جز آه حرفی درخور گفتن ندارم
جزآه حرفی هست اما من ندارم
چون طفل بازیگوش،عصیانگر، گرسنه
راهی به خانه غیربرگشتن ندارم
پوسیده یا پاره شده یا آب رفته
مهمانی است و حیف…پیراهن ندارم
این چه بلایی بوده آوار است بر من
اسم تو را می خوانم و جوشن ندارم
آه ای ملائک رو بپوشانید از من
غرق معاصی هستم و دیدن ندارم
می جویمت ای انتهای آرزوها
می جویم اما پاسخی جز لَن ندارم
***
در آسمان تیره ی بخت غریبم
جز کربلا من نقطه ای روشن ندارم
من که به غیر کربلا موطن ندارم
من که به غیر کربلا مدفن ندارم
Links:
[1] https://vareth.ir/tag/keyword/11892/%D9%85%D9%86%D8%A7%D8%AC%D8%A7%D8%AA-%D8%A8%D8%A7-%D8%AE%D8%AF%D8%A7
[2] https://vareth.ir/tag/keyword/6870/%D8%B4%D8%B9%D8%B1
[3] https://vareth.ir/tag/keyword/6085/%D9%88%D8%A7%D8%B1%D8%AB