنید ؟ شما جوان هستید و سنتان کم است مراعات بزرگ و کوچکی را بکنید " من این روایات را برایتان می خوانم چرا که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند : " شنیدن فضایل امیرالمومنین علیه السلام گناهانی که با گوش مرتکب شده ای را از بین می برد " این ها را می خوانم که اگر احیاناً مانند من گنهکاری در این مجلس است گناهانش ریخته شود و در آن زمان یک مولودی شسته و رفته و پاک برای امیرالمومنین علیه السلام داشته باشیم و یک عرض ادب ویژه به امیرالمومنین علیه السلام داشته باشیم حضرت فرمودند : " سلمان به من جوان و کم می گویی ؟ " سلمان فرمود: " بله به شما می گویم " حضرت فرمود : " به خاطر داری در دشت ارجن فارس زمانی که شیر به تو حمله کرد گیر افتادی؟ " رنگ از رخسار سلمان پرید گفت : دشت ارجن فارس برای دویست سال پیش است. بعدا من این جریان را برای کسی تعریف نکردم" فرمود: سلمان به خاطر داری رفتی آب تنی کنی و لباس هایت را دم آب درآوردی؟ یک وقت دیدی  و وسط اب یک شیری آمده و نمی توانستی از آب خارج شوی؛ گفتند چه ذکری آن موقع گفتید؟ گفت : " در کتاب ادیانی که من به آن ها معتقد بودم زرتشتی بوده و مسیحی بوده است. سلمان همه دین ها را تجربه کرده است. و بعد آمد پیرو دین رسول خدا شد. گفت در آن کتاب ها خوانده بودم که هر وقت گرفتاری برایت پیش آمد بگو یا فارس الحجاز ادرکنی! ای شجاع جزیره العرب و حجاز، ای علی بن ابیطالب، حقیقت آن علی بن ابیطالب است، به داد من برس. گفت: چه اتفاقی افتاد. به یک باره دیدم یک سوارکاری از دور آمد، به آن شیر یک اشاره ای کرد و آن شیر رفت. حضرت فرمودند: تو چه کار کردی! گفت آقا جان! من یک گل از آن دشت ارژنگ چیدم. و من به او یک گل هدیه دادم.آقا به او فرمودند: سلمان! بعد از 200 سال اگر کسی آن گل را به تو هدیه دهد تو آن را می شناسی! گفت: بله آقا که می شناسم. حضرت دست کردند در جیب خود و گل را به او نشان دادند. گفت: سلمان! ما الان شدیم علی بن ابیطالب خانه نشین. در مقام نورانیت علی در عرض اعلا بی نظیر است. علی بر عالم و آدم امیر است؛ غیر از این است واقعاً. الان روزگار فرمودند: « الدهر أنزلنی ثم أنزلنی حتی قیل یقال معاویه و علی». روزگار آنقدر مرا پایین آورده که اول اسم معاویه را می آورند و بعد اسم مرا. الان من مقامم پایین آمده است. حالا در این شب امیرالمومنین من دو سه روایت برای شما بخوانم؛ امثال ما که تریبون را در اختیار داریم به غیر از دهه محرم در اعیاد برای دو شب لحظه شماری می کنیم؛ یکی سیزدهم رجب است و یکی دیگر عید غدیر که بتوانیم با خیال راحت از امیرالمومنین صحبت کنیم که حقیقتاً امیرالمومنین مظلوم است. امیرالمومنین غربتی دارد به اندازه بزرگی و عظمت خودش. لذا اگر کسی یک مقداری اهل مطالعه باشد در مورد شخصیت امیرالمومنین(علیه السلام) لحظه شماری می کند که ای خدا یک فرصتی به من بده که بتوانم 4 خط از فضایل امیرالمومنین را برای مردم بگویم. واقعاً این طور است. حالا پیامبرم اکرم(صلی الله علیه و آله) می فرمایند: «انّ اللّه تعالي جعل لاخي عليٍّ بین ابیطالب فضائل لاتحصي عددها لاغیره.»  