حجت الاسلام یاسر محمودی: مبارزه با نفس یکی از اهداف همیشگی مومن است!

کد خبر: 20171
مراسم عزاداری شب شهادت امام باقر علیه السلام با سخنرانی حجت الاسلام شیخ یاسر محمودی و مداحی حاج عبدالرضا هلالی، حاج ابراهیم رحیمی و موسی رضایی در هیئت الرضا علیه السلام برگزار شد.

وارث: مراسم عزاداری شب شهادت امام باقر علیه السلام با سخنرانی حجت الاسلام شیخ یاسر محمودی و مداحی حاج عبدالرضا هلالی، حاج ابراهیم رحیمی و موسی رضایی در هیئت الرضا علیه السلام برگزار شد.

در ادامه متن سخنان حجت الاسلام محمودی را می خوانید: 

حضرت باقر علیه السلام به جابر بن یزید جعفی  که یکی از شاگردان خاص حضرت باقر و حضرت صادق علیهم السلام است وصیت مفصلی را می فرماید. که در یک فراز از این وصیت حضرت علیه السلام به جابر می فرماید: جابر بدان اگر می خواهی عنوان ولی و محب  بر شما منطبق باشد باید روحیه ای در تو باشد که اگر تمام مردم شهرت بر تو اجتماع کنند که تو انسان بدی هستی نباید سخن مردم در تو تاثیر داشته باشد و تو را ناراحت کند. و اگر تمام مردم اتفاق نظر پیدا کردند که تو انسان صالحی هستی در روحیه تو نباید اثر سرور پیدا شود. معیار و ملاکت نباید حرف مردم باشد.این نوع ملاک طبق صریح روایات ما غیر قابل قبول است. شیعه معصومین نباید این خصلت در وجودش باشد.

سوال اینجاست که این ملاک خوب یا بد بودن چیست؟ این میزان اهل بیت علیهم السلام  برای اینکه من خودم را بسنجم چیست؟ اگر این صفت پدید بیاید عنوان دوستی بر من صادق می شود.

حضرت  علیه السلام می فرماید: این ملاک خوبی و صدق کتاب خداوند است. حضرت فاضل لنکرانی در ذیل این حدیث می فرماید: منظور از کتاب الله خصوص قرآن نیست  در مقابل روایات. این کتاب الله اعمم است به  منظور دستورات پروردگار است، احکام الله است که این احکام الله ممکن است در کتاب پروردگار  باشد و در قرآن باشد و ممکن است از لسان معصومین باشد که بسیاری از روایات فقهی ما از زبان امام باقر علیه السلام و امام صادق علیه السلام است. قرآن می آید یک عامی را بیان می کند  خاص این عام در روایات است. مثال: قرآن می گوید انجام بیع بر شما حلال  است. همین یک جمله عام را بیان می کند. ولی از تحت عموم این عام مواردی بیرون می آید خرید و فروش ربوی را خارج می کند روایات از این عام. مطلق خرید و فروش حلال است.

یکسری از احکام در کتاب الله است و یکسری از احکام در لسان روایات است.

حضرت باقر علیه السلام می فرماید: معیار خوبی و بدی کتاب الله است و کتاب الله، احکام الله است که یا در کتاب است و یا در روایات. حضرت ادامه می دهد و معیار کاملی را برای ما بیان می کند. کاری به حرف مردم نداشته باش. نفس خودت را بر کتاب الله عرضه کن. کتاب اللهی که اعم از قرآن و روایات معصومین علیهم السلام  است. نفست را عرضه کن. چرا؟

چه ملاکی را برای خودم قرار دهم؟ آیا خودت را در مسیر شرع و قوانین الهی میبینی؟ آیا این حالت را در خودت میبینی که نسبت به آنچه که اسلام تزهید می کنه و می گوید بی رغبت باش و زهد بورز آیا بی رغبتی؟ و نسبت به آنچه که اسلام یعنی کتاب الله، قرآن و اهل بیت علیهم السلام نسبت به آن ترغیب می کنند آیا رغبت داری؟! نفست را بر کتاب الله عرضه کن. آیا زهد به این معنی است که انسان لباسش را از مردم دور کند که آلوده نشود؟ نخورد، نیاشامد و نخوابد که زاهد است؟ این معنای زهد است؟ این به فرمایش علماء تنگ نظری در دین است.

امیر المومنین علیه السلام می فرماید: زهد و اصل زهد رغبت نسبت به آن چیزی که نزد پروردگار است. خداوند به چه چیز رغبت دارد؟ بسیار در زندگی ما کاربردی است. خداوند رغبت دارد من گناه نکنم اگر گناه نکردم رغبت به ما عند الله است. خدا می گوید : واجباتت را انجام بد. رغبت دارد به انجام واجبات. امیر المومنین علیه السلام می فرماید: زهد انجام واجبات است. اعمم از آنچه واجب کرده است و نهی کرده است. خداوند می گوید غیبت نکن، تهمت نزن، دروغ نگو، مال حرام نخور، صدای حرام نشنو! رغبت نسبت به ترک منهیات پروردگار و ترک محرمات زهد می شود. این ملا محب بودن است.

