حجت الاسلام قدس: مسئلۀ عزاداری امام حسین(علیه السلام) از معدود مستحباتی است که ضروری تلقی شده و بلکه به لحاظ سیاسی-عرفانی هم واجب خوانده میشود. به همین خاطر، در ارزشمندی این کار هیچکسی شک ندارد، چه کافر و چه مؤمن شکی در ارزشمندی عزاداری برای امام حسین(علیه السلام) و اثربخشی آن در تکامل روحی انسان ها هیچ کسی شک ندارد. طبیعی است که شیطان هم به عنوان حمله کنندۀ به یک عنصر مقدس و کارساز، بی کار نمی ماند، لذا به انواع حیله ها خودش و قبیل اش حمله می کنند. در حرکت های شیطانی هم، ما نمی بینیم که فقط از ابزارهای حرام استفاده شده باشد، گاهی اوقات از ابزارهای حلال هم استفاده می شود، برای اینکه به افراد مؤمن کاهش درجه بدهد. لذا در دستگاه اباعبدالله الحسین(علیه السلام) به شدت شیطان دستکاری خواهد کرد که تخریب بکند و یا افراد را با هم بد بکند و قرائت های مخرب به جای قرائت های سازنده بیاورد و انواع و اقسام دیگر که دوستان مذهبی ما حتماً در این زمینه آگاهی دارند. به نظر می رسد که هرسال محرم، قبل و حین آن از این موارد وجود داشته باشد، اگر طی یک پروژه ای سال های گذشتۀ این ها را رصد بکنید، می بیند که در هرسال، یک نقاط انحرافی و حاشیه ای را به وجود آورده اند. یکی از این موارد انحرافی هم همین نحوۀ پوشش در عزاداری ها است. یک زمانی اگر یادتان باشد مسئلۀ نحوۀ صوت در عزاداری ها مطرح بود یک زمانی مسئلۀ طبل زدن و یک زمانی مسئلۀ زمان عزاداری ها که در نیمه شب بود. امسال هم این موضوع حاشیه ای مطرح شده است.
وارث: بالاخره رهبر انقلاب بحثی را مطرح کرده اند و به کانال های مختلف هم اعلام می شود که آقا خواستند که این گونه شود. یک سری از مداحان آمدهاند و اعلام کردند که نظر حضرت آقا بر این است که به این صورت عمل بشود، حکم نیست و فقط نظر ایشان است. خب ما باید برخوردمان با این ها به چه صورت باشد؟ نحوۀ برخورد ما باید با این توصیه و نظر به چه صورت باید باشد؟ و چه کار کنیم که دشمن و یا همان شیطان نتواند نهایت استفاده را از این فضا ببرد؟!...
حجت الاسلام قدس: اگر یادتان باشد، امام خمینی(رحمة الله علیه) مسئلۀ عنصر زمان و مکان را در فقاهت خیلی دخالت می دادند و چند سمیناری هم در مجامع علمی و حوزوی بابت این موضوع برگزار شد. این سئوال که از من می پرسید، می خواهم بگویم چه کسی است که این سؤال را می پرسد، اگر یک شهروند عادی جمهوری اسلامی هست، چه عالم و چه غیر عالم، نه می تواند هرجور که دلش خواست عزاداری کند، برای اینکه از او التزام عملی به ولایت فقیه می خواهیم، او فقط عملاً دستورات ولی را اجرا کند برای ما کافی است ولو این که در نظر خودش، مخالف نظر ولی فقیه عمل کند. بالاخره ما یکی از دموکرات ترین مجامع علمی دنیا را داریم به نام حوزه های علمیه، داخل حوزه های علمیه خود اساتید، خصوصاً کسانی که درس خارج می دهند مثل حضرت آقا تشویق می کنند به اینکه نظر آدم را نقد بکنید و به استدلال های من و به روش های من و منابع من انتقاد کنید، هر فقیهی همین گونه است، دوست دارد که شاگردانش نقاد بار بیایند و مجتهد بشوند. یک لایه همین شهروند عادی است. اما بالاتر که می آید و می گوید که نه من به شهروند عادی نمی خواهم نگاه بکنم، من می خواهم به عنوان یک فرد در حوزۀ فقهی به کار نگاه بکنم. البته طبق فرمایش آیت الله جوادی آملی به آن فقه اصغر می گوییم، یعنی در لایۀ تکلیف واجب و حرام می ماند و خیلی زور بزند مستحب و مکروه. خب اگر اینگونه بخواهد نگاه کند خب طبیعی است که ایشان فقط توصیه ای داشتند و فتوایی در این امر بیان نکردند و بلکه باید او دراینگونه امور به نظر مرجع تقلید خودش مراجعه کند. از این لایه که بالاتر بیاییم عنصر مکان و مکانت مطرح می شود.
