گلچین شب دهم محرم حاج محمود کریمی
وارث:روضهروز عاشورا شد علم افتاد زمین قائله ای بر پا شدعلم افتاد زمین و از ان لحظه دگر باب جسارت وا شدنیزه ای بالا رفت و چه دشوار میان دو سه نیزه جا شددوره کردند او را سر این که چه کسی سر ببرد دعوا شدیا اخا را تا گفت پسر ام بنین هم پسر زهرا شدساعتی بعد حسین در سراشیبی گودال تک و تنها شد*******شعر غرق گله است پای زن های حرم خسته و پر ابله استزیر تیغ خورشید سر عباس به نی سایه این قافله استدختری سیلی خورد چون که بین سر و او چند قدم فاصله استروضه شعر اینجاست نیزه دار سر عباس چرا حرمله استزینب و بزم شراب سر عباس به نی پاسخ این مسئله است*********من کنار تو هستم و دشمن گرد جسم تو جشن میگیردفکر خیمه بدون تو هرگز تو نباشی رقیه میمیردتو نباشی خدا به خیر کند لشکر شام شیر میشود وتو نبشی خدا به داد رسد حرم آماج تیر میشود وتو نباشی رباب میمیرد اصغر از تیر سیر میشود وتو نباشی و من نباشم وای عصمت الله اسیر میشود ویک دم از بوی یاس فهمیدم مادرم بود در کنار تنتمن بمیرم چه ها کشیدی تو پیش چشمان مادرم زدنددیدم از دور ای علمدارم پاره پاره شدی ز سر میزه هر که یک قسمت از تنت را برد بدنت را زدند بر نیزه دریافت فایلروضهما اندکیم و خیل دشمن بیشمارندما چند تن این ها همه چندین هزارنداین ظلمت شب این شما این راه صحرایاران من این قوم با من کار دارندامشب مرا در کربلا تنها گذاریدآخر عزیزان شما چشم انتظارندمن در پی ارشاد اینانم دریغااینان مسمم از برای کارزارندهر کس بماند با من اینجا کشته گرددیاران من یک سر قتیل این دیارنداینان نه تنها تشنه خون من هستندحتی به فکر خون طفل شیر خوارنداینجا جواب العطش تیر سه شعبستاینجا به حلق تشنه خنجر میگذارندفردا در این جا دسته گل های مدینهلب تشنه زیر خوار ها جان می سپارندفردا شوم از چار جانب تیر باراناین تیر ها باید ز پشتم سر در ارندفردا تمام کوه ها بر من بگیرندفردا تمام سنگ ها برمن ببیارندفردا تمام قصه ما را در این دشتشمشیر ها بر خاک با خون می نگارندزوار من تا بیشتر بر من بسوزندبا خود کتاب نخل میثم را بیارند*********امشب سپاه حق و باطل صف کشیدندیک دسته حق یک دسته باطل برگزیدنددر انتظار صبح فردا می خروشندیک دسته جان یک دسته جانان می فروشندیک دسته راه نار را در پیش دارندیک دسته عشق یار را با خویش دارندامشب حسینیون نمی گنجند در پوستفردا بود معراجشان از دوست تا دوستامشب بلا جویان عاشق در نمازندفردا به نوک نیزه سر ها سر فرازندامشب دهد ال علی را پاس عباسفردا کنند اهل حرم عباس عباسامشب عدو دارد حراس از خشم عباسفردا به میدان خون رود از چشم عباسامشب شود از شرم سقا اب دریافردا شود از اشک او سیراب دریاامشب شود وقف ولایت هست عباسفردا جدا گردد ز پیکر دست عباسامشب به جای اب سقا اشک داردفردا نه دست و نه علم نه مشک داردامشب شب است و نغمه قران اکبرفردا عطش بازی کند با جان اکبرامشب علی دور پدر گردد همارهفردا بود زخمش به پیکر بی شمارهامشب فلک بازی کند با جان لیلافردا شود نقش زمین قران لیلاامشب علی اصغر کند شب زنده داریفردا شود خونش ز حلق تشنه جاریامشب سکینه چون کبوتر میزند بالفردا زیارت نامه می خواند به گودالامشب شب است و زینب و اشک شبانهفردا بگیرد اجر خود از تازیانهامشب چو گل زینب گریبان را دریده فردا شود زوار رگ های بریده دریافت فایلروضهامشب سرشک از چشم پیغمبر روان استفردا سر فرزند زهرا بر سنان استامشب حسین است و شب و چشم تر اوفردا زند فواره خون از حنجر اوای کاش امشب اسمان از ره بماندمه جای نور از دیده با ما خون فشاندای کاش خورشید از افق بیرون نیایدتا