آیت الله جاودان:ایمان اجازه نمی دهد انسان در برابر گناه زانو بزند

کد خبر: 11880
ایمان اجازه نمی دهد من در برابر گناه زانو بزنم. اجازه نمی دهد. اگر من یک جایی در برابر گناه زانو زدم، هر گناهی، اگر زانو زدم، معلوم می شود ایمانم ناقص است. آن ایمان همه سرمایه شما در آخرت است.
وارث: آیت الله محمد علی جاودان، در جلسه هفتگی درس اخلاق خود با اشاره به مضامین آیات سوره مبارکه حدید گفت: خداون در آیه ۲۰سوره مبارکه حدید می فرماید: وَفِی الْآخِرَةِ عَذَابٌ شَدِیدٌ وَمَغْفِرَةٌ مِّنَ اللَّهِ وَرِضْوَانٌ سه پایان راه وجود دارد. پایان راه سه تا است. یا عذاب شدید است. یا مغفرت الهی است. و یا رضای خداست.

این حرف بسیار اساسی است. انسان به هر راهی برود، به پایان همان راه می رسد

وی افزود: اگر کسی راه رضای خدا را رفته باشد به آن دوتا نمی رسد. کسی که راه عذاب را رفته باشد و در گناه غرق شده باشد، ناگزیر به آن دو راه نمی رسد. اگر هم کسی کوشیده و گاهی هم زمین خورده و باز بلند شده و راه رفته و کوشیده و باز هم زمین خورده، به مغفرت خدا می رسد. این حرف بسیار اساسی است. انسان به هر راهی برود، به پایان همان راه می رسد. حالا به آیه دقت بفرمایید. اگر در خاطرتان باشد این آیه را خوانده بودیم. در آیه ۷۹سوره مبارکه اسراء می فرماید: مِنَ اللَّیْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نَافِلَةً لَّکَ عَسَى أَن یَبْعَثَکَ رَبُّکَ مَقَامًا مَّحْمُودًا پاره ای از شب را بیدار باش و در آن نافله به جا بیاور. اگر در خاطرتان باشد بحث اینها را کرده ایم.


آیت الله جاودان تصریح کرد: پاره ای از شب را بیدار باش و در آن نافله به جا بیاور که نافله عبارت است از هرچیز غیر واجب. بعضی ها شب بیدار می شوند و نماز قضا می خوانند. این هم آن وجه نافله را به جا آورده و هم واجبش را انجام داده. به یک معنا اگر انسان نماز قضا داشته باشد ادای آن لازم تر است. حالا قرآن می خواند یا از همه بهتر، در خانه خدا تضرع و زاری می کند. تضرع و زاری، یک روز،‌ دو روز، سه روز، یک سال، دو سال، سه سال، ده سال، ثمر می دهد. یک چیزی به بار می آورد. خب این نافله. مِنَ اللَّیْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نَافِلَةً لَّکَ عَسَى أَن یَبْعَثَکَ رَبُّکَ مَقَامًا مَّحْمُودًا پایان این راه اینجاست. پایان راه بیداری شب، این است که انسان به مقام محمود می رسد. شاید مقام محمود،‌ مقامی است که هیچ همتایی ندارد.

رسیدن یک بشر و یک انسانی به مقام محمود خیلی عظیمت دارد
وی عنوان کرد: اسامی پنج تن در خاطرتان هست. خدای متعال فرمود من محمود هستم و نام محمد صلی الله علیه و آله وسلم را از نام خودم مشتق کردم. من محمود هستم. حالا یک بشر و یک انسانی به مقام محمود می رسد. خیلی عظیم نیست؟ اینکه مقام قطعی حضرت پیامبر است،‌ از مقاماتی در ایشان است که هیچ همتایی ندارد. هیچ کسی در این مقام همتای ایشان نیست. برترین بودن ایشان به خاطر این است که ایشان صاحب مقام محمود است. حالا ما معمولا مقام محمود را به مقام شفاعت تفسیر می کنیم. مقام شفاعت اثر مقام محمود است. نه اینکه خودش مقام محمود باشد. صاحب مقام محمود به همه کمالات ممکن رسیده است. ائمه این را به این عبارت فرموده اند که نحن الأسماء الحسنی. ما همان اسماء حسنای الهی هستیم. بفرمایید صاحب اسماء حسنی الهی هستیم. یعنی هر اسم خوبی نشان دهنده یک فضیلت و یک کمال است. مثلا کرم را می گوییم. یکی از صفات الهی است دیگر.

