انس با کتاب به سبک آیت‌الله خامنه‌ای

به مناسبت هفته کتاب و کتاب‌خوانی «خط رهبری» در این گزارش، روایت تاریخیِ کتابخوانی رهبر معظم انقلاب را براساس خاطرات و سخنان معظم‌له و روایت‌های معتبر تاریخی اهالی فرهنگ و هنر و ادبیات بازخوانی و مرور کرده است.
کد خبر: 118239

وارث: از کودکی تا سالهای مبارزات و پس از آن

صدای اذان در کتابخانه‌ی آستان قدس رضوی از بلندگو پخش می‌شد، اما او به قدری غرق در مطالعه بود، که صدای اذان را نمی‌شنید. دقایقی از ظهر می‌گذشت و او متوجه گذر زمان نمی‌شد. این رفتار برای او تداعی رفتار پدر بود. او که ساعت‌ها در کنار چراغ کوچکی تا پاسی از شب می‌نشست و بی‌آنکه متوجه زمان باشد غرق در مطالعه می‌شد.

شیفتگی او نسبت به کتاب‌های داستانی برمی‌گشت به شب‌های زمستانی که مادربزرگ، قصه‌های باستانی و قرآنی را برای او و خواهر و برادرانش تعریف می‌کرد. هنوز آن قصه‌ها در ذهنش زنده بودند.

اما تنها مادربزرگ مهربان نبود که با داستان‌های بلند، شب‌های زمستان را برایشان گرم و کوتاه می‌کرد، مادر نیز اهل تلاوت و تأمل در قرآن بود. به این ترتیب علی آقای خانه‌ی کوچک آقا سید جواد خامنه‌ای، داستان پیامبران، حضرت موسی(ع)، حضرت عیسی(ع)، حضرت ابراهیم(ع)، حضرت یعقوب(ع)، حضرت ایوب(ع) و داستان‌های گوناگون قرآنی را از مادرش شنیده بود و در این زمینه همه‌ی معلوماتش از پیامبران، برگرفته از همان‌هایی بود که مادر برایش گفته بود. البته فقط قصه نبود که از زبان مادر می‌شنید او ذوق ادبی را نیز اول بار با حفظ غزلیات حافظ، از مادر گرفت. آن زمان که کتاب حافظ با چاپ بمبئی را از روی طاقچه برمی‌داشت و با لحنی زیبا برای کودکانش غزل می‌خواند: «سحر چون خسرو خاور عَلم در کوهساران زد به دست مرحمت یارم در امیدواران زد» ۱۴/۱۱/۷۶ این فضا نیز در دوران نوجوانی و پس از آن، افق‌های تازه‌ای برای او گشود.

سید علی، نوجوان بود که خواندن رمان را آغاز کرد. علاقه او به تاریخ، ادبیات، شعر، قصه و رمان سبب شد تا در همان سنین کم و اوایل طلبگی، با وجود سنگینیِ دروس حوزه، خیلی از رمان‌های معروف دنیا را در کنار کتب تاریخی و حدیثی بخواند. او رمان را از آن جهت دوست داشت که دنیا را نه از بالا که با تمام زوایایش به تصویر می‌کشید. جاذبه مطالعه رمان در حدی بود که کتابخانه آستان قدس نیز نمی‌توانست کفاف اشتیاقش را بدهد. از سوی دیگر خانواده از عهده خرید آن همه کتاب بر نمی‌آمد. لذا تصمیم گرفت، از کتابفروشی محل، رمان جدید را از قرار شبی یک ریال، کرایه کند و برای اینکه کتاب امانی به شب دوم نکشد و مجبور نباشد یک ریال دیگر بپردازد، با هر سرعتی بود آن را تمام می‌کرد.(برگرفته از بیانات رهبر انقلاب اسلامی در ۱۴/۱۱/۱۳۷۶)

بدین ترتیب او از همان زمانی که تنها پانزده-شانزده سال داشت، با مهارت‌های تندخوانی به صورت عملی آشنا شده بود.

تلاش او برای خواندن کتب مختلف و شرکت در جلسات قرائت قرآن و دروس حوزه و مطالعه احادیث و حفظ آنها، نشان می‌داد و از همان دوران نوجوانی، به ارزش دوران طلایی نوجوانی برای یادگیری دست یافته است: «دوران نوجوانی برای مطالعه و یاد گرفتن، دوره خیلی خوبی‌ست. واقعاً یک دوره طلایی است و با هیچ دوران دیگری قابل مقایسه نیست.» ۱۴/۱۱/۱۳۷۶

فهم او از گنج عمر، تا جایی بود که حتی از کوچکترین فرصت‌ها برای خواندن کتاب استفاده می‌کرد. خواندن چند جلد قطور از یک عنوان کتاب در اتوبوس یکی از آن موارد است. آن روزهای جوانی قبل از انقلاب، چند روزى براى انجام کارى از مشهد به تهران آمده بود. وضعیت و فضاى اتوبوسهاى آن روزگار براى فردی همچون او بسیار آزار دهنده بود. دلش مى‌خواست سرش پایین باشد و خواندن کتاب در چنین وضعیتى بهترین کاری بود که می‌توانست انجام دهد. (برگرفته از بیانات ۲۲/۰۲/۱۳۷۵)

سیدعلی در ابتدا رمان می‌خواند و تحت تأثیر کشش داستان‌پردازی آنها قرار می‌گرفت اما بعد از مدتی مطالعه خود را جهت‌دار کرد و در رمان‌های بزرگ به دنبال جستجوی شناخت متفاوت از آدم‌ها و آشنایی با فرهنگها و تمدنها رفت. از این رو رمان‌هایی با زمینه‌های تاریخی بیشتر مورد توجهش قرار ‌گرفت و تاریخ بسیاری از کشورها را از طریق همین رمان‌ها مطالعه کرد. (گزارشی کوتاه از زندگی ادبی حضرت آیت‌الله خامنه‌ای – محسن مومنی شریف)

«هیچ بیانی نمی‌تواند تاریخ را مثل داستان و قصه بیان کند. وقتی درباره‌ی تاریخ به زبان غیر هنری حرف می‌زنیم، مثل این است که از فاصله‌ی ده-هزار پایی زمین، از شهری عکس برمی‌داریم. طبیعتاً ابعاد شهر و خیابان‌های اصلی شهر هم پیداست، اما در آنجا آدم‌ها چه کار می‌کنند؟ خوبند؟ بدند؟ فقیرند؟ غنی‌اند؟ راحت‌اند؟ خوابند؟ دعوا می‌کنند؟ می‌رقصند؟ اصلاً هیچ چیزی معلوم نیست. تاریخ از آن بالا، از ده هزار پایی، شهری را عکس‌برداری می‌کند و به ما نشان می‌دهد. یک وقت هست شما وارد شهری می شوید، البته همه‌ی کوچه‌های شهر را نمی‌توانید ببینید، اما دو سه کوچه‌ی شهر یا خیابان شهر را می‌روید. با افرادش حرف می‌زنید و از خانه‌ها عکس برمی‌دارید؛ از اتاق‌ها، از اسباب‌بازی بچه‌ها، از بوسیدن یک فرزند توسط مادرش ... همه‌ی این‌ها را ترسم می‌کنید و در یک عکس جلوی ما می‌گذارید. البته یک کوچه است، یک خیابان است، همه‌ی شهر نیست، اما می‌شود آن را تعمیم داد... این زبان هنر از تاریخ است؛ قصه این است.» (جزوه‌ی مطالعه و کتاب‌خوانی از نگاه رهبر معظم انقلاب اسلامی، حوزه‌ی هنری)

در میان رمان‌ها، «جنگ و صلح» تولستوی را خوانده بود. «بینوایان» ویکتور هوگو را بسیار دوست داشت. بعدها این کتب را، آثار بزرگ هنری دنیا معرفی کرد و بینوایان ویکتور هوگو را یک معجزه ‌دانست. (از خاطرات منتشرنشده‌ی حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در مرکز اسناد انقلاب)

اغلب رمانهاى«میشل زواکو» نویسنده معروف فرانسوى را در دوران نوجوانی خوانده بود. خواندن رمان‌ها به اینجا ختم نمی‌شد. خیلی کتب قدیمی‌تر نیز در لیست مطالعاتش بود، مانند کمدی الهی، امیر ارسلان، الف لیله و هزار و یک شب و...

دنیای شعر و شاعری

جدی‌تر شدن درس‌های سطح حوزه، از سرعت رمان‌خوانی کاست، اما هرگز این ارتباط قطع نشد.

هر چه که شوق نخستین رمان‌خوانی در سیدعلی جوان رو به کاستی گذاشت، شور شعر در دل و جانش فزونی یافت: «مطالعه‌ی رمان مربوط به اوائل طلبگی‌ام بود، اما تدریجاً این‌گونه مطالعاتم وقتی که به فقه و اصول و این‌ها رسیده بودم، کم شد. البته باز هم قطع نشده بود و دیگر به شعر و دواوین شعرا و کتاب‌هایی که در زمینه‌ی تاریخ ادبیات بود، کتاب‌هایی که در زمینه‌ی سبک شعر بحث می‌کرد، به‌تدریج نزدیک و آشنا می‌شدم. تا وقتی که قم رفتم.» (از خاطرات منتشرنشده‌ی حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در مرکز اسناد انقلاب)

طلبه‌ی جوانی مانند سیدعلی که دارای ذوق سلیم و برخوردار از لطف طبع بود و نکته‌های لطیف را به تیزهوشی درمی‌یافت در دریای شعر و خاصه شعر کهن فارسی که مشحون از معارف اسلامی است، چنان غوطه‌ور شد که شبی نبود او با شعری از حافظ سر بر بالین نگذارد. در دفترچه‌ای که داشت، غزلیات ممتاز و حتی تک بیت‌های درخشان را برای خود نگه‌میداشت: «تا مدتی، من هر شب قبل از خواب، مقداری از دیوان حافظ را مطالعه می‌کردم. کمتر غزلی از حافظ خوانده می‌شد که من یک مقدارش را حفظ نباشم. غزل‌های بسیاری از سعدی حفظ بودم. غزل‌های بسیاری از شعرای مختلف سبکِ هندی، از صائب و کلیم و عرفی و قدسی گرفته تا حزین لاهیجی ‌و بیدل و اواخر سبک هندی فراوان حفظ بودم. الان هم خیلی حفظ هستم. البته گاهی به مناسبتی تک‌بیتی یادم می‌آید. تک‌بیت خیلی حفظ هستم. تک‌بیت‌های خوبی هم حفظ هستم.» (گزارشی کوتاه از زندگی ادبی حضرت آیت‌الله خامنه‌ای - محسن مومنی شریف) علاقه و احترام به شعر و شعرا را می‌توان امروز در دیدارهای حضوری با شاعران در نیمه ماه رمضان هر سال مشاهده کرد.

تالیف و ترجمه

زمانی که زندگی مبارزاتی او آغاز شد، طبیعتا دیگر نمی‌توانست همچون گذشته باشد. اما فعالیت‌های مطالعاتی ادامه داشت و در برخی موارد رنگ و بویی دیگر یافت. فعالیت ایشان به خواندن کتب مختلف در موضوعات گوناگون و شعر و ادب پارسی محدود نماند و در همان سنین اوایل جوانی، کار ترجمه و نویسندگی را آغاز کرد.

طلاب با وجود یادگیری ادبیات عرب، الفاظ و لغاتی که در طول سال‌های طلبگی فرامی‌گیرند، بسیار اندک و عمدتاً در محدوده‌ی اصطلاحات فقه و اصول است. "اما آقای خامنه‌ای که ‌افق‌هایی به وسعت جهان اسلام داشت، به این اکتفا نکرد و تصمیم گرفت عربی روز و نگارش آن را نیز بیاموزد. اتفاقاً در میان طلاب خوزستانی ادیب فاضلی بود به نام «کرمی» که در ادبیات عرب معاصر دستی داشت. به درخواست آقای خامنه‌ای و دوستانش او صبح‌های روزهای پنج‌شنبه و جمعه جلسه‌ای را برای این منظور برقرار کرد و به شکل کارگاهی بعضی کتاب‌های پرمخاطب روز جهان عرب را موضوع بحث قرار داد. حاصل این جلسات برای آقای خامنه‌ای ترجمه‌ی کتابی شد از نویسنده و شاعر نامدار لبنانی، جبران خلیل جبران به نام «اشک و لبخند» از کتاب «دمعة و ‌الإبتسامة». این نخستین گام او در حوزه‌ی ترجمه و نویسندگی بود. ترجمه‌های بعدی ایشان در حوزه‌ی دین و تفکر بود و انتشار نخستین آن برایش حکم زندان را به ارمغان آورد!" (گزارشی کوتاه از زندگی ادبی حضرت آیت‌الله خامنه‌ای – محسن مومنی شریف)

دوره‌ی اول تألیفات ایشان مربوط به دوران مبارزات است؛ یعنی از آغاز فعالیت‌های مبارزاتی ایشان تا ۲۲ بهمن ۱۳۵۷. ایشان در این دوران کتاب‌های «آینده در قلمرو اسلام»، «مسلمانان در نهضت آزادی هندوستان»، «گزارشی از سابقه‌ی تاریخی و اوضاع کنونی حوزه‌ی علمیه‌ی مشهد»، «صلح امام حسن علیه‌السلام»، «طرح کلی اندیشه‌های اسلامی در قرآن»، «گفتاری در باب صبر» و برخی مکتوبات دیگر را به نشر سپردند. هرکدام از این آثار در چهارچوب کلی اندیشه‌ی ایشان، پاسخگوی برخی نیازهای آن روزگار بوده است.

(جزئیاتی از ۶ کتاب آیت‌الله خامنه‌ای در دوران مبارزه)جزوات و کتاب‌های دیگری نیز بوده‌اند؛ مانند «ادعانامه‌ای علیه تمدن غرب»، «پیشوای صادق»، «از ژرفای نماز» و نیز مکتوباتی دیگر.

