وارث: طی چند روز گذشته موضوعی مطرح شد مبنی بر واکنش مراجع نسبت به بخش هایی از کتابهای حجت الاسلام موسوی مطلق در فضای مجازی که ایشان در گفت و گو با وارث توضیحاتی را در این باره مطرح کرد که در ادامه میخوانید:
وارث: ابتدا بفرمائید که این قضایا از کجا شروع شد و به نظر شما دلیل اینکه مراجع به این صورت به این قضایا ورود می کنند چیست؟
حجت الاسلام موسوی مطلق: مراجع تقلید پاسخ به سوالاتی که اسم شخص و یا کتاب و مصداق باشد را نمیدهند. این سوالات را هم که یا جعل شده بود یا پرسیده بودند را که فعلا تکذیب کرده اند؛ شما دقت کنید به کتابهای من، یک حرف از آنها متعلق به حقیر نیست، نقل قول است در مقام این کتاب، کتاب هم موضوعش این است، "اهل بیت در اندیشه بعضی از شخصیتها". حالا این شخصیت ها در دید یک عده ای شیعه و در دید یک عده ای اهل سنت و یا بی دین و بی مذهب و لائیک، هرچه که هستند اینها از اهل بیت ما اینگونه تعریف کرده اند حتی در جلد کتاب هم کلمه اهل بیت بزرگ نوشته شده است و اسم این شخصیتها کوچک نوشته شده است با هر اندیشه ای که دارند. یک مورد از آنها که اصلا در کتاب ما نیست و موارد دیگرش نقل قول اقوال است.
این هم در کتب علمی امر مرسومی است وقتی نکته ای ذکر میشود اقوال مختلف هم به دنبالش خواهد آمد، اما قسمت دوم از کجا شروع شده است؟ خب در مملکت ما تصوف ملعون و مطرود امامان معصوم خیلی آزادانه تبلیغ میشود، آقایانی که رگ گردنشان بیرون میزند و عصبانی میشوند چرا سراغ خودشان نمیروند وقتی کسی که مصداق " اولئک کالانعام بل هم اضل" است یکی از همین محوری ها و مشایخ اهل تصوف به مقام شهدا و مقام حضرت زهرا سلام الله علیها بی احترامی کرد چرا هیچ کس واکنشی نشان نداد؟ چرا با خود صوفیه بحث نمیکنید؟ چرا اینها را رد نمیکنید؟ و به کسانی که مانند من حقیر در گفتار و نوشتارشان فریاد میزنند که ما معتقد به این امر نیستیم تهمت میزنید.
من وصیت نامه ای دارم که با دوستانم مشورت کرده ام که آن را منتشر بکنم، دوسال و نیم پیش تقریبا نوشتم هرکس حقی از من دارد حلال کردم ولی از آنهائی که تهمت تصوف به من زدند نمیگذرم تا اینکه در محضر پروارد و حضور پیغمبر عظیم الشأن صلوات الله علیه و اهل بیت علیهم السلام از آنها شکایت بکنم و این کار را خواهم کرد و از آنها نمیگذرم.
در مملکت ما خیلی ها فلسفه تدریس می کنند، بنده نه معتقد به فلسفه هستم و نه وقتش را دارم که آن را بخوانم، همین فلسفه ای که طلاب عادی خوانده اند را ما هم خواندیم.
فلسفه و عرفان و اخلاق هرکدام یک علم جدا هستند. ما چه کنیم با یک سری افراد که سطح سوادی ندارند و نمیتوانند این علوم را از هم تفکیک بکنند. در هر حال کسانی در کشور هستند که دارند فلسه و عرفان هم تدریس میکنند اول اینکه چرا آنها زیر سوال نمیروند به اندازه ای که ما را تخریب میکنند؟ قضیه یک انتقام جویی سیاسی است همه هم این را میدانند. ما از این خوشحال هستیم که بعضی از این گروه ها بزرگان بسیاری را زیر سوال بردند و جسارت کردند به آنها. اینها همان باقی مانده کسانی هستند که از کوزه ای که آقا مصطفی خمینی آب میخورد آب نمیخوردند چون میگفتند پدرش عرفان و فلسفه تدریس می کند. ما از این خوشحال هستیم که این گروه ما را در مقامی نجس و مرتد میدانند که علمایی چون آقای قاضی و علامه طباطبایی و علامه حسن زاده و دکتر مرتضی مطهری و خیلی های دیگر از بزرگان را زیر سوال برده اند.
این تسویه حساب سیاسی به این دلایل شروع شد؛ اول از همه به دلیل موضع گیری من در برابر تشیع انگلیسی که موضع ما این بود که آقایی که سردمدار این جبهه است معنای دو واژه مهم در فرهنگ اسلام یعنی " تقیه " و " وحدت" را نمیداند.