خداوند برای برادرم علی بن ابیطالب فضائلی قرار داده که عدد آن را به غیر از خدا هیچ کس نمی داند. هر فضیلتی! تعجب نکنید. قرار نیست هرچیزی با ذهن من و شما یکسان باشد. که اگر عقل ما خیلی کامل بود ما الان باید در مقام عصمت قرار می گرفتیم. عقل های ما عقل کامل و سلیم نیست. این حرف ها را باید اولیای خدا بپذیرند. لذا وجود مبارک امیرالمومنین(علیه السلام) فرموده، امام محمدباقر(علیه السلام)  فرموده و بقیه ائمه هم به همین مضمون دارند، هر وقت کلامی از ما اهل بیت به شما رسید سریعاً نگویید این را قبول ندارم و آن را با عجله رد نکنید؛ «الانکار هو کفر» امام باقر(علیه السلام) فرمودند: هرکس سجایای ما اهل بیت را منکر شود کافر شده است. اگر نفهمیدید بروید دنبال یک عالمی که کلام ما را بفهمد. بروید مطلب را به او ابضه کنید. باز هم حق ندارید بگویید قبول ندارم. نیست آقا من قبول ندارم. رد نکنید مخصوصاً با شخصیت وجود مبارک امیرالمومنین(علیه السلام)؛ در حریم اسدالله الغالب وارد نشوید. این دُم شیر است به بازی نگیر. که با آل علی هرکه درآفتاد ورافتاد. واقعاً هرکس در حریم امیرالمومنین که خداوند نسبت به ایشان غیرت و تعصب دارد؛ شما ببینید در هیچ کجای قرآن کریم خداوند با پیامبر اکرم تند صحبت کرده باشد. پیامبر ما عزیز دردانه خداوند است. «انک علی خلق عظیم» تو بهترین مخلوق ما هستی و بهترین خلقیات را داری. این پیامبر با این عظمت را که خداوند به او فرموده که من به خاطر تو، همه عالم وجود را خلق کردم. و این پیامبری فرمود که هیچ پیامبری به اندازه من پیامبر اذیت نشده است. حتی نوح(شیخ الانبیاء) که 950 سال پیامبری کرده بود. در صورتیکه پیامبر ما تنها 23 سال پیامبر بوده است. ولی می فرماید که من بیشتر از همه اذیت شدم. خدا با این پیامبر در قصه امیرالمومنین به شدت تند صحبت می کند که « يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ وَإِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللّهَ لاَ يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ» این پیامبر آنچه در باب امیرالمومنین به تو گفتیم را ابلاغ کن. حواست باشد که اگر ولایت امیرالمومنین را ابلاغ نکنید رسالت تو به طور کل از بین می رود. (ما در این جا مای نافیه است.) نمی گوید رسالتت ناقص مانده است می گوید انگار رسالتی انجام نداده ای. خدا بر روی امیرالمومنین حساسیت دارد. لذا این همه مقامات برای او قرار داده است. گلوگاه ها را در اختیار او قرار داده است. شوخی است که می فرمایند: «فمن ذکر فضیلة من فضائله مقرا بها غفر الله له ما تقدم من ذنبه و ما تاخر واو وافی القیامة بذنوب الثقلین» هرکس یک فضیلت از فضائل امیرالمومنین را بیان کند خدا همه گناهان او را می آمرزد. حتی اگر روز قیامت گناه همه مردم عالم برعهده اش باشد، خداوند باز هم گناهانش را می آمرزد. می گوید تو گوینده فضائل امیرالمومنین باشید. «و من کتب فضائل امیرالمومنین(علیه السلام)»: هرکس یک فضیلت از فضائل امیرالمومنین(علیه السلام) را بنویسد. ببینید ما چقدر توفیق داریم و چقدر خداوند راه برای نجات ما فراهم کرده است و ما قدر نمی دانیم. هرکس یک فضیلت از فضائل امیرالمومنین(علیه السلام) را بنویسد تا وقتی که آن فضیلت و آن نوشته باقی است ملائکه آسمان بر او استغفار می کنند. هرکس نگاه کند به فضیلتی