چگونگی مبارزه امام صادق(ع) با مدعیان دروغین امامت

کد خبر: 57560
از آنجایی که امامت و ولایت دو رکن اسلام‌اند، لازم بود این دو مقوله به طور صحیح تبیین شود، بنابراین شناسایی حجج الهی و زدودن غبار شبهات از دامان آنها از مهم‌ترین کارهایی است که امام صادق (ع) انجام داده‌اند.
وارث: دوران امام صادق(ع) از نظر سیاسی، اجتماعی و فرهنگی از مهم‌ترین دوران در تاریخ اسلام به طور کلی و تاریخ تشیع به طور خاص است. از نظر سیاسی، نظام حاکم در حال دست به دست شدن و از نظر اجتماعی و فرهنگی گروه‌های مختلف کلامی و فقهی در حال شکل‌گیری بود. در این فرصت پیش آمده می‌بایست میراث ناب محمدی (ص) احیا و برای آیندگان به ودیعه گذاشته می‌شد. امام صادق(ع) باید گذشته،‌ حال و آینده جهان اسلام را در نظر می‌گرفت تا هرگونه شبهه‌ای که نسبت به مسائل اعتقادی،‌ فقهی، اخلاقی و ... وجود داشت، پاسخ دهد. امامت و ولایت مهم‌ترین رکن از ارکان اسلام (الکافی، ج2، ص: 18) یعنی چیزی بود که لازم بود به طور درست تبیین شود. بنابراین شناسایی حجج الهی و زدودن غبار شبهات از دامان آنها از مهم‌ترین کارهایی است که امام صادق (ع) انجام داده‌اند.

از جمله شبهاتی که در زمان امام صادق(ع) نسبت به پیامبر(ص) و امام علی(ع) مطرح بود،‌ ایمان پدران ایشان بود. امام صادق(ع) می‌فرماید: جبرئیل بر پیامبر(ص) نازل شد و سلام خداوند را به ایشان رساند، خداوند به پیامبر(ص) فرمود: من آتش جهنم را بر صلبی که تو در آن قرار داشتی (پدرت عبدالله) و رحمی که تو را حمل کرد (مادرت آمنه) و دامنی که تو را پرورش داد (ابوطالب)، حرام کردم». (الکافی، ج‏1، ص446) ایشان در حدیثی دیگر فرمودند: مثل ابوطالب مانند اصحاب کهف است که ایمانشان را پنهان داشتند و اظهار شرک کردند، پس خداوند پاداش آنها را دو چندان عطا کرد.» (الکافی، ج‏1، ص448).

ایشان چنان نسبت به نام مبارک پیامبر(ص) حساس بودند که وقتی نامشان ذکر می‌شد، به حدی خم می‌شدند که صورتشان نزدیک زمین می‌شد و می‌گفتند: «بِنَفْسِی وَ بِوُلْدِی وَ بِأَهْلِی وَ بِأَبَوَیَّ وَ بِأَهْلِ الْأَرْضِ کُلِّهِمْ جَمِیعاً الْفِدَاءُ لِرَسُولِ اللَّهِ». (الکافی، ج‏6، ص39) امام (ع) از اینکه کسی فرزندش را به نام محمد، نام نهاده بود بسیار مسرور می‌شد و می‌فرمود:‌ «چنین فرزندی را دشنام ندهید، او را نزنید و نسبت به او بدی نکنید و بدانید که هر خانه‌ای که اسم محمد در آن باشد، هر روز تقدیس می‌شود. (الکافی، ج‏6، ص39)