وارث: حکم نظر فقیه برای مقلد در مسائلی که نه فقهی است و نه حکمی چیست؟ نظر ولی فقیه مطرحاست، آقا حکمی ندادند ولی نظرشان را اعلام کرده اند، وظیفۀ من که مقلد هستم چیست؟
حجت الاسلام قدس: واجب الاطاعه نیست و حتی شاید استحباب هم نباشد. مرجع تقلید است و من می خواهم شبیه او باشم، وقتی که او حکمی را واجب نکرده و حرام نکرده مشکلی ندارد. این در بحث تقلید است، اما اگر موضوعی که فقهی است و مرجع تقلید من است، این موضوع از حیطۀ فرد خارج است. وقتی به حوزۀ اجتماع و یا حوزۀ حکومت کشیده شد اینجا نظر مرجع تقلید یک قسمت قضیه است و نظر زعیم و ولی هم یک مسئله است، که در اینجا هم بحث بین فقها است که نظر زعیم حتی مراعاتش بر مراجع محترم تقلید هم واجب است. مثل مسئله ای که در کوپنی کردن و دخالت در توزیع و قیمت گذاری و این ها، این مخالف نظر اولیۀ آیۀ "«الناس مسلطون علی اموالهم و انفسهم» است، ولی همۀ مراجع عملاً تمکین کردن به قضیۀ کوپنی بودن و نظر حضرت امام را عملی کردند. چرا؟ برای اینکه مسئلۀ سلطۀ کفار بر مسلمین مطرح بود و قضیه از حوزۀ فقاهت فردی به یک مسئلۀ جمعی و حکومتی تبدیل شد. اما لایۀ سوم اگر یک فرد هیئتی باشد، یک فردی است که می گوید من غیر از کسی هستم که به هیأت می آیم تا سینه بزنم و استفاده ببرم و بروم، من جزو تولید کنندگان این محصول هستم، من از خواص این حوزه هستم پس بنابر این او باید حکم خاص داشته باشد. حالا باید به او بگوییم تو دیگر نباید به حالت فقه فردی به قضیه نگاه بکنی، شما باید از زاویۀ دیگری سؤال را مطرح بکنید، آنهم این است که کل عزاداری های ما در کل دنیای اسلام و در کل بشریت چگونه تلقی خواهد شد؟ چون در تمام دنیا این ما هستیم که سردمدار معرفی امام حسین(علیه السلام) به دنیا هستیم. اینجا دیگر نظر یک مقدار خاص تر می شود، رضایت و پسند ولی در چیست؟ اگر ولی پسند را هم مطرح کرده بود بهتر است و بلکه به لحاظ اخلاقی واجب هم هست. پس یک واجب اخلاقی داریم و یک واجب فقهی، به لحاظ اخلاقی واجب است که به نظر ایشان عمل کنیم. از این بالاتر یک عدۀ دیگری هستند، آنها می گویند نیازی نیست که فقیه، یعنی ولیِ ما یک نظری را بدهد و یک توصیه ای کند، بلکه ما اگر رضایت او را کشف کردیم یا احتمال دادیم ولو ایشان هم نگفته باشد ما اجرا می کنیم. مثلاً در جنگ صفین عده ای از طرفداران امیرالمؤمنین(علیه السلام) در ابتدای لشگر ایستاده بودند و معاویه را صب می کردند (ناسزاگویی می کردند). امیرالمؤمنین (علیه السلام) خطاب به این ها گفت من دوست ندارم شما صباب باشید، اینها گفتند ما واقعیت را می گوییم و چیز حرام و دروغ نمی گوییم. علی(علیه السلام) گفتند: درست است اما من دوست ندارم از این شیوه استفاده بکنید. پس از خواص این حوزه انتظار می رود که به واجب اخلاقی عملی کنند. انتظار ما این است که اگر رهبری انقلاب رضایتش کشف شد و یا احتمال داده شد، آن را مراعات کند.
