شعر/ سلامی میدهم از بام خانه بر حرم

کد خبر: 110618
ميلاد الياسوند
وارث

هر شب جمعه که دلتنگ زیارت میشوم 
میروم در گوشه ای غرق عبادت میشوم 
 
یا سلامی میدهم از بام خانه بر حرم
چون کبوتر راهیه صحن و سرایت میشوم 
 
با دوبال حسرتم پر میكشم تا شهر عشق
تا که مهمان تو و گنبد طلایت میشوم
 
من کبوتر نیستم هستم کلاغی رو سیاه
گر بخواهی ام, غلام رو سیاهت میشوم
 
مثل جون و مثل عابس, مثل مسلم, مثل حر
گر دهی رخصت مرا, من هم فدایت میشوم
 
گر برات کربلایم را به دستانم دهی
جان زهرا تا قیامت وامدارت میشوم
 
چون قسم دادم تو را بر نام زهرا, مادرت
مطمئناً شامل لطف و عطایت میشوم
 

 


افزودن دیدگاه جدید

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب سایت منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.