استاد انصاریان تبیین کرد: 

جمله جالب عالم اهل سنت درباره امامت امیرالمومنین (ع)

کد خبر: 86811
یکی از دانشمندان بزرگ اهل سنت جمله زیبا و بی نظیری دربارۀ امیرالمؤمنین(ع) دارد، خلیل بن احمد می‌گوید: «احتیاج الکل الیه» کل در همۀ امور به او نیازمند هستند «و استغنائه عن الکل» و علی بن ابی‌طالب(ع) از کل بی‌نیاز است و ...
وارث

 استاد حسین انصاریان در بقعه شیخ نوایی شهرستان خوی، اظهارداشت: انسان از زمانی که زندگی را شروع می‌کند تا لحظه‌ای که از دنیا بیرون می‌رود، در معرض انواع حوادث، مصائب، رنج‌ها، بلاها و سختی‌هاست، خداوند مهربان برای اینکه انسان خودش را در برابر طوفان بلاها و مصائب و مشکلات نبازد، ارزش‌های وجودی خود را از دست ندهد، دنیا و آخرتش را بر باد ندهد، ساختمان عقل و فطرت و ایمانش را در معرض خرابی قرار ندهد، یک طوفان شکن سر راه زندگیش قرار داده و نام این طوفان شکن را قرآن گذاشته است. هیچ کسی از هجوم این بلاها، مصائب و مشکلات در امان نیست، امان و پناهگاه قرآن است، با قرآن مجید می‌توانید زیان و ضرر بلاها و شرّ مصائب را برطرف کنید.

محقق، مفسر، مترجم و پژوهشگر علوم و معارف قرآنی ادامه داد: رسول خدا(ص) می‌فرماید: «اذ التبست علیکم الفتن فعلیکم بالقرآن» وقتی بلاها، فتنه‌ها، مشکلات به شما هجوم آورد، من شما را به قرآن سفارش می‌کنم. شما بعد از وجود مبارک رسول خدا(ص) شخصیتی را در عقل، عظمت، شخصیت و انسانیت مانند امیرمؤمنان(ع) نمی‌شناسید، این حقیقتی است که همه بر آن اتفاق دارند.

استاد اخلاق حوزه در مورد نظر اهل سنت دربارۀ علی(ع) اشاره و خاطرنشان کرد: یکی از دانشمندان بزرگ اهل سنت جمله زیبا و بی نظیری دربارۀ امیرالمؤمنین(ع) دارد، خلیل بن احمد می‌گوید: «احتیاج الکل الیه» کل در همۀ امور به او نیازمند هستند «و استغنائه عن الکل» و علی بن ابی‌طالب(ع) از کل بی‌نیاز است؛ به عبارت ساده‌تر همه گدای او هستند و او گدای هیچ کسی نیست، این دلیل بر این است که علی بن ابی‌طالب(ع) امام کل است و «دلیلٌ علی انهُ امامُ الکل» یک حقیقت ثابت شده‌ای است.

وی افزود: اهل تسنن هفتاد بار نقل کردند حاکم دومشان در کارگردانی کشور، در مسائل اجتماعی، در مسائل فقهی دچار مشکل شد و نمی توانست مشکل را حل کند، علنی گفت: علی بن ابی‌طالب(ع) را بیاورید. این هفتاد بار در یک رساله به نام «نوادر الاثر» ثبت است، این رساله موجود هم هست. امیرالمؤمنین(ع) را آوردند به پنج دقیقه نکشید مشکل را حل کرد، حاکم هم جلوی مردم بی رودبایستی گفت: اگر علی(ع) نبود آبروی ما به باد رفته بود. همه به علی(ع) نیاز داشتند و او به یک نفر در هیچ چیز و هیچ موردی نیاز نداشت. بزرگ‌ترین فقیه، مؤلف، مرجع، معلم و نویسندۀ شیعه شیخ طوسی(ره) بود که هر روز در بغداد براساس پنج مذهب درس می‌داد، پنج نوع طلبه در کلاس درسش حاضر بودند، بر اساس فقه اهل‌بیت، فقه حنفی، فقه شافعی، فقه حنبلی و فقه مالکی. شخصیت کمی نبود، هزار سال است حوزه‌های علمیه سر سفرۀ این عالم با عظمت ایرانی نشستند. شیخ طوسی هم به عظمت امام علی(ع) اشاره دارد.