توصیه به کتاب‌خوانی در سخت‌ترین شرایط

علاقه‌ی ایشان به کتاب و مطالعه چنان بود که حتی در زمان تبعید در ایرانشهر، کتابخانه‌ای یافته و رمان‌ها را از آنجا گرفته و مطالعه می‌کردند. نمونه‌ی دیگرِ پیگیری و توصیه به کتاب باز می‌گردد به زمانی که ترور شدند. وقتی بعد از ترورشان، تعدادی از نویسندگان و هنرمندان به عیادت ایشان می‌روند، با دیدن نویسندگان آنها را به مطالعه انواع رمان‌ها تشویق می‌کنند و از حضار می‌پرسند: "کدامیک از شما کتاب «دل سگ» را خوانده‌اید؟ و جالب است که در آن جمع ده پانزده نفری که همه نویسنده بودند، کسی یادش نبود و ابراز نکرد که من خوانده‌ام و بعد خود ایشان ادامه دادند که این کتاب «دل سگ» برای میخائیل بولگاکوف است که درواقع او زمانی که حکومت کمونیستی شوروی مسلط می‌شود، او این کتاب را می‌نویسد. و بعد توصیه کردند که بروید و این کتاب را بخوانید." (با محسن چینی‌فروشان در کتابخانه شخصی رهبرانقلاب)

توصیه جدی ایشان درباره مطالعه رمان این است که: «خواندن رمان به‌صورت کنترل شده چیز بسیار خوبی است. البته رمان مثل آبی که در خاک نرم نفوذ می‌کند و همه جا را می‌گیرد، وقت را پر خواهد کرد. به‌شدت باید با این حالت مبارزه بشود. خواندن رمان به-صورت کنترل شده. کنترل که می‌گویم، به دو معنی است؛ یکی این‌که چه رمانی را بخوانیم، دیگر این‌که چقدر بخوانیم. چون همه‌ی رمان‌ها را نباید خواند. بعضی از رمان‌ها صرفاً خیال‌پردازی است و هیچ چیزی در آن نیست. هیچ پیامی ندارد. این‌ها را اصلاً نباید خواند... رمان‌هایی هست که پیام‌های تاریخی دارد. یعنی آموزش‌های تاریخی فراوان در آن است و تصویرهای دقیق و ریزی در آن از یک بخشی از وقایع تاریخی وجود دارد.» (از خاطرات منتشرنشده‌ی حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در مرکز اسناد انقلاب)

امروز هم آیت‌الله سیدعلی خامنه‌ای در جایگاه رهبری انقلاب، در کنار همه‌ی کارهای بزرگ و حساسشان مطالعه و کتابخوانی را به صورت جدی و اساسی دنبال می‌کنند. یکی از حوزه‌های مطالعاتی جدی ایشان رمان‌ها، داستان‌ها و تاریخ شفاهی مرتبط با انقلاب اسلامی و دفاع مقدس است.

معرفی کتاب در عین کتاب‌خوانی

رهبر انقلاب آنقدر درکتابخوانی سرآمد بودند که در جوانی محل رجوع برای معرفی کتاب هم قرار می گرفتند. ایشان در این باره می‌فرمایند:‌ «قبل‌ها در دوران مبارزات، خود من این کار [معرفی کتابهای خوب به جوانان] را می‌کردم؛ یعنی اصلاً کتابهایی را میخواندم، به قصد این که ببینیم به درد چه کسی میخورد، یا کجاهایش به درد چه کسانی میخورد و یادداشت میکردم. جوانانی که با من رفت و آمد داشتند – عمدتاً در مشهد، یا در دوره‌ای که مشهد نبودم؛ تبعید بودم - من اسم میدادم که این کتابها را بخوانید؛ این کتابها هم متنوّع بود. الان هم میشود این کار را کرد و مجموعه‌ای را در نظر گرفت... این که هرکس به ما مراجعه کرد و گفت من چه کتابی را بخوانم، بشود یک فهرست و سیاهه خوبی به او داد. البته کار قابل بررسی ای است.» ۱۳۷۷/۱۱/۱۳

نقش‌آفرینیِ اثرگذار در حوزه‌ی کتاب

تسلط به کتب و آثار معروف در سطح جهان و آگاهی از اثرگذاری آنها علاوه بر معرفی برای مطالعه، سبب شده بود که ایشان ایده‌ی یک طرح فرهنگی مهم را با نویسندگان در میان بگذارند و آن کتابی درباره انقلاب اسلامی بود که قبل و بعد از آن را به درستی در قالب یک داستانِ گیرا به تصویر بکشد تا جایی که ناشرها از سراسر جهان خود مشتاقانه به دنبال ترجمه آن باشند. ایشان یک بار در این زمینه مثالی زدند و گفتند که شما کتاب «دن آرام» شولوخف را بینید که چقدر جهانی شده؟ همه این «دن آرام» را خوانده‌اند با این‌که دو سه جلد است. مضمون حرف آقا این بود که وقتی کتاب را می‌خوانید، چقدر لذت می‌برید و چقدر حس مثبتی نسبت به این کتاب پیدا می‌کنید. و باز تأکید می‌کردند که این کتاب را بخوانید و ما در این تراز و در این سطح، کتابی که جهانی بشود نداریم. (با محسن چینی‌فروشان در کتابخانه شخصی رهبرانقلاب)

این دغدغه را ایشان یک بار هم در زمینه زندگینامه نویسی مطرح کردند. آنجا که در جلسه‌ای مثال کتاب رومن رولان را زده و گفته بودند؛ ما کسی مثل رولان نداشته‌ایم که بیاید زندگی‌نامه‌ی بزرگان انقلاب را بنویسد. (با محسن چینی‌فروشان در کتابخانه شخصی رهبرانقلاب)

شاید همین تأکیدات سبب شد که پس از اتمام جنگ، عده‌ای کمر همت ببندند تا خاطرات جنگ رزمنده‌ها را ثبت کنند. رهبر انقلاب در ادامه‌ ترویج همین سنت کتاب‌خوانی تقریظ‌های خود بر برخی آثار خواندنی و فرهنگ‌ساز خصوصا در حوزه‌ دفاع مقدس را در اختیار جامعه قرار دادند و امروز این حرکت تبدیل به حرکتی جریان‌ساز و فرهنگ‌ساز شده است. این تقریظ‌ها علاوه بر اینکه نوعی تشویق نویسنده و تایید مطالب کتاب است حس ناب خود رهبر انقلاب را با قلم ایشان به تصویر می‌کشد و در عین حال یک دستورالعمل فرهنگی برای نویسندگان و فعالین فرهنگ و ادب است. اینکه چه بنویسند؟ چطور بنویسند؟ چه چیزهایی را چاپ کنند‌؟ و چه نکاتی را در کتاب‌هایشان مد نظر قرار دهند؟

از همین تقریظهاست که می‌توان کمک فکری و راهنمایی فرهنگی کسب کرد. این روند ادامه یافت تا جایی که بسیاری از نویسندگان نوپا با این تشویق‌ها و راهنمایی‌ها تبدیل به بزرگان ادبیات مقاومت شدند.

توجه به تولید کتاب، کتابخانه‌ها، نویسندگان، نشریات و حتی مسائلی همچون مسئله کاغذ همیشه و در همه‌ی دوران‌ها به‌دقت مورد توجه ایشان بوده است. چرا که معتقد هستند: «اگر بتوانیم فرهنگ کتابخوانی را در کشور رایج کنیم و در کنار آن، تولید کتاب را هم خوب گسترش دهیم، بخش عمده‌ای از وظایف فرهنگی دولت جمهوری اسلامی، بدین وسیله انجام خواهد گرفت... جای کتاب را هیچ چیز پر نمی‌کند و باید کتاب را ترویج کرد.» ۲۱/۰۲/۱۳۷۲

از این رو نمایشگاه کتاب تهران، به عنوان رویداد بزرگ فرهنگیِ کشور با تشویق و همراهی ایشان راه‌اندازی شد. طی سالیان متمادی برگزاری این نمایشگاه نیز ایشان در آن حضور پیداکرده و شخصاً به بازدید از قسمت‌های مختلف پرداخته و با ناشران و فعالان حوزه نشر و نویسندگان و... به گفت‌وگو پرداخته‌اند. یکی از مهم‌ترین دلایل این دیدار سالانه از نمایشگاه، توجه‌دادن رسانه‌ها و افکار عمومی به موضوع کتاب است. ایشان بارها به این موضوع اشاره‌کرده و آن را به عنوان یکی از وظایف خود تعریف می‌کنند: «حضور بنده [در نمایشگاه کتاب تهران] هم که هر سال به این نمایشگاه می‌آیم و شرکت می‌کنم، به دو منظور است: یک منظور، اشباع و پاسخ‌گویی به خواست قلبی خودم است ... مقصود دوم که شاید در مواقعی بر مقصود اوّل برتری پیدا کند، این است که می‌خواهم این کار و این سنّت، یعنی سنّت کتاب‌خوانی و کتاب‌خواهی و در جست‌وجوی کتاب حرکت‌کردن، مقداری قدردانی شود و آقایانی که زحمت می‌کشند و این نمایشگاه را می‌گذارند و کارِ به این خوبی را هر سال انجام می‌دهند، وزیر و مسئولین محترم وزارت ارشاد و مسئولین نمایشگاه با این کار، مورد تقدیر ما قرار گرفته باشند.» ۱۳۷۲/۲/۲۱

انس با کتاب به سبک آیت‌الله خامنه‌ای

به مناسبت هفته کتاب و کتاب‌خوانی «خط رهبری» در این گزارش، روایت تاریخیِ کتابخوانی رهبر معظم انقلاب را براساس خاطرات و سخنان معظم‌له و روایت‌های معتبر تاریخی اهالی فرهنگ و هنر و ادبیات بازخوانی و مرور کرده است.

از کودکی تا سالهای مبارزات و پس از آن

صدای اذان در کتابخانه‌ی آستان قدس رضوی از بلندگو پخش می‌شد، اما او به قدری غرق در مطالعه بود، که صدای اذان را نمی‌شنید. دقایقی از ظهر می‌گذشت و او متوجه گذر زمان نمی‌شد. این رفتار برای او تداعی رفتار پدر بود. او که ساعت‌ها در کنار چراغ کوچکی تا پاسی از شب می‌نشست و بی‌آنکه متوجه زمان باشد غرق در مطالعه می‌شد. شیفتگی او نسبت به کتاب‌های داستانی برمی‌گشت به شب‌های زمستانی که مادربزرگ، قصه‌های باستانی و قرآنی را برای او و خواهر و برادرانش تعریف می‌کرد. هنوز آن قصه‌ها در ذهنش زنده بودند. اما تنها مادربزرگ مهربان نبود که با داستان‌های بلند، شب‌های زمستان را برایشان گرم و کوتاه می‌کرد، مادر نیز اهل تلاوت و تأمل در قرآن بود. به این ترتیب علی آقای خانه‌ی کوچک آقا سید جواد خامنه‌ای، داستان پیامبران، حضرت موسی(ع)، حضرت عیسی(ع)، حضرت ابراهیم(ع)، حضرت یعقوب(ع)، حضرت ایوب(ع) و داستان‌های گوناگون قرآنی را از مادرش شنیده بود و در این زمینه همه‌ی معلوماتش از پیامبران، برگرفته از همان‌هایی بود که مادر برایش گفته بود. البته فقط قصه نبود که از زبان مادر می‌شنید او ذوق ادبی را نیز اول بار با حفظ غزلیات حافظ، از مادر گرفت. آن زمان که کتاب حافظ با چاپ بمبئی را از روی طاقچه برمی‌داشت و با لحنی زیبا برای کودکانش غزل می‌خواند: «سحر چون خسرو خاور عَلم در کوهساران زد به دست مرحمت یارم در امیدواران زد» ۱۴/۱۱/۷۶ این فضا نیز در دوران نوجوانی و پس از آن، افق‌های تازه‌ای برای او گشود.

سید علی، نوجوان بود که خواندن رمان را آغاز کرد. علاقه او به تاریخ، ادبیات، شعر، قصه و رمان سبب شد تا در همان سنین کم و اوایل طلبگی، با وجود سنگینیِ دروس حوزه، خیلی از رمان‌های معروف دنیا را در کنار کتب تاریخی و حدیثی بخواند. او رمان را از آن جهت دوست داشت که دنیا را نه از بالا که با تمام زوایایش به تصویر می‌کشید. جاذبه مطالعه رمان در حدی بود که کتابخانه آستان قدس نیز نمی‌توانست کفاف اشتیاقش را بدهد. از سوی دیگر خانواده از عهده خرید آن همه کتاب بر نمی‌آمد. لذا تصمیم گرفت، از کتابفروشی محل، رمان جدید را از قرار شبی یک ریال، کرایه کند و برای اینکه کتاب امانی به شب دوم نکشد و مجبور نباشد یک ریال دیگر بپردازد، با هر سرعتی بود آن را تمام می‌کرد.(برگرفته از بیانات رهبر انقلاب اسلامی در ۱۴/۱۱/۱۳۷۶) بدین ترتیب او از همان زمانی که تنها پانزده-شانزده سال داشت، با مهارت‌های تندخوانی به صورت عملی آشنا شده بود.

