گلچین شب سوم محرم حاج سید مجید بنی فاطمه
وارث: روضه خوانی/ از روی ناقه دخترت افتاد دریافت فایلخوش اومدی تو از سفر بابا دریافت فایلخوش اومدی تو از سفر بابا تورو خدا منو ببر کجایی تو بی خبر باباگذاشتی رفتیخوش اومدی تو از سفرتوروخدا منو ببر باباکجا یهو تو بی خبر باباگذاشتی رفتی...دیگه تمومه گریه و زاری تمومه این شبای بیداریآخه نگفتی دختری داریگذاشتی رفتینذار بازم بهم جسارت شههمین لباس پاره غارت شهمنو ببر که عمه راحت شهبابا بابایی...نبودی از همه کتک خوردمیه جوری زد که عمه گفت مردمبه خاطر تو طاقت آوردمبابا بابایی...بیابونا نمیره از یادمتو راه کوفه جون دادمتو خواب من از رو ناقه افتادمرو نیزه بودی...سه سالتو چقدر دادن آزارگوشای خونیمو دیدی انگاربذار بگم چی شد توی بازاررو نیزه بودی...مارو بهم دیگه نشون میدنبه زور النگوهامو دزدیدنبابا نامحرما منو دیدن...چه شبها از گریه ها نخوابیدم دریافت فایلچه شبها از گریه ها نخوابیدمچه شبها از درد پا نخوابیدمچه شبها عمه با من نخوابیدهچه شبها دور از بابام نخوابیدماز انتظارت گله دارم، بابااز نیزه دارت گله دارم، بابااز انتظارت گله دارم، بابااز نیزه دارت گله دارم، بابامثل تو زلفام ببین پریشونهبدنم می لرزه و چه بی جونهنبودی از غربت سر بازارچه شبا مثل لبت دلم خونِاز زخم ابرو گله دارم، بابااز درد پهلو گله دارم، بابااز انتظارت گله دارم، بابااز نیزه دارت گله دارم، باباماجرای کربلا شرح بلای زینب است...رسم عاشورا شروع کربلای زینب استموسم سفر اومد عمه جان حلالم کن دریافت فایلیه ماه و یه ستاره، یه دختر که داره... دریافت فایلیه ماه و یه ستارهیه دختر که داره سرش رو با گریهرو دیوار میذارهمیگه بابا دخترش رو فراموش نکردهبه دلم افتاده بر میگردهآخه اینجا هوا خیلی سرده...چیزی نمونده که بیادتو خواب دیدمحال داداش علی رو که تا پرسیدمبا گریه سر تکون داد... از خواب پریدممی خونم از ته دلم بابا...می خونم از ته دلم بابا...تویی تموم حاصلم بابا...تویی تموم حاصلم بابا...فرشته خبر داشت که بابام شهید شدتمومه موهای رقیه سفید شدچه روزایی بود یادش بخیر دریافت فایلچه روزایی بود یادش بخیرروی شونۀ عموم بودمچه شبایی بود یادش بخیربغل بابام آروم بودمفصل سفر رو نیزه هابیا و باز پیشم بمونشبا خوابم نمیبره بیا و لالایی بخونبیا بازم برام بخون لالاییکجا میری بیا بیا باباییروزی صد دفعه از غم دوری مردمتا همین جاشم خیلی دووم آوردمپدرش آمده است دریافت فایلپدرش آمده است در طبق با سر خودهمسفرش آمده استبعد چهل ها منزل سایه رفته دوبارهبه سرش آمده استچشم در چشم پدر همه ی خاطره هادر نظرش آمده استدل او لک زده است بس که آهازجگر مختصرش آمده استبا خودش هی میگفتحیف خورشید بدون قمرش آمده استچه مبارک سحری استاین دل شب که صفای سحرش آمده استگرچه بی بال شده پدرش آمده پس بال و پرش آمده استلب بابا پارستباهمان لب که زدهچوب ترش آمده استاز خورشید میپرسیدچه بلایی وسط تشت سرش آمده استگیرمان آن روز ندیدمشک ندارم به خرابه خبرش آمده استمجنون باید با لیلا باشه دریافت فایلمجنون باید با لیلی باشهماهی باید با دریا باشهبابا همش خودت میگفتیدختر باید با بابا باشهبابااینا نامردناینا با ما بد کردنگفتم بابامو میخوام برام یه سر آوردنبابا ببین شده دل من آروم توبابا ببین شده دل من آروم توبابا ببر دیگه رقیه خانومتوبابا ببر دیگه رقیه خانومتوبابا داره پرم میسوزهچشه ترم میسوزهتو شام یه کاری کردن با منشب ها همه سرم میسوزهدل خون از اون بازارمچقدر دادن آزارمدل خون از اون بازارمچقدر دادن آزارمکنج خرابه از درد شب ها تا صبح بیدارممن گمشدم چیزی از اون شب اما نگوبابا فقط زیر کتک میگفتم عمومجنون باید با لیلی باشهماهی باید با دریا باشهبابا همش خودت میگفتیدختر باید با بابا باشهبابا بیا برس فریادمروزی هزار دفعه جون دادماز روی نیزه ها میدیدیاز روی ناقه ها افتادمتنت رو خاکه دشتهسرت کجاها گشتهیا تو تنور مهمونهیا که مهمونه تشتهزخم لبتخداروشکر یکم بهترهلای موهات پر غبار و خاکسترهمجنون باید با لیلی باشهماهی باید با دریا باشهبابا همش خودت میگفتیدختر باید با بابا باشه