وارث: پس اینجا دیگر نیازی نیست که ما حتماً مقلد او باشیم؟ طبق حرفهایی که زده شد صرف اینکه زعیم می گوید نه تنها بر مقلدان خودش بلکه بر کلیۀ مقلدان دیگر مراجع هم واجب اخلاقی است که احترام بگذارند.
حجت الاسلام قدس: بله! ببینید کسانی که در هیأت هستند اینها مرکز رویش سربازان انقلاب اسلامی هستند. اگر مدافعان انقلاب اسلامی که ضد ظلم هستند که طرفداران حضرت عباس(علیه السلام) هستند، در این جاها رویش می کنند و ضد استبداد و ضد استکبار می شوند. در این محل ها ما باید به گونه ای ویژه نظرات زعیم و ولی فقیه را به جان خود بپذیریم. حتی اگر نظر فقهی ما مخالف نظر ایشان باشد، ما موظف هستیم که از لحاظ اخلاقی این را مراعات بکنیم. پادشاه ایران، خسرو پرویز به یمن نامه نوشت که تو دو نفر را بفرست که یک آقایی ادعای نبوت کرده است، او را دستگیر کنند و برای ما بیاورند. تقریباً شانزده، هفده سال از ظهور پیامبر(صلی الله علیه و آله) گذشته بود. تاریخ نقل می کند که این دو نفر آمدند، حضرت فرمودند که چند روزی صبر کنید، بعد از آن فرمودند که آن کسی که شما را فرستاده است توسط فرزندش به قتل رسیده است. این ها نامه می نویسند که نمی شود با این آدم جنگید، وقتی او دارد وضو می گیرد اصحاب برای اینکه مازاد آب وضوی ایشان روی دستان این ها ریخته شود و تبرک بشود از هم پیشی می گیرند و مسابقه می دهند، اصلاً با این جماعت نمی توان جنگید. این ارتباط قوی بین رهبر و مردم وجود دارد. حالا تصور بفرمایید فقط برای آزمون، اصلاً نظر فقهی هم در کار نباشد. حالا هفتاد ملیون انسان به نام امام حسین(علیه السلام) باید دستور آزمونی را که همه می دانند آزمون است اجرا کنند، که دشمنان اسلام ببینند هفتاد میلیون انسان جان بر کف از این دستور اطاعت کردند، می دانید با این حرکت چقدر عظمت اسلام و مسلمین تضمین می شود؟ چقدر افراد انحرافی مثل داعش و امثال این ها از مدار خارج می شوند؟ و ترس در دلشان می افتد؟ اشاره دارم به آیه ای از قرآن مجید در داستان تالوت و جالوت که آمده است در بیابان ها راه رفتی و تشنه هستی، خدا شما را به یک نهر مبتلا می کند، هرکس از آن آب بخورد از من نیست و هرکس از آن نخورد از من است. هیچ دلیل جنگی و الهی هم ندارد. کسانی که آمده بودند در رکاب او بجنگند و جان بدهند نتوانستند از این آب بگذرند. قرآن می فرماید که این ها را ول کرد، بدون اینکه قرآن دلیلش را بیان بکند. اصلاً فرض ما بر این است که آزمون باشد، می خواهیم این را به دنیا نشان بدهیم و بگوییم که یک نایب عام امام زمان که نوادۀ حسین(علیه السلام) است وقتی چیزی را دستور می دهد یک پارچه مطیع هستیم تا چه برسد به خود حضرتش. هنگامی که حضرت مسلم را به کوفه فرستادند یکی از دلایلش این بود که ببینید با مسلم بن عقیل تا آخرش هستید و یا هزار و یک توجیه درست می کنید؟ با مسلم اگر تمرین کردید، برای امام حسین(علیه السلام) هم آماده هستید. ما باید مقدمات ظهور را فراهم بکنیم، وقتی امام آمدند ما با نائب ایشان تمرین کرده ایم. پس بنابراین اشاره کردیم که ما موظف هستیم چون امروز ارتباطات قوی است و هیئت های بزرگ در چشم دوربین های دنیا واقع شده اند، موظف هستند به وظایف ولایی شان عمل کنند و آن را به نمایش بگذارند. بگویند اصلاً نیازی نبود که ایشان بگویند، ولی فقیه یک اشاره هم می کردند باید برای ما کافی است، اقرار هم می کنیم که ایشون واجب نکردند، اصلاً حُسنش هم به این است که واجب نکرده باشند. اگر واجب باشد که چاره ای نداریم برای انجام دادن آن. ما زیر این بیرق می خواهیم به مستکبرین عالم حمله بکنیم، چرا این بیرق را ضعیف بکنیم. دفاع از امام واجب است، اما خود امام حسین(علیه السلام) این وجوب را بر می دارند. دفاع از امام حسین(علیه السلام) واجب است اما می بینید که هیچ کدام از یاران امام بدون اذن ایشان کاری نکردند. آن چنان که می گویند حضرت عباس(علیه السلام) در نبرد نبودند، رفته بودند آب بیاورند که نبرد هم کردند و با مدافعان شریعه و تیراندازان هم جنگیدند، این نبرد بود. ولی اینکه شال و کلاه بکنند و برای نبرد در صحنه بروند نبوده است. خب چرا این گونه بوده است؟ اختلاف ها و برداشت ها از این عمل بین علما زیاد است. آب آوردن دستور امام بود، پس عنایت ویژه داشته باشید که ما الا و لابد باید ولایت مان را به ظهور برسانیم. مردم همین مقدار که التزام عملی به دستورات حضرت و دستورات حکومتی رهبر انقلاب داشته باشند کافی است. اما این آدم هیچ موقع این جایگاه را پبدا نخواهد کرد که این فرهنگ را به عالم انتقال بدهد و تمدن ولایی بسازد. ما لایۀ بالاتر و عمیق تری می خواهیم که می شود این دوستان هیئتی و هیئت های بزرگ. دشمنان داخلی و خارجی اصلاً ساکت نخواهند نشست و به شیوه های مختلف استفاده می برند. از خود قرآن بر ضد قرآن استفاده می شود. در داخل عزاداری امام حسین(علیه السلام) هم این گونه است. من باید جلوی یک شائبه ای را بگیرم و ان هم این است که نباید تصور کنیم که آن کسانی که می گویند لخت بشوند یا نشوند شیطانی هستند و یا به دستور شیطان عمل می کنند، می خواهم این نکته را تذکر بدهم که اینگونه نیست، مهم آن است که دشمنان فوق العاده زرنگ هستند. وقتی در دستگاه امام حسین(علیه السلام) وارد می شویم و اذعان می کند که من با شما هستم من جرئت نمی کنم که بگویم نه! برای اینکه نه بیرق برای من است و نه من مسئولیت این چنینی دارم. من با او برادر