حضرت دارد این را به جابر می گوید که از یاران خاص امام است. امام صادق علیه السلام می فرماید: عدم دلبستگی به این دنیایی که داری از آن زندگی می کنی، نه عدم استفاده! برای بدست آوردن مال دنیا محرمات الهی را مرتکب می شوم و خطوط قرمز پروردگار را رد می شوم تا برسم به این دنیا. حضرت می فرماید: حرص این انسان حریص چیزی به او اضافه نمی کند. قسم الله سر جای خودش است و مقدرات الهی سر جای خودش است.

قرآن می گوید به پدر و مادر اف نگویید. همین رفتار رغبت خداست. اگر خلاف این عمل کردم زهد ندارم.چون رغبت پروردگار محقق نشده است. شرط اول برای محب بودن وجود ندارد. چون رغبت پروردگار در احترام است.

امام سجاد علیه السلام در رساله حقوق می فرماید: خداوند نعمت عنایت کرده است. چشم، گوش، زبان، دست و پا و پدر و مادر، همسایه و همه چیزهایی که در رساله آمده است و حقوق این نعمات را بیان می کند. حق گوش را، حق چشم را. دیگر برای ادای این حقوق و نعمات الهی فقط انسان باید از آنچه پروردگار نهی کرده است اجتناب کند. این رغبت عند الله است. چون دارد معیت برقرار می شود با معصومین.

آیا این حالت را در خودت می بینی؟ انسان نفسش را بررسی کند. ببیند رغبت به ما عندالله در وجودش هست یا نیست. اگر این بر عکس شد حضرت علیه السلام می فرماید: آیا به آیه های عذاب پروردگار می رسید احساس ترس بر وجودتان حس می کنید. اگر این شرایط را داشتی استوار باش و شادی کن. اگر این حالت بر تو پدید آمد اهل عالم واهل شهرت هر چه بگویند بر تو ضرری ندارد. خدای نکرده اگر آمدی نفس را عرضه بر کتاب الله کردی و دیدی حالات نفست مباین با قرآن و روایات و مخالف حالت معصومین است، چطور مغرور به نفست هست، چطور می گویی من مومن و محب هستم.

اگر یار عمار و اباذر و جابر و سلمان و72 یار ابی عبدالله است، من چه می گویم؟!

امام صادق علیه السلام به حشام می فرماید: حشام اگر در دستت گردویی باشد، تمام مردم عالم بگویند این مروارید است. می دانی این گردوست ولی اگر تمام عالم بگن مروارید است چه نفعی به حال تو دارد؟ و اگر در دست تو مروارید باشد و مردم بگویند این گردوست ماهیت این سنگ قیمتی عوض می شود؟


انجام بدیم این کار را. آیا بی رغبت به گناه است؟ آیا به آنچه خدا به آن رغبت دارد، رغبت داریم؟ این ملاک است.


یکی از اهداف انسان مومن این است که در همه جا و هر لحظه در حال مبارزه با نفسش است. که این نوع مبارزه جهاد اکبر است و مبارزه میدان جنگ که پیروزی و شکست و کشته شدن دارد جهاد اصغر است. چرا جهاد کوچک نامیده شده است؟

چون این دشمن بیرونی است و من او را میبینم و چند ساعتی می جنگم و حالا گاه پیروز می شوم و گاه شکست می خورم. ولی این جهاد با این نفسی که دشمن درونی است و راه نفوذ شیطان به درون من است، این در همه حال است.

از اولی که من به سن تکلیف می رسم تا لحظه مرگم این مجاهده است. چون شیطان به ذات پروردگار قسم خورده است که همه را اغوا می کنم.

ما می جنگیم گاهی پیروز می شویم و گاهی مغلوب نفس می شویم. تعبیر روایت این است که گاهی انسان زمین می خورد. اگر مومن در مبارزه شکست خورد به دلیل سرمایه بزرگ ایمان و تقوای الهی انسان را دستگیری می کنند. و خداوند توبه را سر راه انسان قرار می دهد و انسان را نجات میدهد.

امام صادق علیه السلام می فرماید: هر وقت خداوند به مومن نظر خیر داشته باشد اگر بنده گناهی انجام دهد یک مصیبت بعد از آن گناه می آورد که در اثر این سختی به یادش بیاید و استغفار کند. چون مصیبت های دنیایی برای انسان مومن تکفیر گناه است.

امام صادق علیه السلام می فرماید: انسان مومن تب نمی کند مگر اینکه تا وقتی از بیماری بیرون بیاید گناهانش مثل برگ درخت می ریزد.

اگر مغلوب هوای نفس شد، روایت می گوید مصیبتی و نغمتی بر او وارد می شود و یا عزیزانش را از دست می دهد و یادش می افتد نکند گناهی انجام داده ام. به سبب این گناه بوده است. پشت سر گناهی که انجام میدهد به او نعمت می دهد و استغفار و توبه یادش می افتد. غرق در نعمت شده و مدام گناه را انجام میدهد و یاد توبه نمی افتد.

باید التماس کرد که در زمره انسانهایی باشیم که ایمان و تقوا ملکه مان شود.

در ادامه این مراسم؛ ذاکرین اهل بیت علیه السلام حاج عبدالرضا هلالی، حاج ابراهیم رحیمی و موسی رضایی به روضه خوانی و سینه زنی پرداختند.

کلیک کنید