از آنجا که در دوران امام صادق(ع)، قال رسول الله(ص) زیاد بود و افراد سعی بر این داشتند که علوم و معارف دینی را طریق روایات نبوی اخذ کنند،‌ ایشان با ذکر اوصاف واحدی برای پیامبر(ص) و ائمه(ع) نشان دادند که راه دریافت معارف دینی و نبوی از طرق چه کسانی است. امام صادق(ع) می‌فرمایند:‌ «قَالَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى یَا مُحَمَّدُ إِنِّی خَلَقْتُکَ وَ عَلِیّاً نُوراً یَعْنِی رُوحاً بِلَا بَدَنٍ قَبْلَ أَنْ أَخْلُقَ سَمَاوَاتِی وَ أَرْضِی وَ عَرْشِی وَ بَحْرِی ... ثُمَّ قَسَمْتُهَا ثِنْتَیْنِ وَ قَسَمْتُ الثِّنْتَیْنِ ثِنْتَیْنِ فَصَارَتْ أَرْبَعَةً مُحَمَّدٌ وَاحِدٌ وَ عَلِیٌّ وَاحِدٌ وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَیْنُ ثِنْتَانِ ثُمَّ خَلَقَ اللَّهُ فَاطِمَةَ مِنْ نُورٍابْتَدَأَهَا رُوحاً بِلَا بَدَنٍ ثُمَّ مَسَحَنَا بِیَمِینِهِ فَأَفْضَى نُورَهُ فِینَا».امام صادق (ع) فرمود: خداى تبارک و تعالى می‌فرماید: اى محمد! من تو و على را به صورت نورى یعنى روحى بدون پیکر آفریدم، پیش از آنکه آسمان و زمین و عرش و دریایم را بیافرینم ... آنگاه آن را به دو قسمت و باز هر یک از آن دو قسمت را به دو قسمت کردم تا چهار روح شد، محمد یکى، على یکى، حسن و حسین دو تا، سپس خدا فاطمه را از نورى که در ابتدا روحى بدون پیکر بود آفرید، آنگاه با دست خود ما را مسح کرد و نورش را بما رسانید.(الکافی، ج‏1، ص440)

علاوه بر این موارد امام صادق(ع) به بیان ویژگیهای ظاهری پیامبر(ص) نیز اشاره کرده‌اند تا از این طریق نشان دهند ائمه(ع) از همه جزئیات زندگی رسول‌الله (ص) نسبت به هر فرد دیگری آگاه‌ترند. امام صادق(ع) می‌فرمایند: هرگاه پیامبر(ص) در تاریکی شب دیده می‌شد، نوری داشت که گویی ماه‌پاره‌ای بود. ( الکافی، ج‏1، ص446)

امام صادق(ع) نسبت به حضرت زهرا(س) نیز روایات متعددی بیان کرده‌اند و سعی در شناساندن ایشان کرده‌اند. در روایتی آمده است: «... فَوَضَعَتْ فَاطِمَةَ طَاهِرَةً مُطَهَّرَةً فَلَمَّا سَقَطَتْ إِلَى الْأَرْضِ أَشْرَقَ مِنْهَا النُّورُ حَتَّى دَخَلَ بُیُوتَاتِ مَکَّةَ وَ لَمْ یَبْقَ فِی شَرْقِ الْأَرْضِ وَ لَا غَرْبِهَا مَوْضِعٌ إِلَّا أَشْرَقَ فِیهِ ذَلِکَ النُّورُ وَ دَخَلَ عَشْرٌ مِنَ الْحُورِ الْعِینِ کُلُّ وَاحِدَةٍ مِنْهُنَّ مَعَهَا طَسْتٌ مِنَ الْجَنَّةِ وَ إِبْرِیقٌ مِنَ الْجَنَّةِ وَ فِی الْإِبْرِیقِ مَاءٌ مِنَ الْکَوْثَرِ...»، ... پشت سرش فاطمه پاک و پاکیزه متولد شد و چون به زمین آمد نورى از او درخشید تا به همه خانه‏‌هاى مکه پرتو افکند و جایى از شرق و غرب زمین نماند، مگر آنکه در آن تابید و ده تن حورالعین که هر یک طشت و ابریق بهشتى داشتند وارد شدند و آب از کوثر آوردند ...‏ (أمالی صدوق، ص‌594)

مفضل از امام صادق(ع) راجع به حدیث نبوی «فَاطِمَةَ أَنَّهَا سَیِّدَةُ نِسَاءِ الْعَالَمِینَ» می‌پرسد که او سرور زنان دوران خودش بود. امام(ع) در جواب می‌فرمایند «... ذَاکَ لِمَرْیَمَ کَانَتْ سَیِّدَةَ نِسَاءِ عَالَمِهَا وَ فَاطِمَةُ سَیِّدَةُ نِسَاءِ الْعَالَمِینَ مِنَ الْأَوَّلِینَ وَ الْآخِرِینَ»، این مقام براى حضرت مریم است که بزرگ زنان زمانه خویش بود، اما حضرت فاطمه سرور و پیشواى بانوان سراسر جهان هستى از آغاز تا پایان است. (معانی الأخبار، ص107)