تلاش او برای خواندن کتب مختلف و شرکت در جلسات قرائت قرآن و دروس حوزه و مطالعه احادیث و حفظ آنها، نشان می‌داد و از همان دوران نوجوانی، به ارزش دوران طلایی نوجوانی برای یادگیری دست یافته است: «دوران نوجوانی برای مطالعه و یاد گرفتن، دوره خیلی خوبی‌ست. واقعاً یک دوره طلایی است و با هیچ دوران دیگری قابل مقایسه نیست.» ۱۴/۱۱/۱۳۷۶فهم او از گنج عمر، تا جایی بود که حتی از کوچکترین فرصت‌ها برای خواندن کتاب استفاده می‌کرد. خواندن چند جلد قطور از یک عنوان کتاب در اتوبوس یکی از آن موارد است. آن روزهای جوانی قبل از انقلاب، چند روزى براى انجام کارى از مشهد به تهران آمده بود. وضعیت و فضاى اتوبوسهاى آن روزگار براى فردی همچون او بسیار آزار دهنده بود. دلش مى‌خواست سرش پایین باشد و خواندن کتاب در چنین وضعیتى بهترین کاری بود که می‌توانست انجام دهد. (برگرفته از بیانات ۲۲/۰۲/۱۳۷۵)

سیدعلی در ابتدا رمان می‌خواند و تحت تأثیر کشش داستان‌پردازی آنها قرار می‌گرفت اما بعد از مدتی مطالعه خود را جهت‌دار کرد و در رمان‌های بزرگ به دنبال جستجوی شناخت متفاوت از آدم‌ها و آشنایی با فرهنگها و تمدنها رفت. از این رو رمان‌هایی با زمینه‌های تاریخی بیشتر مورد توجهش قرار ‌گرفت و تاریخ بسیاری از کشورها را از طریق همین رمان‌ها مطالعه کرد. (گزارشی کوتاه از زندگی ادبی حضرت آیت‌الله خامنه‌ای – محسن مومنی شریف)

«هیچ بیانی نمی‌تواند تاریخ را مثل داستان و قصه بیان کند. وقتی درباره‌ی تاریخ به زبان غیر هنری حرف می‌زنیم، مثل این است که از فاصله‌ی ده-هزار پایی زمین، از شهری عکس برمی‌داریم. طبیعتاً ابعاد شهر و خیابان‌های اصلی شهر هم پیداست، اما در آنجا آدم‌ها چه کار می‌کنند؟ خوبند؟ بدند؟ فقیرند؟ غنی‌اند؟ راحت‌اند؟ خوابند؟ دعوا می‌کنند؟ می‌رقصند؟ اصلاً هیچ چیزی معلوم نیست. تاریخ از آن بالا، از ده هزار پایی، شهری را عکس‌برداری می‌کند و به ما نشان می‌دهد. یک وقت هست شما وارد شهری می شوید، البته همه‌ی کوچه‌های شهر را نمی‌توانید ببینید، اما دو سه کوچه‌ی شهر یا خیابان شهر را می‌روید. با افرادش حرف می‌زنید و از خانه‌ها عکس برمی‌دارید؛ از اتاق‌ها، از اسباب‌بازی بچه‌ها، از بوسیدن یک فرزند توسط مادرش ... همه‌ی این‌ها را ترسم می‌کنید و در یک عکس جلوی ما می‌گذارید. البته یک کوچه است، یک خیابان است، همه‌ی شهر نیست، اما می‌شود آن را تعمیم داد... این زبان هنر از تاریخ است؛ قصه این است.» (جزوه‌ی مطالعه و کتاب‌خوانی از نگاه رهبر معظم انقلاب اسلامی، حوزه‌ی هنری)

در میان رمان‌ها، «جنگ و صلح» تولستوی را خوانده بود. «بینوایان» ویکتور هوگو را بسیار دوست داشت. بعدها این کتب را، آثار بزرگ هنری دنیا معرفی کرد و بینوایان ویکتور هوگو را یک معجزه ‌دانست. (از خاطرات منتشرنشده‌ی حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در مرکز اسناد انقلاب)اغلب رمانهاى«میشل زواکو» نویسنده معروف فرانسوى را در دوران نوجوانی خوانده بود. خواندن رمان‌ها به اینجا ختم نمی‌شد. خیلی کتب قدیمی‌تر نیز در لیست مطالعاتش بود، مانند کمدی الهی، امیر ارسلان، الف لیله و هزار و یک شب و...

دنیای شعر و شاعری

جدی‌تر شدن درس‌های سطح حوزه، از سرعت رمان‌خوانی کاست، اما هرگز این ارتباط قطع نشد.هر چه که شوق نخستین رمان‌خوانی در سیدعلی جوان رو به کاستی گذاشت، شور شعر در دل و جانش فزونی یافت: «مطالعه‌ی رمان مربوط به اوائل طلبگی‌ام بود، اما تدریجاً این‌گونه مطالعاتم وقتی که به فقه و اصول و این‌ها رسیده بودم، کم شد. البته باز هم قطع نشده بود و دیگر به شعر و دواوین شعرا و کتاب‌هایی که در زمینه‌ی تاریخ ادبیات بود، کتاب‌هایی که در زمینه‌ی سبک شعر بحث می‌کرد، به‌تدریج نزدیک و آشنا می‌شدم. تا وقتی که قم رفتم.» (از خاطرات منتشرنشده‌ی حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در مرکز اسناد انقلاب)

طلبه‌ی جوانی مانند سیدعلی که دارای ذوق سلیم و برخوردار از لطف طبع بود و نکته‌های لطیف را به تیزهوشی درمی‌یافت در دریای شعر و خاصه شعر کهن فارسی که مشحون از معارف اسلامی است، چنان غوطه‌ور شد که شبی نبود او با شعری از حافظ سر بر بالین نگذارد. در دفترچه‌ای که داشت، غزلیات ممتاز و حتی تک بیت‌های درخشان را برای خود نگه‌میداشت: «تا مدتی، من هر شب قبل از خواب، مقداری از دیوان حافظ را مطالعه می‌کردم. کمتر غزلی از حافظ خوانده می‌شد که من یک مقدارش را حفظ نباشم. غزل‌های بسیاری از سعدی حفظ بودم. غزل‌های بسیاری از شعرای مختلف سبکِ هندی، از صائب و کلیم و عرفی و قدسی گرفته تا حزین لاهیجی ‌و بیدل و اواخر سبک هندی فراوان حفظ بودم. الان هم خیلی حفظ هستم. البته گاهی به مناسبتی تک‌بیتی یادم می‌آید. تک‌بیت خیلی حفظ هستم. تک‌بیت‌های خوبی هم حفظ هستم.» (گزارشی کوتاه از زندگی ادبی حضرت آیت‌الله خامنه‌ای - محسن مومنی شریف) علاقه و احترام به شعر و شعرا را می‌توان امروز در دیدارهای حضوری با شاعران در نیمه ماه رمضان هر سال مشاهده کرد.

تالیف و ترجمه

زمانی که زندگی مبارزاتی او آغاز شد، طبیعتا دیگر نمی‌توانست همچون گذشته باشد. اما فعالیت‌های مطالعاتی ادامه داشت و در برخی موارد رنگ و بویی دیگر یافت. فعالیت ایشان به خواندن کتب مختلف در موضوعات گوناگون و شعر و ادب پارسی محدود نماند و در همان سنین اوایل جوانی، کار ترجمه و نویسندگی را آغاز کرد.

طلاب با وجود یادگیری ادبیات عرب، الفاظ و لغاتی که در طول سال‌های طلبگی فرامی‌گیرند، بسیار اندک و عمدتاً در محدوده‌ی اصطلاحات فقه و اصول است. "اما آقای خامنه‌ای که ‌افق‌هایی به وسعت جهان اسلام داشت، به این اکتفا نکرد و تصمیم گرفت عربی روز و نگارش آن را نیز بیاموزد. اتفاقاً در میان طلاب خوزستانی ادیب فاضلی بود به نام «کرمی» که در ادبیات عرب معاصر دستی داشت. به درخواست آقای خامنه‌ای و دوستانش او صبح‌های روزهای پنج‌شنبه و جمعه جلسه‌ای را برای این منظور برقرار کرد و به شکل کارگاهی بعضی کتاب‌های پرمخاطب روز جهان عرب را موضوع بحث قرار داد. حاصل این جلسات برای آقای خامنه‌ای ترجمه‌ی کتابی شد از نویسنده و شاعر نامدار لبنانی، جبران خلیل جبران به نام «اشک و لبخند» از کتاب «دمعة و ‌الإبتسامة». این نخستین گام او در حوزه‌ی ترجمه و نویسندگی بود. ترجمه‌های بعدی ایشان در حوزه‌ی دین و تفکر بود و انتشار نخستین آن برایش حکم زندان را به ارمغان آورد!" (گزارشی کوتاه از زندگی ادبی حضرت آیت‌الله خامنه‌ای – محسن مومنی شریف)

دوره‌ی اول تألیفات ایشان مربوط به دوران مبارزات است؛ یعنی از آغاز فعالیت‌های مبارزاتی ایشان تا ۲۲ بهمن ۱۳۵۷. ایشان در این دوران کتاب‌های «آینده در قلمرو اسلام»، «مسلمانان در نهضت آزادی هندوستان»، «گزارشی از سابقه‌ی تاریخی و اوضاع کنونی حوزه‌ی علمیه‌ی مشهد»، «صلح امام حسن علیه‌السلام»، «طرح کلی اندیشه‌های اسلامی در قرآن»، «گفتاری در باب صبر» و برخی مکتوبات دیگر را به نشر سپردند. هرکدام از این آثار در چهارچوب کلی اندیشه‌ی ایشان، پاسخگوی برخی نیازهای آن روزگار بوده است. (جزئیاتی از ۶ کتاب آیت‌الله خامنه‌ای در دوران مبارزه)جزوات و کتاب‌های دیگری نیز بوده‌اند؛ مانند «ادعانامه‌ای علیه تمدن غرب»، «پیشوای صادق»، «از ژرفای نماز» و نیز مکتوباتی دیگر.

توصیه به کتاب‌خوانی در سخت‌ترین شرایط

علاقه‌ی ایشان به کتاب و مطالعه چنان بود که حتی در زمان تبعید در ایرانشهر، کتابخانه‌ای یافته و رمان‌ها را از آنجا گرفته و مطالعه می‌کردند. نمونه‌ی دیگرِ پیگیری و توصیه به کتاب باز می‌گردد به زمانی که ترور شدند. وقتی بعد از ترورشان، تعدادی از نویسندگان و هنرمندان به عیادت ایشان می‌روند، با دیدن نویسندگان آنها را به مطالعه انواع رمان‌ها تشویق می‌کنند و از حضار می‌پرسند: "کدامیک از شما کتاب «دل سگ» را خوانده‌اید؟ و جالب است که در آن جمع ده پانزده نفری که همه نویسنده بودند، کسی یادش نبود و ابراز نکرد که من خوانده‌ام و بعد خود ایشان ادامه دادند که این کتاب «دل سگ» برای میخائیل بولگاکوف است که درواقع او زمانی که حکومت کمونیستی شوروی مسلط می‌شود، او این کتاب را می‌نویسد. و بعد توصیه کردند که بروید و این کتاب را بخوانید." (با محسن چینی‌فروشان در کتابخانه شخصی رهبرانقلاب)

توصیه جدی ایشان درباره مطالعه رمان این است که: «خواندن رمان به‌صورت کنترل شده چیز بسیار خوبی است. البته رمان مثل آبی که در خاک نرم نفوذ می‌کند و همه جا را می‌گیرد، وقت را پر خواهد کرد. به‌شدت باید با این حالت مبارزه بشود. خواندن رمان به-صورت کنترل شده. کنترل که می‌گویم، به دو معنی است؛ یکی این‌که چه رمانی را بخوانیم، دیگر این‌که چقدر بخوانیم. چون همه‌ی رمان‌ها را نباید خواند. بعضی از رمان‌ها صرفاً خیال‌پردازی است و هیچ چیزی در آن نیست. هیچ پیامی ندارد. این‌ها را اصلاً نباید خواند... رمان‌هایی هست که پیام‌های تاریخی دارد. یعنی آموزش‌های تاریخی فراوان در آن است و تصویرهای دقیق و ریزی در آن از یک بخشی از وقایع تاریخی وجود دارد.» (از خاطرات منتشرنشده‌ی حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در مرکز اسناد انقلاب)

امروز هم آیت‌الله سیدعلی خامنه‌ای در جایگاه رهبری انقلاب، در کنار همه‌ی کارهای بزرگ و حساسشان مطالعه و کتابخوانی را به صورت جدی و اساسی دنبال می‌کنند. یکی از حوزه‌های مطالعاتی جدی ایشان رمان‌ها، داستان‌ها و تاریخ شفاهی مرتبط با انقلاب اسلامی و دفاع مقدس است.

معرفی کتاب در عین کتاب‌خوانی

رهبر انقلاب آنقدر درکتابخوانی سرآمد بودند که در جوانی محل رجوع برای معرفی کتاب هم قرار می گرفتند. ایشان در این باره می‌فرمایند:‌ «قبل‌ها در دوران مبارزات، خود من این کار [معرفی کتابهای خوب به جوانان] را می‌کردم؛ یعنی اصلاً کتابهایی را میخواندم، به قصد این که ببینیم به درد چه کسی میخورد، یا کجاهایش به درد چه کسانی میخورد و یادداشت میکردم. جوانانی که با من رفت و آمد داشتند – عمدتاً در مشهد، یا در دوره‌ای که مشهد نبودم؛ تبعید بودم - من اسم میدادم که این کتابها را بخوانید؛ این کتابها هم متنوّع بود. الان هم میشود این کار را کرد و مجموعه‌ای را در نظر گرفت... این که هرکس به ما مراجعه کرد و گفت من چه کتابی را بخوانم، بشود یک فهرست و سیاهه خوبی به او داد. البته کار قابل بررسی ای است.» ۱۳۷۷/۱۱/۱۳

نقش‌آفرینیِ اثرگذار در حوزه‌ی کتاب

تسلط به کتب و آثار معروف در سطح جهان و آگاهی از اثرگذاری آنها علاوه بر معرفی برای مطالعه، سبب شده بود که ایشان ایده‌ی یک طرح فرهنگی مهم را با نویسندگان در میان بگذارند و آن کتابی درباره انقلاب اسلامی بود که قبل و بعد از آن را به درستی در قالب یک داستانِ گیرا به تصویر بکشد تا جایی که ناشرها از سراسر جهان خود مشتاقانه به دنبال ترجمه آن باشند. ایشان یک بار در این زمینه مثالی زدند و گفتند که شما کتاب «دن آرام» شولوخف را بینید که چقدر جهانی شده؟ همه این «دن آرام» را خوانده‌اند با این‌که دو سه جلد است. مضمون حرف آقا این بود که وقتی کتاب را می‌خوانید، چقدر لذت می‌برید و چقدر حس مثبتی نسبت به این کتاب پیدا می‌کنید. و باز تأکید می‌کردند که این کتاب را بخوانید و ما در این تراز و در این سطح، کتابی که جهانی بشود نداریم. (با محسن چینی‌فروشان در کتابخانه شخصی رهبرانقلاب)این دغدغه را ایشان یک بار هم در زمینه زندگینامه نویسی مطرح کردند. آنجا که در جلسه‌ای مثال کتاب رومن رولان را زده و گفته بودند؛ ما کسی مثل رولان نداشته‌ایم که بیاید زندگی‌نامه‌ی بزرگان انقلاب را بنویسد. (با محسن چینی‌فروشان در کتابخانه شخصی رهبرانقلاب)

شاید همین تأکیدات سبب شد که پس از اتمام جنگ، عده‌ای کمر همت ببندند تا خاطرات جنگ رزمنده‌ها را ثبت کنند. رهبر انقلاب در ادامه‌ ترویج همین سنت کتاب‌خوانی تقریظ‌های خود بر برخی آثار خواندنی و فرهنگ‌ساز خصوصا در حوزه‌ دفاع مقدس را در اختیار جامعه قرار دادند و امروز این حرکت تبدیل به حرکتی جریان‌ساز و فرهنگ‌ساز شده است. این تقریظ‌ها علاوه بر اینکه نوعی تشویق نویسنده و تایید مطالب کتاب است حس ناب خود رهبر انقلاب را با قلم ایشان به تصویر می‌کشد و در عین حال یک دستورالعمل فرهنگی برای نویسندگان و فعالین فرهنگ و ادب است. اینکه چه بنویسند؟ چطور بنویسند؟ چه چیزهایی را چاپ کنند‌؟ و چه نکاتی را در کتاب‌هایشان مد نظر قرار دهند؟ از همین تقریظهاست که می‌توان کمک فکری و راهنمایی فرهنگی کسب کرد. این روند ادامه یافت تا جایی که بسیاری از نویسندگان نوپا با این تشویق‌ها و راهنمایی‌ها تبدیل به بزرگان ادبیات مقاومت شدند.

