وارث: عباس(علیه السلام) آمده تا پدر فضايل و نيکي ها باشد و سقاي تشنه لبي که آب نيز از ادب و وفايش شرمنده شود... امروز برابر است با ميلاد خجسته حضرت عباس (علیه السلام) بزرگ پرچمدار نهضت سترگ عاشورا و سرباز فدايي ولايت، به همين مناسبت فرازهاي زندگي الهي ايشان را در گفت و گو با حجت الاسلام والمسلمين سيد کاظم ارفع، استاد اخلاق و معارف اسلامي مرور کرده ايم که در ادامه ميخوانيد:
جناب استاد ارفع! يکي از وجوه شایسته شخصيت حضرت عباس(علیه السلام) وفاداري ايشان نسبت به بردارشان سيدالشهدا(علیه السلام) است، در اين روز ميلاد حضرت، دوست داريم درباره اين ویژگی نيکوي ايشان، بيشتر بدانيم.
وفاداري همراه با خشوع و ادب يکي از زيباترين و الهي ترين جلوههاي شخصيتي وجود مقدس حضرت عباس (علیه السلام) است، وفايي که در شخصيت بزرگمردان تاريخ هستي، نشانه قدرت و اقتدار الهي است. اما عالي ترين جلوههاي وفاداري حضرت عباس (علیه السلام) در کربلا ترسيم شده است، بخصوص در آن شرايط دشوار جنگ و تشنگي ياران امام حسين (علیه السلام) که حضرت عباس رو به شريعه فرات ميرود و از سوي سپاه دشمن براي ايشان امان نامه ارسال ميشود و عباس بن علي (علیه السلام) با آن روحيه حيدري امان نامه را به نشانه وفا و ادب در برابر ولي خدا به دشمن برگرداند و تأکيد داشت، هرگز دست از ولايت برنمي دارد. جلوه ديگر وفاداري حضرت به آخرين شب حيات ايشان اختصاص دارد؛ يعني شب عاشورا ميبينيم در لحظاتي که سيدالشهدا(علیه السلام) اعلام فرمودند که هر کسي ميخواهد برود در تاريکي شب برود و باز عباس (علیه السلام) است که در مقابل حجت خدا و برادر خويش ميفرمايد:«لم نفعل ذلک؟ النبقى بعدک؟ لا ارانا الله ذلک ابدا؛ براى چه این کار را انجام دهیم؟ آیا براى آن که بعد از شما باقى باشیم؟ نه، خدا این را [یعنى جدایى از شما را] هرگز به ما نشان ندهد.» پس تا آخرين لحظه حيات وفادار برادر است و تا پاي جان ايستادگي ميکند. آن حضرت همچنين در اوج تشنگي با وجود اينکه به فرات ميرسد، با ديدن آب در حالي که تشنه است، ميفرمايد:« والله لا اذوق الماء و سیدى الحسین عطشانا؛ به خدا قسم آب نمىنوشم در حالى که آقاى من حسین تشنه است» و آب به روي آب ميريزد و به حرمت تشنگي برادر ادب ميکند و آب نمينوشد.
حتي دشمنان نيز وفاي حضرت عباس (علیه السلام) را تأييد کرده اند؛ چنانکه در مقاتل نقل شده است:هنگامى که وسایل غارت شده کربلا را به شام نزد یزید بردند، در میان آنها پرچم بزرگى بود. یزید و حاضران در مجلس دیدند همه پرچم سوراخ و صدمه دیده، ولى دستگیره آن سالم است. یزید پرسید: این پرچم را چه کسى حمل مىکرد؟ گفتند اين پرچم عباس بن على (علیه السلام) است. يزید از روى تعجب و تجلیل از آن پرچم سه بار برخاست و نشست و گفت: انظروا الى هذا العلم فانه لم یسلم من الطعن والضرب الا مقبض الید التى تحمله؛ به این پرچم بنگرید که بر اثر صدمات نیزه و زدن شمشیرجایى از آن سالم نمانده جز دستگیره آن که پرچمدار آن را با دست حمل مىکرده است. سالم ماندن دستگیره پرچم، نشان از آن دارد که پرچمدار تمام ضربات نیزه و شمشیر را که بر دستش وارد مىشده، تحمل مىکرده، ولى پرچم را رها نکرده و اين رسم وفا و ادب است.
