حاج منصور ارضی: لیلة الرغائب حاجتم این است که شکرگزار تو باشم

کد خبر: 11611
در اولین شب جمعه ماه رجب که مصادف با لیله الرغائب و میلاد امام محمد باقر (علیه السلام) بود، دعای کمیل با مداحی حاج منصور ارضی و حاج حسین سازور در مسجد جامع حرم حضرت عبدالعظیم حسنی (ع) برگزار شد.
وارثدر اولین شب جمعه ماه رجب که مصادف با لیله الرغائب و میلاد امام محمد باقر (علیه السلام) بود، دعای کمیل با مداحی حاج منصور ارضی و حاج حسین سازور در مسجد جامع حرم حضرت عبدالعظیم حسنی (ع) برگزار شد.

در ادامه گزیده ای از بیانات حاج منصور ارضی را می خوانید:
شب بزرگ و ارزنده ای است. شبی که کوچکترین ترجمه اش شب آرزوهاست. بخاطر همین هم مردم باز غافلند. اگر از من بپرسید، رغائب یعنی ازغفلت درآمدن و رسیدن به آنچه که سبب خلقت ما شده است. اینطور نیست که یک اسمی بگذاریم به عنوان آرزو یا هرعنوان دیگر. هر شبی که ائمه بزرگوار ما آن شب را بزرگ داشته اند مثل شب اول ماه رجب، یا امشب که باشب جمعه ی اول مطابقت دارد و لیلة الرغائب است عظمت دارد و عجیب این است که در هر شب بزرگ و ارزشمندی بایست با مبدا ومقصد و نهایت خودتان یعنی حسین(ع) ،جوردربیایید. 

 
 امشب شب بزرگی است نه به عنوان اینکه ما به  آرزوهایمان برسیم، آرزوکنیم، بعدنگاه می کنیم چه آرزوهای بی ارزشی دردنیاداریم. اگراینطورباشد برای اهل بیت (ع) کسر شـان است که این شب را درک کردند روزه گرفتند، نمازخواندند. لذا باید هر شب هزاربار لاإِلَهَ إِلااللَّهُ بگویید اگر می خواهید به جایی برسید.
 
این جوانان امشب آمدند و آرزو دارند. من زیاد با این معنا مانوس نیستم اصلا قبول ندارم. چون شب همه  زندگی من است. این نماز را خواندید ودرسجده گفتید: «سُبُّوح ٌقُدُّوسٌ رَبُّ الْمَلائِکَةِ وَالرُّوحِ»، از امشب هم امام چهارم (ع) می گوید: «عَظُمَ الذَّنْبُ مِنْ عَبْدِکَ فَلْیَحْسُنِ الْعَفْوُمِنْ عِنْدِکَ » بعد می گوید حاجتتان را بخواهید .حاجت من این است که شکرگزار تو باشم. لذا درسجده ی آخر زیارت عاشورا است که : اللَّهُمَّ لَکَ الْحَمْدُ حَمْدَالشَّاکِرِینَ اگرکسی به این مقام برسد زندگیش روی ریل صراط مستقیم قرار می گیرد. خدایا! توکه همه چیز به من دادی. من هرچه فکرمی کنم هیچ کم ندارم، تنهاچیزی  که کم دارم بندگی توست.
 
در یکی از دعا های ماه رجب  «خَابَ الْوَافِدُونَ عَلَى غَیْرِکَ» نکات زیبایی وجود دارد؛ یکی از نکات زیبایش این است ؛ گروه های مختلفی را مشخص می کند که درخانه ی خدا می آیند. اول می گوید بیچاره آن کسی که غیر از تو دیگری را داشته باشد، زیانکار آن کسی است که واقعا بدون تو زندگی می کند.
درقسمت بعددسته بندی می کند؛می گوید اگر تو راغب هستی، درها برایت بازاست. «بابُکَ مَفْتُوحٌ لِلرَّاغِبِینَ»اگرطالب هستی، اینجا شمارامی خرد.اگرسائلی، راه بازاست «مُبَاحٌ لسائلین»، هیچ کسی خارج ازاین دسته ها نمی تواندقراربگیرد.توآرزومندی «ونَیْلُکَ مُتَاحٌ لِلْآمِلِینَ» جزء آرزومندانی، راه بازاست اصلا مثل اینکه ائمه(ع) برای همه ایستگاه ودر ورودی گذاشتند، می گوید اگرتو گنه کاری، عصیانگری «رزْقُکَ مَبْسُوطٌ لِمَنْ عَصَاک» دیگر بالاترازاین؟یعنی من وتو می گوئیم ماگنه کاریم می گوید حتی گنه کارهم باشید وسعت رزقش انقدرزیاداست و آنقدرسفره انداخته است اماکسی نمی آیدبنشیند.
 
گروه بعد«وَحِلْمُکَ مُعْتَرِض لِمَنْ نَاوَاکَ» بردباری تو ، حلم تو برای آن کسی که به دستگاه توسوءقصددارد عرضه شده است.او هم نمی تواند ازاین دایره خارج شود. مشمول حلم توقرارمی گیرد، زیرسایه مهربانی ودلسوزی توقرارمی گیرد.می گوید بگذاراین هم که دزد است  چیزی به این هم بدهیم، نگوید دست خالی برگشتیم.
 