این استاد اخلاق تصریح کرد: ایشان صاحب این صفت است. اگر صاحب همه صفات خوب است، چه می شود؟ صاحب مقام محمود است. نه از این چیزهایی که من به شما می گویم شما آقای خوبی هستی و شما به بنده می گویی. این نه. اینها حد معمولی و عرفی و بشری با دو هزار نقص است. نه واقعا به مقام محمود رسیده. برای اینکه به مقام محمود برسیم باید چکار کرد؟ رسیدن به این چه راهی دارد؟ فرمودند باید در سحر یک کاری بکنی. اگر من می خواهم عیب های اخلاقی ام برطرف شود،‌ باید یک کاری بکنم دیگر. ببینید فرض کنید شما تمام روز را با بدی های اخلاقی خودت بجنگی. من باید تمام روز را با بدی های اخلاقی ام بجنگم و در برابرش سعی کنم جنبه های اخلاقی خوب را مراعات کنم. هنوز که نرسیده ام. می خواهم برسم. برای اینکه برسم، باید آن را نشان بدهم. مثلا همان مثال کرم. مثلا من گذشت کنم. باید گذشت کنم. از شما، از آن یکی. از دیگری. به همه مواردی که برخورد می کنیم که ممکن است و باید انتقام بگیرم و مقابله کنم و یک جنگ راه بیندازم، از تمام آنها بگذرم. به خصوص اگر انسان قدرت هم داشته باشد و بگذرد که این بخشش درجه اعلاست.


آیت الله جاودان اظهار کرد: من تمرین گذشت می کنم. در طول روز تمرین گذشت کنم و در سحر هم مدام درب خانه را بکوبم. حاج آقای حق شناس این شعر را دائم می خواندند که اگر مدام این درب را بکوبی، عاقبت یک سری از آن درب بیرون می آید و می پرسد چکار داری؟ ممکن است یک روزه نشودها. خوب شدن به معنای دقیق کلمه یک روزه نمی شود. آدم باید پی آن را بگیرد. برای اینکه انسان به مقام محمود برسد، چه عرض کردم؟ در طول روز باید با بدی هایش بجنگد و مدام برای خوبی سعی کند و شب هم تضرع کند. آن به ثمر می رساند. غیر از آن آیه که خواندیم دو آیه بود که فراموش کردم. اما صحبتش از این بود که رضای خدا هم هست. غیر از آیه : وَفِی الْآخِرَةِ عَذَابٌ شَدِیدٌ وَمَغْفِرَةٌ مِّنَ اللَّهِ وَرِضْوَانٌ در آیه ۱۵سوره مبارکه آل عمران می فرماید: قُلْ أَؤُنَبِّئُکُم بِخَیْرٍ مِّن ذلِکُمْ لِلَّذِینَ اتَّقَوْا عِندَ رَبِّهِمْ جَنَّاتٌ کسانی که تقوا ورزیده اند، این تقوا ورزیدن همان مراقبت از رفتار و اعمال است که انسان باید هر روز و هر ساعت مراقب باشد. خب این خیلی عظیم است.
وی افزود: پیغمبر نفرمود که این جهاد اکبر است؟ این جهاد اکبر است. من صبح از خواب بیدار شده ام و هنوز در گیر و دار خستگی و گیجی خواب هستم. یک حادثه پیش می آید. من باید در این حادثه درست عمل کنم. بعد کم کم سرحال می آیم. عصبانیت آن هنوز موجود است. یک حادثه دیگر پیش می آید و باید آنجا هم درست رفتار کنم. بعد باید در کوچه و ماشین و دانشگاه و مدرسه و همه جا، مشغول کار در اداره و همه جا باید درست رفتار کنم. یک لحظه که نیست. این جهاد اکبر است. جهاد اصغر یک روز و ده روز و صد روز یا هشت سال است دیگر. جهاد ما هشت سال بود. اما این جهاد اصغر است. آن جهادی که هشت سال طول کشیده در مقابل این که یک عمر طول می کشد، جهاد اصغر است.