این مبلغ عرصه بین الملل در بخش دیگری از سخنان خود به دوران حضرت موسی(ع) اشاره و خاطرنشان کرد: اولین بار در کوه طور، پروردگار عالم با صدای خود، خودش را به موسی(ع) معرفی می‌کند. بعد از اینکه مسئلۀ توحید را به موسی(ع) اعلام کرد، موسی(ع) را به قیامت توجه می‌دهد، بعد توجه او را به نماز می‌دهد، بعد او را به این معنا توجه می‌دهد که من، تو را به پیغمبری انتخاب کردم، حال وظیفه داری از کوه طور با برادرت به مصر بروی. خدا به موسی(ع) می‌گوید: فرعون در همۀ امور حیات طغیان کرده است «اذْهَبا إِلى‏ فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغى‏ فَقُولا لَهُ قَوْلًا لَيِّناً لَعَلَّهُ يَتَذَكَّرُ أَوْ يَخْشى»(طه، 33 و 34). پروردگار، موسی(ع) را می‌فرستد برای مبارزۀ با یک عنصری که آلوده به تمام گناهان است و یک نیروی بسیار پرقدرتی هم همراهش است، پروردگار عالم موسی را با یک یار یعنی هارون برادرش، مأموریت داد که برود با چنین دولت بزرگ و ارتشی نیرومند مبارزه کند.

وی گفت: قدرت انحراف فرعون در سورۀ قصص آمده: «إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلا فِي الْأَرْض»(قصص، 4) فرعون در کشور مصر خود را از تمام مرد و زن برتر به حساب آورده بود، این برتری را در سورۀ طه توضیح می‌دهد، در تمام مصر به مغز تمام مرد و زن قبولانده بود «فَقالَ أَنَا رَبُّكُمُ الْأَعْلى»(نازعات، 24) مالک برتر شما من هستم و شما بردۀ من هستید، همه هم قبول کرده بودند، این مسئله در روح و جان مردم تنیده بود. «إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلا فِي الْأَرْضِ وَ جَعَلَ أَهْلَها شِيَعاً» وحدت بندگان را به هم ریخته بود، مردم را گروه گروه کرده بود، «يَسْتَضْعِفُ طائِفَةً مِنْهُم» بخشی از مردم را بسیار ناتوان کرده بود که کمر راست نمی‌کردند، «يُذَبِّحُ أَبْناءَهُمْ» جوان‌های مردم را ذبح می‌کرد، «وَ يَسْتَحْيِي نِساءَهُم إِنَّهُ كانَ مِنَ الْمُفْسِدِين»(قصص، 4) هر فسادی را مرتکب می ‌شد. کشور، ارتش، خزانۀ مملکت و ثروت در دست او بود و در مقابل این قدرت گسترده، خداوند یک گلیم پوش با برادرش را مأمور کرد بروید مبارزه کنید.

استاد انصاریان به سخن حضرت موسی(ع) با خداوند در مبارزه با فرعون اشاره و اظهارداشت: سخن خدا دو کلمه بود، «اذْهَبا إِلى‏ فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغى‏ فَقُولا لَهُ قَوْلًا لَيِّناً لَعَلَّهُ يَتَذَكَّرُ أَوْ يَخْشى»(طه، 33 و 34). حالا نوبت حرف به موسی رسید، درخواستی که ریشه‌ای بود، آن درخواستی که می‌توانست موسی(ع) را تا آخر مبارزه سرپا نگه دارد، ضعیف، سست و کمرشکنش نکند، در مقابل بلاها و حوادث شکست و فراریش ندهد، یک درخواست بود، گفت: «رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي»(طه، 25) خدایا یک حوصلۀ گسترده، شرح صدر به من عنایت کن که من در مقابل فرعون و ارتش و مسخره‌هایش و خنده‌هایش و رد کردن‌هایش و استهزا کردن‌هایش خسته نشوم، از کوره در نروم، از مسئولیتم فرار نکنم و بمانم.  

شرح صدر بی نظیر امیرالمومنین علی(ع)

محقق و پژوهشگر علوم و معارف قرآنی در پاسخ به اینکه شرح صدر را از چه طریقی می توان به دست آورد؟ اظهارداشت: امیرالمؤمنین(ع) می‌فرماید: «اللهم اشرح بالقرآن صدری» خدایا با کمک قرآن این حوصلۀ گسترده را به من عنایت کن که بلاها و طوفان‌هایی که به من رو می‌کند، من موج این بلاها و طوفان‌ها را با کمک قرآن مجید در هم بشکنم و تا آخر عمرم علی بمانم و علی ماند. شیخ طوسی نقل می‌کند: امیرالمؤمنین(ع) در ضمن یک دعا از پروردگار عالم درخواست می‌کرد: «اللهم الشرح بالقرآن صدری».

