حجت الاسلام شهاب: کاری کنیم فائزمان حسین(ع) باشد

کد خبر: 21455
مراسم سیاهپوشان محرم با سخنرانی حجت الاسلام سید عبدالحمید شهاب و مداحی حاج سعید حدادیان و کربلایی محمد حسین حدادیان در حسینیه فاطمه الزهرا سلام الله علیها برگزار شد.

وارث: مراسم سیاهپوشان ماه محرم با سخنرانی حجت الاسلام سید عبدالحمید شهاب و مداحی حاج سعید حدادیان و کربلایی محمد حسین حدادیان در حسینیه فاطمه الزهرا سلام الله علیها برگزار شد.

در ادامه متن سخنان حجت الاسلام شهاب را می خوانید: 

قرآن کریم یک اهداف عالی برای نوع بنده اش است. فرزندان حضرت آدم علیه السلام را و آن هدف اعلاء را این چنین معرفی می کند که حتی انبیاء که به عنوان الگوهای برتر جامعه انسانی که هدف هدایت مسلمانها و انسانها را دارد. این غایت و هدف حتی برای انبیاء هم بوده است و این غایت و هدف چیزی نیست جز اینکه: انسان خود را مقرب به پروردگارش ببیند و نزد خالقش باشد. مزرعه رسیدن به خالق هستی دنیا است و هرگز خداوند بستری را برای مقام و قرب خودش در عقبا معرفی نکرده است. این اصل خلاف سنت الهی است.

باید راهکار پیدا کنیم تحت عنوان دو مقام که عبد صالح برای رسیدن به مقامات، که هر کدام از اینپله ها انسان را به خدا نزدیک می کند.

اولین مقام این است که عبد باید مفلح باشد و این امر مهم به واسطه ایمان است که شکل می گیرد. و اگر قرار باشد این ایمان داشتن لسانی باشد و بر زبان جاری شود چندان حائز اهمیت نیست.حضرت علی علیه السلام یک رتبه سه گانه برای ایمان روایتی را مطرح کرده است : اول، شناخت قلبی به اندازه وجودت بشناسی. و دومی، بر زبانت هم جاری کن. و سوم، در کار و اعمالت هم نشان بده ایمانت را. امام صادق علیه السلام می فرماید: این سه مرتبه ای که جدم بیان کرده است_ شناخت قلبی، جاری کردن بر زبان و نمود در عمل_ شیطان جهت تخریبش همیشه آماده است و هر کاری می کند تا تو مومن نشوی. سوال کردند: چه کنیم که این ایمانی که جدتان بیان کرده است باقی بماند؟ امام علیه السلام فرمودند: با دوچیز بیمه اش کن تا اگر به مقام فلاح رسیدی، یعنی مومنی که اصلاح اعتقادی دارد، آن را از دست ندهی. یک نفاق نداشته باش. یعنی یگانگی بین قول و قلبت برقرار باشد و خللی وجود نداشته باشد. مثلا بیان نکنی خدا یکی است اما تمام الهه های دنیا در دلت جا داشته باشند! ولایت داشته باش. در قرآن آمده است هر کس بخواهد خدا را ملاقات کند، موحد باشد و مشرک نباشد و عمل صالح انجام دهد.

از امام صادق علیه السلام پرسیدند که عمل صالح چیست؟ عمل صالحی که در قرآن آمده است چیست؟ نماز؟ روزه؟ حج؟ یا اینکه دین را قبول کردیم است؟ امام علیه السلام فرمودند: ما ها را بشناس، روزه و حج و نمازت قبول است.

اهل ثقیفه چه کسانی بودند؟ یهود؟ نصارا؟ خوارج چه کسانی بودند؟ در کربلا چه کسانی این مصیبت را رقم زدند؟ افرادی بودند که جای مهر بر پیشانی آنها بود و صدای الهی الغفو آنها مدام در فضا جاری بود!

هر کس زانو زد در برابر ولایت امیر المومنین علی علیه السلام، مومن و مفلح است.

مقام دوم رضوان است. بعد از فلاح، عبد صالح به یک مرحله ای میرسد که چون بین رفتار و اعمالش تعادل و هماهنگی وجود دارد و زبان و قلبش یک کار را می کند و یک حرف را می زند خداوند از این بنده راضی می شود و به ندای ربانی می رسد. یا ایتها النفس ... .

