حجت الاسلام قاسمیان: ما صرفاً می خواهیم جهنم نرویم!

درادامه متن سخنان حجت الاسلام قاسمیان را می خوانید:

ما صرفاً می خواهیم جهنم نرویم! چند نفر ما نماز صبح می خوانیم؟ شاید خیلی کم، چرا؟ خواندیم یا نخواندیم شکر خدا! نماز شب نمی خوانیم چون مثلاً نماز شب می خواهد ما را به کجا برساند؟ خیلی مقرب خدا شویم؟ می خواهم نشویم. برای نماز شب تاکید های زیادی در روایات داریم. گفتند: دروغ می گوید کسی که مرا دوست دارد به محض رسیدن شب می خوابد وقت اختصاصی من خدا همان موقع است.

عرفا دستورات اخلاقی که می دهند پراکندگی زیادی دارد اگر بحث هایشان در مورد هایی مشترک باشد یکی از آنها نماز شب است. چرا نماز شب را نمی خوانیم؟ چون چوب ندارد. برخی از افراد در بهشت دیواره جهنم را می بوسند و می گویند: چون از تو ترسیدیم به بهشت آمدیم! ولی آیا این آن چیزی است که ما را به آن تشویق کردند؟ گفتند: "فَمَنْ زُحْزِحَ عَنِ النَّارِ وَأُدْخِلَ الْجَنَّةَ فَقَدْ فَازَ" خدا می فرماید: این پیروزی است ولی این فوض عظیم نیست.

استادمان آیت الله جوادی آملی گفتند: بهشت رفتن راحت است، چون بهشت طویله هم دارد! امیرالمؤمنین علیه‌السلام می فرماید: دنیا شنیدنش بزرگ تر از دیدنش است و آخرت دیدنش بزرگتر از دیدنش است. افرادی هستند که هر چقدر خزانه داران بهشت به آنها می گویند: تمام لذائذ بهشت آماده است چرا به بهشت نمی آیید؟ می گویند: بهشت ما این جاست! ما در کنار اباعبدالله الحسین علیه‌السلام بهشت نمی خواهیم، هم کلام بودنمان با حضرت برایمان بهشت است.

آقای مطهری را در خواب دیدند و پرسیدند: شما آنجا چه کار می کنید؟ گفتند: صبح به صبح درس توحید با امام حسین علیه‌السلام داریم. آدم به مرگ علاقه پیدا می کند! که بمیری و صبح به صبح با امام معصوم مشغول درس خواندن شوی. شخصی به امام صادق علیه‌السلام گفت: من فقیرم گفتند: تو فقیر نیستی و این گفت و شنود چند مرتبه ای انجام شد و فرد گفت: من فقیرم اگر نمی خواهید کمکم کنید چرا منکر می شوید؟ حضرت فرمود: تو حاضری دست از دامن ما بکشی و تمام ثروتمان را بگیری؟ گفت: خیر گفتند: پس تو چیزی را داری که قابل مقایسه با تمام ثروت های عالم نیست.

خداوند به ما چیزی داده است که حاضر به تعویض کردن آن با کل عالم نیستیم. روایتی داریم که می گویند: در حرکت به طرف مصر بودیم و هم مسیری داشتیم که در طول راه صحبت از جنگ صفین شد و گفت: اگر من در آن جنگ بودم، جنگ نمایانی با سپاه علی علیه‌السلام می کردم و من گفتم: من هم اگر بودم چنان می کردم خلاصه در گیر شدند و شمشیر کشیدند ناگهان دیدم فرق سرم شکافته شد و سرم بر زانوی شخصی است و فرق سرم را بست و سرش را به من نشان داد که همانند من فرقش شکسته بود گفتم: آقا شما کیستید؟ گفت: من صاحب امرم، هر جایی رفتی و کسی پرسید سرت چه شده بگو در جنگ صفین فرقم شکسته شده است.

در ادامه این مراسم؛ ذاکرین اهل بیت علیه السلام حاج محمدرضا طاهری، حاج محمد کمیل، کربلایی حسین طاهری و کربلایی محمد حسین حدادیان به روضه خوانی و سینه زنی پرداختند. 

/ب.ط211