امام باقر(ع) جهادگر عرصه فرهنگ و اندیشه
عقاید انحرافی همانند اعتقاد به جبر که برای توجیه عمل حاکمان ترویج میشد و یا تخریب ها و تشویشهایی که نسبت به چهره امیرالمؤمنین علی(ع) و دیگر اهل بیت(ع) از طرف بنی امیه صورت میگرفت، در کنار مسائلی مانند منع از نقل و کتابت حدیث و برخی امور دیگر زمینهساز آسیبهای اساسی فکری و عقیدتی در جامعه آن روز مسلمانان شده بود؛ در این شرایط امام باقر(ع) وارد یک مبارزه علمی شد و توانست با پاسخگویی مستدل به سؤالات و شبهات و نیز تربیت شاگردان زمانشناس و دانشمند، هجمههای مخرب را خاموش کند و غبار شک و اضطراب را از اذهان و قلوب مسلمانان بزداید.
علم و دانش سرشار در کنار حلم و متانت عظیم امام که جنبه الهی داشت، دو عاملی بود که موجب شد مخاطبین کلام امام در برابر استدلال و روشنگریهای امام قانع و خاضع شوند.
*خدا را به وسیله مقایسه نمیتوان شناخت
مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه علمیه قم به نمونههایی از این شبهات و پاسخهای امام باقر(ع) اشاره میشود:
1.مردی از خوارج به امام باقر(ع) گفت: چه چیز را میپرستی؟ امام فرمود: خداوند متعال را میپرستم. مرد پرسید: آیا او را دیدهای؟ امام فرمود: چشمها با مشاهده حسی او را ندیدهاند، ولی قلبها به حقیقتِ ایمان، خدا را یافتهاند، خدا را به وسیله مقایسه نمیتوان شناخت و با حواس نمیتوان درک کرد و شباهتی با آدمیان ندارد. خداوند به وسیله نشانهها و آیاتش توصیف شده و با آنها شناسایی میشود، در حکم و داوریش هرگز ستم نمیکند، این همان خدایی است که جز او معبودی نیست. مرد از نزد حضرت بیرون آمد در حالی که قانع شده بود و میگفت: خداوند بهتر دانسته است که رسالتش را در کدام خاندان قرار دهد.(1)
2. «سالم» خدمت امام باقر(ع) رسید و گفت: من نزد تو آمدهام تا درباره این مرد گفتگو کنم، امام فرمود: کدام مرد؟ سالم گفت: علی بن ابیطالب. امام فرمود: درباره کدام امر او؟ سالم گفت: درباره بدعتگذاری و امر تازه و نوین او، امام فرمود: به احادیثى که روات از پدرانشان نقل کرده و نزد تو موجود است نیک بنگر.
راوى گوید: سپس نسب اینان را بر شمرد و فرمود: اى سالم! آیا این خبر به تو رسیده که رسول خدا(ص) در روز خیبر سعد بن معاذ را با پرچم انصار به میدان فرستاد، ولى شکست خورده بازگشت، سپس عمر بن خطّاب را با پرچم مهاجرین و انصار گسیل داشت و این بار سعد مجروح بازگشت و عمر نیز با تمام افرادش دچار ترس و هراس شد، در اینجا بود که پیامبر فرمود: «این بود کار مهاجر و انصار»، تا اینکه آن را سه بار تکرار کرد، سپس فرمود: «فردا این پرچم را به دست کسى خواهم داد که بىهیچ فرار و گریزى دائماً به قلب دشمن مىزند، خدا و رسول را دوست دارد و محبوب آن دو است»!، راوى گوید: سالم و همراهانش همگى این مطالب را تأیید کرده و گفتند: آرى.
