گل و گلدون (30) / فصل وصل
به نام خدا
"فصل وصل"
بعضی ها گمان می کنند «مهمانی خدا» تمام شد و... رمضان هم به گنجینهی خاطرات یک سال دیگر از عُمرمان پیوست! می گویم: مگر می شود خدایی که مهربان تر از پدر و مادر است، دست بنده ی نوپای خود را رها کرده و او را تنها بگذارد!
هر روزِ خدا، مهمانی است و هرلحظه، از سفره ی خداوندگاری اش جرعه ای مِهر می نوشیم. رمضان، با همه ی روزهای خوش و شب های مملو از دعا و نیایش، تمام شد و... ما را به «فصل وصل» رسانده! این روزها را با نسیم «فطر» افتتاح می کنیم و از فیض «ابوحمزه »ها و «جوشن کبیر»ها و «مناجات»ها، نَفَس تازه می کنیم!
فرشته ها بر طبل شادی می کوبند و آسمانیان مژده می دهند: «آی بنده های خوب خدا! بعد از یک ماه هم نشینی با آسمان و چشیدن طعم مناجات با پروردگار، اینک فطر از راه رسیده... گوارای تان باد»!
رمضان، مثل شروع یک سال نو، مثل گذراندن یک امتحان سخت امّا دل نشین، مثل یک تمرین مداوم برای رسیدن به مقصد و مقصود، آمد و رفت و حالا... ما مانده ایم و کوله باری بر دوش، که از خیر کثیر این ماه، برای خود جمع کرده ایم.
«اَللّهُمَّ اَهْلَ الْکِبْرِیاَّءِ وَالْعَظَمَةِ»... بخوانید! و از خدا بخواهید که: «اَعُوذُ بِکَ مِمَّا اسْتَعاذَ مِنْه ُعِبادُکَ الْصّالِحُونَ»... و چه زیباست وقتی همه، یک صدا با هم می خوانند: خدایا! این روز را برای ما... «اَلَّذی جَعَلتَهُ لِلمُسلِمینَ عیداً وَ لِمُحَمَّدٍ صلّیاللهعلیهوآله ذُخراً وَ شَرَفاً وَ کَرامَتاً وَ مَزیداً»...
این شما... این سفره ی رنگارنگ و دل نشین محبّت پروردگار و... سینه ای بی قرار و مالامال از عشق اهل بیت(علیهم السّلام) گوارای وجودتان باد!...