یک درخت آن دنیا را بکنید و به این عالم بیاورید، همه این عالم بهشت می شود
آیت الله جاودان در ادامه ترجمه آیات تصریح کرد: خداوند می فرماید: لِلَّذِینَ اتَّقَوْا عِندَ رَبِّهِمْ جَنَّاتٌ تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا برای آنهایی که آنگونه از خودشان مراقبت می کنند، یک بهشت هایی ترتیب داده ایم. چه عرض کردم. فرمودند اگر یک برگ از یک درختش را بکنید و به این عالم بیاورید، همه این عالم بهشت می شود. حالا بهشت به تصور بشری ما آن جاهایی است که سبز و خرم است و هوایش خوب است و آبش فراوان و خوب است و همه جا چشمه و نهر هست. یک دانه برگش به این عالم آورده شود، همه اش آنگونه می شود. ببینید آنجایی که مرکز این برگ است چگونه است. این بهشت پایینی است ها. پایین ترین بهشتش اینگونه است.
وی افزود: حالا ان شاء الله آن بالاتری ها را هم توضیح می دهم. جَنَّاتٌ تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ جنات که می فرمایند یعنی همین هایی که عرض کردیم. زیر درختانش نهرها جاری است. خَالِدِینَ فِیهَا وَأَزْوَاجٌ مُّطَهَّرَةٌ زوج های مطهر. زوج مطهر برای من که نجسم نمی شود. انسان تا مطهر نشود،‌ به بهشت نمی رود. یا خودت در اینجا یک کاری کنی که یک سر به بهشت بروی. یک کسانی هستند که تا چشمشان را می بندند، به بهشت می روند. اگر انسان با ایمان از دنیا نرفته باشد،‌ طول می کشد تا پاک شود. ببینید ما درمورد یک جایی که اصلا هیچ چیزش را نمی فهمیم یک حرف هایی می زنیم. یک سرزمینی است که در آنجا زمان ابد است. خب ما نمی فهمیم سرزمینی که زمانش ابد است یعنی چه. ریگ آنجا موجود زنده است. آبش زنده است. همان برگی که گفتیم، زنده است.


آیت الله جاودان عنوان کرد: شما می توانی با آن حرف بزنی. مثال عرض می کنم ها. زنده است. موجود زنده است. زنده بودنش مانند زنده بودن دست من است؟ نه. این دست زنده نیست. حاج آقای حق شناس یک داستانی می فرمودند. می فرمودند که هفده هجده ساله بودند. نمی دانم چگونه می شود. می فرمودند وقتی امام جماعت حمد و سوره می خواندند، سلول سلول بدن من حمد و سوره ایشان را می شنید. می فهمید. این اولین باری است که سلولش زنده شده. این سلول های ما اینگونه نیستند. آنجا همه چیز زنده است.
وی افزود: خب انسان هم باید زنده باشد تا به آنجا برود. وَأَزْوَاجٌ مُّطَهَّرَةٌ زوج های مطهر. بعد می گویند اینها که چیزی نیست. رضوان خدا هم هست. در آن آیه که در سوره توبه است، می فرماید رضوان خدا برتر است. چقدر برتر است؟ بینهایت برتر است. انسان احساس می کند که خدا از من راضی است. می خواستیم این را عرض کنیم که انسان که تمام عمرش را به دنبال رضای خدا دویده است،‌ به رضای خدا می رسد. من دنبال رضای خدا نیستم. چرا نیستم؟ فرمودند رضای خدا در آن است که من مخالف هوا و هوس خودم رفتار کنم. هرجا مخالف هوا و هوس خودت بودی، آنجا رضای خداست. اگر من در تمام عمر دنبال هوا و هوس بودم چطور؟ هوا و هوس حرام را نمی گویم. هوا و هوس حلال هم داریم دیگر.
 