از فضائل امیرالمومنین(علیه السلام) از آن چیزی که بالای سر من نوشته اند: « ها على بشر كيف بشر، رَبُّهُ فیه تجلّی و ظَهَر» این یک فضیلت از فضائل امیرالمومنین(علیه السلام) است. پیامبر اکرم فرمودند: هرکس نگاه کند به فضیلتی از فضائل امیرالمومنین(علیه السلام) خداوند گناهانی را که با چشمش مرتکب شده است را می آمرزد. هرکس بشنود فضائلی از فضائل امیرالمومنین(علیه السلام) را خداوند گناهانی را که با گوشش مرتکب شده را می آمرزد. دیگر چه از این بهتر و سعادتمندتر. خداوند همه گلوگاه ها را در اختیار حضرت علی(علیه السلام) قرار داده است که اگر ما قدر بدانیم. لذا هرکس در این عالم به جایی رسید از درخانه امیرالمومنین(علیه السلام) به جایی رسید. حضرت امام جعفر صادق(علیه السلام) در اختصاص شیخ مفید صفحه 250 فرمود: اگر آدم ابو البشر لایق آن شد که خداوند از روح خودش در او بدمد به جهت تواضعش در مقابل نور امیرالمومنین(علیه السلام) بود. «ما کلّم الله موسی تکلیماً الا بولایت علی بن ابی طالب علیه السلام» اگر موسی کلیم لایق این شد که به مقام کلیم اللهی برسد به برکت نور ولایت امیرالمومنین(علیه السلام) بود. «ما اقام الله عيسى بن مريم آية للعالمين الا لخضوعه لعلى بن ابیطالب عليه السلام» اگر عیسی بن مریم را خداوند متعال یک نشانه ای برای عالمیان قرار داد، یک بچه ای به دنیا بیاید که در ظاهر پدر ندارد، در همان گهواره سخن بگوید و به نبوت برسد؛ فرمود: به جهت این است که در مقام نورانیت خاضع و خاشع بود در خانه امیرالمومنین(علیه السلام). و هر چیزی که در این عالم به جایی رسیده از در خانه امیرالمومنین بوده است. سنگ عقیق چرا آنقدر ارزش دارد؛ در روایت آمده است که در بحث عرضه ولایت بر اشیاء قبل از اینکه آدم ابو البشری خلق شود ولایت امیرالمومنین علی(علیه السلام) بر همه اشیاء عرضه شد. در روایت است اولین سنگی که ولایت امیرالمومنین علی(علیه السلام) را پذیرفته است، سنگ عقیق است. لذا عقیق آنقدر ارزش پیدا کرد. که فرمود در قیامت و در بهشت، کوهی است مشرف به خانه پیامبر خدا. چرا آب فرات که آنقدر ارزش پیدا کرده است که دستور داریم اگر بچه ای به دنیا آمد از شیعیان امیرالمومنین(علیه السلام) در دهان او تربت حضرت سیدالشهداء(علیه السلام) و آب فرات بریزید. چون فرمود در میان دریاها و آب ها، اولین نهر آبی که زیر بار ولایت امیرالمومنین(علیه السلام) رفت، آب فرات بود. چرا کوفه آنقدر نامش بر سر زبان هاست؛ فرمود: خداوند وقتی ولایت امیرالمومنین(علیه السلام) را بر شهرها عرضه کرد اولین شهری که زیر بار ولایت امیرالمومنین علی(علیه السلام) رفت شهر کوفه بود. نگاه به حال حاضر کوفه نکنید. که می گوییم ما اهل کوفه نیستیم! آینده درخشانی در انتظار کوفه است. امام زمان(عج) وقتی ظهور بفرمایند، مقرّ زندگی و حکومت ایشان، شهر کوفه است. مسجد کوفه را حضرت محل حکمرانی قرار می دهند و مسجد سهله را محل زندگی خودشان و خانواده شان قرار می دهند.نماز جمعه ای در مسجد کوفه می خوانند که صف های آن در روایت داریم به رود فرات می رسد و همه عالم می آیند و پشت حضرت ولی عصر(عج) اقتدا می کنند. ان شاالله زنده باشیم و آن روز را ببینیم؛ چه عاشق کشانی است آن روز. در میان خوراکی ها؛ یک وقت یک خربزه ای را به دست امیرالمومنین علی(علیه السلام) دادند، یک مقدار آن را چشیدند و آن را پرتاب کردند و گفتند تلخ است، چرا که از ولایت ما بهره ای ندارد. پرسیدند چرا آقا؟ فرمودند: هرچیزی در این عالم از خوردنی ها و نوشیدنی های حلال خوش گوار و خوشمزه باشد به خاطر این است که ولایت ما را پذیرفته است. اگر ولایت امیرالمومنین(علیه السلام) نباشد کسی به جایی نمی رسد. « فَازَ الْفَائِزُونَ بِوَلَایتِكُمْ» هرکسی در این عالم رستگار شد از ولایت امیرالمومنین علی(علیه السلام) است. مرحوم مقدس اردبیلی را در خواب دیدند. مقدس اردبیلی یک شخصیت والامقامی بوده است. یک عالم طراز اول و لقب مقدس به واقع مناسب و شایسته او بوده است. می گویند یک وقتی آمد وضو بگیرد نگاهی به آب انداخت نیمه شب برای نماز شب. وقتی در را کشیدند بالا دیدند پر از طلا و جواهر است. این امتحان بود و مقدس اردبیلی همه آن ها را به چاه انداخت. و دستان خود را بالا گرفت و گفت احمد از شما آب خواست که وضو بگیرد. نوشتند یک وقتی مقدس اردبیلی از سامرا الاغی را اجاره کرد تا سوار آن بشود و تا نجف اشرف بیاید. در مسیر یک نفری از او پرسید شیخ کجا می روی! بگذارید یک مقدار از زهد این عالم والامقام بگویم تا بفهمید در چه درجه ای از تدین بوده است. بدانید هر خبری است در کنار در خانه امیرالمومنین(علیه السلام) است. یک نفر به شیخ گفت این نامه را می شود برای من ببرید و به نجف اشرف برسانید. بله این نامه را می رسانم. تا نامه را به دست او داد شیخ از الاغ پیاده شد و افسار الاغ را گرفت و دیدند پیاده حرکت می کند. گفتند چرا آقا پیاده می روید.شیخ گفت: وقتی این الاغ را اجاره کردم گفتم خودم و وسایل شخصی خودم سوار آن می شویم. الان این نامه وسیله شخصی نفر دیگری است. شاید صاحب این الاغ راضی نباشد. تا نجف اشرف پیاده رفت. فقط به جهت این که از کسی که این الاغ را اجاره کرده بود دسترسی نداشت. این عالم یک شخصیت ویژه ای است. یک وقتی یک نفر پیش مقدس اردبیلی رفت و به او گفت شاه طهماسب صفوی حرف شما را می خواند و حرف شما را گوش می کند. گفتند چه کار کنم! می شود سفارش کنید کار بنده را راه بیندازد. برداشت یک کاغذی نوشت که اگر می شود در کار این بنده خدا گشایشی ایجاد شود. این برادر دینی شماست و بعد در امضای نامه ایشان نوشت برادرم مقدس اردبیلی. می گویند وقتی نامه را به شاه طهماسب صفوی که پادشاه بوده است، نگاه کرد به امضای نامه و دید مقدس اردبیلی و به او گفته برادر، نامه را به چشم خودش گذاشت و دستور داد کار آن نفر را انجام دادند. بعد دستور داد این نامه را پیش کفن من بگذارید که هر وقت من از دنیا رفتم این نامه را با من دفن کنید. گفتم، چرا! به جهت اینکه از من سوال کردند چه آوردی! بگویم برادرم، مقدس اردبیلی. خوب به این جایگاه توجه کردید. حالا این مقدس اردبیلی با این توصیفات و محاسن را عالمی می گوید که در خواب دیدم. در خواب به او گفتم آقا چه خبر! گفت رأیت سوق العمل کاسده؛ بازار عمل کساد است. گفتم حضرت آقا شما مقدس اردبیلی هستید. تحقیق، کمال، تدریس، این همه زهد و عبادت داشتید. گفت: هیچ! سوال کردم پس چه چیز باعث نجات شما شد. مقدس اردبیلی اشاره کرد به ضریح