موهبت‌های متمایز شغل استادی و معلمی

کد خبر: 113564
فعالیت استادی و معلمی به تدریس اختصاص دارد که کار با جوانان و نوجوانانی است که به فطرت پاک خود نزدیک هستند و هنوز وارد رقابت نفع‌طلبی شدید در جامعه نشده‌اند.
وارث

علی سرزعیم، عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی به بهانه روز معلم یادداشتی با عنوان «موهبت‌های شغل استادی و معلمی» نوشته و در اختیار ایکنا قرار داده است که در ادامه می‌خوانید:

یک وجه تمایز جدی در شغل استادی و معلمی در مقایسه با دیگر مشاغل، حس و ارتباطی است که با موضوع کار گرفته می‌شود. اگر هنرمندان را که با تابلویی که می‌کشند یا موسیقی که می‌سازند و ... کنار بگذاریم در دیگر مشاغل افراد به عنوان شغل کار‌هایی را انجام می‌دهند که فاقد روح است و بیشتر یک تکلیف سازمانی یا اداری یا صنعتی است. کارمند بانک فرم‌هایی را در کامپیوتر وارد کرده و آن را مهر می‌زند، کارگری دیواری را می‌چیند و فروشنده‌ای جنسی را به مشتری عرضه می‌کند. این‌ موارد معمولا از نفس فعالیت خود لذت نمی‌برند، اما در شغل معلمی و استادی موضوع متفاوت است. نفس کار ارزشمند، جذاب و حتی لذت بخش است.

بخشی از فعالیت استادی و معلمی به تدریس اختصاص دارد که کار با جوانان و نوجوانانی است که هنوز به فطرت پاک خود نزدیک هستند و هنوز وارد رقابت نفع‌طلبی شدید در جامعه نشده‌اند. هنوز روحیه پاک عدالت‌خواهی و حقیقت‌جویی بر روان آن‌ها مستولی است. هنوز جهان را مستعد تغییرات مثبت بزرگ می‌دانند و به این تغییرات به شدت امیدوار و خوش‌بینند. در حالی‌که در جامعه امروزه ناامیدی فراوان است، دانشجویان و دانش‌آموزان سرشار از امید هستند و این امید و مثبت اندیشی را خواسته یا ناخواسته به استاد و معلم خود تزریق می‌کنند.

در سازمان‌ها و شرکت‌ها مقوله اطاعت و فرمانبری امری جدی است و به همین دلیل مجیزگویی و تعریف از مافوق سنت رایج و فراگیری است در حالی‌که در دانشگاه‌ها اصولا سلسله مراتب خاصی وجود ندارد و روابط بسیار دمکراتیک است. در دانشگاه هیچ کس بالاتر از دیگری قلمداد نمی‌شود و مسئولان دانشگاه صرفا افرادی تلقی می‌شوند که امور جاری را رتق و فتق می‌کنند. نبود مرجع اقتدار در دانشگاه با روحیه استقلال‌طلبی و عزت‌نفس‌خواهی سازگار است و به همین دلیل دانشگاهیان خواسته یا ناخواسته زبان درازی پیدا می‌کنند و بی‌زبانی دیوان‌سالاران یا فن‌سالاران در سازمان‌ها و شرکت‌ها را بر نمی‌تابند.

بخش بزرگی از عمر ما در ساعات کار در درون سازمان‌ها و ادارات طی می‌شود و ناخودآگاه در این محیط با انسان‌های مختلفی سروکار پیدا می‌کنیم. کسی که در زندان یا دادگاه کار می‌کند خواسته یا ناخواسته با مجرمان روبرو می‌شود. شاغلان حوزه سلامت خواسته یا ناخواسته با بیمارانی روبرو می‌شوند که در حالت عادی قرار ندارند. کارشناسان نهاد‌های مالی با فعالان کسب و کاری سروکار دارند که پیوسته دنبال رانت یا سود مازاد هستند ...، اما محیط دانشگاهی با انسان‌هایی پر می‌شود که غالبا بسیار مودب و آرام هستند، اهل فکر هستند، منش متواضعی دارند و اهل درشتی و درشت خویی نیستند؛ لذا برخلاف بسیاری از محیط‌های کاری که تنش در روابط انسانی امر رایج و فراگیری است، محیط‌های دانشگاهی معمولا از این قبیل تنش‌ها به‌دور هستند و حداکثر درجات خفیفی از تنش در رفتار انسان‌ها در آن مجال بروز می‌یابد.

