حجت الاسلام اخوان: بهترین ولادت در اسلام، ولادت امام جواد (ع) است
وارث: جلسه درس اخلاق حجت الاسلام شیخ عباس اخوان در حوزه علمیه حضرت ابوطالب علیه السلام برگزار شد.
در ادامه متن سخنان حجت الاسلام اخوان را می خوانید:
جا دارد ما روحانیون توجه داشته باشیم که وجوهات و اموالی که از مردم به دست ما میرسد، مال شخصی نیست و باید به مرجع مربوطه برسد. امانتی در دست ماست. برخی از علما قائل به عینیت بودند. مثلا وقتی نیاز داشت پولی خرد کند از اموال مردم استفاده نمی کردند و معتقد بودند که حق تصرف ندارند. همانطور در پاکت به مرجع مربوطه تحویل می دادند.
بطائنی1 وکیل امام موسی کاظم علیه السلام بود و وجوهات شرعی مردم را جمع آوری می نمود. او که 70 هزار سکه طلا از وجوهات مردم نزد او جمع شده بود، وسوسه شد و نمی خواست پول را به امام برساند. در زمان قدیم قیمت طلا بسیار بیشتر از زمان حال بوده است. نفس او را به زمین می زند و می گوید در این مال تصرف کن. اما می خواسته کارش را موجه کند، هم نزد خودش و هم نزد مردم. برای این کار دست به فتنه می زند و در جامعه شبهه ایجاد می کند. می گوید من در امامت امام رضا علیه السلام توقف کرده ام. به همین دلیل مال را به ایشان نمی دهم. در امامت ایشان شک دارم.
می گوید بعد از امام باید امام دیگری هم باشد. امام رضا علیه السلام چون فرزند پسر ندارد، نمی دانم که اصلا امام هست یا نه؟ یک فتنه ای در جامعه ایجاد کرد که نمی دانیم بعد از امام موسی کاظم علیه السلام، امام چه کسی است. در آن زمان آنها را "واقفیه" نامیدند. که بطائنی یکی از روسای جریان واقفه شد. این شبهه ای که مطرح کردند دست به دست چرخید تا جایی که این شبهه به شیعیان هم رسوخ پیدا کرد. تدریجا تحت موج این شایعه متزلزل شدند. به طوری که از امام رضا علیه السلام می پرسیدند چرا صاحب پسر نمی شود. این سخنان باعث شده بود ایشان مضطر شوند. امام می فرمود امر خدا واقع می شود، این قدر پافشاری نکنید.
بهترین ولادت در اسلام، ولادت امام جواد علیه السلام
در جامعه ی شیعی یک التهابی ایجاد شده بود و عده ای به سمت جریان وقف و واقفیه می رفتند. وقتی امام جواد علیه السلام به دنیا آمد، حضرت رضا علیه السلام در مقام انبساط واقع شدند و فرمودند این بهترین ولادتی است که در اسلام واقع شد. چون از تفرقه در جامعه شیعی جلوگیری شد.
وقتی امام رضا علیه السلام صاحب اولاد شدند، بطائنی و گروهش جریان دیگری ساختند به طوری که تا حدی گسترده شد که به خانواده ی امام رضا علیه السلام، به عموها و عمو زاده های ایشان کشیده شد. بسیار هم تلخ است. این مسائل را در هر جلسه ای مطرح نکنید. شبهه ایجاد کردند که باید ببینیم پدر حضرت جواد علیه السلام کیست؟ این شبهه به قدری کش پیدا کرد که عموها، پسرعموها و سایر اقوام جمع شدند که ما باید تکلیفمان را بفهمیم. اجتماع کردند که معین کنند پدر امام جواد علیه السلام کیست. همه ی این تحریکات از طرف سران وقف و گروه واقفیه بود. به قدری فشار به ایشان آوردند که مجبور شدند پیشنهاد آنها را اجابت کنند. عاقبت گفتند : باید نسب شناس و صورت شناس بیاوریم.( امام علیه السلام قبول نکردند چرا که فرمودند: حضرت رسول اکرم علیه السلام از نسبت دادن اولاد به تایید نسب شناس منع کرده اند ) اما آنها تنها شرط برای پذیرفتن را رای نسب شناسان بیان داشتند و به امام نیز گفتند چون شما صاحب هیبت هستی ممکن است تو را بشناسد، باید در لباسی باشید که مهابتتان بریزد. نباید در جمع ما باشی بلکه باید مثل یک کشاورز ساده با لباس مندرس و کلاه حصیری و . . . در مرزعه مشغول کار و بیل زدن باشی .
