امام خمینی(ره) دارای جامعیت علمی و نظری بودند/امام انقلاب اسلامی را مقدمه ظهور و جامعه مهدوی می دانستند
ارتباط ناگسستنی دین از سیاست، مردم سالاری دینی و نفی سلطنت، قانون مداری، آزادی با قید اسلامی و امر به معروف و نهی از منکر از جمله اندیشه های سیاسی امام خمینی (ره) بود که پیوند عمیقی بین حاکمیت و معنویت برقرار کرد. مکتب سیاسی این حضرت مبتنی بر اصول و ارکانی بنیادین بوده و آرا و اندیشههای او راهنمای اندیشه و تفکر اصیل اسلامی است که با گذشت بیش از ۲ دهه از ارتحال امام خمینی (ره) این اندیشهها همچنان مورد تفسیر قرار میگیرند لذا در این خصوص با حجت الاسلام دکتر «علی اکبر نصرتی»، عضو هیئت علمی پژوهشکده علوم و اندیشه اسلامی گفت و گویی انجام داده ایم که مشروح آن در ادامه تقدیم حضورتان می شود.
سیاست در اندیشه امام خمینی (ره)چه جایگاهی دارد؟
امام خمینی (ره) فرمودند: من روز 15 خرداد را براى همیشه عزاى عمومى اعلام مى کنم روز 15 خرداد، در عین حال که چون عاشورا، روز عزاى عمومى ملت مظلوم است، روز حماسه و تولد جدید اسلام و مسلمانان است. نگاه امام این بود که 15 خرداد برای همیشه زنده بماند. این امر بیانگر این است که انقلاب اسلامی با رهبری امام و نقطه عزیمت تاریخی 15 خرداد پرتوی از عاشورا و سبب احیای اسلام در آغاز قرن پانزده هجری گردید. عاشورا برای همیشه زنده ماند، چون اسلام را احیا کرد و عاشورا نشانه حیات اسلام است. انقلاب امام خمینی (ره) هم باعث شد در زمانی که دنیا در ظلمت و تاریکی غرق بود اسلام دوباره زنده شود. در یک زمانی بحث لیبرالیسم و کمونیسم مطرح بود اما امروز دوگانه اسلام و دنیاپرستی مطرح است، یعنی انقلاب امام باعث حیات دوباره اسلام شد و آنرا به یکی از قطب های قوی فکری و اعتقادی بشر تبدیل کرد، به گونه ای که در بین همه مسلمین گرایش به اسلام و در بین غیر مسلمین توجه به اسلام افزایش یافت و امروز اسلام کانون توجه همه دنیا شده است، باعث اعجاب دنیا شده اینکه چگونه است که امروز یک دین و آیین می تواند موجب ایجاد یک حیات اجتماعی شود و نوید بخش تمدن جدید و دینی و نقطه امید مستضعفین و مظلومین عالم باشد. لذا این امر بزرگی و جایگاه، 15 خرداد را، به عنوان نقطه عطف تاریخی انقلاب اسلامی امام خمینی (ره)، نشان می دهد.
دلیل اهمیت اندیشه سیاسی امام خمینی (ره) چیست؟
ما اندیشمندان سیاسی (اندیشه اسلامی و اندیشه غیر اسلامی) زیادی را در طول تاریخ داشتیم اما اهمیت اندیشه امام خمینی (ره) از دو زاویه جلوه گری می کند؛ یکی، به لحاظ اینکه امام جامعیت علمی داشتند که هم فقیه ، هم فیلسوف، هم متکلم و هم عارف می باشند، البته نه معمولی، بلکه امام در قله فقه، فلسفه، کلام، عرفان، تدبیر اجتماعی و سیاستمداری قرار دارند. در واقع امام دارای یک جامعیت علمی و نظری بودند. ممکن است فردی اندیشمند سیاسی باشد ولی فقط در زمینه فقه تبحر داشته باشداما با فلسفه بیگانه باشد. در صورتی که امام جامع الاطراف بودند و در رهبری اجتماعی و نگاه به پدیده ها و حوادث از جنبه های مختلف به مسئله نگاه می کردند. دیگر اینکه، ایشان هم صاحب نظر و اندیشمند بودند و هم اندیشه خود را که اقامه نظام اسلامی با محوریت ولایت فقیه بود، در عمل و در نظام اجتماعی پیاده کردند، یعنی آن اندیشه حکومت اسلامی و سیاست اسلامی که داشتند در قالب جمهوری اسلامی ظهور پیدا کرد و نظامی پایدار، کارآمد و مقاوم ایجاد کردند و علیرغم همه تهاجمات و همه دشمنی هایی که از شرق و غرب دنیا با وی صورت گرفت، پایدار ماند و آزمون خود را در مقابل همه حوادث ویرانگر با موفقیت گذراند.