توجه به تولید کتاب، کتابخانه‌ها، نویسندگان، نشریات و حتی مسائلی همچون مسئله کاغذ همیشه و در همه‌ی دوران‌ها به‌دقت مورد توجه ایشان بوده است. چرا که معتقد هستند: «اگر بتوانیم فرهنگ کتابخوانی را در کشور رایج کنیم و در کنار آن، تولید کتاب را هم خوب گسترش دهیم، بخش عمده‌ای از وظایف فرهنگی دولت جمهوری اسلامی، بدین وسیله انجام خواهد گرفت... جای کتاب را هیچ چیز پر نمی‌کند و باید کتاب را ترویج کرد.» ۲۱/۰۲/۱۳۷۲از این رو نمایشگاه کتاب تهران، به عنوان رویداد بزرگ فرهنگیِ کشور با تشویق و همراهی ایشان راه‌اندازی شد. طی سالیان متمادی برگزاری این نمایشگاه نیز ایشان در آن حضور پیداکرده و شخصاً به بازدید از قسمت‌های مختلف پرداخته و با ناشران و فعالان حوزه نشر و نویسندگان و... به گفت‌وگو پرداخته‌اند. یکی از مهم‌ترین دلایل این دیدار سالانه از نمایشگاه، توجه‌دادن رسانه‌ها و افکار عمومی به موضوع کتاب است. ایشان بارها به این موضوع اشاره‌کرده و آن را به عنوان یکی از وظایف خود تعریف می‌کنند: «حضور بنده [در نمایشگاه کتاب تهران] هم که هر سال به این نمایشگاه می‌آیم و شرکت می‌کنم، به دو منظور است: یک منظور، اشباع و پاسخ‌گویی به خواست قلبی خودم است ... مقصود دوم که شاید در مواقعی بر مقصود اوّل برتری پیدا کند، این است که می‌خواهم این کار و این سنّت، یعنی سنّت کتاب‌خوانی و کتاب‌خواهی و در جست‌وجوی کتاب حرکت‌کردن، مقداری قدردانی شود و آقایانی که زحمت می‌کشند و این نمایشگاه را می‌گذارند و کارِ به این خوبی را هر سال انجام می‌دهند، وزیر و مسئولین محترم وزارت ارشاد و مسئولین نمایشگاه با این کار، مورد تقدیر ما قرار گرفته باشند.» ۱۳۷۲/۲/۲۱

خانه‌ی کتاب‌های او

دکتر حدادعادل مشاور عالی رهبر انقلاب قلمرو متنوع مطالعاتی ایشان را اینچنین روایت می‌کند: "قلمرو علایق‌ مطالعاتی ایشان صرفا خیلی رسمی و منطبق بر حوزه‌ مطالعات متعارف روحانیون نیست. بیشتر روحانیون به اقتضای فضای حوزه و درس و بحثی که دارند، منطقه خاصی در مطالعه مورد علاقه‌شان است. هر صنف و گروه دیگر هم همین‌طور هستند؛ مهندس‌ها، پزشک‌ها و... بالاخره هر کسی یک قلمرو مشخص و مخصوصی را برای مطالعه خودش انتخاب می‌کند. اما آقای خامنه‌ای غیر از فقه و اصول و معارف اسلامی که در سنت تحصیلی ایشان، رسمی و درسی بوده و جزء مطالعات تحقیقی و پژوهشی ایشان به حساب می‌آید، از ابتدای زندگی میدان وسیعی را برای مطالعه پیش چشم داشته‌اند، همین قلمروهای مطالعاتی هم پیکره اصلی کتابخانه شخصی ایشان را شکل می‌دهند." (راز نسخه‌ دوم: گشتی در کتاب‌خانه شخصی رهبر انقلاب به روایت دکتر حدادعادل)

کتابخانه ایشان حاوی کتابهای بسیار متنوعی از نویسندگان مختلف و معروف است: مثلاً کتاب‌های نویسندگان روس مانند چخوف، نویسندگان عرب و رمان‌های مختلفی از نویسنده‌های فرانسوی مثل بالزاک و رومن رولان. از دیگر کتبی که در کتابخانه ایشان می‌توان یافت کتاب‌های مرحوم جلال آل احمد و مرحوم شریعتی است. (با محسن چینی‌فروشان در کتابخانه شخصی رهبرانقلاب)

انس با کتاب به سبک آیت‌الله خامنه‌ای

به مناسبت هفته کتاب و کتاب‌خوانی «خط رهبری» در این گزارش، روایت تاریخیِ کتابخوانی رهبر معظم انقلاب را براساس خاطرات و سخنان معظم‌له و روایت‌های معتبر تاریخی اهالی فرهنگ و هنر و ادبیات بازخوانی و مرور کرده است.

از کودکی تا سالهای مبارزات و پس از آن

صدای اذان در کتابخانه‌ی آستان قدس رضوی از بلندگو پخش می‌شد، اما او به قدری غرق در مطالعه بود، که صدای اذان را نمی‌شنید. دقایقی از ظهر می‌گذشت و او متوجه گذر زمان نمی‌شد. این رفتار برای او تداعی رفتار پدر بود. او که ساعت‌ها در کنار چراغ کوچکی تا پاسی از شب می‌نشست و بی‌آنکه متوجه زمان باشد غرق در مطالعه می‌شد. شیفتگی او نسبت به کتاب‌های داستانی برمی‌گشت به شب‌های زمستانی که مادربزرگ، قصه‌های باستانی و قرآنی را برای او و خواهر و برادرانش تعریف می‌کرد. هنوز آن قصه‌ها در ذهنش زنده بودند. اما تنها مادربزرگ مهربان نبود که با داستان‌های بلند، شب‌های زمستان را برایشان گرم و کوتاه می‌کرد، مادر نیز اهل تلاوت و تأمل در قرآن بود. به این ترتیب علی آقای خانه‌ی کوچک آقا سید جواد خامنه‌ای، داستان پیامبران، حضرت موسی(ع)، حضرت عیسی(ع)، حضرت ابراهیم(ع)، حضرت یعقوب(ع)، حضرت ایوب(ع) و داستان‌های گوناگون قرآنی را از مادرش شنیده بود و در این زمینه همه‌ی معلوماتش از پیامبران، برگرفته از همان‌هایی بود که مادر برایش گفته بود. البته فقط قصه نبود که از زبان مادر می‌شنید او ذوق ادبی را نیز اول بار با حفظ غزلیات حافظ، از مادر گرفت. آن زمان که کتاب حافظ با چاپ بمبئی را از روی طاقچه برمی‌داشت و با لحنی زیبا برای کودکانش غزل می‌خواند: «سحر چون خسرو خاور عَلم در کوهساران زد به دست مرحمت یارم در امیدواران زد» ۱۴/۱۱/۷۶ این فضا نیز در دوران نوجوانی و پس از آن، افق‌های تازه‌ای برای او گشود.

سید علی، نوجوان بود که خواندن رمان را آغاز کرد. علاقه او به تاریخ، ادبیات، شعر، قصه و رمان سبب شد تا در همان سنین کم و اوایل طلبگی، با وجود سنگینیِ دروس حوزه، خیلی از رمان‌های معروف دنیا را در کنار کتب تاریخی و حدیثی بخواند. او رمان را از آن جهت دوست داشت که دنیا را نه از بالا که با تمام زوایایش به تصویر می‌کشید. جاذبه مطالعه رمان در حدی بود که کتابخانه آستان قدس نیز نمی‌توانست کفاف اشتیاقش را بدهد. از سوی دیگر خانواده از عهده خرید آن همه کتاب بر نمی‌آمد. لذا تصمیم گرفت، از کتابفروشی محل، رمان جدید را از قرار شبی یک ریال، کرایه کند و برای اینکه کتاب امانی به شب دوم نکشد و مجبور نباشد یک ریال دیگر بپردازد، با هر سرعتی بود آن را تمام می‌کرد.(برگرفته از بیانات رهبر انقلاب اسلامی در ۱۴/۱۱/۱۳۷۶) بدین ترتیب او از همان زمانی که تنها پانزده-شانزده سال داشت، با مهارت‌های تندخوانی به صورت عملی آشنا شده بود.

تلاش او برای خواندن کتب مختلف و شرکت در جلسات قرائت قرآن و دروس حوزه و مطالعه احادیث و حفظ آنها، نشان می‌داد و از همان دوران نوجوانی، به ارزش دوران طلایی نوجوانی برای یادگیری دست یافته است: «دوران نوجوانی برای مطالعه و یاد گرفتن، دوره خیلی خوبی‌ست. واقعاً یک دوره طلایی است و با هیچ دوران دیگری قابل مقایسه نیست.» ۱۴/۱۱/۱۳۷۶فهم او از گنج عمر، تا جایی بود که حتی از کوچکترین فرصت‌ها برای خواندن کتاب استفاده می‌کرد. خواندن چند جلد قطور از یک عنوان کتاب در اتوبوس یکی از آن موارد است. آن روزهای جوانی قبل از انقلاب، چند روزى براى انجام کارى از مشهد به تهران آمده بود. وضعیت و فضاى اتوبوسهاى آن روزگار براى فردی همچون او بسیار آزار دهنده بود. دلش مى‌خواست سرش پایین باشد و خواندن کتاب در چنین وضعیتى بهترین کاری بود که می‌توانست انجام دهد. (برگرفته از بیانات ۲۲/۰۲/۱۳۷۵)

سیدعلی در ابتدا رمان می‌خواند و تحت تأثیر کشش داستان‌پردازی آنها قرار می‌گرفت اما بعد از مدتی مطالعه خود را جهت‌دار کرد و در رمان‌های بزرگ به دنبال جستجوی شناخت متفاوت از آدم‌ها و آشنایی با فرهنگها و تمدنها رفت. از این رو رمان‌هایی با زمینه‌های تاریخی بیشتر مورد توجهش قرار ‌گرفت و تاریخ بسیاری از کشورها را از طریق همین رمان‌ها مطالعه کرد. (گزارشی کوتاه از زندگی ادبی حضرت آیت‌الله خامنه‌ای – محسن مومنی شریف)

«هیچ بیانی نمی‌تواند تاریخ را مثل داستان و قصه بیان کند. وقتی درباره‌ی تاریخ به زبان غیر هنری حرف می‌زنیم، مثل این است که از فاصله‌ی ده-هزار پایی زمین، از شهری عکس برمی‌داریم. طبیعتاً ابعاد شهر و خیابان‌های اصلی شهر هم پیداست، اما در آنجا آدم‌ها چه کار می‌کنند؟ خوبند؟ بدند؟ فقیرند؟ غنی‌اند؟ راحت‌اند؟ خوابند؟ دعوا می‌کنند؟ می‌رقصند؟ اصلاً هیچ چیزی معلوم نیست. تاریخ از آن بالا، از ده هزار پایی، شهری را عکس‌برداری می‌کند و به ما نشان می‌دهد. یک وقت هست شما وارد شهری می شوید، البته همه‌ی کوچه‌های شهر را نمی‌توانید ببینید، اما دو سه کوچه‌ی شهر یا خیابان شهر را می‌روید. با افرادش حرف می‌زنید و از خانه‌ها عکس برمی‌دارید؛ از اتاق‌ها، از اسباب‌بازی بچه‌ها، از بوسیدن یک فرزند توسط مادرش ... همه‌ی این‌ها را ترسم می‌کنید و در یک عکس جلوی ما می‌گذارید. البته یک کوچه است، یک خیابان است، همه‌ی شهر نیست، اما می‌شود آن را تعمیم داد... این زبان هنر از تاریخ است؛ قصه این است.» (جزوه‌ی مطالعه و کتاب‌خوانی از نگاه رهبر معظم انقلاب اسلامی، حوزه‌ی هنری)

در میان رمان‌ها، «جنگ و صلح» تولستوی را خوانده بود. «بینوایان» ویکتور هوگو را بسیار دوست داشت. بعدها این کتب را، آثار بزرگ هنری دنیا معرفی کرد و بینوایان ویکتور هوگو را یک معجزه ‌دانست. (از خاطرات منتشرنشده‌ی حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در مرکز اسناد انقلاب)اغلب رمانهاى«میشل زواکو» نویسنده معروف فرانسوى را در دوران نوجوانی خوانده بود. خواندن رمان‌ها به اینجا ختم نمی‌شد. خیلی کتب قدیمی‌تر نیز در لیست مطالعاتش بود، مانند کمدی الهی، امیر ارسلان، الف لیله و هزار و یک شب و...