وی ادامه داد: مالک اشتر می‌گوید: یک روزی بیرون کوفه دیدم به یک درختی تکیه داده، مثل سیل اشکش روی صورتش می‌ریزد، آمدم جلویش نشستم و گفتم علی جان چه حادثه‌ای برایت اتفاق افتاده؟ فرمود: مالک! در تمام تاریخ ملت‌ها از دست دولت‌هایشان اشک ریختند، ولی تنها حاکمی که از دست ملتش اشک می‌ریزد منم. پرسیدم: چرا علی جان؟ فرمود: برای اینکه این ملت به هیچ‌کدام از حرف‌های من گوش نمی‌دهد. علی(ع) روی منبر به مردم فرمود: مردم دل من را آب کردید مانند نمکی که در آب، آب می‌شود. روی منبر فرمود حوصله‌ای که من کردم، حوصلۀ سنگینی بود؛ من حوصله کردم مانند کسی که تیغ تیز در چشمش فرو رفته بود و نمی‌توانست دربیاورد؛ استخوان تیز در حلقش گیر کرده بود و نمی‌توانست بیرون بکشد و فرو هم نمی‌رفت. این همه بلا در هفته سرش می‌آمد، شب جمعه کمیل می‌گوید از اول دعا صورتش را می‌گذاشت روی خاک و کمیل می‌خواند، تا آخرش اشکش بند نمی‌آمد. این همه بلا می‌کشید و با خدا عشق بازی می‌کرد، این همه بلا سرش می‌آمد و شب شنبه تا شب جمعۀ دیگر در نخلستان‌های کوفه، نصف شب گاهی می‌آمدند رد می‌شدند، صدای ناله‌اش را می‌شنیدند و نمی‌دانستند چه کسی است، می‌آمدند جلو به دادش برسند می‌دیدند مثل چوب خشک روی زمین افتاده، می‌آمدند جلو می‌دیدند علی است. بلاها را کشید و یک قدم از ایمان عقب‌نشینی نکرد. عشق بازی با خدا هر روز در علی موجش بیشتر شد.

کسی که قرآن بفهمد در مقابل انواع بلاها بالاترین حوصله را دارد

استاد انصاریان به شرح صدر در میان اولیای خدا اشاره و خاطرنشان کرد: کسی که قرآن بفهمد بالاترین حوصله را پیدا می‌کند لذا در مقابل انواع بلاها بالاترین حوصله را دارد. وقتی امیرالمؤمنین(ع) شهید شد، زین‌العابدین(ع) دو سالش بود. عمر زین‌العابدین(ع) پنجاه و هفت سال بود، به خدا قسم در این پنجاه و هفت سال یک بار آب خوش از گلوی زین‌العابدین(ع) پایین نرفت. در «صحیفۀ سجادیه» می‌گوید «عمّرنی ما کان عمری بذلة فی طاعتک» تا زمانی که می‌بینی و می‌دانی عمر من در طاعت تو مصرف می‌شود، مرگ من را نرسان. انبیاء این چنین شرح صدر و حوصله داشتند؛ یک عمر آدم آب خوش از گلویش پایین نرود و یک بار زبانش به گلایه باز نشود، یک بار به پروردگار نگوید این چه وضعی است؟ این چه اوضاعی است؟ یک بار به خدا نگوید تو که قدرت داری نمی‌شود یک روزه همه چیز را تغییر بدهی؟ «اللهم اشرح بالقرآن صدری» باید قرآن را فهمید که با خدا، انبیا و ائمه چگونه زندگی کرد.