امام صادق(ع) ضمن حدیثی از پیامبر(ص) به معرفی 12 امام پرداخته و آنان را با نام و صفت بیان کرده‌اند و صفت صادق که برای حضرت ذکر شده نیز از این حدیث نبوی اخذ شده است. در این حدیث طولانی پیامبر(ص) به سلمان فارسی می‌فرمایند: «یَا سَلْمَانُ خَلَقَنِیَ اللَّهُ تَعَالَى مِنْ‏ صَفْوَةِ نُورِهِ‏ وَ دَعَانِی فَأَطَعْتُهُ فَخَلَقَ مِنْ نُورِی عَلِیّاً وَ دَعَاهُ فَأَطَاعَهُ فَخَلَقَ مِنْ نُورِی وَ نُورِ عَلِیٍّ فَاطِمَةَ وَ دَعَاهَا فَأَطَاعَتْهُ فَخَلَقَ مِنِّی وَ مِنْ عَلِیٍّ وَ فَاطِمَةَ الْحَسَنَ وَ الْحُسَیْنَ فَدَعَاهُمَا فَأَطَاعَاهُ وَ خَلَقَ مِنْ نُورِ الْحُسَیْنِ تِسْعَةَ أَئِمَّةٍ فَدَعَاهُمْ فَأَطَاعُوهُ... ثُمَّ سَیِّدُ الْعَابِدِینَ‏ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ ثُمَّ ابْنُهُ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیٍّ بَاقِرُ عِلْمِ الْأَوَّلِینَ وَ الْآخِرِینَ مِنَ النَّبِیِّینَ وَ الْمُرْسَلِینَ ثُمَّ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ لِسَانُ اللَّهِ الصَّادِقُ ثُمَّ مُوسَى بْنُ جَعْفَرٍ الْکَاظِمُ غَیْظَهُ صَبْراً فِی اللَّهِ تَعَالَى ثُمَّ عَلِیُّ بْنُ مُوسَى الرِّضَا الرَّاضِی بِسِرِّ اللَّهِ تَعَالَى ثُمَّ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیٍّ الْمُخْتَارُ مِنْ خَلْقِ اللَّهِ ثُمَّ عَلِیُّ بْنُ مُحَمَّدٍ الْهَادِی إِلَى اللَّهِ ثُمَّ الْحَسَنُ بْنُ عَلِیٍّ الصَّامِتُ الْأَمِینُ عَلَى سِرِّ اللَّهِ ثُمَّ محمد النَّاطِقُ الْقَائِمُ بِحَقِّ اللَّهِ تَعَالَى...»، اى سلمان خدا مرا از نور پاکش آفرید مرا خواند و فرمانش بردم، و از نورم على را آفرید و او را خواند و فرمانش برد، پس از نور من و على فاطمه را آفرید و او را خواند و فرمانش برد، پس از من و از على و از فاطمه حسن و حسین را آفرید و آنان را خواند و فرمانش بردند...، سپس از نور حسین نه امام آفرید و آنها را خواند و فرمانش بردند ...،‏سپس زین العابدین (ع)، آنگاه پسرش محمّد بن علی شکافنده علم اولین و آخرین از انبیا و فرستادگان الهی و پس از او جعفر بن محمّد زبان راستین خدا سپس موسى بن جعفر که در راه خدا خشم خود را فرو می برد، آنگاه علی بن موسى الرضا که به امر خدا راضى است، سپس محمّد بن علی جواد که برگزیده خلق خدا است، سپس علی بن محمّد هدایت‌کننده به سوى خدا سپس حسن بن علی عسکرى سپس فرزندش حجة بن الحسن المهدى گوینده و قائم به امر خدا... ( مصباح الشریعه،‌ صص63-65)

البته باید توجه داشت که شناخت شناسنامه‌ای امام(ع) به تنهایی مراد نیست بلکه باید نسبت به جایگاه امام(ع) معرفت داشت و به عبارتی عارف به حق ائمه(ع) بود. چنانکه امام صادق(ع) راجع به امام حسین(ع) فرمودند: «مَنْ زَارَ الْحُسَیْنَ ع عَارِفاً بِحَقِّهِ یَأْتَمُّ بِهِ غَفَرَ [اللَّهُ‏] لَهُ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِهِ وَ مَا تَأَخَّر»، کسى که حسین ع(ع) را زیارت کند در حالى که عارف بحقّش بوده و به آن حضرت اقتداء کند، خداوند متعال گناهان گذشته و آینده‌‏اش را مى‏‌بخشد. (کامل الزیارات، ص139) و در حدیثی دیگری ایشان ضمن بیان محل دفن امام رضا(ع) و ثواب زیارت ایشان، منظور از شناخت حقیقی امام(ع) را دانستن اینکه ایشان مفترض الطاعه هستند بیان می کنند. (من لا یحضره الفقیه، ج2، ص: 584)