مبانی اندیشه سیاسی امام چیست؟
مبانی اندیشه سیاسی امام از سه منظر قابل بررسی است؛ اول هستی شناختی، در هستی شناختی نگاه امام این است که پدید آورنده این عالم خداوند یکتا و هم تنها اراده و مشیت او در هستی جاری است. در واقع مخ اعتقادی امام (ره) همان هستی شناسی قرآن، پیامبر (ص) و ائمه (ع) است که در مرکزیت آن توحید قرار دارد. در توحید، امام(ره) جریان قدرت و حاکمیت مطلق همه جهان را متعلق به خداوند تبارک و تعالی می داند و در تاریخ حیات انسانی و دنیا، ولایت رسول الله (ص) و ائمه (ع) را جاری و ساری می داند این خطی است که برای هستی کشیده می شود، امام (ره)در هستی یک دوگانه مُلکی و ملکوتی را قایل هستند به گونه ای که در یک مسیر و جهت قرار داشته و انسان باید با هدایت انبیا و اولیای الهی در عالم مُلک طوری حرکت کند و رسم بندگی را به جای آورد که به جایگاه شایسته درعالم ملکوت برسد. این دوگانه بین دین و سیاست و بین دین و دنیا نیز در اندیشه امام پیوند ایجاد کرده است لذا وقتی ملک و ملکوت در یک راستا باشند، یعنی دین و سیاست هم در یک راستا قرار دارند. به این صورت که وقتی حیات مادی ما نباید از بعد ملکوتی جدا باشد، سیاست ما هم که بخشی از این حیات ملکی و دنیایی است نباید جدا از دین باشد.
لذا با نگاه به مصادیق می بینیم که امام خمینی (ره) پیروزی انقلاب را با تاییدات الهی می داند. همان طور که می دانید در پیروزی انقلاب اسلامی امام سختی ها و مصائب زیادی را متحمل شدند کما اینکه ایشان فتح خرمشهر را با اراده و مشیت الهی مرتبط می دانستند. این مضمون به ایشان منسوب است که؛ (خرمشهر را خدا آزاد کرد). لذا به فرماندهان تذکر می دهند که گرچه شما جهاد کردید و شهید دادید ولی این خداوند است که مشیت و اراده اش بر ما حاکم است و ما به تحت اراده حق تعالی قرار داریم. یکی دیگر از مبانی اندیشه امام (ره) نگاه به انسان (انسان شناختی) است. انسان در دیدگاه های دیگر تنها بعد مادی دارد اما در نگاه امام خمینی (ره) همان نگاه اسلام، قرآن و اهل بیت (ع) است. انسان هم بعد مادی و هم بعد ملکوتی دارد و این دو بعد با هم در ارتباط هستند. اصل حیات انسان، بعد ملکوتی است که انسان باید برای آن بعدش تلاش کند و شخصیت ملکوتی خود را با رفتارهایش در این دنیا بسازد.