اشاره کرديد به ولايتمداري حضرت عباس (علیه السلام) و ما ميبينيم که ايشان تا آخرين لحظه حيات هرگز از ولي خدا جدا نشدند، اين همه جانفشاني نشانه کدام وجه تربيتي و اخلاقي حضرت است؟
حضرت عباس (علیه السلام) در حقيقت ذوب در ولايت ولي خدا بود، ايشان تربيت شده مکتب وحي است، يعني در دامان ابوالفضايل حضرت علي (علیه السلام) چنين فرزند رشيدي تربيت شده، اما يک نکته زيبا در زندگيعباس بن علي (علیه السلام) نورافشاني ميکند و آن هم اينکه ايشان فرزند حضرت زهرا (سلام الله علیها) نبود، اما تمامي وجوه ولايتمداري اين بانوي بي قرينه در وجود حضرت عباس متجلي است. همان طور که حضرت فاطمه (سلام الله علیها) تا آخرين لحظه حيات خويش در تبعيت از ولايت جانفشاني کردند، آن حضرت نيز لحظه اي ولي خدا را تنها نگذاشت و ترديدي هم در تبعيت از سيدالشهدا (علیه السلام) به خود راه نداد. حضرت ابوالفضل (علیه السلام) حتي تا آخرين لحظه زندگي امام حسين (علیه السلام) را برادر خطاب نکرد، مگر آن لحظه جانسوز شهادت که فرمود: «برادرم حسين جان، برادرت را درياب». بنابراين فصل مهم سيره زندگي حضرت عباس (علیه السلام) ولايتمداري، دفاع از ولي خدا و حرکت در مسير ارزشهاي ولايت است.
اين همه بصيرت و بينشي که در وجود حضرت عباس (علیه السلام) متجلي است، نشات گرفته از کدام ريشه و سرچشمه است؟
تسليم شدن دربرابر حضرت حق و کلام خدا، مهمترين مشي در سيره زندگي حضرت عباس (علیه السلام) است و اگر اين تسليم به دور از بينش و بصيرت باشد، بیتردید اثري ندارد و ما ميبينیم که حضرت نمونه کامل بصيرت است. عباس (علیه السلام) اسلام خود را در تسلیم خلاصه کرده بود؛ تسلیم در برابر خدا، و در برابر ولی امر مسلمانان. بنابراين ميبينيم که حضرت با صدق نيت، بصيرت قوي و اخلاص؛ نخست تسليم خواست و اراده خداي متعال است، در گام بعدي از ولي و حجت خدا و امام معصوم (علیه السلام) با تمام وجود تبعيت ميکند و در نقطه آخر اينکه همواره با تعبد و بندگي در مسير رستگاري حرکت ميکند و اين نشانه باوري توحيدي است که در وجود عباس (علیه السلام) موج ميزند که ما در زيارتنامه حضرت نيز ميخوانيم:«شهادت مىدهم که تو، در برابر جانشین رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) در مقام تسلیم بودى، امام حسین (علیه السلام) را تصدیق کردى، به حجت خدا وفادار ماندى و خیرخواه امام خود بودى. من شهادت مىدهم و خدا را نیز گواه مىگیرم که تو راه جنگاوران و شهداى بدر را پیمودى. شهادت مىدهم که تو در خیرخواهى تا آخرین حد تلاش کردى و آنچه در توان داشتى، به انجام رساندى.»
و در تفسير جاذبه و دافعه در سيره زندگي حضرت ابوالفضل(علیه السلام) چه مطالبي قابل طرح است؟
در وجود حضرت عباس (علیه السلام) دو وجه مهم شخصيتي جاذبه و دافعه موج ميزد، چنانکه در سيره زندگي و شخصيت مولي الموحدين (علیه السلام) و جد بزرگوارشان حضرت رسول(صلی الله علیه و آله) نيز اين شرايط وجود داشت. مقابله با گناه و ايستادگي در برابر تمايلات نفساني و همراه نشدن با دشمن از مهمترين وجوهي است که در سيره زندگي عباس بن علي (علیه السلام) موج ميزند. ايشان هرگز تسليم دشمن نشد و همواره بر حق استقامت داشت و اگر چه اين شخصيت بزرگوار به عنوان امام معصوم (علیه السلام) شناخته نشده، اما جايگاه عصمت از گناه و خطا در رفتار، عمل و منش حضرت به روشني مشهود است. اما زيباترين جاذبههاي شخصيتي حضرت ابوالفضل (علیهالسلام) تقواي الهي، عبادت هميشگي، همنشيني و مهرباني با ايتام و فقرا و اهتمام بر انجام عمل صالح و حفظ ارزشهاي الهي است. بنابراين ميبينيم که كمالات و ابعاد وجودي حضرت عباس (علیهالسلام) ناشي از برخورداري از ارزشهاي والاي انساني، دوري از گناه و عبادت خالصانه در پيشگاه خداست و در سايه اين خصال نيک؛ فداکاري، شجاعت، دلاوري، جوانمردي، رشادت، ايثار و جانبازي در شخصيت ايشان متجلي بود.