دینی هستم و باید دوستش هم داشته باشم. محبت امام حسین(علیه السلام) در دل او است، من هم باید با او دوست و برادر باشم. اصلانباید فکری بکنیم که او خدایی نکرده، مأمور انجام دادن دستورات شیطان است. شیطان آن چنان ظریف و دقیق شیطنت می کند که ما را به جان هم بیاندازد. مثلاً در سورۀ بقره در آیۀ 104 و هم چنین در سورۀ نساء آیۀ 46 دو آیۀ شبیه هم است که مفسرین به چند صورت دربارۀ آن نظر داده اند، یکی از آنها این است که خداوند به مؤمنین می فرماید که کلمه و واژۀ «راعنا» یعنی مراعات ما را بکن و مراقب ما باش را نگویید، به جای آن از واژۀ مشابه و مترادف «اُنظرنا» استفاده کنید، به ما یک نگاهی بکن. برخی از مفسرین می گویند که این واژه در زبان های دیگر، مثلاً زبان عبری معنای بدی دارد، شما که این کلمه را با نیت خالص استفاده می کنی دشمن از این واژه در زبان دیگری استفاده می کند و به شما طعنه می زند. ما موظف هستیم که در عزاداری هایمان جوری واژه ها را کنار یکدیگر بچینیم که آن نگاه عزت مدارانۀ ائمه(علیهم السلام) حفظ بشود و مستضعفین عالم امید بگیرند و خودمان دلمان برای عزاداری خنک بشود و اشک مان بیاید. سختی کار همین جاست و هرکسی لیاقت این کار را ندارد، به هرکسی این تاج گسترش فرهنگی داده نمی شود. البته یک توجیه دیگر هم دارند مثلاً می گویند که «راعنا» یعنی مراعات ما را بکن، برخی این برداشت را می کنند که شما انتظار نداشته باشید که خدا مطابق شرایط شما حکم بدهد که شما بگویید مراعات ما را در حکم دادند بکن، باید بگویید که من می شنوم هرچه تو بگویی من خودم را با آن تطبیق می دهم. می خواهم بگویم که ما باید آنچه که موجب رضایت زعیم ما است را به نمایش بگذاریم. اصلاً هم کاری به حزب الهی بودن و اصولگرایی بودن و راست و چپ و اینها نداریم. لباس روحانیت باید موضوعیت پبدا بکند، خداوند آیت الله مهدوی کنی را رحمت کند، یکسال که به نماز جمعه آمده بودند با صوت، مصیبت امام حسین(علیه السلام) را می خواندند. ما ارزشمان امام حسین(علیه السلام) است و می خواهیم بگوییم که این پست ها برای ما در مقابل امام ارزشی ندارد، خب همین ها را هم باید به نمایش بگذاریم. عالم وقتی این را ببیند، حرکتی می شود مثل پیاده روی اربعین، این پیاده روی می خواهد به دشمنان بگوید که چند نفر را می خواهید ترور کنید؟ اصلاً ما آمادۀ شهادت هستیم. به همین دلیل دشمن واقعاً در محاسباتش تجدید نظر می کند. من امیدوارم دولت و قوۀ قضائیه و روحانیون یکپارچه، هنگامی که به کشورهای دیگر میروند، سه دقیقه، چهار دقیقه یک سلام به امام حسین(علیه السلام) بدهند و آنها را با امام حسین(علیه السلام) آشنا کنند و بعد حرف های خودشان را بزنند.
