خطبة غدير شناسنامه و مانيفست اسلام است
غديردر برههاي از تاريخ اتفاق افتاده است، اما نبايد به آن نگاهي صرفاً تاريخي كرد چرا كه آيندة ما در گروي باور به آن شكل ميگيرد. تا كنون صدها كتاب در زمينة غدير نگاشته شده و بزرگ مردي نظير علامة اميني (ره) در كتاب سترگ الغدير به اثبات آن بر اساس منابع فرهنگي و ادبي اهل تسنن پرداخته است كه غدير را از رويدادي صرفاً تاريخي دور ميكند و نشان دهندة جرياني سرنوشتساز در تاريخ حيات بشري است. از ديگر سو تأكيد پيامبر (ص) به گراميداشت اين روز و توصيف آن به بزرگترين عيد امّت، نشان از اهميّت اين روز دارد.
نه تنها رسول خدا (ص) بلكه امامان شيعه با همة فشارها و ناملايمات روزگار سعي در پاسداشت اين روز بزرگ را داشتهاند. نزول آيات ۶۷ و ۳ سورة مائده و دو آية ابتدايي سورة معارج حاكي از فرا تاريخي بودن اين روز دارد چون ما معتقديم قرآن كتابي به روز است و براي همة اعصار پيام دارد. وقتي قرآن به موضوعي ميپردازد رنگ كهنگي را نه تنها در دنيا بلكه در آخرت از آن ميزدايد. چون قرآن كلام خداست و كلام خدا هميشه حديث و تازه است، بنابراين غدير در همة ابعاد خود، خدايي است.
همة گزارههاي غدير الهي است. از حركت پيامبر (ص) به سمت مكّه براي برگزاري اعمال حج تا انتخاب محل توقف كاروان در راه بازگشت و معرّفي امام علي (ع) به عنوان خليفة پيامبر (ص) همه و همه خدايي است. غدير محصول اسلام اصيل به رهبري الهي پيامبر (ص) است، همانطور كه نبي خدا توسط حضرت حق منصوب شد جانشين او هم بايد الهي باشد.
پيامبر (ص) در خطبة غدير تأكيد ميكند كه جانشيناش همانند وي بايد از جانب خداوند تعيين و توسط پيامبر معرفي گردد، به اين ترتيب مقام امامت منصبي الهي است و هر امامي بايد از جانب خداوند منصوب شود. آيات قرآن نيز عملكرد پيامبر (ص) را تأييد ميكند در جايي كه حضرت ابراهيم (ع) خواهان مقام امامت براي فرزندان خود بود اما با اين سخن مواجه شد «وَ إِذِ ابْتَلى إِبْراهيمَ رَبُّهُ بِكَلِماتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قالَ إِنِّي جاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِماماً قالَ وَ مِنْ ذُرِّيَّتي قالَ لا يَنالُ عَهْدِي الظَّالِمين» (البقره، ۱۲۴) يعني: وقتي حضرت ابراهيم را پروردگارش با كلماتى آزمود، و وى همه را به خوبي انجام داد، خداوند به او فرمود: «من تو را امام مردم قرار دادم.» حضرت ابراهيم (ع) پرسيد: «از دودمانم چطور؟» خداوند فرمود: «عهد امامت به ظالمان نمىرسد.»
به يقين فقط خدا ميتواند تشخيص دهد چه كسي در زندگي انواع ظلم در حوزههاي ربوبي، فردي و اجتماعي را مرتكب نشده است تا لياقت عهد امامت را دارا باشد و به عبارت ديگر هر كس به اندازة سر سوزني ظلم را در زندگي مرتكب شده باشد شايستگي مقام امامت را ندارد، در اينصورت همة اصحاب پيامبر (ص) به جز امام علي (ع) از جرگة شايستگان رهبري خارج ميشوند چرا كه مدتي را در عصر جاهليت به بت پرستي مشغول بودند و اعمال ناشايستي را در حوزة فردي و اجتماعي مرتكب شدهاند، در حالي كه امام علي (ع) بنا به نقل شيعه و اهل تسنن اولين ايمان آورنده به پيامبر اعظم (ص) است.
