گفت: همان که گمان می کنید او امام شما است. گفتم: از این دیدن بدم نمی آید.
گفت: دستور قتل او را داده ام و فردا او را میکشم. نزد او اکنون پیام رسانی است چون خارج شد نزد او برو. کمی که گذشت آن پیام رسان از نزد امام(ع) خارج شد و رفت. سعید حاجب به من گفت: نزد او (امام) برو.
داخل خانه ای که امام(ع) در آن زندانی بود شدم، آن حضرت(ع) را دیدم که در کنار قبر حفر شده ای هستند؛ داخل شدم و سلام کردم و به شدت گریستم.
حضرت(ع) فرمودند: «چرا گریه می کنی؟» گفتم : به خاطر آن چه می بینم.
فرمودند: «به خاطر آن گریه مکن؛ زیرا این کار به دست آنان انجام نمی گیرد.»
با فرمایش آن حضرت(ع) اندوهم تسکین یافت و بعد فرمودند: «او بیش از دو روز زنده نمی ماند تا این که خدا خون او و دوستش را که دیدی بریزد.»
سلیمان می گوید: به خدا سوگند دو روز نگذشت که کشته شد.
به ابوالحسن علیه السلام عرض کردم: این حدیث پیامبر(ص) است؟ با روزها دشمنی نکنید که با شما دشمنی می کنند.
حضرت(ع) فرمودند: «آری، ولی گفتار رسول خدا صل الله علیه وآله تاویلی دارد.»
شنبه : رسول خدا صل الله علیه آله است.
یکشنبه: امیرالمومنین علیه السلام است.
دوشنبه: امام حسن و امام حسین علیهما السلام هستند.
سه شنبه: علی بن الحسین و محمد بن علی و جعفربن محمد علیهم السلام هستند.
چهارشنبه : موسی بن جعفر و علی بن موسی و محمد بن علی علیهم السلام و من (علی بن محمد) هستیم.
پنجشنبه: فرزندم حسن(ع) است.
جمعه: قائم ما اهل بیت است.
منبع: صحیفه مهدیه، صفحه 351
Links:
[1] https://vareth.ir/vareth.ir
[2] https://vareth.ir/tag/keyword/6643/%D8%AD%D8%AF%DB%8C%D8%AB
[3] https://vareth.ir/tag/keyword/11318/%D9%BE%DB%8C%D8%A7%D9%85%D8%A8%D8%B1-%D8%A7%DA%A9%D8%B1%D9%85-%D8%B5
[4] https://vareth.ir/tag/keyword/12356/%D8%B1%D9%88%D8%B2-%D8%AC%D9%85%D8%B9%D9%87
[5] https://vareth.ir/tag/keyword/10913/%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85-%D8%B2%D9%85%D8%A7%D9%86-%D8%B9%D8%AC