امام باقر(ع) فرمود: اى سالم، اگر معتقد باشى که خداوند او را دوست داشته ولى از کارى که مىکند بىخبر باشد؛ کافر شدهاى و اگر بگویى که خداوند او را دوست دارد و مىداند چه مىکند، دیگر چه جایى براى احداث و بدعتهاى على باقى مىماند؟! سالم گفت: این مطلب را دوباره برایم تکرار کن!. آن حضرت تکرار کرد، سالم [پس از اینکه متوجه خطایش شد] گفت: هفتاد سال خدا را به گمراهى مىپرستیدم!(2)
*خشم خداوند چیست/روایت باقر آلمحمد(ص) از سرزمین مبارک
3. عمر بن عبید از امام باقر(ع) معنای گفتار خداوند را پرسید که میفرماید: «آیا آنان که کفر ورزیدند ندیدند که آسمانها و زمین بسته بودند پس آنها را شکافتیم»(3)، این بستن و شکافتن در آسمان و زمین چه بود؟ امام فرمود: آسمان بسته بود یعنی باران فرو نمیفرستاد و زمین بسته بود یعنی گیاه نمیرویاند. عمرو بن عبید خاموش شد و سپس از امام تفسیر و معنای آیه «و من یحلل علیه غضبی فقد هوی»(4)؛ هرکس خشم من بر او وارد شود سقوط میکند، را پرسید که خشم خدا به چه نحو است؟ امام(ع) فرمود: خشم خداوند همان کیفری است که به خطاکاران و منحرفان روا میدارد و کسی که گمان کند خشم خداوند همانند خشم آدمیان با تحت تأثیر قرار گرفتن و تغییر روحیه و تحریک قوای درونی است و خشم، تغییری در خدا به وجود میآورد به کفر گراییده است.(5)
4. محمد بن مسلم از امام باقر(ع) در زمینه اوصاف خداوند نقل کرده است: انه واحد، صمد، ... همانا او یکتای بینیازی است که همه به او نیازمندند. حقیقتی است بسیط و یگانه، در او معانی متعدد و مختلف راه ندارد. محمّد بن مسلم میگوید به امام عرض کردم: برخی از مردم عراق معتقدند که خداوند با چیزی میشنود و با چیز دیگری میبیند! امام فرمود: دروغ گفته و ملحد شدهاند، خداوند را به غیر، تشبیه کردهاند، او شنوایی بینا است با همان چیز که میبیند میشنود و با همان چیز که میشنود، میبیند. محمّد میگوید: برخی مردم عراق گمان میکنند که بینایی خداوند بر چیزی است که آن را درک کرده و تعقل کند! امام فرمود: اندیشه، فکر و تعقل از ویژگیهای مخلوق است و خداوند از صفات مخلوق مبرّا است.(6)
5. حسن بصری نزد امام باقر(ع) آمد تا مطالبی درباره قرآن از حضرت سؤال کند، امام به او فرمود: آیا تو، فقیه اهل بصرهای؟ گفت: بلی، امام فرمود: سخنی از تو برایم نقل کردهاند که نمیدانم واقعاً تو آن را گفتهای یا بر تو دروغ بستهاند، حسن بصری گفت: آن سخن چیست؟ امام فرمود: مردم گمان کردهاند تو معتقدی خداوند امور بندگان را به خود آنان واگذارکرده است! حسن بصری سکوت اختیار کرد، امام برای اینکه وی را به اشتباهش متوجه سازد فرمود: اگر خداوند در قرآنش به کسی ایمنی داده باشد، آیا پس از این ایمنی تضمین شده از سوی خدا، بر او ترسی است؟ حسن بصری گفت: خیر! ترسی بر او نخواهد بود، امام فرمود: اکنون آیهای برایت میخوانم، اگر آن را اشتباه تفسیر کرده باشی هم خودت و هم پیروانت را هلاک کرده ای. آن آیه این است: «وَ جَعَلْنَا بَیْنهَُمْ وَ بَینَْ الْقُرَى الَّتىِ بَارَکْنَا فِیهَا قُرًى ظَاهِرَهً وَ قَدَّرْنَا فِیهَا السَّیرَْ سِیرُواْ فِیهَا لَیَالىَِ وَ أَیَّامًا ءَامِنِین»(7)، و ما بین آنان و دهکدههاى پر برکت قریهها قرار دادیم که یکدیگر را مىدیدند و مسافت بین آنها را به اندازه هم کرده بودیم، گفتیم: در بین این شهرها شبها و روزها سیر کنید، در حالى که ایمن باشید، شنیدهام که گفتهای مراد از سرزمین امن، مکه است؟ آیا کسانی که برای حج به مکه سفر میکنند مورد هجوم راهزنان قرار نمیگیرند و ...؟
حسن گفت: چرا! امام فرمود: پس چگونه ایمن هستند! این آیه مثالی است که خداوند درباره ما اهل بیت، بیان داشته است، ما سرزمین مبارکیم و سرزمینهای آشکار «قری ظاهره» نمایندگان و فقهای پیرو ما هستند که مطالب ما را به شیعیان میرسانند و «قدرنا فیها السیر» مثالی از حرکت و کاوش علمی و «سیروا فیها لیالی» مثالی از برانگیختن مردم برای کسب دانش در زمینه حلال و حرام از اهل بیت(ع) است. هرگاه مردم از این روش معارف دین را دریافت کنند ایمن از شک و گمراهیاند ... ای حسن بصری! از اعتقاد به تفویض پرهیز کن. زیرا خداوند به دلیل ضعف و سستی تمام کار خلق را به آنان واننهاده و نیز آنان را به انجام دادن گناهان مجبور نساخته است.(8)
*حسنین(ع) پسران صلبی پیامبر(ص) هستند
6. ابوالجارود روایت میکند که امام باقر(ع) به وی فرمود: این مردم (اهل تسنن) درباره امام حسن و امام حسین علیهماالسلام چه میگویند. گفتم: این مردم منکر این موضوعند که حسنین(ع) فرزندان پیامبر خدا(ص) هستند. سپس ابوالجارود احتجاجهای خود را در مقابله با اهل تسنن بیان کرد و امام باقر(ع) به ایشان فرمود: اکنون من یک آیهای از قرآن برای تو تلاوت میکنم که حسنین(ع) را پسران صلبی پیامبر(ص) معرفی میکند و آن آیه را غیر از شخص کافر، منکر نخواهد شد. ابوالجارود گفت: آن کدام آیه است؟ امام باقر(ع) فرمود: آنجا که خداوند میفرماید. حرام شده بر شما (ازدواج) با مادرانتان و دخترانتان و خواهرانتان تا آنجا که میفرماید: و زنان پسرانتان که از صلب شما باشند.(9) آنگاه امام فرمود: آیا برای پیامبر(ص) حلال است که با زنان امام حسن و حسین علیهماالسلام ازدواج کند؟ اگر بگویند جایز است که رسول خدا(ص) با زنان ایشان ازدواج کند دروغ گفتهاند و اگر بگویند برای رسول خدا(ص) حرام است با زنان آنها ازدواج کند پس ثابت میشود که امام حسن و امام حسین فرزندان صلبی پیامبر خدا(ص) هستند، زیرا غیر از زنان فرزندان صلبی آن بزرگوار بر او حرام نشده است.(10)
7. عبدالله معمر به امام باقر(ع) گفت: شنیدهام شما در مورد ازدواج موقت فتوا به جواز دادهاید! امام فرمود: بلی، خداوند آن را جایز شمرده و سنت رسول خدا(ص) بر آن بوده، عبدالله گفت: ولی عمر بن خطاب آن را ممنوع ساخته است، امام فرمود: بنابراین تو بر سخن رفیقت پایدار باش و من هم بر سخن و رأی رسول خدا(ص) استوار خواهم بود! عبدالله گفت: آیا شما خشنود میشوی که ببینی شخصی با زنی از بستگان شما چنین عملی را انجام میدهد!! امام فرمود: ای بیخرد! چرا سخن از زنان به میان میآوری (ما درباره حکم خدا سخن میگوییم) آن خدایی که ازدواج موقت را حلال ساخته از تو و همه کسانی که به تکلّف و اجبار، متعه را حرام شمردهاند، غیرتمندتر است. آنگاه امام باقر(ع) برای اینکه به او بفهماند شیوه شناخت حلال و حرام الهی اتکا به ذوق و سلیقه و تعصبهای شخصی نیست، فرمود: آیا تو دوست داری که زنی از خانواده تو به همسری مردی در آید که تهیدست است. عبدالله گفت: خیر. امام فرمود: چرا؟ تو حلال خدا را حرام میشماری! عبدالله گفت: من حلال خدا را حرام نمیدانم، بلکه معتقدم مرد تهیدست هم کفو و هم سطح ما نیست. امام باقر(ع) فرمود: ولی برنامه خدا جز این است. زیرا خداوند اعمال نیک همین مرد تهیدست را میپذیرد و حوریه های بهشتی را به ازدواج او در میآورد، اما تو از روی کبر از خویشاوندی با مؤمنی که شایسته همسری حوریههای بهشتی است ناخشنود و ناراحت هستی، در این هنگام عبدالله تسلیم شد.(11)
8.یکی از شاگردان امام باقر(ع) به وی میگوید: اگر صلاح میدانید به من تعلیم دهید که آیا خداوند، پیش از خلق موجودات، به یگانگی خود آگاه و عالم بوده است یا خیر؟ زیرا برخی معتقدند که عالم بوده و بعضی میگویند که اگر معتقد شویم خداوند علم ازلی به یگانگی خود داشته، مستلزم این است که غیر از خدا چیز دیگری را هم ازلی بدانیم، امام فرمود: خداوند بزرگ همواره عالِم بوده و دارای علم ازلی است.(12).
*پینوشتها:
1.طبرسی، الاحتجاج، تحقیق: بهادری، ابراهیم، انتشارات اُسوه، 1416 هـ ق، چاپ دوم، ج 2، ص 166 . کلینی، اصول کافی، تصحیح غفاری، علی اکبر، تهران، دار الکتب الاسلامیه، 1389 هـ، چاپ دوم، ج 1، ص 97 . صدوق، امالی،بیروت، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، 1400 هـ،چاپ پنجم، ص 229. و علامه مجلسی، بحار الانوار، بیرت، مؤسسه الوفاء، 1403 هـ، چاپ دوم، ج 4، ص 26.
2.طبرسی. پیشین، ج 2، ص 185 . کلینی، پیشین، ج 8، ص 349 . علامه مجلسی، پیشین، ج 32، ص 444 . ابن شهر آشوب، مناقب، قم، المطبعه العلمیه، بیتا، ج 4، ص 201.
3.سوره انبیاء، 30.
4.طه، 81.
5.شیخ مفید، الارشاد، ترجمه رسول محلّاتی، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1383 ش، چاپ ششم، ج 2، ص 237. و طبرسی، پیشین، ج 2، ص 181. کلینی، پیشین، ج 1، ص 110. علامه مجلسی، پیشین، ج 4، ص 67.
6.طبرسی، پیشین، ج 2، ص 167. کلینی، پیشین، ج 1، ص 108.
7.سباء، 18.
8.طبرسی، پیشین، ج 2، ص 182. علامه مجلسی، ج 24، ص 232.
9.طبرسی، پیشین، ج 2، ص 175. علامه مجلسی، پیشین، ج 43، ص 232.
10.طبرسی، پیشین، ج 2، ص 175. علامه مجلسی، پیشین، ج 43، ص 232.
11.علامه مجلسی، پیشین، ج 46، ص 356.
12.کلینی، پیشین، ج 1، ص 108.
/1102101305