رسول خدا (ص) در اولين روز دعوت خويشان بر اساس نزول آية «وَ أَنْذِرْ عَشيرَتَكَ الْأَقْرَبينَ» (الشعراء، ۲۱۴) امام علي (ع) را معرفي كرده بود، بنابراين فاصلة اعلام نبوت با امامت چند ثانيه بيشتر نيست و همانطور كه اشاره كرديد همواره در موقعيتهاي مختلف به معرّفي جانشينان بعد از خود اهتمام داشت امّا به نظر ميرسد چهار موضوع اصلي، رويداد غدير را متفاوت ميكند.
اوّل: استفاده پيامبر (ص) از قابليّت اجتماع غير قابل تكرار حج: باتوجّه به برپايي مراسم غدير بعد از پايان يافتن مناسك حجه الوداع متفاوتترين دعوت پيامبر (ص) به رستگاري رقم ميخورد كه در تاريخ حيات هيچ پيامبري گزارش نشده جانشيناناش در چنين اجتماع عظيمي معرّفي شود. ساختار جمعيتي مسلمانان را ساكناني از شهرهاي مختلف جهان اسلام تشكيل ميداد كه نتيجة حُسن انتخاب پيامبر (ص) گسترة تبليغي منحصر به فرد غدير است.
دوّم: بيعت از مسلمانان در غدير: پيامبر (ص) در روز غدير خطبهاي خواندند كه در آن مسلمانان را با مفهوم بيعت با جانشينان خود آشنا كردند. محتواي اين بيعت عبارت بود از اقرار و قبولِ امامت اميرالمؤمنين (ع) و امامان از فرزندان او تا آخرين ِآنها حضرت مهدى (ع)، پس مفاد اصلي بيعت در غدير فقط امامت حضرت علي (ع) نيست بلكه امامت همة اماماني است كه قرار است تا روز قيامت سكّان هدايت بشر را از جانب خداوند متعال به عهده گيرند. تعيينِ محتواي بيعت، عملكرد هوشمندانة پيامبر (ص) را نشان ميدهد تا فردا عذر و بهانهاي براي كسي باقي نماند و هر كس با سليقة شخصي خود بيعت را تفسير نكند. اگر چه با وجود نص، نيازى به بيعت نبود، ولي اين بيعت عمومى به عنوان يك حق قانونى و اجتماعى مطرح است.
وعده هايى كه مردم در غدير پيرامون موضوع ولايت بر سر آنها بيعت كردند بر اساس خطبة غدير از اين قرار است:
۱. شنيديم، پس كسى نميتواند بعد از پيامبر (ص) مدعي شود: من نشنيدم و متوجه نشدم.
۲. در مقام عمل اطاعت مىكنيم و سر تسليم فرود مىآوريم كه با اين عبارت تعهد شرعي شكل ميگردد.
۳. در قلب و ضميرمان به اين مطلب راضى هستيم كه با اين بيان اوّلين گام از مراحل ايمان كه قلبي است تعيين ميشود.
۴. زندگى و مرگ و حشر و بعث ما بر اين عقيده خواهد بود. اين تعبير نشان دهندة تأثير قبول ولايت در حيات پس از مرگ است.
۵. در اين مطالب تغيير و تبديل نمىدهيم با اين تعبير پيامبر (ص) ميخواستند مانع اجتهادات شخصي بعد از خود شود.
۶. در اين مطالب شك به دل راه نمىدهيم، با اين تعبير ترديدها و وسوسههاي مردم كنترل ميشد.
۷. اين مطالب را در آينده انكار نمىكنيم و از قول خود بر نمىگرديم، و پيمان و عهد خود را نمىشكنيم و به وعدة خود وفا مىكنيم كه تأكيدي بر مطالب گذشته است.
۸. از قول تو، به نزديكان و دور دستان از فرزندان و خويشاوندان خود مىرسانيم، كه اين مورد آخر، سوّمين ويژگي رخداد غير قابل وصف غدير را ترسيم ميكند.
سوّم: تكليف تبليغ: پيامبر (ص) ميفرمايد: «فَلْيُبَلِّغِ الْحَاضِرُ الْغَائِبَ وَ الْوَالِدُ الْوَلَدَ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَة» حاضران به غائبان و پدران به فرزندان خود بايد پيام غدير را برسانند. اين تكليف را پيامبر (ص) در اين روز بزرگ بر دوش مسلمانان نهادند تا غدير، رسالتي جهاني پيدا كند و فرا زمان و فرا مكان شود و در طول قرون مختلف از نسلي به نسل ديگر منتقل شود، بنابراين مخاطب پيام غدير فقط جمعيت يكصد و بيست هزار نفر آن روزنيست بلكه پيامبر (ص) غديري را به وسعت حيات بشري تعيين ميكند. پيامبر در خطبة غدير ميفرمايند: بالاترين و رأس امر به معروف، احياي امر ولايت است.