دنیای شعر و شاعری

جدی‌تر شدن درس‌های سطح حوزه، از سرعت رمان‌خوانی کاست، اما هرگز این ارتباط قطع نشد.هر چه که شوق نخستین رمان‌خوانی در سیدعلی جوان رو به کاستی گذاشت، شور شعر در دل و جانش فزونی یافت: «مطالعه‌ی رمان مربوط به اوائل طلبگی‌ام بود، اما تدریجاً این‌گونه مطالعاتم وقتی که به فقه و اصول و این‌ها رسیده بودم، کم شد. البته باز هم قطع نشده بود و دیگر به شعر و دواوین شعرا و کتاب‌هایی که در زمینه‌ی تاریخ ادبیات بود، کتاب‌هایی که در زمینه‌ی سبک شعر بحث می‌کرد، به‌تدریج نزدیک و آشنا می‌شدم. تا وقتی که قم رفتم.» (از خاطرات منتشرنشده‌ی حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در مرکز اسناد انقلاب)

طلبه‌ی جوانی مانند سیدعلی که دارای ذوق سلیم و برخوردار از لطف طبع بود و نکته‌های لطیف را به تیزهوشی درمی‌یافت در دریای شعر و خاصه شعر کهن فارسی که مشحون از معارف اسلامی است، چنان غوطه‌ور شد که شبی نبود او با شعری از حافظ سر بر بالین نگذارد. در دفترچه‌ای که داشت، غزلیات ممتاز و حتی تک بیت‌های درخشان را برای خود نگه‌میداشت: «تا مدتی، من هر شب قبل از خواب، مقداری از دیوان حافظ را مطالعه می‌کردم. کمتر غزلی از حافظ خوانده می‌شد که من یک مقدارش را حفظ نباشم. غزل‌های بسیاری از سعدی حفظ بودم. غزل‌های بسیاری از شعرای مختلف سبکِ هندی، از صائب و کلیم و عرفی و قدسی گرفته تا حزین لاهیجی ‌و بیدل و اواخر سبک هندی فراوان حفظ بودم. الان هم خیلی حفظ هستم. البته گاهی به مناسبتی تک‌بیتی یادم می‌آید. تک‌بیت خیلی حفظ هستم. تک‌بیت‌های خوبی هم حفظ هستم.» (گزارشی کوتاه از زندگی ادبی حضرت آیت‌الله خامنه‌ای - محسن مومنی شریف) علاقه و احترام به شعر و شعرا را می‌توان امروز در دیدارهای حضوری با شاعران در نیمه ماه رمضان هر سال مشاهده کرد.

تالیف و ترجمه

زمانی که زندگی مبارزاتی او آغاز شد، طبیعتا دیگر نمی‌توانست همچون گذشته باشد. اما فعالیت‌های مطالعاتی ادامه داشت و در برخی موارد رنگ و بویی دیگر یافت. فعالیت ایشان به خواندن کتب مختلف در موضوعات گوناگون و شعر و ادب پارسی محدود نماند و در همان سنین اوایل جوانی، کار ترجمه و نویسندگی را آغاز کرد.

طلاب با وجود یادگیری ادبیات عرب، الفاظ و لغاتی که در طول سال‌های طلبگی فرامی‌گیرند، بسیار اندک و عمدتاً در محدوده‌ی اصطلاحات فقه و اصول است. "اما آقای خامنه‌ای که ‌افق‌هایی به وسعت جهان اسلام داشت، به این اکتفا نکرد و تصمیم گرفت عربی روز و نگارش آن را نیز بیاموزد. اتفاقاً در میان طلاب خوزستانی ادیب فاضلی بود به نام «کرمی» که در ادبیات عرب معاصر دستی داشت. به درخواست آقای خامنه‌ای و دوستانش او صبح‌های روزهای پنج‌شنبه و جمعه جلسه‌ای را برای این منظور برقرار کرد و به شکل کارگاهی بعضی کتاب‌های پرمخاطب روز جهان عرب را موضوع بحث قرار داد. حاصل این جلسات برای آقای خامنه‌ای ترجمه‌ی کتابی شد از نویسنده و شاعر نامدار لبنانی، جبران خلیل جبران به نام «اشک و لبخند» از کتاب «دمعة و ‌الإبتسامة». این نخستین گام او در حوزه‌ی ترجمه و نویسندگی بود. ترجمه‌های بعدی ایشان در حوزه‌ی دین و تفکر بود و انتشار نخستین آن برایش حکم زندان را به ارمغان آورد!" (گزارشی کوتاه از زندگی ادبی حضرت آیت‌الله خامنه‌ای – محسن مومنی شریف)

دوره‌ی اول تألیفات ایشان مربوط به دوران مبارزات است؛ یعنی از آغاز فعالیت‌های مبارزاتی ایشان تا ۲۲ بهمن ۱۳۵۷. ایشان در این دوران کتاب‌های «آینده در قلمرو اسلام»، «مسلمانان در نهضت آزادی هندوستان»، «گزارشی از سابقه‌ی تاریخی و اوضاع کنونی حوزه‌ی علمیه‌ی مشهد»، «صلح امام حسن علیه‌السلام»، «طرح کلی اندیشه‌های اسلامی در قرآن»، «گفتاری در باب صبر» و برخی مکتوبات دیگر را به نشر سپردند. هرکدام از این آثار در چهارچوب کلی اندیشه‌ی ایشان، پاسخگوی برخی نیازهای آن روزگار بوده است. (جزئیاتی از ۶ کتاب آیت‌الله خامنه‌ای در دوران مبارزه)جزوات و کتاب‌های دیگری نیز بوده‌اند؛ مانند «ادعانامه‌ای علیه تمدن غرب»، «پیشوای صادق»، «از ژرفای نماز» و نیز مکتوباتی دیگر.

توصیه به کتاب‌خوانی در سخت‌ترین شرایط

علاقه‌ی ایشان به کتاب و مطالعه چنان بود که حتی در زمان تبعید در ایرانشهر، کتابخانه‌ای یافته و رمان‌ها را از آنجا گرفته و مطالعه می‌کردند. نمونه‌ی دیگرِ پیگیری و توصیه به کتاب باز می‌گردد به زمانی که ترور شدند. وقتی بعد از ترورشان، تعدادی از نویسندگان و هنرمندان به عیادت ایشان می‌روند، با دیدن نویسندگان آنها را به مطالعه انواع رمان‌ها تشویق می‌کنند و از حضار می‌پرسند: "کدامیک از شما کتاب «دل سگ» را خوانده‌اید؟ و جالب است که در آن جمع ده پانزده نفری که همه نویسنده بودند، کسی یادش نبود و ابراز نکرد که من خوانده‌ام و بعد خود ایشان ادامه دادند که این کتاب «دل سگ» برای میخائیل بولگاکوف است که درواقع او زمانی که حکومت کمونیستی شوروی مسلط می‌شود، او این کتاب را می‌نویسد. و بعد توصیه کردند که بروید و این کتاب را بخوانید." (با محسن چینی‌فروشان در کتابخانه شخصی رهبرانقلاب)

توصیه جدی ایشان درباره مطالعه رمان این است که: «خواندن رمان به‌صورت کنترل شده چیز بسیار خوبی است. البته رمان مثل آبی که در خاک نرم نفوذ می‌کند و همه جا را می‌گیرد، وقت را پر خواهد کرد. به‌شدت باید با این حالت مبارزه بشود. خواندن رمان به-صورت کنترل شده. کنترل که می‌گویم، به دو معنی است؛ یکی این‌که چه رمانی را بخوانیم، دیگر این‌که چقدر بخوانیم. چون همه‌ی رمان‌ها را نباید خواند. بعضی از رمان‌ها صرفاً خیال‌پردازی است و هیچ چیزی در آن نیست. هیچ پیامی ندارد. این‌ها را اصلاً نباید خواند... رمان‌هایی هست که پیام‌های تاریخی دارد. یعنی آموزش‌های تاریخی فراوان در آن است و تصویرهای دقیق و ریزی در آن از یک بخشی از وقایع تاریخی وجود دارد.» (از خاطرات منتشرنشده‌ی حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در مرکز اسناد انقلاب)

امروز هم آیت‌الله سیدعلی خامنه‌ای در جایگاه رهبری انقلاب، در کنار همه‌ی کارهای بزرگ و حساسشان مطالعه و کتابخوانی را به صورت جدی و اساسی دنبال می‌کنند. یکی از حوزه‌های مطالعاتی جدی ایشان رمان‌ها، داستان‌ها و تاریخ شفاهی مرتبط با انقلاب اسلامی و دفاع مقدس است.

معرفی کتاب در عین کتاب‌خوانی

رهبر انقلاب آنقدر درکتابخوانی سرآمد بودند که در جوانی محل رجوع برای معرفی کتاب هم قرار می گرفتند. ایشان در این باره می‌فرمایند:‌ «قبل‌ها در دوران مبارزات، خود من این کار [معرفی کتابهای خوب به جوانان] را می‌کردم؛ یعنی اصلاً کتابهایی را میخواندم، به قصد این که ببینیم به درد چه کسی میخورد، یا کجاهایش به درد چه کسانی میخورد و یادداشت میکردم. جوانانی که با من رفت و آمد داشتند – عمدتاً در مشهد، یا در دوره‌ای که مشهد نبودم؛ تبعید بودم - من اسم میدادم که این کتابها را بخوانید؛ این کتابها هم متنوّع بود. الان هم میشود این کار را کرد و مجموعه‌ای را در نظر گرفت... این که هرکس به ما مراجعه کرد و گفت من چه کتابی را بخوانم، بشود یک فهرست و سیاهه خوبی به او داد. البته کار قابل بررسی ای است.» ۱۳۷۷/۱۱/۱۳

نقش‌آفرینیِ اثرگذار در حوزه‌ی کتاب

تسلط به کتب و آثار معروف در سطح جهان و آگاهی از اثرگذاری آنها علاوه بر معرفی برای مطالعه، سبب شده بود که ایشان ایده‌ی یک طرح فرهنگی مهم را با نویسندگان در میان بگذارند و آن کتابی درباره انقلاب اسلامی بود که قبل و بعد از آن را به درستی در قالب یک داستانِ گیرا به تصویر بکشد تا جایی که ناشرها از سراسر جهان خود مشتاقانه به دنبال ترجمه آن باشند. ایشان یک بار در این زمینه مثالی زدند و گفتند که شما کتاب «دن آرام» شولوخف را بینید که چقدر جهانی شده؟ همه این «دن آرام» را خوانده‌اند با این‌که دو سه جلد است. مضمون حرف آقا این بود که وقتی کتاب را می‌خوانید، چقدر لذت می‌برید و چقدر حس مثبتی نسبت به این کتاب پیدا می‌کنید. و باز تأکید می‌کردند که این کتاب را بخوانید و ما در این تراز و در این سطح، کتابی که جهانی بشود نداریم. (با محسن چینی‌فروشان در کتابخانه شخصی رهبرانقلاب)این دغدغه را ایشان یک بار هم در زمینه زندگینامه نویسی مطرح کردند. آنجا که در جلسه‌ای مثال کتاب رومن رولان را زده و گفته بودند؛ ما کسی مثل رولان نداشته‌ایم که بیاید زندگی‌نامه‌ی بزرگان انقلاب را بنویسد. (با محسن چینی‌فروشان در کتابخانه شخصی رهبرانقلاب)

شاید همین تأکیدات سبب شد که پس از اتمام جنگ، عده‌ای کمر همت ببندند تا خاطرات جنگ رزمنده‌ها را ثبت کنند. رهبر انقلاب در ادامه‌ ترویج همین سنت کتاب‌خوانی تقریظ‌های خود بر برخی آثار خواندنی و فرهنگ‌ساز خصوصا در حوزه‌ دفاع مقدس را در اختیار جامعه قرار دادند و امروز این حرکت تبدیل به حرکتی جریان‌ساز و فرهنگ‌ساز شده است. این تقریظ‌ها علاوه بر اینکه نوعی تشویق نویسنده و تایید مطالب کتاب است حس ناب خود رهبر انقلاب را با قلم ایشان به تصویر می‌کشد و در عین حال یک دستورالعمل فرهنگی برای نویسندگان و فعالین فرهنگ و ادب است. اینکه چه بنویسند؟ چطور بنویسند؟ چه چیزهایی را چاپ کنند‌؟ و چه نکاتی را در کتاب‌هایشان مد نظر قرار دهند؟ از همین تقریظهاست که می‌توان کمک فکری و راهنمایی فرهنگی کسب کرد. این روند ادامه یافت تا جایی که بسیاری از نویسندگان نوپا با این تشویق‌ها و راهنمایی‌ها تبدیل به بزرگان ادبیات مقاومت شدند.