نکته دیگری که در انسان شناختی امام خمینی (ره) مهم است، این است که انسان دارای اختیار است (مختار). از همان روز اول که خداوند انسان را خلق کرد وی را در دو جهت عقل و جهل مخیر گذاشته است، یعنی انسان می تواند هم در بعد عقل و هم در بعد جهل حرکت کند یا به تعبیر دیگر یا در مسیر کمال که به بالاتر از مقام فرشتگان برسد و یا در مسیر دنیا و نفس قرار بگیرد و گرفتار مناسبات دنیایی شود.
یکی دیگر از مبانی اندیشه امام خمینی (ره) مبنای جامعه شناختی است. از نظر امام (ره) ایمان و بندگی خداوند تنها فردی نیست بلکه پرستش خداوند در جامعه معنا دارد، همان طور که نه تنها کفر فردی نیست بلکه می تواند یک نظام اجتماعی، نظامی کفرآمیز و شرک آمیز باشد. مومنان موظف هستند که پرستش خداوند را به سطح اجتماعی برسانند. فلسفه انقلاب و جامعه اسلامی همین است. حضرت سیدالشهداء، امام حسین (ع) فلسفه قیام خود را امر به معروف و نهی از منکر می دانند، یعنی مردم بیایند و این فریضه الهی مهم را در جامعه اقامه کنند لذا با انقلاب اسلامی که امام خمینی (ره) در مقیاس جامعه بنیانگزار آن بودند ، حکومت و نظام بنیان نهاده شد تا بندگی خداوند در قامت جامعه و حکومت تحقق یابد و ولایت حقه الهی در عصر غیبت در قالب ولایت فقیه این وظیفه بزرگ را به انجام برساند.
اصول ثابت در اندیشه سیاسی امام چه بود؟
یکی از اصول ثابت در اندیشه سیاسی امام خمینی (ره) ایمان به غیب و حضور در محضر پروردگار و توکل به خداوند است. در اندیشه و شخصیت سیاسی امام این اصل حاکم است که ما در محضر خدا قرار داریم و موظیم، در عین اینکه وظیفه خود را به نحو احسن انجام می دهیم ولی نتیجه را به خداوند واگذار نماییم. از مصادیق این باور قابل ذکر است آن زمانی که امام از فرانسه عازم ایران شدند،خبرنگار در هواپیما از او می پرسد چه احساسی دارید؟ می فرمایند: هیچ احساسی ندارم. این جمله پشتوانه ایدئولوژیک دار، یعنی من وظیفه خود را انجام دادم مابقی دست پروردگار است. یا در شروع جنگ تحمیلی صدام همه فرودگاه ها را بمباران می کند، امام می فرمایند: اتفاقی رخ نداده است . یک دزدی آمده، سنگی انداخته و رفته. اینها نشان دهنده این است که دنیای امام وسیع و بزرگ بود. در واقع امام اعتقاد به غیب و جهان آخرت داشتند.
یکی دیگر از اصول ثابت در دیدگاه امام، باور به قدرت مردم و اعتماد به وفاداری آنها است. در بهشت زهرا می فرمایند: من به اعتبار اینکه مردم مرا قبول دارند، دولت تعیین می کنم. راستی آزمایی این فرمایش در 12 فروردین 58 صورت می گیرد که با برگزاری رفراندوم، انتخاب نوع نظام را به مردم واگذار می کنند وبیش از 98 درصد مردم به جمهوری اسلامی ایران رای می دهند. لذا ایشان برای مردم سهم واقعی در قدرت نظام قایل بودند.
از دیگر اصول ثابت اندیشه امام اینکه؛ ایشان جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی را مقدمه ظهور و جامعه مهدوی می دانند، یعنی ما در مسیر آن جامعه ایده آل و جامعه مهدوی قرار داریم. همچنین ولایت مطلقه فقیه از اصول ثابت اندیشه امام است که نظام های دیگر مانند آن را ندارند. این مزیت برای نظام جمهوری اسلامی باعث شده است که نظام در مسیر صحیح خود بماند و ولایت مطلقه فقیه نظام را از مسیر انحرافی نجات دهد.
منبع: شبستان
افزودن دیدگاه جدید