اما بزرگان اخلاق می فرمایند کسی که به مقام رضوان الهی رسیده است، هنوز مقرب خدا نشده است. هنوز در جنت العلی جایی ندارد. باید چه کار کند؟ باید فائز شود. فائزان رستگاران عملی هستند که یک اعتقاد سالم دارند و چشمشان به رضایت خالقشان است و در عمل تمام این تئوری های فکری را پیاده می کنند.

ظرف فوز، اینقدر ظرفیتش بالاست که هم فلاح و هم رضوان الهی را در وجود فرد جا می دهد. اولین عامل اطاعت است. محققا رستگاری بزرگ برای مطیع لله است.

امشب شب اول محرم است. گاها ما با عملمان کمر ائمه علیهم السلام را می شکنیم. خودمان را گول نزنیم! افق دیدت باید فائز بودن باشد در جهت امام حسین علیه السلم. شب عاشورا امام حسین علیه السلام صورتش را بر روی زمین می گذاشتند و ناله می کردند: خدایا از این وا زده های در دینت خسته شدم. مجتهدی کنارش بود که علم دین می دانست. صبح امام حسین علیه السلام به او گفت: چرا شمشیر نمی زنی؟ گفت: به این نتیجه رسیدم که تو هم مثل پدرت جاه طلب هستی. آمده ایم که از کانال امام حسین علیه السلام فائز بشویم. اشتباه نگریم.

اولین چیزی که فرمودند اطاعت است، یعنی اگر در زمان غیبت امام عصر عجل الله، اطاعت برایت جا افتاد و مطیع شدی، وقتی حجت خدا آمد دیگر اذیتش نمی کنی.

پیامبر صل الله علیه و آله فرمودند: خوش به حال آنهایی که زیر چتر ولایت حسین علیه السلامرفتند و حسین علیه السلام را برای دوستی با خود انتخاب کردند و جلوه این دوستی شان، شیعه گریشان شد، والله اینان رستگاران عملی اند در اعتقاد. امام حسین علیه السلام از این افراد مطیعدر کربلا کم نداشتند.

شب عاشورا شد. چند خیمه تشکیل داد. یک خیمه برای جوانان اصحابشان بود. 25 نفر بیشتر نبودند، تا صورت های این افراد را نگاه کردند، به امام حسین علیه السلام به گریه افتاد، بس که نورانی بودند. امام حسین علیه السلام فرمود: اینها با من کار دارند فردا؛ من عهدم را از شما بر داشتم و بروید. جوانان یک به یک به همدیگر نگاه می کردند و شروع به گریه کردند و یکی از آنها به امام حسین علیه السلام گفت: ما چشم و گوش بسته نیامده ایم و احساساتی نشده ایم. شما امضا بزن و بگو با این فرد دوست باش، من قبول می کنم و با این بد باش، باز من قبول می کنم و هیچ کراهتی ندارم که در راه خدا کشته شویم. امشب لبخندی به چهره امام حسین علیه السلام نشست و گفت: خدا پدر و مادر هایتان را رحمت کند. صبح عاشورا شد و جنگید و آنقدر تیر به او زدند که دستهایش بی جان شدند و به زمین افتاد. و به او گفتند تا دقایقیدیگر صاحب شما را خواهم کشت برای چه دست و پا می زنی ؟ پای چه کسی ایستادی؟ جواب داد: من سایه خدا روی سرم استو تو شیطان. و سرش را زدند و به سمت ابی عبدالله علیه السلام پرت کردند.

سومین، انقطاع است. نه اینکه از مردم ببری و تنها سینه زنی کنی! در میان خلق باش و از خلق به خالق برس. آن موقع لبخندهای دنیا ارزشی برایت نخواهند داشت.

کاری کنیم فائزمان حسین علیه السلام باشد.

در ادامه این مراسم؛ ذاکرین اهل بیت علیه السلام حاج سعید حدادیان و کربلایی محمد حسین حدادیان به مداحی و سینه زنی پرداختند.

کلیک کنید

/ر.م 211