امسال به مناسبت دهم ربیع‌الاول سالروز ازدواج آسمانی حضرت خدیجه (س) بزرگ بانوی بهشتی و همسر پیامبر گرمی اسلام حضرت محمد (ص) همایشی برای اولین بار در بزرگداشت و معرفی شخصیت الهی او در یزد با عنوان «بانوی هزاره اسلام» برگزار شد. بانویی که هنوز بعد از گذشت 1400 سال به خاطر تحریف تاریخ از سوی بنی امیه سر...

"نسرین اکبری" هنرمند خوشنویس و عضو انجمن خوشنویسان کشور در آستانه اربعین حسینی دلنوشته‌ای را قلمی کرده است

آقادوماد تازه یه روز از عقدش گذشته بود که همراه شد البته ماشاالله نو عروس خودش اصرار داشت دوماد این سفر رو باشه وبخاطر اون صرف نظر نکنه، دومادم که از خدا خواسته.

وارث:معصومه ای است این بانو .دختری که ستاره شد در آسمان هفتم ولایت . ستاره ای که رد درخشش را منتظران ظهور خورشید دوازدهم پی میگیرند  و در بارگاه زیبایش براى ظهور آخرین منجی دعا مى كنند.به مناسبت میلاد حضرت معصومه (س) تعدادی از دل نوشته های زیبای دختران دانش آموز مجتمع آموزشی تزکیه 2 خدمتتان ت...

شهید «جواد الله کرم» در دلنوشته‌ای اسلحه خویش را مخاطب خود قرار می‌دهد و او را آموزگار خود می‌داند.

وارث: حاج محمدرضا طاهری، شب گذشته در صفحۀ شخصی خود متنی را تقدیم به مادر خود کرد که در ادامه آن را می خوانید: سلام مادرم فكرشم نميكردم هيچ وقت...كه يه روز با دستاي خودم...روي چشماي نازنينتون خاك بريزم...امروز خدا باب رحمت رو به روي ما بستآخه ديگه كسي نيست...

به جهاد گفتم قیافت مثل شهداس و اونم با همین لبخند گفت ان شاءالله،ان شاءالله

دختر شهید مدافع حرم مرتضی کریمی در دلنوشته خود می‌گوید: بابا حرف های ناگفته بسیار دارم که با تو بگویم ولی مگر می‌شود یک دنیا حرف را در یک کاغذ کوچک جای داد؟

دنيا به نبودنت عادت نخواهد کرد

وارث: حاج احد قدمی ذاکر اهل بیت علیهم السلام، در کانال تلگرامی خود دلنوشته ای برای همدردی برای زائرانی که در حملۀ تروریستی در عراق به شهادت رسیدند متشر کرد:انالله و انا اليه راجعونخوشبحال زائرين حرم ارباب كه مزد پياده روي شان را از حضرت زينب(س) طلب كردند و به واسطهء اشقى الاشقيا به شهادت رسيدند و ...

حاج مهدی سلحشور نوشت: از اولین باری که سعید را در سوریه دیدم، به دلم برات شد چند روزی بیشتر مهمان ما نیست، طوری از شهادت صحبت می‌کرد که یک عاشق از گمشده‌ی دیرینش صحبت می‌کند.

وارث: به نام خدا"فصل وصل"بعضی ها گمان می کنند «مهمانی خدا» تمام شد و... رمضان هم به گنجینهی خاطرات یک سال دیگر از عُمرمان پیوست! می گویم: مگر می شود خدایی که مهربان تر از پدر و مادر است، دست بنده ی نوپای خود را رها کرده و او را تنها بگذارد! هر روزِ خدا، مهمانی است و هرلحظه، از سفره ی خدا...

این جا در شهر ما همه چیز عوض شده!

در عزای امیرالمؤمنین، مشکی به تن می کند و با یک پیامک، حرف یا تکه کلام، زندگی دوست و آشنایی را سیاه می کند. در حالی که «امام اول»ش همیشه و هرجا حرمت نگه می داشته!