توجه به تولید کتاب، کتابخانه‌ها، نویسندگان، نشریات و حتی مسائلی همچون مسئله کاغذ همیشه و در همه‌ی دوران‌ها به‌دقت مورد توجه ایشان بوده است. چرا که معتقد هستند: «اگر بتوانیم فرهنگ کتابخوانی را در کشور رایج کنیم و در کنار آن، تولید کتاب را هم خوب گسترش دهیم، بخش عمده‌ای از وظایف فرهنگی دولت جمهوری اسلامی، بدین وسیله انجام خواهد گرفت... جای کتاب را هیچ چیز پر نمی‌کند و باید کتاب را ترویج کرد.» ۲۱/۰۲/۱۳۷۲از این رو نمایشگاه کتاب تهران، به عنوان رویداد بزرگ فرهنگیِ کشور با تشویق و همراهی ایشان راه‌اندازی شد. طی سالیان متمادی برگزاری این نمایشگاه نیز ایشان در آن حضور پیداکرده و شخصاً به بازدید از قسمت‌های مختلف پرداخته و با ناشران و فعالان حوزه نشر و نویسندگان و... به گفت‌وگو پرداخته‌اند. یکی از مهم‌ترین دلایل این دیدار سالانه از نمایشگاه، توجه‌دادن رسانه‌ها و افکار عمومی به موضوع کتاب است. ایشان بارها به این موضوع اشاره‌کرده و آن را به عنوان یکی از وظایف خود تعریف می‌کنند: «حضور بنده [در نمایشگاه کتاب تهران] هم که هر سال به این نمایشگاه می‌آیم و شرکت می‌کنم، به دو منظور است: یک منظور، اشباع و پاسخ‌گویی به خواست قلبی خودم است ... مقصود دوم که شاید در مواقعی بر مقصود اوّل برتری پیدا کند، این است که می‌خواهم این کار و این سنّت، یعنی سنّت کتاب‌خوانی و کتاب‌خواهی و در جست‌وجوی کتاب حرکت‌کردن، مقداری قدردانی شود و آقایانی که زحمت می‌کشند و این نمایشگاه را می‌گذارند و کارِ به این خوبی را هر سال انجام می‌دهند، وزیر و مسئولین محترم وزارت ارشاد و مسئولین نمایشگاه با این کار، مورد تقدیر ما قرار گرفته باشند.» ۱۳۷۲/۲/۲۱

خانه‌ی کتاب‌های او

دکتر حدادعادل مشاور عالی رهبر انقلاب قلمرو متنوع مطالعاتی ایشان را اینچنین روایت می‌کند: "قلمرو علایق‌ مطالعاتی ایشان صرفا خیلی رسمی و منطبق بر حوزه‌ مطالعات متعارف روحانیون نیست. بیشتر روحانیون به اقتضای فضای حوزه و درس و بحثی که دارند، منطقه خاصی در مطالعه مورد علاقه‌شان است. هر صنف و گروه دیگر هم همین‌طور هستند؛ مهندس‌ها، پزشک‌ها و... بالاخره هر کسی یک قلمرو مشخص و مخصوصی را برای مطالعه خودش انتخاب می‌کند. اما آقای خامنه‌ای غیر از فقه و اصول و معارف اسلامی که در سنت تحصیلی ایشان، رسمی و درسی بوده و جزء مطالعات تحقیقی و پژوهشی ایشان به حساب می‌آید، از ابتدای زندگی میدان وسیعی را برای مطالعه پیش چشم داشته‌اند، همین قلمروهای مطالعاتی هم پیکره اصلی کتابخانه شخصی ایشان را شکل می‌دهند." (راز نسخه‌ دوم: گشتی در کتاب‌خانه شخصی رهبر انقلاب به روایت دکتر حدادعادل)کتابخانه ایشان حاوی کتابهای بسیار متنوعی از نویسندگان مختلف و معروف است: مثلاً کتاب‌های نویسندگان روس مانند چخوف، نویسندگان عرب و رمان‌های مختلفی از نویسنده‌های فرانسوی مثل بالزاک و رومن رولان. از دیگر کتبی که در کتابخانه ایشان می‌توان یافت کتاب‌های مرحوم جلال آل احمد و مرحوم شریعتی است. (با محسن چینی‌فروشان در کتابخانه شخصی رهبرانقلاب)

بخش دیگر کتابخانه ایشان اختصاص به قرآن هایی دارد که از داخل و خارج به دست ایشان می‌رسد: «مجموعه‌ای از انواع قرآن‌ها آن‌جا هست که شاید دوتا قفسه شده باشد. ایشان هم باتوجه به مضمون برخی روایات که می‌گوید اگر قرآنی در خانه باشد و آن را نخوانند، این قرآن نزد خداوند متعال از بی‌توجهی شکوه می‌کند، به تناوب از هریک از این قرآن‌ها استفاده می‌کنند. ضمن این‌که تدبر در قرآن اصولاً مهم‌ترین مورد در میان مطالعات ایشان است.» (راز نسخه‌ دوم: گشتی در کتاب‌خانه شخصی رهبر انقلاب به روایت دکتر حدادعادل)

بخشی دیگر از کتابخانه ایشان حاوی کتب فلسفی است که با توجه به تصویری که از آن منتشر شده به نظر می‌رسد در این بخش کتاب هایی از فیلسوفان و متفکران گوناگون از افلاطون و هگل و کارل پوپر و ویتگنشتاین گرفته تا علامه طباطبایی و شهید مطهری و جوادی آملی و مصباح یزدی موجود است.

عادات کتابخوانی

«غلامعلی حدادعادل» به‌عنوان چهره‌ای‌ برجسته در حوزه‌ فکر و فرهنگ و سیاست که از مشاوران عالی رهبر انقلاب نیز به شمار می‌آیند، توصیف جالبی از سبک و سیاق کتابخوانی حضرت آیت‌الله خامنه‌ای داشته و ویژگی‌های آن را اینچنین بیان می‌کند: "از خصوصیات ایشان در کتاب‌خوانی، مداومت است. گذشته از مطالعات کاری در مورد موضوعات اساسی کشور، ایشان نوعاً شب‌ها پیش از خواب مطالعه می‌کنند؛ یک مطالعه‌ی سبک. این غیر از مطالعه‌ی سنگینی است که برای درس خارج فقه‌ یا ایراد یک سخنرانی می‌کنند. مطالعه‌ی آخر شب برای ایشان در واقع برای رفع خستگی و به‌عنوان تفریح ذهنی مطرح است. البته مطالعه‌ی سبک ایشان جزو مطالعات سنگین ماهاست!... ایشان متنوع می‌خوانند و البته زیاد؛ در عین حال همه‌ی این‌ها را هم در یک منظومه‌ی حساب شده جا می‌دهند. این‌طور نیست که نشسته باشند تا هر کتابی که برسد، فی سبیل‌الله بخوانند تا وقتشان پر شود!... یکی دیگر از خصوصیات ایشان در کتاب‌خوانی، کتاب‌خوانی فعال است. یعنی موقع مطالعه، مطالبی را در حاشیه‌ی کتاب یادداشت می‌کنند (مرحوم شهید مطهری هم همین روش را داشتند که نمونه‌ی آن حاشیه‌های ایشان بر دیوان حافظ است) و یا در کاغذی خلاصه‌ی نگاشته و همراه با کتاب نگه‌داری می‌کنند." (راز نسخه‌ دوم: گشتی در کتاب‌خانه شخصی رهبر انقلاب به روایت دکتر حدادعادل)

ارتباط با افراد دارای افکار مختلف به دلیل ارزش علم و فرهنگ

یکی از خصوصیات رهبر انقلاب، ارتباطات وسیع ایشان با افراد با تفکرات و سلایق مختلف و متنوع است. ارتباط با افرادی که فراتر از سلایق فردی شاید حتی از لحاظ تفکر و ایدئولوژی هم نگاهی مشابه نگاه ایشان ندارند. این ارتباط و حفظ آن، به ارزش و اهمیت علم و دانش و فرهنگ و هنر نزد ایشان برمی‌گردد. یک نمونه از اینگونه ارتباطات جلسه‌ی خصوصی گفتگو با ایراج افشار است. هرچند که تفکر این نویسنده و ایران‌پژوه نامدار با نوع نگاه و تفکرات آیت‌الله خامنه‌ای تفاوت زیادی داشت اما با این وجود، رهبر انقلاب از مسئولین مربوطه می‌خواهند که با آقای ایرج افشار تماس گرفته و بگویند من دوست دارم شما را ببینم. شما هم اگر علاقه‌ای دارید بیایید تا هم را ببینیم. البته او هم اظهار تمایل می‌کند و بعد از این است که رهبر انقلاب دستور می‌دهند که آقای ایرج افشار را بااحترام نزد ایشان ببرند. (برگرفته از مستند غیر رسمی)

پیگیر تازه‌های کتاب

دکتر موسی نجفی پژوهشگر و استاد تاریخ و اندیشه سیاسی در خاطره‌ای اینچنین می‌نویسد: "از نکات جالب، به روز بودن رهبر در زمینه فرهنگ و مطالعه کتاب است؛ در این مورد البته این بار نیز مثل دفعه قبل، جلوی ایشان کم آوردم! چرا که ایشان کتابی را مطالعه کرده بودند که راجع به سقوط امپراطوری عثمانی بود و سوال کردند شما کتاب «صلحی که همه صلح ها را بر باد داد» را خوانده‌اید؟ جواب ما منفی بود!! چون از چاپ کتاب زمان اندکی نگذشته و به اصطلاح تازه از تنور در آمده. در مورد کتاب کمی صحبت نمودند.

انس با کتاب به سبک آیت‌الله خامنه‌ای

به مناسبت هفته کتاب و کتاب‌خوانی «خط رهبری» در این گزارش، روایت تاریخیِ کتابخوانی رهبر معظم انقلاب را براساس خاطرات و سخنان معظم‌له و روایت‌های معتبر تاریخی اهالی فرهنگ و هنر و ادبیات بازخوانی و مرور کرده است.

از کودکی تا سالهای مبارزات و پس از آن

صدای اذان در کتابخانه‌ی آستان قدس رضوی از بلندگو پخش می‌شد، اما او به قدری غرق در مطالعه بود، که صدای اذان را نمی‌شنید. دقایقی از ظهر می‌گذشت و او متوجه گذر زمان نمی‌شد. این رفتار برای او تداعی رفتار پدر بود. او که ساعت‌ها در کنار چراغ کوچکی تا پاسی از شب می‌نشست و بی‌آنکه متوجه زمان باشد غرق در مطالعه می‌شد. شیفتگی او نسبت به کتاب‌های داستانی برمی‌گشت به شب‌های زمستانی که مادربزرگ، قصه‌های باستانی و قرآنی را برای او و خواهر و برادرانش تعریف می‌کرد. هنوز آن قصه‌ها در ذهنش زنده بودند. اما تنها مادربزرگ مهربان نبود که با داستان‌های بلند، شب‌های زمستان را برایشان گرم و کوتاه می‌کرد، مادر نیز اهل تلاوت و تأمل در قرآن بود. به این ترتیب علی آقای خانه‌ی کوچک آقا سید جواد خامنه‌ای، داستان پیامبران، حضرت موسی(ع)، حضرت عیسی(ع)، حضرت ابراهیم(ع)، حضرت یعقوب(ع)، حضرت ایوب(ع) و داستان‌های گوناگون قرآنی را از مادرش شنیده بود و در این زمینه همه‌ی معلوماتش از پیامبران، برگرفته از همان‌هایی بود که مادر برایش گفته بود. البته فقط قصه نبود که از زبان مادر می‌شنید او ذوق ادبی را نیز اول بار با حفظ غزلیات حافظ، از مادر گرفت. آن زمان که کتاب حافظ با چاپ بمبئی را از روی طاقچه برمی‌داشت و با لحنی زیبا برای کودکانش غزل می‌خواند: «سحر چون خسرو خاور عَلم در کوهساران زد به دست مرحمت یارم در امیدواران زد» ۱۴/۱۱/۷۶ این فضا نیز در دوران نوجوانی و پس از آن، افق‌های تازه‌ای برای او گشود.

سید علی، نوجوان بود که خواندن رمان را آغاز کرد. علاقه او به تاریخ، ادبیات، شعر، قصه و رمان سبب شد تا در همان سنین کم و اوایل طلبگی، با وجود سنگینیِ دروس حوزه، خیلی از رمان‌های معروف دنیا را در کنار کتب تاریخی و حدیثی بخواند. او رمان را از آن جهت دوست داشت که دنیا را نه از بالا که با تمام زوایایش به تصویر می‌کشید. جاذبه مطالعه رمان در حدی بود که کتابخانه آستان قدس نیز نمی‌توانست کفاف اشتیاقش را بدهد. از سوی دیگر خانواده از عهده خرید آن همه کتاب بر نمی‌آمد. لذا تصمیم گرفت، از کتابفروشی محل، رمان جدید را از قرار شبی یک ریال، کرایه کند و برای اینکه کتاب امانی به شب دوم نکشد و مجبور نباشد یک ریال دیگر بپردازد، با هر سرعتی بود آن را تمام می‌کرد.(برگرفته از بیانات رهبر انقلاب اسلامی در ۱۴/۱۱/۱۳۷۶) بدین ترتیب او از همان زمانی که تنها پانزده-شانزده سال داشت، با مهارت‌های تندخوانی به صورت عملی آشنا شده بود.

تلاش او برای خواندن کتب مختلف و شرکت در جلسات قرائت قرآن و دروس حوزه و مطالعه احادیث و حفظ آنها، نشان می‌داد و از همان دوران نوجوانی، به ارزش دوران طلایی نوجوانی برای یادگیری دست یافته است: «دوران نوجوانی برای مطالعه و یاد گرفتن، دوره خیلی خوبی‌ست. واقعاً یک دوره طلایی است و با هیچ دوران دیگری قابل مقایسه نیست.» ۱۴/۱۱/۱۳۷۶فهم او از گنج عمر، تا جایی بود که حتی از کوچکترین فرصت‌ها برای خواندن کتاب استفاده می‌کرد. خواندن چند جلد قطور از یک عنوان کتاب در اتوبوس یکی از آن موارد است. آن روزهای جوانی قبل از انقلاب، چند روزى براى انجام کارى از مشهد به تهران آمده بود. وضعیت و فضاى اتوبوسهاى آن روزگار براى فردی همچون او بسیار آزار دهنده بود. دلش مى‌خواست سرش پایین باشد و خواندن کتاب در چنین وضعیتى بهترین کاری بود که می‌توانست انجام دهد. (برگرفته از بیانات ۲۲/۰۲/۱۳۷۵)

سیدعلی در ابتدا رمان می‌خواند و تحت تأثیر کشش داستان‌پردازی آنها قرار می‌گرفت اما بعد از مدتی مطالعه خود را جهت‌دار کرد و در رمان‌های بزرگ به دنبال جستجوی شناخت متفاوت از آدم‌ها و آشنایی با فرهنگها و تمدنها رفت. از این رو رمان‌هایی با زمینه‌های تاریخی بیشتر مورد توجهش قرار ‌گرفت و تاریخ بسیاری از کشورها را از طریق همین رمان‌ها مطالعه کرد. (گزارشی کوتاه از زندگی ادبی حضرت آیت‌الله خامنه‌ای – محسن مومنی شریف)

«هیچ بیانی نمی‌تواند تاریخ را مثل داستان و قصه بیان کند. وقتی درباره‌ی تاریخ به زبان غیر هنری حرف می‌زنیم، مثل این است که از فاصله‌ی ده-هزار پایی زمین، از شهری عکس برمی‌داریم. طبیعتاً ابعاد شهر و خیابان‌های اصلی شهر هم پیداست، اما در آنجا آدم‌ها چه کار می‌کنند؟ خوبند؟ بدند؟ فقیرند؟ غنی‌اند؟ راحت‌اند؟ خوابند؟ دعوا می‌کنند؟ می‌رقصند؟ اصلاً هیچ چیزی معلوم نیست. تاریخ از آن بالا، از ده هزار پایی، شهری را عکس‌برداری می‌کند و به ما نشان می‌دهد. یک وقت هست شما وارد شهری می شوید، البته همه‌ی کوچه‌های شهر را نمی‌توانید ببینید، اما دو سه کوچه‌ی شهر یا خیابان شهر را می‌روید. با افرادش حرف می‌زنید و از خانه‌ها عکس برمی‌دارید؛ از اتاق‌ها، از اسباب‌بازی بچه‌ها، از بوسیدن یک فرزند توسط مادرش ... همه‌ی این‌ها را ترسم می‌کنید و در یک عکس جلوی ما می‌گذارید. البته یک کوچه است، یک خیابان است، همه‌ی شهر نیست، اما می‌شود آن را تعمیم داد... این زبان هنر از تاریخ است؛ قصه این است.» (جزوه‌ی مطالعه و کتاب‌خوانی از نگاه رهبر معظم انقلاب اسلامی، حوزه‌ی هنری)

در میان رمان‌ها، «جنگ و صلح» تولستوی را خوانده بود. «بینوایان» ویکتور هوگو را بسیار دوست داشت. بعدها این کتب را، آثار بزرگ هنری دنیا معرفی کرد و بینوایان ویکتور هوگو را یک معجزه ‌دانست. (از خاطرات منتشرنشده‌ی حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در مرکز اسناد انقلاب)اغلب رمانهاى«میشل زواکو» نویسنده معروف فرانسوى را در دوران نوجوانی خوانده بود. خواندن رمان‌ها به اینجا ختم نمی‌شد. خیلی کتب قدیمی‌تر نیز در لیست مطالعاتش بود، مانند کمدی الهی، امیر ارسلان، الف لیله و هزار و یک شب و...

