رفته رفته دل ربود از من خدایم را گرفت
چشمه ی اشکم نمی جوشد چرا علت ز چیست؟
من چه کردم که خدا حال بکایم را گرفت
من به دنبال اجابت ها که نه اما چرا
لذت گوشه نشینی و دعایم را گرفت؟
بازی دنیاست اگر بی درد و غم بار آمدم
و چه بد شد این دل درد آشنایم را گرفت
روزگاری آرزوی من شهادت بود و بس
بعد آن دوران، زمان، حال و هوایم را گرفت
در میان قلب خود هر روز زائر می شدم
آه، شیطان رخنه کرد و کربلایم را گرفت
من بدی کردم، زمین خوردم، ولی ارباب بود
که میان روضه هایش دست هایم را گرفت
/م118
Links:
[1] http://vareth.ir/admin/modules/content_cartable/home
[2] https://vareth.ir/tag/keyword/6870/%D8%B4%D8%B9%D8%B1
[3] https://vareth.ir/tag/keyword/14511/%D8%AD%D8%A8-%D8%AF%D9%86%DB%8C%D8%A7
[4] https://vareth.ir/tag/keyword/6287/%DA%A9%D8%B1%D8%A8%D9%84%D8%A7
[5] https://vareth.ir/tag/keyword/6120/%D8%B4%DB%8C%D8%B7%D8%A7%D9%86
[6] https://vareth.ir/tag/keyword/6085/%D9%88%D8%A7%D8%B1%D8%AB
[7] https://vareth.ir/tag/keyword/6162/vareth