کارمندان دولت باید دستورات و فرمایشات مسئولانی را اجرایی کنند که غالبا به آن‌ها باور ندارند و آن‌ها را درست نمی‌دانند، ولی مجبورند چنین تظاهر کنند که سیاست‌های درستی هستند. کارمندان شرکت‌ها معمولا ناگزیر هستند دستورات مدیران جاه طلب و گاه متوهمی را تایید یا اجرا کنند که قبولشان ندارند. اما دانشگاهیان سروکارشان با متفکران و اندیشمندان است. آن‌ها همنشین کتاب‌های بزرگان تاریخ و فکر می‌شوند و با خواندن آثارشان با آن‌ها هم‌سخن می‌شوند. خیلی فرق است وقتی همنشین آدمی مولوی، آدام اسمیت یا ماکس وبر باشد تا وقتی که همنشین شخص در محیط کار، فرد دهان ناشسته‌ای باشد که از هر چند کلامش یک فحش ناموسی بیرون می‌زند.

در بیشتر کار‌های عادی آدم‌ها با اقسام موانع انسانی، عملی و اجرایی روبرو هستند و بیشترین وقتشان صرف حل و فصل این مشکلات انسانی، عملی و اجرایی می‌شود. بخش بزرگی از وقت آدمی در شغل‌های عادی صرف متقاعدکردن و همسو کردن افراد می‌شود تا دیدگاه‌ها هم جهت شود و ممانعتی از این جهت ایجاد نشود. بخش بزرگ دیگری از کار‌ها صرف رفع گیروگور‌های روزانه می‌شود. مواد اولیه نمی‌رسد، دستگاه خراب می‌شود، شخصی مرخصی رفته و کار زمین مانده،.. اما در کار دانشگاهی این مشکلات به مراتب کمتر است. در پژوهش مسئله عمدتا خواندن، تحلیل کردن و نوشتن است. در تدریس، خواندن، یاددادن و آزمون گرفتن؛ وقت آدمی کمتر صرف رفع و رجوع امور بی اهمیت و روزمره می‌شود. هماهنگی (coordination) که رکن مهمی در فعالیت‌های هر سازمان، شرکت یا پروژه اجرایی است در کار‌های آموزشی و پژوهشی کم‌رنگ‌تر است و از این جهت آدمی احساس می‌کند عمرش کمتر هدر می‌رود و مفیدتر سپری می‌شود. کار دانشگاهی معمولا کار فردگرایانه‌ای است که با تیپ افراد درون‌گرا سازگاری زیادی دارد و این افراد غالبا در محیط‌های شلوغ نمی‌توانند رضایت خوبی از کار و فعالیت خود کسب کنند.

یک مزیت شغل دانشگاهی که با دیگر مشاغل کارمندی مشترک است، دریافت حقوق بدون دغدغه است. در بخش خصوصی وصول طلب و دستمزد در ازای عرضه کالا یا خدمت معمولا کار راحتی نیست و پردردسر است، اما در مشاغل کارمندی و دانشگاهی چنین دغدغه‌ای وجود ندارد (بماند که حقوق دانشگاهی از کارمندی کمتر است.)

نهایتا اینکه هنوز در جامعه ما برای دانشگاهیان حرمت و احترام قائل هستند. در زمانه‌ای که اصناف مختلف به بهانه‌ها و دلایل گوناگون جایگاه خود را از دست داده‌اند، شان و جایگاه دانشگاه هنوز در اذهان مردم منزلت دارد. این‌ موارد موهبت‌هایی است که به باور من برای شغل دانشگاهی قابل تصور است.
منبع: ایکنا


افزودن دیدگاه جدید

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب سایت منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.