اگر من تمام عمر به دنبال رضای خدا بودم، به رضای خدا می رسم
این استاد اخلاق اظهار کرد: مثلا من غذای خوشمزه را دوست داشته باشم. خب چه کسی دنبال غذای خوشمزه نیست؟ نه. استاد ما فرموده بودند که یک آقایی به منزل ما آمد. آن نواحی که آنها زندگی می کردند، خربزه های درجه یک داشت. خربزه آوردند و خربزه اش هم خیلی خوب بود. ما دیدیم به خربزه نمک می زند. چرا به خربزه نمک می زنی؟ خربزه به این خوبی را خراب می کنی. گفت من مهمان هستم و شما تعارف کردی و نمی توانم نخورم. اگر نخورم اوقات شما تلخ می شود. خب این بد است. پس من باید بخورم. اگر آن خربزه به آن شیرینی و به آن تردی و آب داری را بخورم، یک جای دیگر اشکال و عیب پیدا می کند. نمک می زنم که آن هم درست شود. اینها مثال است. مثال برای فهم مطلب.
وی تصریح کرد: این را نمی گوییم که در خانه به خربزه نمک بزنید و بخورید. مثال است. خربزه شیرین و خوب گیر بیاورید و خیلی هم حظ کنید و بخورید. اما حرف این است که یک کسی تمام عمر با هوا و هوس خودش جنگیده. یعنی تمام عمر دنبال رضای خدا بوده. اینجا دوتا حرف است ها. یا رضای خداست یا هوا و هوس است. خب اگر من تمام عمر به دنبال رضای خدا بودم، به رضای خدا می رسم دیگر. وَفِی الْآخِرَةِ عَذَابٌ شَدِیدٌ وَمَغْفِرَةٌ مِّنَ اللَّهِ وَرِضْوَان

یک مطلب دیگر. باز مطلب همان است. من به دنبال چه چیزی رفتم؟ به کدام راه رفتم. به هر راهی که رفتی، به پایان همان راه می رسی. در آیه ۸۳سوره مبارکه مریم می فرماید: أَلَمْ تَرَ أَنَّا أَرْسَلْنَا الشَّیَاطِینَ عَلَى الْکَافِرِینَ تَؤُزُّهُمْ أَزًّا نمی بینی که ما شیاطین را نزد کافران فرستاده ایم؟ کافران کسانی هستند که ولایت شیطان را پذیرفته اند. کاملا ولایت شیطان را پذیرفته اند. بنابراین ما هم برایش کمک می فرستیم. مدام شیاطین را می فرستیم. من خودم انتخاب کردم.