امیرالمومنین(علیه السلام) و به من گفت فقط محبت امیرالمومنین(علیه السلام). لذا هرچه هست از در خانه امیرالمومنین است. می گویند هیچ کجا خبری نیست. پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله)- این حدیث را مرحوم علامه مجلسی در جلد بیست و ششم بحارالانوار که از کتاب های امامت است نقل می کند، می گویند پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) فرمود: «لیله الاسری الی السماء»؛ مستحضرید آن شبی که پیامبر را به معراج بردند 120 مرتبه پیامبر سفر به معراج داشت. اعتقاد به معراج از ضروریات دین ماست. امام صادق(علیه السلام) فرمودند: «لیس منا من انکر المعراج» اگر کسی منکر معراج باشد و اعتقادی به معراج نداشته باشد از ما اهل بیت نیست و جزء شیعیان ما نیست. یعنی جزء مسائل اعتقادی ما شیعیان است. علامه مجلسی وقتی می خواهد این روایت را نقل کند می فرماید: «و هذا الخبر قد اتفق اصحاب الحدیث ان علی نقل.»  این خبری که من می خواهم برای شما نقل کنم تمام علما و راویان شیعه و سنی به نقل این حدیث اتفاق نظر دارند. هیچ مخالف و معارضی ندارد. این حدیث چیست که بگویم یک مقداری از دل هایتان جلا پیدا می کند. حقیقتاً ما هرچه از فضائل اهل بیت می گوییم بر خودمان می بالیم که شیعه هستیم و احساس سرافرازی و بزرگی می کنیم. برادران و خواهران بروید و این دعای محبت اهل بیت را به مادران و پدران خود کنید. هرچه هست در ولایت اهل بیت و دامن پاک مادر به ماست. که پیامبر(صلی الله علیه و آله) فرمود: « من أصبح یجد برد حبنا علی قلبه فلیحمد الله علی بادی النعم قیل و ما بادی النعم» خدا را به خاطر اولین نعمتش شکر کنیم. شخصی سوال کرد یا رسول خدا اولین نعمتی که خداوند تبارک و تعالی به ما عنایت کرده است چیست؟ حضرت فرمودند: " محبت ما اهل بیت ؛ هیچ کس ما خانواده را دوست نمی دارند مگر آنکه از دامن پاک یک زن پاک دامن به دنیا آمده باشد. یکی از نشانه های دشمن اهل بیت این است که مادرش پاک دامن نبوده است بروید دعا کنید به جان این ها، مقام مادر، مقام ویژه ای است اگر این مادر را ما نداشتیم معلوم نبود بر سر سفره چه کسی بودیم و شک نبود لذا این مادران هستند که بهشت زیر پای آنان است کسانی که بچه هایشان محب امیرالمومنین علیه‌السلام  هستند . شخصی به محضر رسول خدا صلی الله علیه و آله  آمد و گفت : " یا رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله من نذر کرده ام ؟ ببینید چه کسی نذر کرده  ؛ یک جوان _ گفت یا رسول الله من نذر کرده ام اگر حاجت ام برآورده شود بروم پاشنه در بهشت را ببوسم خیلی حرف است طرف نذر کرده است که اگر حاجت روا شد برود پاشنه در بهشت را ببوسد .حضرت به او فرمودند : آیا می خواهی پاشنه در بهشت را در همین دنیا ببوسی ؟ " گفت : بله. فرمودند : " برو و پای مادرت را ببوس ." عرض کرد : مادرم از دنیا رفته است حضرت فرمودند : برو قبر مادرت را ببوس گویی که در بهشت را بوسیده ای . عرض کرد : نمی دانم مادرم کجا دفن شده است مادرم در یک شهر دیگری از دنیا رفته است من اکنون محل قبر او را نمی دانم . پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌و‌آله فرمودند:  برو بر روی زمین خطی به شکل قبر بکش ، یک چهارگوش _ انجا را به نیت قبر مادرت ببوس گویی که چهارچوب در بهشت را بوسیده اید و این مقام مادر است. این مادری است که ما را تربیت می کند تا بگوییم: " یا علی ." غیر از این است ؟ اگر خسته جانی بگو یا علی ! یا علی اگر ناتوانی بگو یا علی یا علی علامه مجلسی می گوید این حدیثی که می خواهم نقل کنم هیچ معارضی ندارد و شیعه و سنی هم این حدیث را نقل کرده اند . این حدیث چیست ؟ پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌و‌آله  فرمودند : "آن زمانی که مرا به آسمان ها ( معراج )  بردند.به هر گروهی از ملائکه رسیدم به من گفتند یا رسول الله از علی چه خبر؟ به آسمان اول رفتم در آسمان اول ملائکه دور مرا گرفتند و پرسیداند یا رسول الله از علی چه خبر ؟ به آسمان دوم رفتم ملائکه دور مرا گرفتند پرسیدند یا زسول الله از علی چه خبر ؟ به آسمان سوم رفتم پرسیدند یا رسول خدا از علی چه خبر ؟ تا جایی که من گفتم خدایا اسم علی که در آسمان ها از من پیامبر مشهور تر است ما پیغمبر هستیم اما همه از علی سراغ مخی گیرند . رسیدم به آسمان چهارم در آسمان چهارم نگاه کردم و دیدم. عجب ! علی ابن ابیطالب این جا است رفتم جلو و سلام کردم و گفتم علی جان از من سبقت گرفتی و زود تر به آسمان آمدی ؟ جبرئیل آمد جلو گفت : " یا رسول الله با چه کسی صحبت می کنی ؟ " گفتم جبرئیل با برادرم علی ابن ابیطالب عرضه داشت یا رسول الله این که علی ابن ابیطالب نیست گفتم جبرئیل پس این کیست؟ عرضه داشت یا رسول الله ملائکه آسمان به محضر خداوند تبارک و تعالی شکایت کردند که خدایا ما دلتنگ امیرمومنان  علی ابن ابیطالب می شویم اگر می شود یک فکری به حال ما کنید و خداوند یک ملکی به شکل و سیمای امیرالمومنین علیه‌السلام خلق کرد هر زمان ملائکه دلتنگ امیرالمومنین علیه‌السلام می شوند و مشتاق زیارت امرالمومنین علیه‌السلام می شوند در هرجای آسمان و زمین که باشند به آسمان چهارم می آیند به دور این ملکی که به شکل امام علی علیه‌السلام  است صلاح می کنند و می گردند. ببنید چه خبر است هر چه سوال دارید از من بپرسید که آسمان ها در اختیار من امیرالمومنین علیه‌السلام هستند. واقعا ما این هایی که گفتیم یک بضاعت مجاب بود فضیلت نبود و این هایی که ما گفتیم فضایل اصحاب امیرالمومنین علیه‌السلام بود ما دلمان را خوش می کنیم که می گوییم : " عَلِيٌّ مَعَ الْحَقِّ وَ الْحَقُّ مَعَ عَلِيٍّ " " حق با علی است " در حالی که پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌و‌آله درباره عمار فرمود : "عمار مع الحق والحق مع العمار" یار امیرالمومنین و مقام امیرالمومنین علیه‌السلام مافوق این حرف ها است و خیلی بالا تر است لذا در روایات داریم مرحوم حاج شیخ عباس قمی در سفینه نقل می کند. روز قیامت که می شود : " خدابه نوح شیخ الانبیا خطاب می کند که آقای نوح آیا تو پیامبری ات را درست انجام داده ای یا خیر؟ نوح می گوید : " بله خدایا " می فرماید شاهدی هم داری؟ " عرضه می دارد "شاهد من پیغمبر خاتم حضرت محمد صلی‌الله‌علیه‌و‌آله است " می فرماید : " اگر شاهد تو پیامبر خاتم است برو و او را بیاور " امام صادق علیه‌السلام می فرمایند :" شیخ الانبیا از لا به لای جمعیت عبور می کند و دید پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌و‌آله و امنیرالمومنین علیه‌السلام در یک تپه ای از مشک نشسته اند سلام کرد یا رسول الله خدا شاهد خواسته است و من گفته ام شاهد شما هستید تشریف می آورید ؟ " حضرت فرمودند :" نه من که نمی آیم خطاب کرد به حضرت جعفر طیار و جناب حمزه فرمود شما بروید برای برادرم نوح شهادت بدهید که نهوح رسالت اش را انجام داغده است" راوی می گوید : همان جا پرسیدم یا رسول الله چرا پیامبر خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله علی ابن ابیطالب را نفرستاد ؟ " حضرت فرمود : " بشین سر جایت امام علی علیه‌السلام مقام اش بالاتر از این حرف ها اغست که بخواهد برود و شهادت به پیامبری نوح بدهد امیرالمومنین علیه‌السلام است . فاطمه بنت اسد گفت : " از خانه که خارج شدم صدایی به گوشم رسید که ای فاطمه با قوت خودم علی را خلق کردم با قدرت خودم علی را خلق کردم نام اش را علی بگذار چرا که من علی اعلی هستم" می خواهم نام این بچه هم نام خودم شود و در کنار امن قرار بگیرد می گوید بچه را در دست خودم گرفتم و این روایت در کتاب مناقد برای مرحوم علوی برای سال 5 هجزی و هزار سال پیش است ؛ آورده شده است زمانی بچه را آوردم و وارد خانه کردم و چشم این بچه به وجود مبارک حضرت ابوطالب خورد گفت: " اسلام علیک و رحمت الله و برکات " به پدرش سلام داد تعجب نکنی ها ! زمانی که به اذن الله عیسی بن مریم در گهواره سخن می گوید یک موجود دیگری هم می تواند در گهواره صحبت کند و کار اگر دست خدا باشد مخی تواند حرف بزند و به هیچ وجه عجیب نیست.فاطمه بنت اسد سلام‌الله‌علیها می گوید بچه را به محضز پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌و‌آله آوردم یک وقت دیدم امیرالمومنین علیه‌السلام در قنداقه اش در محضر پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌و‌آله  به احتزاز در آمد و سلام کرد سللام عیلک یا رسول الله در روزگاری که هنوز پیغمبر در ظاهر رسول خدا نشده بود. عرض ام را تمام می کنم با همین روایت. پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌و‌آله شروع به قرآن خواندن کرد : " قد افلح مومنون بک یا علی " این مومنین که رستگار می شوند به تو علی رستگار می شوند سپس فرمود پدر مادر ؛ فاطمه بنت اسد و عمویشان ابوطالب _ می دانید فرزندتان دارد چه کلماتی را می گوید ؟ کتاب آدم ابوالبشر را برای من از ابتدا تا آخر خ0واند کا اگر آدم این جا بود اقرار می کرد که درست است کتاب شیث را بریا من خواند که اگر شیث زنده بود اقرار می کرد که صحیحی است . کتاب موسی و عیسی هم برای من خواند و اگر این ها زنده بودند اقرار می کردند که صحیح است و در آخر قرآن را برای من خواند ؛ قرآنی که هنوز در ظاهر به پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌و‌آله نازل نشده بود. قدر بدانید و بدانید در عالم دو گناه است که هیچ بخششی برایش وجو ندارد و هر گناهی کند خدا می بخشد و امکان توبه است مگر دشمنی با امام علی علیه‌السلام و دو کوتاهی در ولایت امیرالمومنین علیه‌السلام  این دو گناه را از رویات برداشت کرده اند که اگر برداشته بشود هیچ راه بازگشتی نیست  در ادامه گزارش تصویری این مراسم را ببینید :بخش اول بخش دوم