در کتاب «صلح امام حسن(ع) آمده است

بیعت‌شکنان با امام مجتبی (ع) خطرناک‌تر از خائنان به سیدالشهدا (ع) بودند

کد خبر: 87647
در کتاب «صلح امام حسن(ع) آمده است: یارانی که با امام حسن بیعت کرده و همچون سپاهیانی مجاهد در اردوگاه وی حضور یافتند و بیعت را شکستند و بر امام شوریدند از آن کسانی که بیعت حسین (ع) را شکستند، خطرناک‌تر بوده‌اند.

 کتاب «صلح الحسن» اثر عالم جلیل‌القدر معاصر آیت‌الله «شیخ راضی آل‌یاسین»، به تعبیر آیت‌الله سیدعبدالحسین شرف‌الدین(ره) «به‌حق در موضوع خود، سخن آخرین است. مرحوم آل‌یاسین در این کتاب با پژوهش عمیق و گسترده در میان کتب تاریخی و بررسی‌های عالمانه و دقیق خود پیرامون صلح امام حسن علیه‌السلام، نشان داده است که ایشان با این صلح توانست دشمن نهانی از معاویه برای خود معاویه بسازد و به دست خود او، وسایل سقوطش را فراهم کند و امکان یافت که دژ آهنین بنی‌امیه را با سوهانی از خودشان قابل‌نفوذ سازد و درنتیجه پیروزی‌شان را بی‌اثر و بیهوده گرداند.

بر اساس این گزارش، در بخش مقایسه میان شرایط حسن و حسین (علیهما‌السلام) این کتاب آمده است، بسیاری از مردم معتقدند که روح مناعت هاشمی که همواره چون عقابی بلندپرواز قله‌های مرتفع را به زیر پر دارد، با رفتار حسین(ع) مناسب‌تر است تا رفتار حسن(ع).

و این نگرش ابتدایی و سطحی و دور از عمق و دقت است. حسن(ع) نیز در دیگر موقعیت‌ها و صحنه‌های زندگی‌اش همان هاشمی شکوهمند و بندپرواز بود که در افتخارات، همپا و هم طراز پدر و برادر خود محسوب میشد، و این هرسه نمونه کامل و مثال عالی مصلحان مسلکی تاریخ بودند و آنگاه هریک از ایشان جهاد و رسالتی و نقشی مخصوص خود را داشت که از اعماق شرایط موجود و اوضاع و احوال او سرچشمه می‌گرفت و هریک در جای خود چه از لحاظ شکل جهاد و چه از لحاظ شکوه و مجد و چه از لحاظ پیگیری حق از دست رفته مغضوب، عملی مبتکرانه و بی سابقه بود.

نوشیدن جام شهادت در موقعیت امام حسین(ع) و حفظ سرمایه زندگی به وسیله صلح در موقعیت امام حسن، به عنوان دو نقشه و دو وسیله برای جاودان داشتن مکتب و محکوم کردن خصم تنها راه حل های منطقی و عاقلانه‌ای بودند که با توجه به مشکلات هریک از دو موقعیت از انجام آنها گریز نبود و جز آنها راه دیگری وجو نداشت. هریک از این دو راه در ظرف خود برترین وسیله تقرب به خدا و امتثال فرمان او بود، هرچند که از لحاظ دنیوی چیزی جز محرومیت به همراه نداشت و باز هر یک پیروزی حتمی و قاطعی بود که طی تاریخ جلوه خود را آشکار کرد، گرچه در حین وقوع جز محرومیت و از دست دادن قدرت مظهری نداشت.

این دو فداکاری_نثارکردن جان در ماجرای حسین چشم پوشی از حکومت و قدرت در داستان حسن_ آخرین نقطه‌ای است که رهبران مسلکی در نقشها و رسالت‌های انسانی و مجاهدت بار خود به آن رسیده‌اند.

قدرت حاکم در دوره‌ هریک از این دو برادر یگانه عاملی بود که شرایط خاصی از لحاظ دوستان و یاوران و شرایط خاصی از لحاظ دشمنان و معارضان برای وی ایجاد کرده بود که به شرایط آن دیگری شباهتی نداشت بدیهی است که دوگونگی شرایط، لازمه طبیعی‌اش دوگونگی شکل جهاد و در نتیجه دو گونگی پایان و فرجام ماجرا بود. 

خیانت دوستان کوفی در ماجرای امام حسین(ع) برای وی گام موفقیت آمیزی بود در راه رسیدن به آن شکوه و موفقیت درخشان تاریخی. ولی خیانت همین جمع در ماجرای امام حسن_ در مسکن و مدائن_ ضربت مهلکی بود که صفوف او را متلاشی کرده و حالت آمادگی برای جهاد را از وی گرفت.

توضیح آنکه حادثه بیعت شکنی کوفیان نسبت به حسین(ع) پیش از آن بود که وی آماده جنگ شده باشد و به همین دلیل بود که سپاه کوچک ولی یکپارچه وی در آن هنگام که برای نبرد آماده شد از شائبه هرگمانی که موجب دغدغه باشد برکنار و به سپاهیان فداکار امامی که دارای هدفها و ایده آل های بزرگ است کاملا شبیه بود.

در حالی که در ماجرای امام حسن عامل اصلی نومیدی آن حضرت از پیروزی نظامی همان سپاهی بود که دو سوم نفراتش از میدان گریخنه و بازیچه دسیسه‌های معاویه شده و جبهه‌ امام حسن را دستخوش هرج و مرج و آشوب و عصیان کرده بودند.

از اینجا می‌توان کاملا پذیرفت که یاران و دوستانی که با امام حسن بیعت کرده و همچون سپاهیانی مجاهد در اردوگاه وی حضور یافتند و سپس بیعت را شکسته و به سوی دشمن گریخته و یا بر امام خود شوریدند از آن کسانی که بیعت برادرش امام حسین را پیش از روبرو شدن با آن حضرت شکستند برتر خطرناک‌تر بوده‌اند.

منبع:تسنیم


افزودن دیدگاه جدید

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب سایت منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.