دنیای شعر و شاعری

جدی‌تر شدن درس‌های سطح حوزه، از سرعت رمان‌خوانی کاست، اما هرگز این ارتباط قطع نشد.هر چه که شوق نخستین رمان‌خوانی در سیدعلی جوان رو به کاستی گذاشت، شور شعر در دل و جانش فزونی یافت: «مطالعه‌ی رمان مربوط به اوائل طلبگی‌ام بود، اما تدریجاً این‌گونه مطالعاتم وقتی که به فقه و اصول و این‌ها رسیده بودم، کم شد. البته باز هم قطع نشده بود و دیگر به شعر و دواوین شعرا و کتاب‌هایی که در زمینه‌ی تاریخ ادبیات بود، کتاب‌هایی که در زمینه‌ی سبک شعر بحث می‌کرد، به‌تدریج نزدیک و آشنا می‌شدم. تا وقتی که قم رفتم.» (از خاطرات منتشرنشده‌ی حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در مرکز اسناد انقلاب)

طلبه‌ی جوانی مانند سیدعلی که دارای ذوق سلیم و برخوردار از لطف طبع بود و نکته‌های لطیف را به تیزهوشی درمی‌یافت در دریای شعر و خاصه شعر کهن فارسی که مشحون از معارف اسلامی است، چنان غوطه‌ور شد که شبی نبود او با شعری از حافظ سر بر بالین نگذارد. در دفترچه‌ای که داشت، غزلیات ممتاز و حتی تک بیت‌های درخشان را برای خود نگه‌میداشت: «تا مدتی، من هر شب قبل از خواب، مقداری از دیوان حافظ را مطالعه می‌کردم. کمتر غزلی از حافظ خوانده می‌شد که من یک مقدارش را حفظ نباشم. غزل‌های بسیاری از سعدی حفظ بودم. غزل‌های بسیاری از شعرای مختلف سبکِ هندی، از صائب و کلیم و عرفی و قدسی گرفته تا حزین لاهیجی ‌و بیدل و اواخر سبک هندی فراوان حفظ بودم. الان هم خیلی حفظ هستم. البته گاهی به مناسبتی تک‌بیتی یادم می‌آید. تک‌بیت خیلی حفظ هستم. تک‌بیت‌های خوبی هم حفظ هستم.» (گزارشی کوتاه از زندگی ادبی حضرت آیت‌الله خامنه‌ای - محسن مومنی شریف) علاقه و احترام به شعر و شعرا را می‌توان امروز در دیدارهای حضوری با شاعران در نیمه ماه رمضان هر سال مشاهده کرد.

تالیف و ترجمه

زمانی که زندگی مبارزاتی او آغاز شد، طبیعتا دیگر نمی‌توانست همچون گذشته باشد. اما فعالیت‌های مطالعاتی ادامه داشت و در برخی موارد رنگ و بویی دیگر یافت. فعالیت ایشان به خواندن کتب مختلف در موضوعات گوناگون و شعر و ادب پارسی محدود نماند و در همان سنین اوایل جوانی، کار ترجمه و نویسندگی را آغاز کرد.

طلاب با وجود یادگیری ادبیات عرب، الفاظ و لغاتی که در طول سال‌های طلبگی فرامی‌گیرند، بسیار اندک و عمدتاً در محدوده‌ی اصطلاحات فقه و اصول است. "اما آقای خامنه‌ای که ‌افق‌هایی به وسعت جهان اسلام داشت، به این اکتفا نکرد و تصمیم گرفت عربی روز و نگارش آن را نیز بیاموزد. اتفاقاً در میان طلاب خوزستانی ادیب فاضلی بود به نام «کرمی» که در ادبیات عرب معاصر دستی داشت. به درخواست آقای خامنه‌ای و دوستانش او صبح‌های روزهای پنج‌شنبه و جمعه جلسه‌ای را برای این منظور برقرار کرد و به شکل کارگاهی بعضی کتاب‌های پرمخاطب روز جهان عرب را موضوع بحث قرار داد. حاصل این جلسات برای آقای خامنه‌ای ترجمه‌ی کتابی شد از نویسنده و شاعر نامدار لبنانی، جبران خلیل جبران به نام «اشک و لبخند» از کتاب «دمعة و ‌الإبتسامة». این نخستین گام او در حوزه‌ی ترجمه و نویسندگی بود. ترجمه‌های بعدی ایشان در حوزه‌ی دین و تفکر بود و انتشار نخستین آن برایش حکم زندان را به ارمغان آورد!" (گزارشی کوتاه از زندگی ادبی حضرت آیت‌الله خامنه‌ای – محسن مومنی شریف)

دوره‌ی اول تألیفات ایشان مربوط به دوران مبارزات است؛ یعنی از آغاز فعالیت‌های مبارزاتی ایشان تا ۲۲ بهمن ۱۳۵۷. ایشان در این دوران کتاب‌های «آینده در قلمرو اسلام»، «مسلمانان در نهضت آزادی هندوستان»، «گزارشی از سابقه‌ی تاریخی و اوضاع کنونی حوزه‌ی علمیه‌ی مشهد»، «صلح امام حسن علیه‌السلام»، «طرح کلی اندیشه‌های اسلامی در قرآن»، «گفتاری در باب صبر» و برخی مکتوبات دیگر را به نشر سپردند. هرکدام از این آثار در چهارچوب کلی اندیشه‌ی ایشان، پاسخگوی برخی نیازهای آن روزگار بوده است. (جزئیاتی از ۶ کتاب آیت‌الله خامنه‌ای در دوران مبارزه)جزوات و کتاب‌های دیگری نیز بوده‌اند؛ مانند «ادعانامه‌ای علیه تمدن غرب»، «پیشوای صادق»، «از ژرفای نماز» و نیز مکتوباتی دیگر.

توصیه به کتاب‌خوانی در سخت‌ترین شرایط

علاقه‌ی ایشان به کتاب و مطالعه چنان بود که حتی در زمان تبعید در ایرانشهر، کتابخانه‌ای یافته و رمان‌ها را از آنجا گرفته و مطالعه می‌کردند. نمونه‌ی دیگرِ پیگیری و توصیه به کتاب باز می‌گردد به زمانی که ترور شدند. وقتی بعد از ترورشان، تعدادی از نویسندگان و هنرمندان به عیادت ایشان می‌روند، با دیدن نویسندگان آنها را به مطالعه انواع رمان‌ها تشویق می‌کنند و از حضار می‌پرسند: "کدامیک از شما کتاب «دل سگ» را خوانده‌اید؟ و جالب است که در آن جمع ده پانزده نفری که همه نویسنده بودند، کسی یادش نبود و ابراز نکرد که من خوانده‌ام و بعد خود ایشان ادامه دادند که این کتاب «دل سگ» برای میخائیل بولگاکوف است که درواقع او زمانی که حکومت کمونیستی شوروی مسلط می‌شود، او این کتاب را می‌نویسد. و بعد توصیه کردند که بروید و این کتاب را بخوانید." (با محسن چینی‌فروشان در کتابخانه شخصی رهبرانقلاب)

توصیه جدی ایشان درباره مطالعه رمان این است که: «خواندن رمان به‌صورت کنترل شده چیز بسیار خوبی است. البته رمان مثل آبی که در خاک نرم نفوذ می‌کند و همه جا را می‌گیرد، وقت را پر خواهد کرد. به‌شدت باید با این حالت مبارزه بشود. خواندن رمان به-صورت کنترل شده. کنترل که می‌گویم، به دو معنی است؛ یکی این‌که چه رمانی را بخوانیم، دیگر این‌که چقدر بخوانیم. چون همه‌ی رمان‌ها را نباید خواند. بعضی از رمان‌ها صرفاً خیال‌پردازی است و هیچ چیزی در آن نیست. هیچ پیامی ندارد. این‌ها را اصلاً نباید خواند... رمان‌هایی هست که پیام‌های تاریخی دارد. یعنی آموزش‌های تاریخی فراوان در آن است و تصویرهای دقیق و ریزی در آن از یک بخشی از وقایع تاریخی وجود دارد.» (از خاطرات منتشرنشده‌ی حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در مرکز اسناد انقلاب)

امروز هم آیت‌الله سیدعلی خامنه‌ای در جایگاه رهبری انقلاب، در کنار همه‌ی کارهای بزرگ و حساسشان مطالعه و کتابخوانی را به صورت جدی و اساسی دنبال می‌کنند. یکی از حوزه‌های مطالعاتی جدی ایشان رمان‌ها، داستان‌ها و تاریخ شفاهی مرتبط با انقلاب اسلامی و دفاع مقدس است.

معرفی کتاب در عین کتاب‌خوانی

رهبر انقلاب آنقدر درکتابخوانی سرآمد بودند که در جوانی محل رجوع برای معرفی کتاب هم قرار می گرفتند. ایشان در این باره می‌فرمایند:‌ «قبل‌ها در دوران مبارزات، خود من این کار [معرفی کتابهای خوب به جوانان] را می‌کردم؛ یعنی اصلاً کتابهایی را میخواندم، به قصد این که ببینیم به درد چه کسی میخورد، یا کجاهایش به درد چه کسانی میخورد و یادداشت میکردم. جوانانی که با من رفت و آمد داشتند – عمدتاً در مشهد، یا در دوره‌ای که مشهد نبودم؛ تبعید بودم - من اسم میدادم که این کتابها را بخوانید؛ این کتابها هم متنوّع بود. الان هم میشود این کار را کرد و مجموعه‌ای را در نظر گرفت... این که هرکس به ما مراجعه کرد و گفت من چه کتابی را بخوانم، بشود یک فهرست و سیاهه خوبی به او داد. البته کار قابل بررسی ای است.» ۱۳۷۷/۱۱/۱۳

نقش‌آفرینیِ اثرگذار در حوزه‌ی کتاب

تسلط به کتب و آثار معروف در سطح جهان و آگاهی از اثرگذاری آنها علاوه بر معرفی برای مطالعه، سبب شده بود که ایشان ایده‌ی یک طرح فرهنگی مهم را با نویسندگان در میان بگذارند و آن کتابی درباره انقلاب اسلامی بود که قبل و بعد از آن را به درستی در قالب یک داستانِ گیرا به تصویر بکشد تا جایی که ناشرها از سراسر جهان خود مشتاقانه به دنبال ترجمه آن باشند. ایشان یک بار در این زمینه مثالی زدند و گفتند که شما کتاب «دن آرام» شولوخف را بینید که چقدر جهانی شده؟ همه این «دن آرام» را خوانده‌اند با این‌که دو سه جلد است. مضمون حرف آقا این بود که وقتی کتاب را می‌خوانید، چقدر لذت می‌برید و چقدر حس مثبتی نسبت به این کتاب پیدا می‌کنید. و باز تأکید می‌کردند که این کتاب را بخوانید و ما در این تراز و در این سطح، کتابی که جهانی بشود نداریم. (با محسن چینی‌فروشان در کتابخانه شخصی رهبرانقلاب)این دغدغه را ایشان یک بار هم در زمینه زندگینامه نویسی مطرح کردند. آنجا که در جلسه‌ای مثال کتاب رومن رولان را زده و گفته بودند؛ ما کسی مثل رولان نداشته‌ایم که بیاید زندگی‌نامه‌ی بزرگان انقلاب را بنویسد. (با محسن چینی‌فروشان در کتابخانه شخصی رهبرانقلاب)

شاید همین تأکیدات سبب شد که پس از اتمام جنگ، عده‌ای کمر همت ببندند تا خاطرات جنگ رزمنده‌ها را ثبت کنند. رهبر انقلاب در ادامه‌ ترویج همین سنت کتاب‌خوانی تقریظ‌های خود بر برخی آثار خواندنی و فرهنگ‌ساز خصوصا در حوزه‌ دفاع مقدس را در اختیار جامعه قرار دادند و امروز این حرکت تبدیل به حرکتی جریان‌ساز و فرهنگ‌ساز شده است. این تقریظ‌ها علاوه بر اینکه نوعی تشویق نویسنده و تایید مطالب کتاب است حس ناب خود رهبر انقلاب را با قلم ایشان به تصویر می‌کشد و در عین حال یک دستورالعمل فرهنگی برای نویسندگان و فعالین فرهنگ و ادب است. اینکه چه بنویسند؟ چطور بنویسند؟ چه چیزهایی را چاپ کنند‌؟ و چه نکاتی را در کتاب‌هایشان مد نظر قرار دهند؟ از همین تقریظهاست که می‌توان کمک فکری و راهنمایی فرهنگی کسب کرد. این روند ادامه یافت تا جایی که بسیاری از نویسندگان نوپا با این تشویق‌ها و راهنمایی‌ها تبدیل به بزرگان ادبیات مقاومت شدند.