خدا اهل بیرون کردن بندگان از نعمت‌ها نیست

وی به شرح صدر و صبر خداوند در برابر بندگان اشاره و خاطرنشان کرد: خدا اهل دعوت به درون است، خدا اهل بیرون کردن بندگان از نعمت‌ها نیست بلکه مردم خودشان نعمت‌ها را از دست می‌دهند. به عنوان مثال آیه صریح قرآن است که «فَأَزَلَّهُمَا الشَّيْطانُ عَنْها فَأَخْرَجَهُما مِمَّا كانا فِيه»(بقره، 36) شیطان آدم و حوا را بیرون کرد. خداوند می‌فرماید: من از هیچ نعمتی کسی را بیرون نمی‌کنم، مگر خودتان باعث شوید خودتان را بیرون کنید، یا دست‌تان را بگذارید در دست شیطان و او شما را بیرون کند. آدم و حوا از آن باغ آباد داخل کویر آمدند، هیچ‌چیز پیدا نمی‌شد؛ در سورۀ اعراف می‌گوید: این زن و شوهر ادب کردند، با ادب روی خاک‌ها نشستند، در سورۀ اعراف است «قالا رَبَّنا ظَلَمْنا أَنْفُسَنا وَ إِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَنا وَ تَرْحَمْنا لَنَكُونَنَّ مِنَ الْخاسِرِين»(اعراف، 23) خدایا ما دوتا خودمان به خودمان ظلم کردیم، «إِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَنا وَ تَرْحَمْنا» و اگر ما را نیامرزی و به ما رحم نکنی «لَنَكُونَنَّ مِنَ الْخاسِرِين» حقت است، ما نباید به خودمان ظلم می‌کردیم. خدا در سورۀ بقره می‌گوید: «فَتابَ عَلَيْهِ، إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيم»(بقره، 37) به آنها برگشتم و قبولشان کردم، من بسیار توبه پذیرم. در دعای کمیل هم می‌گوید: «یا سریع الرضا» تو کسی را معطل نمی‌کنی که به گنهکار بگویی برو چند ماه دیگر بیا یا به مکان دیگری برو، در هر لحظه و در هر مکانی گنهکار به خدا بگوید اشتباه کردم، خداوند می‌بخشد.  

پیش از سخن گفتن با خدا، از طریق قرآن و روایات و عالم ربانی صحیح بودن آن را مطمئن شوید

استاد انصاریان نسبت به سخن گفتن درست بندگان با پروردگار تأکیدکرد و گفت: شخصی داخل مسجد هنگام نماز به پیغمبر(ص) اقتدا کرد، این شخص در قنوت نماز خود گفت: خدایا من طاقت عذاب قیامت را ندارم، ما قبل از مسلمان شدن خیلی عوضی بودیم، به جای قیامت می‌خواهی ما را عذاب کنی همین‌جا ما را گوشمالی بده، عذاب ما را نیانداز قیامت، ما طاقت نداریم. آن شخص به خانه آمد، لرزید و تب کرد و درد گرفت، در رختخواب افتاد، نماز ظهر را نیامد. پیغمبر(ص) هم که در مهربانی حرف اول را می‌زد، سلام نماز را داد و گفت: این رفیق ما کجاست؟ گفتند: سخت مریض شده و در رختخواب است. فرمود: برویم دیدنش. پیامبر(ص) فرمود: تو که دیشب هیچ‌چیزت نبود، چرا این‌طور شدی؟ گفت: دیشب در قنوت به خدا گفتم ما قبل از مسلمان شدن بت پرست بودیم، عوضی بودیم، زناکار بودیم، بدکار بودیم، ما طاقت عذاب قیامت را نداریم، هر جریمه‌ای می‌خواهی ما را در قیامت در معرضش قرار بدهی در این دنیا کلک جریمۀ ما را بکن. ما آمدیم خانه این‌طور شدیم. پیغمبر(ص) رنگش تغییر کرد و فرمود: خیلی اشتباه کردی تو در نماز رفتی در خانۀ کریم و به کریم گفتی من را تازیانه بزن؟ به کریم گفتی من را فلک کن؟ به کریم گفتی من را جریمه کن؟ گفت: آقا به کریم چه بگویم؟ فرمود: از این به بعد جریمه می‌خواهی، نعمت می‌خواهی، هر چه می‌خواهی به کریم بگو: «رَبَّنا آتِنا فِي الدُّنْيا حَسَنَةً وَ فِي الْآخِرَةِ حَسَنَةً وَ قِنا عَذابَ النَّار». تو را چه به اینکه به خدا بگویی من را بزن. اگر تصمیم به کاری گرفتید، سراغ قرآن و روایات یا یک عالم ربانی بروید، بپرسید ببینید درست است یا درست نیست، آن وقت وارد شوید.

منبع:حوزه


افزودن دیدگاه جدید

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب سایت منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.