وارث: یکی از دوستان شهید مدافع حرم، شهید محمد مالامیر نوشت: سال اولی که قم رفتم به صورت اتفاقی همدرس شدیم. هم بحث هم شدیم. هیچ جای قم را بلد نبودم و او همه جا را یادم داد.
آن موقع خانه شان ته بلوار قائم در یک زیر زمین بود. این اواخر رفته بودند پردیسان.
محمد از صافی و صداقت مثل آینه بود. وقتی فهمید می خوام ملبس بشم وسط خیابون ارم قم پرید بغلم. آدرس خیاطی را به من داد و ...
حالا او نظر می کند به وجه الله و من ...
وسط رانندگی بودم که خبر شهادتش را رضا آذریان داد. بهتم زد. کاش ما را یادش نره. کاش ما محمد را یادمون نره
حلب آزاد شد...
Links:
[1] https://vareth.ir/vareth.ir
[2] https://vareth.ir/tag/keyword/6561/%D8%B4%D9%87%DB%8C%D8%AF
[3] https://vareth.ir/tag/keyword/7658/%D9%85%D8%AF%D8%A7%D9%81%D8%B9-%D8%AD%D8%B1%D9%85
[4] https://vareth.ir/tag/keyword/57877/%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF-%D9%85%D9%84%D8%A7%D9%85%DB%8C%D8%B1
[5] https://vareth.ir/tag/keyword/9367/%D8%AD%D9%84%D8%A8
[6] https://vareth.ir/tag/keyword/57878/%D8%A2%D8%B2%D8%A7%D8%AF-%D8%B4%D8%AF