یکی از وهابیونی که شیعه شده بود در منزل ما روی منبر رفت و بعد هم که جلسه خصوصی باهم داشتیم گفت: من وقتی شیعه شدم خیلی ها من را به حضور پذیرفتند از جمله همین آقای سردمدار شیعه انگلیسی، ما رفتیم و پنج میلیون تومان هم جلوی ما گذاشت، چون شبهه ای در ذهنمان بود سوال کردیم که نظر شما دربارۀ مقام معظم رهبری چیست؟ بعد از یک ربع صحبت کردن گفت ایشان معاویه زمان است. چطور شما که به آقایی که قلب و روح ماست و خودم و فرزندان و خانواده ام فدای ایشان توهین میکنید و توقع دارید ساکت بنشینیم؟ این از بی غیرتی ما است که او آقا را معاویه خطاب میکند و ما با او با مدارا رفتار میکنیم.
دومین علت موضع گیری ما در برابر این شیخ آمریکا نشین فلان شبکه ماهواره ای است که خودش را اعلم علما میداند و به شهدای مدافع حرم و مراجع توهین میکند و ماهم در مقابل ایشان موضع گرفتیم.
یکی از علل دیگر هم موضع گیری های صریح بنده است چون ما نه فکر آبروی خودمان هستیم و نه فکر گذشته و آینده بلکه وظیفه امروز خودمان را میدانیم که در مسائل سیاسی عریان بیاییم جلو و خب طبیعتا این را خیلی از شخصیتها نمیپذیرند. ما وظیفه خود را انجام میدهیم آن کسی که عزت میدهد خدا است؛ این سلسله عوامل باعث شد که این افراد هرچند وقت یکبار شروع به تخریب کردن بکنند.
ما میگوئیم معتقد به این امور نیستیم، بروند سابقه ما را نگاه بکنند در مکتوباتمان و در گفتارمان. اینها فقط تسویه حسابهای سیاسی است.
وارث: به نظر شما ورود مراجع به این آسانی در برخی از این موضوعاتی که شاید صحت نداشته باشد از کجا نشأت گرفت است؟
حجت الاسلام موسوی مطلق: مراجع تقلید به این سادگی ها ورود پیدا نمی کنند، اگر مرجعی پاسخی به یک سوال بدهد طبق آن سوالی که پرسیده شده است پاسخ می دهد و صحت آن به عهده کسی است که این مطلب را نوشته است که باید تقوا داشته باشد. بین فقها مرسوم است که مینویسند در "فرض مذکور این چنین است..." ما خودمان اعتقاداتمان را بیان می کنیم و می گوئیم، نیستیم، اینها میگویند هستید!
وارث: هدف کسانی که این بیانیه و احکام مراجع را پخش کردند چیست؟
حجت الاسلام موسوی مطلق: هدف اینها تسویه حساب سیاسی و منزوی کردن و به حاشیه راندن نیروهای انقلابی که البته کور خوانده اند چون ما پای انقلاب ایستاده ایم و انقلاب را هم به عنوان یک مسئله اعتقادی قبول داریم و میگوییم " من انقلابی ام".
وارث:پیشنهاد شما برای اینکه از این قبیل واکنش ها در فضای مجازی پیشگیری بشود چیست؟
حجت الاسلام موسوی مطلق: پیشنهاد من دعوت همگان به اخلاق و حرّیت است، به معنای اینکه انسان چهارچوبی داشته باشد برای گفتار و نوشتارش. فرض بر این است که آخرین اظهار نظر ما همین است که داریم انجام میدهیم و فردا شب اول قبر ما است، باید اخلاق محور باشیم و تقوای الهی داشته باشیم.
در اظهار نظرها مرد باشید و حریت داشته باشید و منافع حزب و گروه و اینها را کنار بگذارید و برای خدا حرف بزنید و قلم بزنید.
وارث: آیا شما سعی کرده اید که درباره این موضوع نزد مراجع شفاف سازی بکنیدتا به اصل قضیه پی ببرند؟
حجت الاسلام موسوی مطلق: ما نوکر و مرید مراجع هستیم. امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف در زمان غیبت ما را به مراجع تقلید سپرده اند، کوچک تر از آن هستیم که بخواهیم یک مرجع را توجیه بکنیم، اما اقداماتی در حال صورت گرفتن است. مراجع باید واقعیت قصه را بدانند آنها نائبان امام زمان هستند و در تقوا ما بالاتر از مراجع تقلید نداریم.
وارث: جامعه وعاظ و مداحان و دوستان شما بعد از شنیدن این خبر چه واکنشی داشتند؟
حجت الاسلام موسوی مطلق: مدعی خواست كه از بیخ كند ریشه ما. غافل از آنكه خدا هست در اندیشه ما
حقیقتا دوستان ما از علما و وعاظ و خطبا و سخنرانان انقلابی و مداحان بزرگوار و دوستان و رفقای هیئتی ما مردانه برای خدا به میدان آمدند. قاصر از این هستم که بخواهم از آنها تشکر بکنم. ان شاالله در محضر خداوند رو سفید باشند
