خط قرمز شوخی‌ها کجاست؟

کد خبر: 77255
عرب بیابانی نزد پیامبر(ص) آمد و هدیه‌ای برایش آورد و همان‌جا گفت: بهای هدیه ما را بده، پس رسول خدا(ص) خندید و هر زمان که اندوهگین می‌شد، می‌فرمود: کاش آن عرب بیابانی نزد ما می‌آمد!
وارث:حجت‌الاسلام محسن قرائتی استاد قرآن در کتاب «خنده و گریه» در مورد شاد بودن فرد مسلمان و اینکه چگونه شاد باشیم و چطور بخندیم اما خنده حرام نباشد، انواع مزاح‌هایی که از ائمه معصومین(ع) و علمای شیعه روایت شده را جمع‌آوری کرده است که در این نوشتار به برخی از اشارات استاد می‌پردازیم.

خط قرمز شوخی

«معمر بن خلاد» گوید: به حضرت رضا (ع) عرض کردم: «قربانت گردم! مردی در میان جمعی است و سخنی به میان آید و آنها شوخی کنند و بخندند؟» فرمود: «باکی نیست تا آنجا که به فحش  هرزه‌گویی نکشد.»

سپس فرمود: «همانا رسول خدا (ص) این گونه بود که عرب بیابانی نزدش آمد و هدیه‌ای برایش آورد و همان‌جا می‌گفت بهای هدیه ما را بده،» پس رسول خدا (ص)  خندید، و هر زمان که اندوهگین می‌شد، می‌فرمود: «کاش آن عرب بیابانی نزد ما می‌آمد!»

مؤمن شوخ است

«فضل بن أبی قُرّه» گوید:‌حضرت صادق (ع) فرمود: «هیچ مؤمنی نیست جز اینکه در او دُعابة هست.»

من عرض کردم: «دعابة چیست؟»

فرمود: «مزاح»

شوخی از خوش خلقی است

«یونس شیبانی» گوید: حضرت صادق (ع) از من پرسید: «شوخی کردن شما با یکدیگر چگونه است؟»

عرض کردم: «اندک است،»

فرمود: «این گونه نباشد، زیرا شوخی از خوش خلقی است، و تو بدان وسیله برادرت را خوشحال و مسرور کنی، و هر آینه رسول خدا (ص) با دیگران شوخی می‌کرد و می‌خواست که آنها را شاد و مسرور کند.»

افراد شوخ، محبوب خدا هستند

«عبدالله بن محمد جعفی» گوید: حضرت باقر (ع) می‌فرمود: «خدای عزّ وجلّ کسی را که میان جمعی شوخی و خوشمزه‌گی کند، دوست دارد؛ در صورتی که حرف زشت و ناروایی نباشد.»

خنده زیاد

امام صادق (ع) می‌فرمود: «خنده بسیار دل را بمیراند.» و فرمود:‌«بسیار خندیدن دین را آب کند، چنانکه آب نمک را».

خنده الکی

امام علی (ع) می‌فرمود: «إنَّ مِنَ الْجَهلِ... الضَّحْک مِنْ غَیرِ عَجَبٍ»؛ «خنده بی‌مورد از نادانی است.»

خنده گنهکاران

امام علی (ع) پیوسته می‌فرمود: «لا تُبْدیِنَّ عَنْ واضَحةٍ و قَدْ عَمِلتَ الأعْمَالَ الْفَاضِحَةَ وَ‌ لا یَأمَنِ الْبَیَاتَ مَنْ عَمِلَ السَّیَّئَات»؛ تو که اعمال رسواکننده مرتکب شده‌ای خنده دندان نما مکن، و کسی که گناهانی کرده،‌از بلای شبگیر و پیش آمده ناگهانی نباید ایمن باشد.

مقصود این است که انسان آلوده به گناه است - که هر یک از آنها اگر آشکار شود، برای رسوایی او کافی است- با چنین وضعی خنده از ته دل که حاکی از آسودگی خاطر است، برایش روا نیست.

مزاح مکن

در برابر روایاتی که سفارش به شوخی و مزاح می‌کند، روایاتی نیز از شوخی کردن نهی می‌کند که جمع میان این دو دسته روایات آن است که در مزاح حدّ اعتدال را نگهدارید و زیاده‌روی نکنید.

حضرت صادق (ع)‌ فرمود: «مبادا مزاح کنید که آبرو را می‌برد.»

و نیز فرمود: «هر گاه مردی را دوست داری، با او مزاح و ستیزه مکن.»

و نیز امیرالمؤمنین (ع) فرمود: «مبادا شوخی کنید که کینه آورد و دشمنی به جای گذارد، و آن دشنام کوچک است.»

و نیز آن حضرت فرمود: «از شوخی بپرهیزید، زیرا آبرو را بریزد و شکوه و بزرگی مردان را ببرد.»

و نیز فرمود: «ستیزه مکن که شخصیت تو را ببرد، و شوخی مکن که روی مردم به تو باز شود و بر تو دلیر شوند.]»

ای ابوذر، از بسیار خندیدن برحذر باش

ابوذر غفاری گوید: روزی به رسول خدا (ص) گفتم:‌«مرا سفارشی بفرما.»

آن حضرت فرمود: «تو را به تقوای الهی توصیه می‌کنم، که رأس هر چیز است.»

عرض کردم: «ای رسول خدا، افزون بر این سفارشم کن.»

فرمود: «پیوسته قرآن بخوان که آن در زمین برایت نوری و در آسمان برایت اندوخته‌ای است.»

عرض کردم: ای رسول خدا، افزون بر این وصیتم کن.»

فرمود: از بسیار خندیدن برحذر باش، چون که آن دل را می‌میراند و درخشش صورت را از میان می‌برد.»

عرض کردم: ای رسول خدا، افزون بر این وصیتم کن.» فرمود: «بر تو باد، ملازمت جهاد، چون که آن رهبانیت امّت من است.»

عرض کردم: «ای رسول خدا،‌افزون بر این وصیتم کن.» فرمود: «مسکینان را دوست بدار و با آنان بنشین.»

عرض کردم: «ای رسول خدا، افزون بر این وصیتم کن.» فرمود: «به کسی بنگر که پایین‌تر از توست، به کسی منگر که بالاتر از توست، که این کار باعث می‌شود در نعمت الهی که از آن برخورداری، به چشم حقارت ننگری.»

عرض کردم‌: «ای رسول خدا، افزون بر این وصیتم کن.» فرمود: «حقّ را بگوی اگرچه تلخ باشد».

فرمود:‌ «آنچه از [عیب] خود می‌دانی باید تو را از [پرداختن به عیب] مردم منصرف کند و آنچه خود مرتکب می‌شوی، در آنان به جستجویش مباش و همین عیب تو را بس که آنچه در خود نسبت به آن ناآگاهی، در دیگران بشناسی‌اش و آنچه را که خود مرتکب می‌شوی در آنان به جست‌وجویش باشی.»

آنگاه با دست خویش بر سینه‌ام زد و فرمود:

«ای ابوذر، تدبیری چون خرد، پرهیزی چون نیازردن مردم و حسبی چون نیکخویی وجود ندارد.»

خنده در گورستان

رسول خدا (ص)  فرمود: «خدای تبارک و تعالی شش خصلت را برایم بد داشت و من هم برای فرزندان و پیروانم بد دارم. یکی از آنها خنده در گورستان است.»