ظلم و ستم مستکبران عالم روزی به پایان می رسد
آیت الله جاودان عنوان کرد: من خودم این راه را انتخاب کردم. او خودش این راه را اداره می کند. آن راه هم هست. می خواستی آن راه را بروی. آن راه را هم خودش اداره می کند. حالا در اینجا شیاطین را فرستاده اند. مدام باعث می شوند که اینها کار شیطانی کنند. در آیه بعد می فرماید: فَلَا تَعْجَلْ عَلَیْهِمْ إِنَّمَا نَعُدُّ لَهُمْ عَدًّا تو اینها را می بینی. الان ببین چگونه در جهان شلوغی کرده اند. صهیونیست ها در عالم چکار کردند؟ نبض عالم در دستشان است. امریکا مانند یک بنده زر خرید فرمانبرداری می کند. خب؟ می فرماید: فَلَا تَعْجَلْ عَلَیْهِمْ هیچ عجله نکن. اینها دوره دارند. دوره شان تمام می شود.
وی افزود: فَلَا تَعْجَلْ عَلَیْهِمْ إِنَّمَا نَعُدُّ لَهُمْ عَدًّاما داریم برای اینها روزشماری می کنیم. هر کسی یک قراری دارد. ما داریم روزشماری می کنیم که روزهایش تمام شود. یک شب می خوابند و صبح دیگر بلند نمی شوند. این برای آن طرفی ها. در آیه بعد می فرماید: یَوْمَ نَحْشُرُ الْمُتَّقِینَ إِلَى الرَّحْمنِ وَفْداًدر برابر متقیان می روند و به رضای خدا می رسند. اگر شما راه رضای خدا را رفتید، به رضای خدا می رسید. می فرمایند که اینها راه خدا را رفتند. اگر راه خدا را رفتند، یَوْمَ نَحْشُرُ الْمُتَّقِینَ إِلَى الرَّحْمنِ وَفْداً ما جمع می کنیم. حشر و یوم حشر یعنی یوم جمع. اینها جمع می شوند. همه ما جمع می شویم. صد میلیارد آدم در آن روز جمع می شوند.

آیت الله جاودان تصریح کرد: در یک سرزمین واحد همه جمع می شوند. خب تمام این جمع صد میلیاردی تک هستند. تک تک تک. هیچ دو نفری وجود ندارد. نمی دانم. من در منا تکی را دیدم. تک. هیچ کس من را نمی شناسد و من هم هیچ کس را نمی شناسم. نه آنها زبان من را می دانند و نه من زبان آنها را می دانم. باز آنجا جمع است. یعنی اگر من زمین بخورم، ممکن است یک نفر بیاید زیر بغل من را بگیرد. اگر من آب بخواهم، ممکن است یک نفر بیاید و به من آب بدهد. آنجا این مقدار هم نیست. انسان به معنای واقعی تک است. اگر همراه خودت چیزی داری، داری دیگر. بارک الله داری. اگر نداری که نداری. من در این دنیا کوشیده ام و برای خودم رفیق یافته ام. رفیق یافتی یا نیافتی. با امیرالمومنین رفیق شده ای؟ رفیق ها.

وی افزود: انسان باید پای رفیقش، از خودش بگذرد. اثبات رفاقت به این است که من برای رفیقم خرج کنم. وقت و راحتی و مالم را بگذارم. تا رفیق حساب شود. اگر من امیرالمومنین را به رفاقت انتخاب کرده ام، حالا رفاقت یا بفرمایید دوستی، خب آنجا تنها نیستی. آن رفیقی که اینجا به این وسیله و با عمل خودت بدست آورده ای، آنجا هست. اگرنه که نه. در لحظه آخر آدمی، ماموری که برای قبض روح آمده می گوید اینها رفقای تو هستند. دلگیر است. باید همه داشته های خودش را بگذارد و برود. باید همه آشناهای خودش را بگذارد و برود. خیلی است. بعد مامور قبض روح آمده می گوید این رفیق ها را نمی خواهی. بهتر از اینها را داری. خب ایشان محمد و آل محمد صلی الله علیه و آله وسلم را به عنوان رفیق می بیند. اصلا اینها را فراموش می کند.