امام صادق(ع) در معرفی جدشان امام سجاد(ع) فرمودند: «کَانَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ ع شَدِیدَ الِاجْتِهَادِ فِی‏ الْعِبَادَةِ نَهَارُهُ‏ صَائِمٌ‏ وَ لَیْلُهُ قَائِمٌ فَأَضَرَّ ذَلِکَ بِجِسْمِهِ فَقُلْتُ لَهُ یَا أَبَهْ کَمْ هَذَا الدُّءُوبُ‏ فَقَالَ أَتَحَبَّبُ إِلَى رَبِّی لَعَلَّهُ یُزْلِفُنِی‏»، امام زین العابدین خیلى زیاد عبادت می‌کرد، روزها روزه داشت و شبها به قیام بسر می‌برد، این کار به جسم او زیان رساند، عرض کردم بابا چقدر خود را مى‌آزارى؟ فرمود اظهار علاقه به خدا می‌کنم. (مناقب آل أبی طالب علیهم السلام، ج‏4، ص: 155)

از نظر امام صادق(ع) همه ائمه(ع) یکسان هستند و این تفکر را نیز در بین جامعه ترویج کردند. زید شَحَّام از امام صادق(ع) پرسید که امام حسن(ع) افضل است یا امام حسین(ع) که ایشان فرمودند: «إِنَّ فَضْلَ أَوَّلِنَا یَلْحَقُ فَضْلَ آخِرِنَا وَ فَضْلَ آخِرِنَا یَلْحَقُ فَضْلَ أَوَّلِنَا فَکُلٌّ لَهُ فَضْلٌ ...خَلْقُنَا وَاحِدٌ وَ عِلْمُنَا وَاحِدٌ وَ فَضْلُنَا وَاحِدٌ وَ کُلُّنَا وَاحِدٌ عِنْدَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ ...أَوَّلُنَا مُحَمَّدٌ وَ أَوْسَطُنَا مُحَمَّدٌ وَ آخِرُنَا مُحَمَّد».برترى اولین ما به برترى آخرىن ما ملحق می‌شود و برتری آخرین ما برتری اولین ما برمی‌گردد و برای همه آنها فضلی است ...، خلقت، علم و فضل ما یکی هست و همه ما نزد خداوند یکی هستیم... ما 12 نفر این چنین از اول خلقتمان حول عرش پروردگار بودیم. اولین ما محمد، وسط ما محمد و آخرین ما محمد است (الغیبة نعمانی، صص86-85)

امام صادق(ع) با معرفی ائمه بعد از خودشان سعی کردند فرقه‌های انحرافی گذشته (مثل زیدیه) و آینده (مثل اسماعیلیه، فطحیه، واقفیه و...) را به شیعیان بشناسانند. امام صادق(ع) با معرفی امام زمان(ع) شیعیان را برای غیبت ایشان آماده کردند که به چند حدیث در این باره اشاره می‌شود:

ـ «هر کس به همه ائمه (ع) اقرار کند و مهدی (ع) را منکر شود، مانند کسی است که به همه انبیا اقرار کرده و نبوت محمد(ص) را انکار کرده است. (کمال الدین و تمام النعمة، ج2، ص: 333)

ـ امام صادق(ع) از اجداد طاهرینشان از پیامبر(ص) نقل می‌کند: «هر کس منکر قائم از فرزندان من در زمان غیبتش شود به مرگ جاهلیت مرده است.» (کمال الدین و تمام النعمة، ج‏2، ص: 413)

ـ ابو بصیر از امام صادق (ع) نقل کرد که آن حضرت فرمود: «خوش به حال کسی که به امر ما در زمان غیبت قائم ما تمسک جوید که در این صورت قلب او بعد از هدایت منحرف نخواهد شد.» (کمال الدین و تمام النعمة، ج2، ص 358)

گرچه بحر در کوزه‌ای نگنجد،‌ اما از پرتو همین چند روایت می‌توان به نقش مهم امام صادق (ع) در تثبیت جایگاه امامت و ولایت پی برد.

/1102001307