حجت الاسلام علوی تهرانی: کشتی نجات امام حسین(ع) بزرگ تر و سریع تر است!
وارث: مراسم عزاداری شب دوم محرم با سخنرانی حجت الاسلام علوی تهرانی و مداحی حاج حسن خلج در مسجد امیر علیه السلام برگزار شد.
در ادامه متن سخنان حجت الاسلام علوی تهرانی را آورده ایم:
در جلسۀ گذشته عرض کردم که قبل از اینکه امام به وادی کربلا برسند منازلی را طی کردند در مسیرشان رسیدند به منزلگاه ذو حَسَم که اولین مواجهۀ حضرت سیدالشهداء علیه السلام با حُر به عنوان فرماندۀ لشگر سوار نظام عبیدالله بن زیاد بود. در این منزلگاه وجود نازنین امام علیه السلام دو سخنرانی کردند، جمع مخاطب هم یاران خودشان بودند و هم لشگریان کوفه. حضرت برنامۀ آمدنشان را به این شکل بیان کردند که من آمده ام برای رفتن به کوفه و این آمدنم نبوده مگر به دعوت کوفیان که به صورت نامه و فرستادۀ به سوی من اتفاق افتاد و اگر هم الآن به عهد خودتان نیستید برنامۀ دوم من بازگشتن به سوی آنجایی است که از آنجا آمده ام که یا مکه است و یا مدینه.
حُر در مقابل حضرت ایستادگی کرد و گفت که من مأمور ورود جنگ با شما نیستم اما در عین حال هم نمی توانم بگذارم هرجا که می خواهید بروید من باید شما را به عبیدالله بن زیاد در کوفه تحویل بدهم، حضرت به او فرمودند که تو به این مرادت نخواهی رسید. حضرت دستور دادند که اصحاب و یاران و زنان را سوار بر مرکب ها بکنند و بروند به طرفی که خودشان قصد کردند اما حُر جلوگیری کرد و حضرت او را نفرین کردند و گفتند که چه می خواهی از من؟ حر گفت باید به کوفه بروید، امام حسین علیه السلام قبول نکرد. حر گفت پس اجازه بدهید یکی از دو کار انجام بشود، یا من یک نامه به عبیدالله بنویسم تا تکلیف را مشخص کند یا خود شما یک نامه ای به عبیدالله یا یزید بنویسید. امام حسین علیه السلام فرمودند که من هیچ کدام از این کارها را انجام نمی دهم و به طرفی که می خواهم می روم. امام حسین علیه السلام دستور دادند که لشگریان و اصحابشان بر مرکب ها سوار شوند تا از این منزلگاه خارج بشوند. همه که آماده شدند بروند حضرت یک خطبۀ دیگر در آنجا خواندند و این در واقع اولین حرکت به سوی کربلا است.
اینجا وقتی امام حسین علیه السلام عهد شکنی اهل کوفه را دیدند این جمله را قبل از خروج از ذوحسم بیان کردند، حضرت فرمودند: شرایط ما به این صورت در آمده است، وضعیت تغییر پیدا کرده است، دنیا تغییر پیدا کرده و به ما پشت کرده است و بدی ها نمایان شده است و خوبی ها از او رخت بر بسته و خوبی ها به سرعت از دنیا دور می شود، از ارزش های معنوی انسانی و نیکی ها و خوبی ها جز قطرانی آنهم ته ظرف چیز دیگری نمانده است و جز یک زندگی پست و همراه با زبونی مانند چراگاهی که بی آب و علف است چیز دیگری باقی نمانده. آیا نمی بینید که مردم به حق عمل نمی کنند؟ و از عمل به زشتی ها و بدی ها نهی نمی شوند؟ در این هنگام که به حق عمل نمی شود و زشتی ها از آن نهی نمی شود. اهل ایمان باید در پی لقاء حضرت حق باشند به همین جهت من مرگ را جز سعادت چیز دیگری نمی دانم. و زندگی همراه و زیر سایۀ ستمکاران را جز خفت و خواری چیز دیگری نمی دانم. مردم بندگان دنیا هستند و دین لقلقۀ زبانشان است، مادامی که زندگی دنیایشان را اداره بکند از دین دم می زنند اما هنگامی که نوبت امتحان و آزمایش می شود تعداد دین داران کم خواهد شد."