موضوع بعدی که خیلیمهم تر است این است که بعضی از اندیشمندان دربارۀ حج می گویند که آنجا مانور سپاه خورشید است، هرساله مبلیون ها آدم جمع می شوند و با خورشید کار می کنند. ظهر که شد و خورشید که در آسمان آمد تو باید در عرفات حاضر باشی، چون می خواهی معرفت بگیری. شب که شد، به دنبال خورشیدت بروی، دقیقاً غرب عرفات مشعرالحرام است. به دنبال خورشیدت برو حتی اگر شب شده باشد و در مشعر به حریم ها شعور پیدا کن. اذان صیح که گفتن نماز را می خوانی ولی این جا خورشید ملاک است، نه طلوع فجر، طلوع خود آفتاب ملاک است. همه باید بایستند، چهار ملیون نفر ایستاده اند و از یک خط به بعد جلوتر نمی روند، چون خورشید هنوز درنیامده است. این مانور این است که اگر آن خورشید آسمان ولایت بدمد ما آماده هستیم، نماز جماعت هم همین مانور است، همه جا کنار همدیگر جمع می شوند و دیگر منکَری نمی ماند، چرا؟ چون در هرجایی جمعیتی با هم هستند، منافع دشمنان با هم نیست و نمی توانند نفوذ کنند، اما ما منافع مان با هم است. آن مواردی که راجع به ولایت پذیری گفتم راجع به این مانور بود. اما الآن از زاویۀ دیگری می خواهم مطلبم را عرض کنم و آن هم مسئلۀ وحدت است، ما گناه صغیره و کبیره داریم، یک اکبر کبائر هم داریم که گناهان خیلی بزرگ است و بعد یک اوجب واجبات هم داریم. یکی از بزرگترین واجبات ما حفظ اتحاد است و از اکبر کبائر ایجاد اختلاف است. امیرالمؤمنین(علیه السلام) با آن که آن وضع برای خودشان و همسرشان پیش آمده بود ولی حضرت در نهج البلاغه می فرمایند: که من بیشترین هزینه را برای حفظ وحدت دادم. در قرآن کریم آن جایی که سامری از غیبت حضرت موسی سوء استفاده کرد و مردم را بت پرست کرد، در سورۀ طه آیۀ 64 به برادرشان عرضه می کنند که چه کسی است که می خواهد از بت پرستی مردم جلوگیری کند؟ آدمی است که به کمک حضرت موسی سینه به سینۀ فرعون ایستاده است آدم کمی در تدبر و شجاعت و سخنوری نیست، یک چنین آدمی که با فرعونیان محکم می جنگد این جا کوتاه آمد و مردم گوساله پرست شدند. در جملاتی که می گوید معلوم است که حضرت موسی چگونه با آن ها برخورد کردند و می فرمایند: ای برادر من! ریشه و سر من را نکش. در جایی دیگر می فرماید که دشمنان شماتت می کنند اگر ببیند که این گونه با من که پیامبر و برادرت هستم رفتار می کنی. دلیلی که ایشان برای برادران شان می آوردند و حضرت موسی هم سکوت می کنند این است که من ترسیدم تو بگویی بین بنی اسرائیل اختلاف افتاده است، گوساله پرستی موقتی تا تو برگردی نسبت به تفرقه بهتر است. چه جمعیتی از ما مگر شیعه و اهل بیتی و هیئتی هستیم که به مسائلی هرچند هم که مهم باشد بپردازیم که آن چه که مهم تر است ضربه بخورد. باید دقت بکنیم که تمامی عزاداران امام حسین(علیه السلام) در سرتاسر کشور باید اتحاد را به نمایش بگذارند، با تمام تنوع فرهنگ های مناطق مختلف. پس باید مواظیت بکنیم و این تحمل خودمان را بالا ببریم و همدیگر را متهم نکنیم بلکه حول یک بیرقی، همه را در آنجا متحد بکنیم به استناد اینکه ممکن است اختلاف از اکبر کبائر باشد، ما دخالتی در این امور نداریم ولی شیاطین بسیار زرنگ هستند و شیطنت می کنند و از اندک اختلافی بین ما استفاده می کنند. گاهی اوقات هم ما به ولی فشار وارد می کنیم، قبل از محمد بن ابابکر یک فردی است که حاکم مصر است بسیار با سیاست بود، امام علی(علیه السلام) او را به محل عمرو عاص فرستاد و او توانست عمروعاص و طرفدارانش را کنترل کند. معاویه آمد و شایعه کرد که او با من مشغول مذاکره است، چند نامۀ جعلی از او خطاب به معاویه و چند نامۀ جعلی از معاویه خطاب به او منتشر کرد. طرفداران امیرالمؤمنین در مرکز خلافت گفتند که او باید عوض بشود، هرقدر که امام فرمودند که من به او اعتماد دارم ، آن قدر به حضرت فشار آوردند که حضرت ایشان را تغییر دادند و کسی دیگر را جانشینش کردند. به محض اینکه شخص دیگری را گذاشتند عمروعاص بالاخره مصر را از دست امیرالمؤمنین(علیه السلام) گرفت. بعد حضرت به ایشان نامه می نویسد که من از تو دلخور نشدم، من به تو اعتماد داشتم، اما چه کنم که این مردم داشتند مرکز حکومت را از پای در می آوردند. ما باید این را به نمایش بگذاریم که اگر ولی ما احتمال رضایتش را هم می دهیم در جلوی او سکوت می کنیم و مطیع هستیم. حالا اگر ولی فقیه آمدند و مطلبی عمیق تر و صریح تر از این مسئلۀ برهنه شدن را عرضه کردند، ما نشان دهیم که در زیر بیرق امام حسین(علیه السلام) این مسائل نباید مطرح باشد، ولی هرچه گفت ما باید بپذیریم. اصلاً اگر بگویند در این دهه گریه نکنید، ما باید بگوییم چشم! این چشم گفتن دل امام زمان را شاد خواهد کرد. ایشان باید مطمئن باشند که اگر چیزی مورد رضایتشان باشد، حداقل در بستر بچه های هیئت اطاعت محض است. آن وقت است که نگرانی برای حضرت زینب(سلام الله علیها) پیش نمی آید که آن شب به امام حسین(علیه السلام) گفتند که از این یارانت مطمئن هستی؟ چون سابقه اش را از یاران امام حسن(علیه السلام) دیده بودند که امام را تنها گذاشتند. در قرآن ما در دو جا انتقاد حضرت موسی را نسبت به آن پیری که برای او گذاشتند تا از او حمایت کند که احتمال می دهند حضرت خضر باشد، در آن داستان کشتی سوراخ کردن انتقادی کرد که آن پیر نپذیرفت و انتقادش دربارۀ کشتن آن انسان را هم نپذیرفت. جالب توجه است آن جایی که باعث جدایی آن ها می شود پیشنهاد حضرت است یعنی مخالفتی نکرده است، پیشنهاد داده است که اگر یه مُزدی می گرفتی بد نبود، که جدایی بین شان افتاد. در این وادی تکمیلی اسلام و تسلیم حضرت حق بودن پیشنهاد دادن هم باعث جدایی می شود. اینها در قرآن آمده است. ما هم در هیئت می خواهیم اعلام کنیم که ما دورۀ تکمیلی تسلیم در برابر حضرت حق را می گذرانیم. حتی از این بالاتر را بگوییم ما در زیارت عاشورا سر به سجده می گذاریم که اوج زیارت عاشورا است و می دانیم که انسان هایی که تربیت نشده اند در هنگام مصیبت جزع می کنند، این طبیعت انسان است. وقتی انسان آمد و در مکتب انبیاء تربیت شد می فهمد که هنگام مصیبت باید صبر بکند و هنگام نعمت باید شکرگذار باشد. در دورۀ تکمیلی امام حسین علیه السلام اینگونه نیست،اَللَّهُمَّ لَکَ الْحَمْدُ حَمْدَ الشَّاکِرينَ لَکَ عَلى مُصابِهِمْ، حتی در مصیبت هم شکرگذار بودند. من به عنوان یک فرد