بعد می گوید: «عَادَتُکَ الْإِحْسَانُ إِلَى الْمُسِیئِینَ» خدایا از اول تاآخرهمه چیزدست تو است.«یااول الاولین» اصلا عادت توست که احسان کنی به چه کسانی؟به محسنین ؟به متقین ؟نه به گنهکاران.
«وَسَبِیلُک َالْإِبْقَاءُعَلَى الْمُعْتَدِینَ» همه ی آنهایی که تعدی گر،تجاوزگر وظالم هستند،راه برای آنهاهم بازاست.هیچ کس نمی تواند بگوید مارا قبول نمی کنند.حتی اهل فحشا ومنکرات هم بیایند.
 
گروهی هستند که مشمول لطف خداوند نمی شوند«وَلاتَجْعَلْنِی مِنَ الْغَافِلِینَ الْمُبْعَدِین» آنهایی که دور هستندموردلطف خداقرارنمی گیرند.غفلت کشنده ترین موضوعی است که برای یک انسان رخ می دهد.
امشب خیلی ها آرزو دارند که در محیط قرار بگیرند، مورد لطف قرار بگیرند. ولی این آرزو کی از بین می رود ؟ زمانیکه غفلت همه وجودشان را می گیرد؛ باخوراک، باحرف، بانفس. یعنی هم نفس امروزت چه کسی بوده؟ کی به شما سفارش کرده؟ کی با شما حرف زده؟درست این ساعت یک عده می بینید درغفلت قرارمی گیرند.
می بینید سخت بیمار است ولی یک فرد مذهبی را می بیند در وادی التماس دعا قرارمی گیرد، این بیمار بیدار است، غافل نیست. غفلت به هرکسی سرایت کند بیچاره اش می کند. قرآن می گوید بساط شرک جمع نمی شود ولی درخانه ی خدا بیایید جمع می شود. لذا می بینید طرف نمازمی خواند در غفلت است. در تاریخ نداریم در کربلا یهودی ها آمده باشند پشت به پشت هم ،ابی عبدلله(ع) و یارانش راکشته باشند. ما گریه مان برای این است همه نمازخوان بودند.


در«زیارت جامعه ائمه المومنین» بیان می کند؛ حسین جان تمام ملائکه برای تو گریه می کنند و ثوابش را درنامه اعمال دوستان تومی نویسند. من نمی دانم یعنی چی؟! من نفیمیدم. اصلا زیبایی های این «زیارت جامعه ائمه المومنین»، آدم را پیدا می کند. یا در زیارت های دیگر داریم که: « السَّلامُ عَلَیْکَ یَامَوْضِعَ سِرِّاللَّهِ السَّلام ُعَلَیْکَ یَاعَیْبَةَعِلْمِ اللَّهِ» زیارت مخصوص ابا عبدالله درروز اول رجب.
 
   «شْهَدُ لَقَدِاقْشَعَرَّتْ لِدِمَائِکُمْأَظِلَّةُالْعَرْشِ مَعَأَظِلَّةِالْخَلائِقِ» من گواهی می دهم برای خون تو تمام سایه های عرش برسر همه خلائق لرزید. سایه های عرش! این ها را نمی فهمیم. سایه های عرش چیست؟
 
این شب جمعه گریه می کنی و می گویی:« وَبَکَتْکُمُ السَّمَاءُوَالْأَرْضُوَن سُکَّانُ الْجِنَانِ وَالْبَرِّوَالْبَحْرِ» باور کند علما هم درمعانی این عبارات مانده اند.
حالا شما هرشب جمعه بیایید اینجا(حرم سیدالکریم) بنشینید و گریه کنید برای اباعبدلله(ع) بگو چه سرزمینی است که بخاطرش آقایم راکشتند. چون درروایت دارد به آن ملعون وعده دادند اگر سرزمین ری را می خواهی که ازهمه جا آبادتراست باید سرحسین(ع) را بیاوری.
بخاطرهمین است گریه ی دراین حرم را هیچ جاندارد. قوم های مختلف برای اباعبدلله(ع) گریه می کنند وخوب هم عزاداری می کنند ولی اینجا یک صفای دیگری است.
 
خدایا تو آنقدربرای حسین(ع) گریه کن خلق کرده ای که ما بینشان گم می شویم. اما ماهم می توانیم، ماهم جاداریم مارا از این جا تکان نده و هر کسی هم می خواهد به ما وصل بشود ازطایفه ی حسین(ع) قراربده. زندگی خوب می شود وقتی باابی عبدلله(ع) باشید.
 

شعرمناجات:

باران نباردچشم سوغاتی ندارد
لال شودآن که مناجاتی ندارد
زندانی است آنکه ملاقاتی ندارد
هرکه رفیقت شدمکافاتی ندارد
بامن همان لطفی که قبلاداشتی کن
دست رفاقت می دهم پس آشتی کن
عصیان هرآنچه کاشته بودم رادروکرد
باران غفلت گندمم رارنگ جوکرد
جز تو به هرکه رو زدم خندید و هوکرد
زخم دلم را با بی محلی تونوکرد
حالا که پیشت آمدم باسریه زیری
دست مراحتماخودت بایدبگیری
دیدم درمیخانه وا بودآمدم من
میخانه چون پرسر صدابودآمدم من
ساقی علی مرتضی بود آمدم من
بیماربودم چون دوا بودآمدم من
نادعلی خواندم شکستم موج صف را
دیدم به چشمان خود ایوان نجف را
ازچه ننالم یاچنان باران نبارم
امشب تب رفتن به باب القبله دارم

/س113