من در بین همۀ اصحاب امام حسین علیه السلام به زندگی زهیر که نگاه می کنم خیلی امیدوار می شوم، در زندگینامۀ زهیر آمده است که طرفدار عثمان بود و اصلاً علوی نبود. در این مسیر هم مدام جوری رفتار می کرد که با امام یک جا نیوفتد، اما نمی دانم زهیر در زندگی اش چه کاری کرده بود که پیک امام به سراغش آمد. زندگی زهیر را که می خوانم امیدوار می شوم می گویم یعنی یک روز می شود در این جلسات پیک امام حسین علیه السلام به سراغ ما بیاید و بگوید امام شماها را دعوت کرده است؟
کشتی نجات امام حسین علیه السلام بزرگ تر و سریع تر است اما یک نکته ای است که کشتی در آب حرکت می کند، آب این کشتی باید اشک چشمت باشد این اشک چشم وقتی برای مظلومیت امام حسین علیه السلام آمد بدان که این کشتی حرکت می کند و تو باید خودت را به این کشتی برسانی. زهیر به امام حسین علیه السلام گفت: ما سخن تو را شنیدیم که از دگرگونی دنیا گفتید، گفتید که دنیا برای ما به آخر رسیده است، اما حسین جان من یک جمله می گویم اگر زندگی در دنیا جاودانه باشد یعنی قطع نشود و قرار باشد که ما در دنیا برای همیشه بمانیم و فقط جدایی از دنیا یک راه بیشتر نداشته باشد آنهم این است که ما بیاییم جان خودمان را فدای تو بکنیم شک نکن که این کار را می کنیم. ما با تو بودن را به جاودانه بودن در دنیا ترجیح می دهیم. حضرت سیدالشهداء علیه السلام در حقش دعا کردند.
امام حسین علیه السلام همۀ مرمانی که آنجا بودند را خطاب فرمودند و گفتند: "پیامبر اکرم صل الله علیه و آله فرمودند هرکسی امیر ظالمی را ببیند که حرام الهی را حلال کرده است و پیمان های الهی را شکسته است و به طور علنی با روش و سیرۀ رسول خدا مخالفت بکند و با مردم به روش گناه و دشمنی عمل کند و کسی نباشد که با تذکر زبانی و یا با یک رفتار در مقابل این حرکت بایستد و این حرکت ظالمانه را تغییر بدهد خداوند آن کسی را که این ظلم را پذیرفته و در مقابلش نایستاده است با ظالمش با هم محشور می کند. و اینهائی که این بازی را در آورده اند اینها ملازم فرامین شیطان شده اند و از اطاعت حضرت حق خارج شده اند و فساد را ظاهر کرده اند و حدود الهی را تعطیل کرده اند و بیت المال را به خودشان اختصاص دادند و هرجا که خودشان صلاح می دانند خرج می کنند و حلال الهی را حرام کردند و حرام الهی را حلال کردند و من بهترین کسی هستم که این اوضاع را تغییر می دهم. و به تحقیق نامه های شما به من رسید، فرستادگان شما پیش من آمدند به بیعتی که شما بر من آورده اید که بیعت کرده اید مرا تسلیم دشمن نکنید و گفتید که تو را خوار و خفیف نمی کنیم، یعنی حسین جان در این مسیری که هستی ما تا آخر جان با تو هستیم. اگر سر پیوندتان و پیمانتان با من هستید بدانید که به مسیر سعادت پا گذاشته اید. حال که شما تا پایان جانتان با من هستید، من حسین پسر علی بن ابی طالب علیه السلام و پسر فاطمه دختر رسول خدا صل الله علیه و آله و السلم هستم. جان من هم با جان شما همراه خواهد بود. و خاندانم را هم می آورم تا با خانواده های شما در این زمینه شریک شوند، اما شما من را تنها گذاشتید و خانوادۀ من را خوار و خفیف کردید و خرمای صدقه برایشان آوردید، شما چه بیعت شکنان بدی هستید، در من برای شما الگو است، حال اگر نمی خواهید این کار ها را بکنید و پیمانتان را شکستید من هم بیعتم را از گردن شما بر میدارم. کوفیان پیمان شکنی در شما امر جدیدی نیست، شما پیمان شکنی را قبلاً هم انجام داده اید با پدرم و برادرم پیمان شکنی کردید و شما با فرستادۀ ویژۀ من مسلم پیمان شکنی کردید. فریب خورده آن کسی است که گول حرف شما را بخورد، دست برداشتن از من بهرۀ دنیوی می آورد اما این بهره یک بهرۀ خطا و اشتباه است، آنچه که در پیروی من بود و نصیب شما می شد را ضایع کردید ، هرکس با من پیمان شکنی بکند به ضرر خودش عمل کرده است و خداوند مرا به زودی از شما بی نیاز خواهد کرد"
امام حسین علیه السلام در واقع بیان می کند که من می دانم شما پیمان شکن هستید اما در نامه هایتان نوشته اید که بیعت می کنیم تو را تنها نگذاریم و تو را خوار و خفیف نکنیم. امام اگر همچین پیوندی را که با او بستند نمی آمد امروز حسین بن علی علیه السلام متهم بود به اینکه حالا امام باید می آمد شاید این بار پیمان شکنی نمیکردند، حضرت آمدند برای همه اتمام حجت بشود.
در ادامه این مراسم حاج حسن خلج به روضه خوانی و سینه زنی پرداختند.
/م.ق210