حسینی توان این را دارم که مصیبت را تبدیل به نعمت کنم و شکرش کنم. برای مثال می گویم که تمام استراتژیست های دنیا معتقد بودند بر اینکه ابتدای انقلاب اسلامی ایران امام خمینی در درون کشور با ضعف مواجه بود و در محیطش با تهدید. توانسته بود درون را از ضعف به قوت ببرد و محیطش را از تهدید به فرصت تبدیل کند و باعث اتحاد اقوام شود و باعث این شد که مردم از حالت استبدادی بروند به حالت ضد استکباری. امام خمینی به عنوان یک شاگرد مکتب امام حسین(علیه السلام)توانسته است از مصیبت، نعمت درست کند. یعنی اگر دشمن یک شایعه ای انداخت و عده ای از ضعیف الایمان ها را جوری دشمن تهدید کرد که ممکن است مرجعیت ما یا ولایت ما را موجب دستاویز قرار دهد. ما بچه هیئتی ها باید از همین بهانه که دشمن خودش درست کرده است استفاده کنیم. نهایت قساوت قلب ابن زیاد را حضرت علی اصغر(علیه السلام) با دستانش نشان دادند، یعنی هرچه خواستند که نشان دهند یک مسئلۀ حکومتی بود گفتند خب با این نوزاد چه کار داشتید؟ یزید کلک زد و گفت ابن زیاد این کار را سرخود انجام داد. اینجا نقش کلیدی حضرت رقیه سلام الله علیها درست شد. این حادثه را که یک گریۀ ساده بود از آن استفاده کرد و یک کربلای دیگر درست کرد، حضرت رقیه سلام الله علیها نقش خود را خوب ایفا کرد. خاندان اهل بیت عصمت و طهارت در عرض چهل روز به پیروزی می رسند و با عظمت و عصمت برمی گردند. یعنی حتی اگر دشمن شایعه درست کرد و ضعیف الایمان ها را جور کرد، وظیفۀ ما این است که ما از این وضعیت بهترین استفاده را بکنیم . تا چه برسد به اینکه ولی امر یک توصیه ای فرموده اند، باید قبول کنیم، اصلاً هیچ بحثی نباید بشود. نباید بگذاریم که این بحث رسانه ای بشود باید در خودمان پنهانی حلش بکنیم. اگر اختلافی هست و یا نظر فقهی ای داریم قبول است اما باید تشخیص بدهیم که الآن در چه موقعیتی هستیم؟ من حدثم این است که اگر بتوانیم از همین موضوع لباس که یک مقدار کم لطفی نسبت به آن شده است برای اربعین استفاده کنیم، تا اربعین وقت داریم که این را تبدیل به یک پیروزی بزرگ بکنیم و به دشمن اعلام بکنیم که ما همچنان حسینی هستیم و همچنان رهبران دینی مان را به شکل به عمومو مراجع تقلید را به شکل خصوص و رهبر انقلاب را به شکلاخص مطیع هستیم و اطاعت محض می کنیم.
وارث: از اینکه وقت خود را در اختیار ما گذاشتید سپاسگذاریم.
Links:
[1] https://vareth.ir/vareth.ir
[2] https://vareth.ir/tag/keyword/22435/%D8%AD%D8%AC%D8%AA-%D8%A7%D9%84%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85-%D9%82%D8%AF%D8%B3
[3] https://vareth.ir/tag/keyword/22436/%D8%A8%D8%B1%D9%87%D9%86%D9%87-%D8%B4%D8%AF%D9%86-%DB%8C%D8%A7-%D9%86%D8%B4%D8%AF%D9%86-%D8%AF%D8%B1-%D8%B3%DB%8C%D9%86%D9%87-%D8%B2%D9%86%DB%8C
[4] https://vareth.ir/tag/keyword/22437/%D8%A2%D8%AF%D8%A7%D8%A8-%D8%B9%D8%B2%D8%A7%D8%AF%D8%A7%D8%B1%DB%8C
[5] https://vareth.ir/tag/keyword/6085/%D9%88%D8%A7%D8%B1%D8%AB
[6] https://vareth.ir/tag/keyword/22438/%D8%AD%D8%A7%D8%B4%DB%8C%D9%87-%D9%88-%D9%85%D8%AA%D9%86