در روز قیامت رفیقای این دنیایی به باد فراموشی می روند
این استاد اخلاق عنوان کرد: رفقای این دنیایی و زن و فرزند و دوستان همه فراموش می شوند. به عنوان اموال می گویند این کاخ ها در انتظار توست. از این خانه دست می کشد و به سرعت برق می رود. حالا مثال عرض می کنم. اگر انسان این رفیق را تهیه کرده باشد، آنجا تنها نیست. اگر تهیه نکرده باشد، تنهاست. یَوْمَ نَحْشُرُ الْمُتَّقِینَ إِلَى الرَّحْمنِ وَفْداً وقتی متقیان می خواهند بروند، به صورت جمعی هستند. همه سوار هستند. همه جمع هستند. با هم هستند. خوبان و نیکان و اخیار با هم هستند. به صورت دسته جمعی محشور می شوند. به کجا محشور می شوند؟ اینجا می فرماید: إِلَى الرَّحْمنِ همه نزد خدا می روند.

وی افزود: آنجا رضای خدا مطرح شد و اینجا یک چیز بالاتر مطرح می شود. خدای رحمن یعنی خدایی که غرق در رحمت است. یعنی خدای متعال با صفت رحمانیتش. اینها به آنجا می روند. در برابر در ادامه می فرماید: وَنَسُوقُ الْمُجْرِمِینَ إِلَى جَهَنَّمَ وِرْدًا مجرمان تشنه کام به سوی جهنم می روند. وقتی دارد به سوی جهنم می رود، له له می زند. در آن سو، متقیان و پاکدامنان به سوی خدای رحمن می روند. آنجا هیچ چیز جز رحمت نیست. هیچ چیز. بهشت خانه رحمت خداست. می گوید هیچ چیز. ببینید اگر دست انسان محکم به لبه تیز سنگ بخورد،‌ درد می گیرد. اگر سرش بخورد،‌ ممکن است بشکند. پس ببینید ظاهر این ستون قشنگ است اما همه اش رحمت نیست. آنجا، خانه خانه ایست که همه چیزش رحمت است. هیچ گلی، خار ندارد.

آیت الله جاودان اظهار کرد: باز عرض اول را تکرار کنم. هر کس، هر راهی را برود، به پایان آن راه می رسد. اگر راه خدا را رفته است، در پایان راه به خدا می رسد. اگر راه رضای خدا را رفته باشد، در پایان راه به رضای خدا می رسد. اگر. ببینید این را هم عرض کنم. ایمان اجازه نمی دهد من در برابر گناه زانو بزنم. اجازه نمی دهد.
وی افزود: اگر من یک جایی در برابر گناه زانو زدم، هر گناهی، اگر زانو زدم، معلوم می شود ایمانم ناقص است. آن ایمان همه سرمایه شما در آخرت است. هیچ سرمایه دیگری ندارید. فقط همان سرمایه شماست. یک چیزی در زیارت حضرت ابوالفضل علیه السلام هست. عبارت لفظ خیلی در خاطرم نیست. مضمون عبارت این است که حضرت ابوالفضل در آن سخت ترین روزهای ممکن، که از آن روز سخت تر ممکن نبود، هیچ کم نیاورد و هیچ کم نگذاشت. یعنی اگر مثلا باید آب را با فلان سرعت می رساند، واقعا با همان سرعت رساند. با بالاترین سرعتی که ممکن بود،‌ می خواست آب را به خیمه ها برساند.
این استاد اخلاق خاطرنشان کرد: اگر باید اینگونه با دشمن بجنگد، در نهایت آخرین مرحله توانایی خودش را در مقابله با دشمن به کار برد. یک ذره هم کم نگذاشت. این فقط در انسان کامل ممکن است. انسان کامل هیچ چیز کم نمی گذارد. در هیچ وقت و هیچ لحظه ای، در هیچ شرایط و بحران و سختی ای، در هیچ امتحانی کم نمی گذارد. اگر ایمان به حد نساب برسد، انسان در هیچ جا کم نمی گذارد. چقدر سخت است؟ هرچه می خواهد سخت باشد. توانایی خدادای است.

/م118