توجه به تولید کتاب، کتابخانه‌ها، نویسندگان، نشریات و حتی مسائلی همچون مسئله کاغذ همیشه و در همه‌ی دوران‌ها به‌دقت مورد توجه ایشان بوده است. چرا که معتقد هستند: «اگر بتوانیم فرهنگ کتابخوانی را در کشور رایج کنیم و در کنار آن، تولید کتاب را هم خوب گسترش دهیم، بخش عمده‌ای از وظایف فرهنگی دولت جمهوری اسلامی، بدین وسیله انجام خواهد گرفت... جای کتاب را هیچ چیز پر نمی‌کند و باید کتاب را ترویج کرد.» ۲۱/۰۲/۱۳۷۲از این رو نمایشگاه کتاب تهران، به عنوان رویداد بزرگ فرهنگیِ کشور با تشویق و همراهی ایشان راه‌اندازی شد. طی سالیان متمادی برگزاری این نمایشگاه نیز ایشان در آن حضور پیداکرده و شخصاً به بازدید از قسمت‌های مختلف پرداخته و با ناشران و فعالان حوزه نشر و نویسندگان و... به گفت‌وگو پرداخته‌اند. یکی از مهم‌ترین دلایل این دیدار سالانه از نمایشگاه، توجه‌دادن رسانه‌ها و افکار عمومی به موضوع کتاب است. ایشان بارها به این موضوع اشاره‌کرده و آن را به عنوان یکی از وظایف خود تعریف می‌کنند: «حضور بنده [در نمایشگاه کتاب تهران] هم که هر سال به این نمایشگاه می‌آیم و شرکت می‌کنم، به دو منظور است: یک منظور، اشباع و پاسخ‌گویی به خواست قلبی خودم است ... مقصود دوم که شاید در مواقعی بر مقصود اوّل برتری پیدا کند، این است که می‌خواهم این کار و این سنّت، یعنی سنّت کتاب‌خوانی و کتاب‌خواهی و در جست‌وجوی کتاب حرکت‌کردن، مقداری قدردانی شود و آقایانی که زحمت می‌کشند و این نمایشگاه را می‌گذارند و کارِ به این خوبی را هر سال انجام می‌دهند، وزیر و مسئولین محترم وزارت ارشاد و مسئولین نمایشگاه با این کار، مورد تقدیر ما قرار گرفته باشند.» ۱۳۷۲/۲/۲۱

خانه‌ی کتاب‌های او

دکتر حدادعادل مشاور عالی رهبر انقلاب قلمرو متنوع مطالعاتی ایشان را اینچنین روایت می‌کند: "قلمرو علایق‌ مطالعاتی ایشان صرفا خیلی رسمی و منطبق بر حوزه‌ مطالعات متعارف روحانیون نیست. بیشتر روحانیون به اقتضای فضای حوزه و درس و بحثی که دارند، منطقه خاصی در مطالعه مورد علاقه‌شان است. هر صنف و گروه دیگر هم همین‌طور هستند؛ مهندس‌ها، پزشک‌ها و... بالاخره هر کسی یک قلمرو مشخص و مخصوصی را برای مطالعه خودش انتخاب می‌کند. اما آقای خامنه‌ای غیر از فقه و اصول و معارف اسلامی که در سنت تحصیلی ایشان، رسمی و درسی بوده و جزء مطالعات تحقیقی و پژوهشی ایشان به حساب می‌آید، از ابتدای زندگی میدان وسیعی را برای مطالعه پیش چشم داشته‌اند، همین قلمروهای مطالعاتی هم پیکره اصلی کتابخانه شخصی ایشان را شکل می‌دهند." (راز نسخه‌ دوم: گشتی در کتاب‌خانه شخصی رهبر انقلاب به روایت دکتر حدادعادل)کتابخانه ایشان حاوی کتابهای بسیار متنوعی از نویسندگان مختلف و معروف است: مثلاً کتاب‌های نویسندگان روس مانند چخوف، نویسندگان عرب و رمان‌های مختلفی از نویسنده‌های فرانسوی مثل بالزاک و رومن رولان. از دیگر کتبی که در کتابخانه ایشان می‌توان یافت کتاب‌های مرحوم جلال آل احمد و مرحوم شریعتی است. (با محسن چینی‌فروشان در کتابخانه شخصی رهبرانقلاب)

بخش دیگر کتابخانه ایشان اختصاص به قرآن هایی دارد که از داخل و خارج به دست ایشان می‌رسد: «مجموعه‌ای از انواع قرآن‌ها آن‌جا هست که شاید دوتا قفسه شده باشد. ایشان هم باتوجه به مضمون برخی روایات که می‌گوید اگر قرآنی در خانه باشد و آن را نخوانند، این قرآن نزد خداوند متعال از بی‌توجهی شکوه می‌کند، به تناوب از هریک از این قرآن‌ها استفاده می‌کنند. ضمن این‌که تدبر در قرآن اصولاً مهم‌ترین مورد در میان مطالعات ایشان است.» (راز نسخه‌ دوم: گشتی در کتاب‌خانه شخصی رهبر انقلاب به روایت دکتر حدادعادل)بخشی دیگر از کتابخانه ایشان حاوی کتب فلسفی است که با توجه به تصویری که از آن منتشر شده به نظر می‌رسد در این بخش کتاب هایی از فیلسوفان و متفکران گوناگون از افلاطون و هگل و کارل پوپر و ویتگنشتاین گرفته تا علامه طباطبایی و شهید مطهری و جوادی آملی و مصباح یزدی موجود است.

عادات کتابخوانی

«غلامعلی حدادعادل» به‌عنوان چهره‌ای‌ برجسته در حوزه‌ فکر و فرهنگ و سیاست که از مشاوران عالی رهبر انقلاب نیز به شمار می‌آیند، توصیف جالبی از سبک و سیاق کتابخوانی حضرت آیت‌الله خامنه‌ای داشته و ویژگی‌های آن را اینچنین بیان می‌کند: "از خصوصیات ایشان در کتاب‌خوانی، مداومت است. گذشته از مطالعات کاری در مورد موضوعات اساسی کشور، ایشان نوعاً شب‌ها پیش از خواب مطالعه می‌کنند؛ یک مطالعه‌ی سبک. این غیر از مطالعه‌ی سنگینی است که برای درس خارج فقه‌ یا ایراد یک سخنرانی می‌کنند. مطالعه‌ی آخر شب برای ایشان در واقع برای رفع خستگی و به‌عنوان تفریح ذهنی مطرح است. البته مطالعه‌ی سبک ایشان جزو مطالعات سنگین ماهاست!... ایشان متنوع می‌خوانند و البته زیاد؛ در عین حال همه‌ی این‌ها را هم در یک منظومه‌ی حساب شده جا می‌دهند. این‌طور نیست که نشسته باشند تا هر کتابی که برسد، فی سبیل‌الله بخوانند تا وقتشان پر شود!... یکی دیگر از خصوصیات ایشان در کتاب‌خوانی، کتاب‌خوانی فعال است. یعنی موقع مطالعه، مطالبی را در حاشیه‌ی کتاب یادداشت می‌کنند (مرحوم شهید مطهری هم همین روش را داشتند که نمونه‌ی آن حاشیه‌های ایشان بر دیوان حافظ است) و یا در کاغذی خلاصه‌ی نگاشته و همراه با کتاب نگه‌داری می‌کنند." (راز نسخه‌ دوم: گشتی در کتاب‌خانه شخصی رهبر انقلاب به روایت دکتر حدادعادل)

کتابخوانی رسم و سنت و فرهنگی است که در خانواده ایشان نیز نهادینه شده است:‌ «در منزل خودِ من، همه افراد، بدون استثنا، هرشب در حال مطالعه خوابشان میبرد. خود من هم همین‌طورم. نه این‌که حالا وسط مطالعه خوابم ببرد. مطالعه میکنم؛ تا خوابم میآید، کتاب را میگذارم و میخوابم. همه افراد خانه ما، وقتی میخواهند بخوابند حتماً یک کتاب کنار دستشان است. من فکر میکنم که همه خانواده‌های ایرانی باید این‌گونه باشند. توقّع من، این است. باید پدرها و مادرها، بچه‌ها را از اوّل با کتاب محشور و مأنوس کنند. حتّی بچه‌های کوچک باید با کتاب اُنس پیدا کنند.» ۱۳۷۴/۰۲/۲۶به روایت دکتر حدادعادل، یکی دیگر از خصوصیات ایشان در کتاب‌خوانی، کتاب‌خوانی فعال است: «یکی از عادت‌های کتاب‌خوانی ایشان این است که با اتمام مطالعه کتاب،‌ نظر خود را در حد یک صفحه درباره کتاب نوشته آن را به‌همراه کتاب در قفسه کتابخانه قرار می‌دهند‌، به‌گونه‌ای که برای خواننده آگاهی از نظر ایشان درباره کتاب‌ به‌سرعت با خواندن آن کتاب امکان پذیر است. رهبر انقلاب یک خواننده فعال کتاب هستند،‌ مطالعه ایشان انفعالی نیست،‌ ابتدا هر کتاب را ارزیابی می‌کنند،‌ نیت و انگیزه نویسنده از نگارش کتاب،‌ ترجمه،‌ قلم و نثر کتاب و حتی ظاهر کتاب را نیز بررسی می‌کنند،‌ می‌توان گفت رهبر انقلاب با کتاب زندگی می‌کنند.» (روایت حداد عادل از شیوه مطالعه رهبر معظم انقلاب – خبرگزاری تسنیم)

ارتباط با افراد دارای افکار مختلف به دلیل ارزش علم و فرهنگ

یکی از خصوصیات رهبر انقلاب، ارتباطات وسیع ایشان با افراد با تفکرات و سلایق مختلف و متنوع است. ارتباط با افرادی که فراتر از سلایق فردی شاید حتی از لحاظ تفکر و ایدئولوژی هم نگاهی مشابه نگاه ایشان ندارند. این ارتباط و حفظ آن، به ارزش و اهمیت علم و دانش و فرهنگ و هنر نزد ایشان برمی‌گردد. یک نمونه از اینگونه ارتباطات جلسه‌ی خصوصی گفتگو با ایراج افشار است. هرچند که تفکر این نویسنده و ایران‌پژوه نامدار با نوع نگاه و تفکرات آیت‌الله خامنه‌ای تفاوت زیادی داشت اما با این وجود، رهبر انقلاب از مسئولین مربوطه می‌خواهند که با آقای ایرج افشار تماس گرفته و بگویند من دوست دارم شما را ببینم. شما هم اگر علاقه‌ای دارید بیایید تا هم را ببینیم. البته او هم اظهار تمایل می‌کند و بعد از این است که رهبر انقلاب دستور می‌دهند که آقای ایرج افشار را بااحترام نزد ایشان ببرند. (برگرفته از مستند غیر رسمی)

پیگیر تازه‌های کتاب

دکتر موسی نجفی پژوهشگر و استاد تاریخ و اندیشه سیاسی در خاطره‌ای اینچنین می‌نویسد: "از نکات جالب، به روز بودن رهبر در زمینه فرهنگ و مطالعه کتاب است؛ در این مورد البته این بار نیز مثل دفعه قبل، جلوی ایشان کم آوردم! چرا که ایشان کتابی را مطالعه کرده بودند که راجع به سقوط امپراطوری عثمانی بود و سوال کردند شما کتاب «صلحی که همه صلح ها را بر باد داد» را خوانده‌اید؟ جواب ما منفی بود!! چون از چاپ کتاب زمان اندکی نگذشته و به اصطلاح تازه از تنور در آمده. در مورد کتاب کمی صحبت نمودند."

حوزه‌های مطالعاتی

یکی دیگر از خصوصیات برجسته ایشان در کتابخوانی دایره گسترده مطالعات و تنوع آثار مطالعاتی است. به روایت دکتر محمدعلی آذرشب "روزی محمدمهدی جواهری خدمت ایشان آمد. این شاعر بزرگ عرب که تقریباً ۹۴ سال عمر داشت، وقتی فهمید حضرت آقا این ‌همه مطالعه دارند و دیوان و خاطرات جواهری را دقیق خوانده‌اند، مات و مبهوت ماند و فریاد زد: «دوران حکومت صاحب‌بن عباد و ابن عمید بر ایران برگشته است!» این دو، وزیر و حاکم فوق‌العاده‌ای بوده‌اند که مهارت ادبی عجیبی داشته‌اند. افزون بر جواهری، ایشان با شاعران متعددی از جهان عرب نیز آشنا هستند. از آن مهم‌تر، معظم‌له پا را فراتر از جهان اسلام گذاشته و به سمت ادبیات اروپا نیز رفته‌اند." (بخشی از کتاب «یادستان دوست» خاطره محمدعلی آذرشب از رهبر معظم انقلاب)

شاید بشود وسعت مطالعات رهبر انقلاب را از نظرات ایشان در نمایشگاه‌های هر ساله‌ی کتاب دریافت. توجه به کتب‌ و نویسندگان و اطلاع از بسیاری جوانب آن، برای بسیاری از افراد حیرت آور است. به‌عنوان مثال آنجا که در نمایشگاه اردیبهشت سال ۱۳۸۶ در یکی از غرفه‌ها می‌فرمایند: -«این آقای هژار – عبدالرحمن شرفکندی، متخلص به هژار- قانون ابن سینا را به قدری خوب ترجمه کرده‌ که آدم وقتی می‌خواند، لذت می‌برد.» یا وقتی در جای دیگر بعد از مشاهده‌ی کتاب "کتاب تاریخ نجف" نوشته شیخ محمد حسین بن علی بن حرزالدین جویای احوال نویسنده شده و می‌گویند: «این آقای حرزالدین پدر، یک کتابی داشتند به نام معارف الرجال، خودش در آن کتاب به چندین تألیف دیگر خود اشاره می‌کند، شما به این آقای شیخ عبدالرزاق بگویید تألیفاتی که در آن کتاب ذکر شده، به نظر آثار با ارزشی است، فکری برای آن‌ها بکنید.»

در دریای بیکران کتاب‌خوانیِ رهبر انقلاب باید چنان روایت شود تا در جانِ جامعه ایجاد تشنگی کند؛ تشنگی برای همچون او بودن.

منبع: فارس

 

 


افزودن دیدگاه جدید

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب سایت منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.