چهارم: موضوع اتمام حجّت است. ابو اسحاق ثعلبي، ابوعبيد هروي، شيخ الاسلام حموئي و حاكم حسكاني، از علماي اهل تسنن و همة مفسّران شيعه نزول آيهٔ «سَأَلَ سائِلٌ بِعَذابٍ واقِعٍ؛ لِلْكافِرينَ لَيْسَ لَهُ دافِعٌ» يعني: تقاضا كنندهاي تقاضاي عذابي كرد كه واقع شود. اين عذاب مخصوص كافران است و هيچ كس نميتواند آن را دفع كند. در جريان غدير و بعد از اتمام خطبة سترگ پيامبر (ص) ميدانند. حارث بن نعمان فهري در اعتراض به معرّفي امام علي (ع) ميگويد: خدايا! اگر محمد (ص) راست ميگويد بر من سنگي از آسمان بيايد يا عذابي دردناك بر من فرود آيد كه قدمي بر نميدارد مگر اينكه سنگي به او اصابت ميكند و همانجا از دنيا ميرود. اينجاست كه آيات ابتدايي سورة معارج نازل ميشود.
غدير روزي است كه پيامبر (ص) همة آنچه بشر در دنيا و آخرت به آن نياز دارد را گفت. خطابة غدير در يك جمله شناسنامه و مانيفست اسلام است كه در آن مكتب اسلام از ابعاد مختلف مورد بررسي قرار گرفته است.
در اين خطبه جداي از نام امام علي (ع) نامهاي امام مجتبي و سيد الشهداء و امام زمان (ع) آمده است و اين افتخار ماست كه نام امام زمانمان دويست و چهل سال قبل از تولدش در بيست توصيف از زبان پيامبر آخر الزمان شنيده شد و اين پيام غدير براي نسل ماست كه بيعت و همراهي امروزي ما با موعود غدير است.
پيامبر (ص) ميفرمايد: «بدانيد كه: آخرين امامان، حضرت مهدي قائم (ع) از ما اهل بيت است؛ او از ظالمين انتقام ميگيرد؛ او بر تمامي اديان چيره خواهد شد؛ او فاتح دژها و منهدم كنندة آنهاست؛ او بر تمامي قبايل مشركان و راهنماي آنان چيره خواهد شد؛ او خونخواه تمام اولياي خداست؛ او ياور دين خداست؛ او از درياي ژرف (درياي علم و معنويت و كمال) پيمانههايي افزون گيرد؛ او به هر ارزشمندي به ميزان ارزش او و به هر نادان و بيارزشي به اندازه نادانياش بها دهد؛ او برگزيده و منتخب الهي است؛ او وارث دانشها و حاكم بر ادراك هاست؛ بدانيد كه: او از سوي پروردگارش سخن ميگويد و آيات و نشانههاي او را بر پا ميكند؛ او هدايت شده و استوارست؛ او همان كسي كه (اختيار امور جهانيان) به او واگذار شده است؛ آگاه باشيدكه همة گذشتگان، ظهور او را پيشگويي كردهاند؛ او حجت پايدارست و پس از او حجتي نخواهد بود.»
بنابراين، آن روز بزرگ هم چنان باقي است و امروز من و شما بايد با بيعت با امام زمان (عج) از نوشندگان زلال غدير باشيم. پس آيندة روشن و پر اميد در انتظار بشريت است و اين دقيقاً نقطة مقابل انديشة امروز دنياي غرب است كه سرمايههاي زيادي براي انتقال باورداشت «نابودي جهان» در آيندة بشريت هزينه ميكنند. بر اساس آموزة غدير، دنيا روزي طعم شيرين عدالت موعود غدير را خواهد چشيد از اين رو اضطراب كه درد قرن معاصر معرّفي شده است براي پيروان غدير معنا ندارد چون رهبري الهي همواره تا آخرين روز دنيا كنار آنهاست.