حجت الاسلام قاسمیان: بیشتر سلب توفیق ها به خاطر نفرین نماز است/ حاج منصور ارضی: لا افارق گفتم و خود را رساندم بر عمو
تذکر درباره نماز است انسان نیاز به شاخص و میزان دارد. ببینید اگر فرمان آدم کج برود همان اول متوجه نمی شود و به وسیله اون موانعی که کنار اتوبان ها گذاشته اند که به محض برخورد لاستیک ایجاد سرصدا می کند خودش را نشان می دهد . یکی از ارکان دین که کسی که واقعا میخواهد بفهمد که میزان دارد یا نه و اینکه بفهمد میزان درستی دارد یا نه مثلا انتخاب شغلی کرده است و یا کار خاصی را شروع کرده است اینها آیا برایش شاخص وجود دارد که کسی بفهمد؟ ما داریم "الصلاه المیزان" یعنی صلاه میزان است ما نداریم که کسی کار یا اخلاق بدی را داشته باشد و تاثیر آنی و مستقیم آنرا بر روی نمازش نبیند.
نماز میزانی است که شما راحت می توانید اعمالتان را بسنجید روایت داریم که از شاخصه های مومن این است که مواظبت بر اوقات نمازش می کند. یعنی یک جایی که میخواهد برود اینطور برنامه ریزی می کند که چطوری برسم که نماز اول وقتم را همانجا بخوانم و قاعده کار او این است که به نماز اهمیت زیادی می دهد.
بسیاری از سلب توفیق های انسان به خاطر نفرین نماز است!
استاد ما آقای جاودان ایشان از روایتی که جلوتر خدمتتان عرض می کنم برداشت فوق العاده ای داشتند ایشون برداشت داشتند، روایت این است که؛ " اگر نماز را سبک بشمارید این نماز به صورت سیاهی بر تو فرود می آید و تو را را نفرین می کند و می گوید: مرا ضایع کردی خدا ضایعت کند و اگر بر نماز مراقبت داشته باشید همین نماز مانند نوربر شما فرود می آید و می گوید: از من حفاظت کردی خدا از تو حفاظت کند." ایشون می فرمایند: بسیاری از سلب توفیق ها که انسان دچار می شود به خاطر همین نفرین نماز است. شما فرض بفرمایید روزی پنج وعده یک نفر شما را نفرین کند و آن هم نماز باشد و دودمان آدم به باد می رود و نماز اینگونه باآدم صحبت می کند. می گوید: ضایعم کردی، خدا ضایعت کند و چه توفیقی نسیب آن فرد می شود که نماز بگوید: خدا حفظت کند که مرا حفظ کردی. شما فرض کنید یک نفر پنج وعده چنینی دعایی را نسیب شما کند و آن هم نماز باشد. این قطعا توفیقاتی را برای آدم جمع می کند که از برکات اهمیت نماز است. در عاشورا ما به این بعد کمتر توجه کرده ایم که هیچ تاکتیک جنگیی با این موافق نیست که ابی عبدالله(ع) در وسط جنگ همان چندتا نیرویی که دارند را هم دارند از دست بدهند به خاطر نماز آنهم در آن شرایط جنگی!
یکی از ویژگی های مومن این است که اوقات نماز را مراقبت میکند. بعضی ها می آیند پیش من و مثلا می گویند: فلان کار رو بکنم؟ می گویم انجام بده ولی نمازاول وقتت را بخوان. این دو باهم تعارض دارند ویک جا تعارض خودش را نشان میدهد نمیشود و نماز اول وقت و آثار نماز نمی گذارد شخص کار باطلی انجام دهد.
روایتی درباره نماز ویژه والدین!!!
روایتی است که مخاطبش والدین هستند؛ " شما اهلتان را امر کنید به نماز و بر امرتان تاکید داشته باشید" الان رایج شده است حتی بین بچه مذهبی ها که بچه ها رو آزاد بگذاریم تا خودشان انتخاب کنند. آیا ما برای نماز بچه ها هم همین گونه برخورد نمی کنیم که برای اینکه بچه از درس زده نشود مدرسه نرود ؟!؟ والبته به9 این نکته هم توجه می شود که بچه را از همان زمان نوزادی که حمام می برند یه سری کتاب ویژه حمام در اختیارش قرار می دهند که به بچه حالی کنند که تو باید درس بخوانی و به یک بیان نرم این را به بچه آموزش می دهند که بچه در آینده با سواد شود. ولی چرا موقع نماز که می رسد همه انقد روشنفکر می شوند؟!!
ما به صراحت درروایات داریم که از هفت سالگی بچه ها را امر به نماز خواندن میکینیم شما هم فرزندانتان را از نه سالگی امر کنید به نماز خواندن. ببینید این عادت دادن به نماز از ابتدا توسط اهل بیت(ع) انجام شده است. این روزه کله گنجشکی از ابداع خود امیرالمومنین علی(ع) بودده است برای امام حسن(ع) و امام حسین(ع) و روزه می گرفتند و در یک زمانی می خوردند و دوباره روزه می گرفتندکه عادت بکنند به روزه گرفتن.
وقتی ما می گوییم بچه را برای نماز صبح بیدار کن نه اینکه با یک برخورد تند بچه را بیدار کنید که از نماز زده بشود بلکه با یک برخورد نرم و لطیف این کار رو انجام دهید که بچه خورد خورد عادت به نماز کند و توصیه شده است که برای اینکار صبر داشته باشید. بعضی از والدین تذکر داده اند که بچه ها درست نماز نمی خوانند در این رابطه این آیه پایانی را از سوره مریم(س) بگویم که در آیه آمده است که؛ " کسانی می آیند که اول نماز را ضایع می کنند و بعد از شهوات تبعیت می کنند"
نماز نمی گذارد کسی از شهوت تبعیت کند ولی اگر نماز ضایع شود فرد از شهوت هم تبعیت می کند.
در ادامه این مراسم؛ مداح اهل بیت(ع)حاج منصور ارضی غزل مرثیه ای در رثای جناب عبدالله بن حسن(س) خواندند که گزیده ای آن در ادامه آمده است:
عمه گر چه دست من را بسته با دستان خویش
این گره را نام زهرا عاقبت وا می کند
لا افارق گفتم و خود را رساندم بر عمو
دیدم آنجا از عدو آبی تقاضا می کند
یک نفر آمد که سیرابش کن گفتم به او
حنجرش با خنجرت دارد مدارا می کند
آب مشکت را نریز ای سنگدل روی زمین
با چنین کارت عمویت یاد سقا می کند
ای زنازاده نزن با نیزه بر پهلوی او
مادرش در گوشه ای دارد تماشا می کند
پای بردار از سر لبهای تشنه سنگدل
چون که دارد با خدای خویش نجوا می کند
دست من از پوست آویزان شد و تیغی سپس
دارد آهسته خودش را در گلو جا می کند
خوب شد رفتم ندیدم از قفا سر می برد
تا که روی سینه ات با چکمه جا وا می کند
/ف104