امام علیه السلام به خاطر ضرورت شناساندن امام بعد از خود مجبور به پذیرش شدند . نسب شناسان آمدند بستگان نزدیک امام جواد علیه السلام را آوردند و به آنها گفتند شما بگویید این فرزند کدام یک از ما است؟ آنها نیز پاسخ دادند هیچ کدام. وقت خروج چشمان به امام رضا علیه السلام در مزرعه افتاد و گفتند به یقین فرزند آن کشاورزی است که روی زمین کار می کند. هیچ کسی به غیر از آن آقا نیست. چون اینها نور هستند. منشا نور این فرزند، نور آن آقاست. در زیارت جامعه کبیره داریم: وَأَنَّ أَرْوَاحَكُمْ وَنُورَكُمْ وَطِينَتَكُمْ وَاحِدَةٌ، طَابَتْ وَطَهُرَتْ، بَعْضُهَا مِنْ بَعْض2؛ به راستى كه ارواح شما، نور شما و سرشت شما يكى است كه پاك وپاكيزه هستيد. بعضی از انوار و طینت شما از بعضی دیگر است. یعنی منشایت دارد.
بعد از آن در محضر امام رضا علیه السلام سجده کردند، دیدند امام گریه می کنند و حضرت جواد علیه السلام را در آغوش گرفتند و گریستند. آنها هم خجالت کشیدند و رفتند.
خطبه ی امام جواد علیه السلام در 25 ماهگی
در آن حال امام جواد علیه السلام انشاء خطبه کردند: اَلحَمدُللهِ الَّذِي خَلَقَنا مِنْ نُورِهِ وَ اصْطَفانا مِنْ بَرِيَّتِهِ وَ جَعَلَنا اُمَناءَ للهِ عَلي خَلْقِهِ وَ وَحْيِهِ3؛ حمد و سپاس سزاوار خداوندي است كه ما را از نور خود آفريد و از ميان مخلوقاتش برگزيد و ما را امين بر وحي خود در ميان بندگانش قرار داد. سپس فرمود: آيا در مثل من شكّ ميشود و بر خدا و جدّم پيغمبر صلی الله علیه و آله افترا زده ميشود و بر قيافهشناسان عرضه ميشوم؟ حضرت رضا علیه السلام، امام جواد علیه السلام را به خود چسباندند، سپس فرمود: اي محمّد! ساكت باش همانطور كه پدرانت سكوت كردند.
پوشیدن لباس روحانیت به معنای ابلاغ حکم است. یعنی از حالا به بعد در زمینه ی خدمات دینی صاحب شان و موقعیت رسمی می شود. وگرنه به این معنا نیست که کسی که ملبس به لباس روحانیت نیست، یعنی عالم هم نیست. بلکه شانیت پیدا می کند در زمینه ی دخالت در امور دینی و مذهبی. مثل اینکه به احکام شرعی جواب دهد و امام جماعت شود.
پی نوشت:
1- ابوالحسن، علی بن ابی حمزه بَطائِنی درگذشت-حدود ۲۰۰ ق، از اصحاب و راویان امام صادق و امام کاظم علیهماالسلام و از سران واقفیه بوده است. کشّی، بطائنی و چند تن دیگر را نام میبرد که به دلیل دربند بودنِ امام کاظم علیهالسلام اموال زیادی از پرداختهای مالی شیعیان نزد ایشان گرد آمده بود. در نتیجه بعد از اطلاع از شهادت آن حضرت، با انگیزه تصرف این داراییها منکر وفات آن حضرت شدند و او را آخرین امامی معرفی کردند که غیبت گزیده است و مذهب وقف از اینجا آغاز شد. پیوستن بطائنی به مدعیان وقف و پیشگام بودن او در این ماجرا را همه به اتفاق ذکر کردهاند.
2- زیارت جامعه کبیره
3- دلائل الامامیه، مرحوم طبری امامی