جانب گودال شمر دون نیایدای کاش عمر اسمان پایان پذیردتا خیمه های فاطمه اتش نگیردای اسب ها خون جای اشک از دیده باریدفردا مبادا روی قران پا گذاریدای سنگ دشمن نشکنی ایینه اش راای نیزه نشکافی به مقتل سینه اش راای اشک امشب مونس چشم ترش باش ای فاطمه فردا تو بالای سرش باش دریافت فایلروضهگفتمت خواهر نیا میون این بارون تیراومدی دیگه بیا چشمای مادر و بگیرپیش چشم تو دارن به من جسارت میکنناما برگرد که دارن خیمه رو غارت میکننخواهرم کجا دیده مادری اینجوری قتل پسرش نزا با دست شکسته خاک بریزه رو سرش دریافت فایلزمینهصدای نماز شب صدای نجوا میاد صدا ناله ی یا رب صدای مولا میادصدا گریه ی زینب برای فردا میادوای وحسیندست پشت دست میزنه امشب شبه رفتنهفردا بدون حسین دورم پر از دشمنهآب تو خیمه ها نیست خواب تو چشم ما نیستدل توی دلا نیست غم یکی دو تا نیستوای حسین**********دل دختر حیدر غوغا به پا میکنهزیر چادر مادر داره دعا میکنهتا صبح این شب آخر خدا خدا میکنهدستاش و باز میکنه راز و نیاز میکنهفردا حسین و پیش حق سر فراز میکنهبین اشک و آهش میکنه نگاهشمیمیره برای شاه کم سپاهشوای حسین***********صدا گریه ی ارباب دل از حرم میبرهچش زینب کبری به حنجر دل برهتو قلبش همش یاد وصیت مادرهنبض دلش میزنه در حال ذکر گفتنهچشماش همش خیره بر اون کهنه پیراهناشک من روونه چشما غرق خونهوای اگه حسینم بی کفن بمونهوای حسین شورمجنونم و پریشونممن تشنه ی تو نم نم یه بارونمدرمون همه دردام تویی آقا جونممهمونم تشنه ام مثه بیابونمبی تابم بی خوابم در حسرت می نابممن رایت غلام تو ام ای اربابمآقام وایعشق تو تو خونم من مرد توی میدونممن واسه ی خیام تو بلا گردونمآقام وای ثار اللهبا این روضه ها وای میریم کربلامیگیم یا حسین میریم کربلا در مسیر عشق من ولایی ام تو شه من و من فداییدر هوای تو من هوایی ام با اشاره ات کربلایی امبی تاب از زیارتم اگر چه بی لیاقتمدر آرزوی دیدنت من عاشق زیارتمنگاهم پر از بارونه غمت درد بی درمونه هوایی میشم وقتی که یکی تو دلم می خونه دریافت فایلغزل حضرت عباسپر خیمه کنار رفت و یکیرنگ از رخ پریده داخل شدگفت با لکنت زبان ای وایچه نشستید کارمشکل شدمن که نزدیک خیمه ها بودمدست گیرم شد از همه حرکاتگفت عباس با حسینش چشممطمئنم که میزند به فراتقطره ای آب اگر رسد به حسینجان گرفتند ما چه کار کنیمبا سپاهی که دور خود داردهمه باید فقط فرار کنیمیک قدم مانده تا به پیروزیزحمت خویش را هدر ندهیدکودک شیر خوار هم تشنستجان تازه به محتضر ندهیدگفت فرمانده به حرملهرزمتان را نگاه خواهم کردگر ابالفضل تا فرات رسدروزتان را سیاه خواهم کرداو نباید به علقمه برسدحلقه ای باش بر نگین فراتدو برابر کن از همین الانبا سپاهت موکلین فراتحال گیرم که مشک را پر کردراه او تا به خیمه بسته شودتو حریفش نمی شوی شایدبلکه کاری کنی که خسته شودآن که من می شناسمش فرداسر این آب سخت میکوشددر وفایش همین که بر لب آبقطره ای آب هم نمی نوشدحرمله هدف تیر هایتان فردااز زمین و از آسمان مشک استدشت را پر کن از کمان داراننقطه ضعفش فقط همان مشک استتا که از چشم هاش میترسیدخیمه رفتن براش مشکل نیستشک ندارم که میزنی به هدفدیدن چشم هاش مشکل نیست دریافت فایلروضه علقمه عین محشر کبراستمشک بر دوش شیر کرار استنخل ها هر کدام یک سنگرپشت هر نخل یک کمان دار استفکر گهواره است در میدانمشک را بر گرفته چون جانشآنچنان فکر طفل شش ماهستاشک بسته است راه چشمانشآنکه در عرصه ی جدال علیستهست هوشیار و پای تا سرچشم بسکه چشمان او بصیرت داشتچشم زیباش خورد آخر چشماشک تا بست راه دیدن راحرکت تیغ گم شد اندر چشمدست افتاد و مشک سالم ماندداشت امید بهر اصغر چشممشک شد پارهامیدش ریختشد خراب آرزوی او در چشمتیر ها از کمان رها که شدندباز شد در تمام پیکر چشمحرمله تیر را به چله گذاشتغنچه ی پر شکفته شد بر چشمضربه ی آهنی که خورد به سربر زمین خورد شیر حیدر چشمفاطمه گفت یا اخا برگوگفت ای جان مادر چشمتا صدایش به گوش شاه رسیدناگهان رنگ از حسین پریدخوب شد در کنار پیکر اومادرش که قد خمیده ندیددر کنار عمود خیمه ی خودبا سر زانویش حسین رسیدروضه شد باز خاک بر دهنمچه بگویم چه صحنه ها که ندیدآنچنان ناله زد کنار تنشهمه گفتند که حسین برید دریافت فایلزمینههوا گرم است و تب دار استتمام دشت خونبار استو آتش میبارد بر خیمه ی خورشیدخورشید عالم تاببر خیمه ی ارباببر خاک اوفتاده تن اصحابصدای زوزه ی گرگان بی رحم از تمام دشت می آیدو طفلی جسم خود را بر زمین نمناک خیمه ی سقا میسایدهمه تشنه همه بی تاب نگاه انتظار کودکان بر خیمه ی مهتابپر خیمه بالا رفت سوی دریا دریا رفتو تکبیر حرم تا به ثریا رفتبه لشکر زد یل سپه دار حسینامیر کربلا علمدار حسین------هزاران تیر بر ترکش کمان داران کمین کردندهمه قصد دو چشمان گل ام البنین کردندسوار از علقمه با مشک پر از آب می آیدخرامان خرامان به سمت خیمه ی سلطانو اشک حضرت سقا که در آن نگاه کودک شش ماهه ای پیداستدگر چشمش نمی بیند که ابر تیر باریدن گرفتهو اشکش قدرت دیدن گرفتهصدایی آن طرف تر صدای پور حیدر رجز های مکررو می گوید جوابش ساقی لشکرانا ابن المصطفی انا ابن المرتضیانا ابن المرتضیبیا ثاقی بیا-------به گوش خیمه می آید صدای خنده ی دشمنحرم بی تاب یکی رفت است از هوش و یکی بی خوابرباب از لا به لای خیمه میبیند که ارباببه یک دستش عنان ذوالجناح و دست دیگر بر کمر داردگمانم داغ سقا بر جگر دارد رباب خسته باید ز طفل نازنینش دست بر داردنمی داند چه می گوید حسینش با سه ساله که امد از حرم فریاد ناله وایحسینم آمده به سمت علقمهشده ورد همه کجایی فاطمه------مشک آب پاره شد خیلی بد شدخیمه بیچاره شد خیلی بد شدزینب آواره شد خیلی بد شدحیف شد به خیمه نرسیدمحیف شد رقیه رو ندیدمحیف شد حیف شد چقدر حیف شدحیف شد چشم من نه مشک پر آبحیف شد جون من نه طفل ربابحیف شد حیف شد چقدر حیف شدنا امید شد رباب خیلی بد شدآرزوش شد خراب خیلی بد شدرفتنم شد عذاب خیلی بد شدافتادم رو زمین خیلی بد شدبرا ام البنین خیلی بد شدروی خاکم همین خیلی بد شدحیف شد نشد با تو بمونمحیف شد که مشک و برسونمحیف شد حیف شد چقدر حیف شدحیف شد قد رعنای تو خمیدحیف شد کارمون به اینجا کشیدحیف شد حیف شد چقدر حیف شد دریافت فایلشورمیاد صدای غریب مادر حسین تو گودال بی یار و یاورشلوغ شده دو رو برش سادات ببخشنقاتل اومد بالا سرش سادات ببخشنقاتل اومد با خنجرش سادات ببخشناز خیمه اومد خواهرش سادات ببخشنتکیه به نیزه ها زد سادات ببخشنمادرش و صدا زد سادات ببخشنلب تشنه دست و پا زد سادات ببخشنوای حسین*************دل زینب آتیش میگیره حسین تو دست قاتل اسیرهاز آسمون راهی شدن سادات ببخشنمولا و زهرا و حسن سادات ببخشنکنار اون خونین بدن سادات ببخشنهمه به گودال اومدن سادات ببخشنفاطمه روضه خونه سادات ببخشنگریون و نیمه جونه سادات ببخشنپسرش غرق خونه سادات ببخشنوای حسین***************از این مصیبت دلها هلاکه سرش رو نیزه تنش رو خاکهزخمی و خونی پیکرش سادات ببخشنغارت شد از پا تا سرش سادات ببخشنپیراهن و بال و پرش سادات ببخشنعمامه و انگشترش سادات ببخشنوقت جسارت اومد سادات ببخشنبند اسارت اومد سادات ببخشنلشکر غارت اومد سادات ببخشنسر حسین به نیزه ها سادات ببخشن آتیش زدن به خیمه ها سادات ببخشن دریافت فایل