بانوان عفیف حامی مبعوث خدا چه کسانی بودند؟
هیچ پیامبری از میان زنان برگزیده نشده است، اما هیچ پیامبری نیز بدون حمایت زنی در کنار خویش نبوده است. در این نوشتار تنها به سوسویی از ستاره وجود سه بانو در حمایت از رسول رحمت اکتفا کرده ایم.
وارث: زن در فرهنگ وحی چنان با عظمت توصیف شده که هر انسانی را به شگفتی وا می دارد. در این مجال، به حمایتهای گوناگون سه تن از بانوان بزرگواری که خویشاوندی نسبی نزدیک با پیامبر و طبیعتا نقش مهم تری در زمینه انجام وظیفه خطیر رسالت داشته اند، پرداخته ایم.
برای آسان شدن شناخت نوع حمایت این سه بانوی بزرگوار، با مرور اجمالی بر سیره ی آنان، شیوه های حمایت را به چند دسته تقسیم کردهایم:
-
حمایت عاطفی
-
حمایت مالی و اقتصادی
-
حمایت سیاسی و اجتماعی (در راستای اهداف رسالت )
-
حمایت دفاعی از دین، رسالت و شخص رسول اکرم (ص) و امامت (همراه مقابله با انحرافات و تحمل مصائب )
-
حمایت در راستای الگودهی به زنان امت پیغمبر خاتم (ص) (مباحث خانواده، حجاب، معاشرت با مردان، نقش تربیتی ایشان و حضور پرجلوه در عرصه های علمی )
این تقسیم بندی در سیره مادر، همسر، و دختر گرامی آن حضرت، با ذکر مصادیق آمده است.
مادران پیامبران
با مراجعه به کتب آسمانی، می توانیم نقش مادر را در زندگی چهار پیامبر بررسی کنیم: اسماعیل (ع)، موسی (ع)، عیسی و محمد (ص). جالب است که مسئول تربیت دوران کودکی هر یک از این پیامبران، تنها مادر ایشان بوده است، بی آن که پدران شان نقشی در آن داشته باشند. مادر نه تنها وظایف مادری اش را ایفا می کرد، بلکه در نقش پدر نیز ظاهر می شد، پدری که دور از زن و فرزند به سر می برد (ابراهیم) (ع)، یا از دست رفته بود (عمران و عبدالله) و یا اصلا وجود نداشت مانند پدر حضرت عیسی (ع). این مسئله صرفا یک امر تصادفی نیست و مسلماً حکمتی در آن نهفته است. زیرا مادر با تمام عواطف و لطف سخاوتمندانه اش، بهترین مقام برای نگهداری و تربیت رسولان آسمانی است که خود وظیفه تربیت و راهنمایی نوع بشر را دارند.
آمنه (علیها الرحمه)، مادر، راهکارهای تربیت
آمنه دختر وهب و از بنی زهره بود. ابن اسحاق در توصیف او گفته است که از لحاظ نسب و موقعیت پدرش که رئیس خاندان بنی زهره محسوب می شد، برترین دختر قریش بود. بنی زهره پیش از ازدواج عبدالله (پدر گرامی رسول اعظم) با آمنه نیز نسبت خویشی با بنی هاشم داشتند. پس از تولد نبی اکرم (ص)، آمنه به دلایلی، از جمله غم و اندوه ناشی از مرگ همسر جوانش که فرزند نادیده، چشم از جهان فرو بسته بود، و ضعف بنیه جسمانی و همچنین رسم عرب در آن روزگار که مادران جوان برای در امان نگاه داشتن نوزاد از گرمای طاقت فرسای سرزمین حجاز و بالاخص شهر مکه، فرزندان را به دایگان بادیه نشین که قوت جسمی لازم را برای شیردهی کودک داشتند، می سپردند، او نیز با حمایت پدر همسرش، عبدالمطلب، محمد (ص) را به دایگی زنی به نام حلیمه سعدیه داد.
اما حلیمه نیز نقش مادری مهربان و عطوف را برای آن حضرت تا سنین ۴ یا ۶ سالگی (طبق روایت های مختلف) ایفا کرد. از گفته های حلیمه در تاریخ است که : «حضرت را به دایگان بسیاری عرضه کردند، اما آنان از پذیرفتنش خودداری ورزیدند، چراکه دایه فرزند کسانی را برمی گزید که سرشناس و ثروتمند بودند و امید مال فراوانی به ایشان بود. اما محمد(ص) یتیم بود و گرچه عبدالمطلب مقامی شایسته در قریش داشت، اما مرگ زودرس فرزند جوانش عبدالله که فرصتی برای تحصیل مال نیافته بود، موجب شده بود که میراث قابل توجهی نداشته باشد… »
در نهایت حلیمه با مهربانی ای که شایسته نامش بود، او را پذیرفت و از آن پس بود که هم شیرش برای سیر کردن فرزند خودش فزونی یافت، و هم به برکت وجود آن حضرت مال و گوسفندان خانواده اش افزون شد.
نویسندگان سیره ی نبوی بر این اعتقادند که پس از بازگشت محمد (ص) از بادیه و از نزد حلیمه به خانواده، مادرش تاثیر عمیقی در این مرحله از زندگی او گذارد. زمانی که به شش سالگی رسید، آمنه آثار بزرگ منشی و روحیة یک مرد کامل را در او دید و احساس کرد رویاهایی که در زمان بارداری او می دید کمکم به حقیقت می پیوندد.
پس از سفر به یثرب برای زیارت قبر عبدالله و دیدار خویشان مادری پیامبر، آمنه در یثرب به سختی بیمار شد و پیش از رحلت، سخن از پدر گفت:
خداوند تو را مبارک گرداند، تو فرزند همان کسی هستی که به یاری قادر توانا از دام مرگ رهایی یافت و در پی قرعه اندازی برایش صد شتر ارزشمند به عنوان فدیه و سربها داده شد.
آمنه در یثرب به خاک سپرده شد و پیامبر خیلی زود مادر بزرگوارش را نیز همانند پدر از دست داد. اما نکته در این جاست که در عصر جاهلیت، روش مادر او برای تربیت فرزند ابراهیمی بود و اشعار و گفتاری توحیدی داشت.
آمنه در رؤیا دیده بود که فرزندش نامی عالمگیر خواهد یافت و شخصیتی بزرگ و بی مانند خواهد شد. پیش از رحلت جانگدازش به فرزند گفت: اگر آن رؤیایی که من دیدم حق است، تو و دینی که تو آوری جهانگیر خواهد شد و از سوی خدا بر مردم مبعوث خواهی شد… و حتی اشعاری در همان دوران بیماری انشا کرد و برای فرزندش خواند:
فانت مبعوث الی الانام
تبعث فی الحل و فی الحرام
تبعث بالتوحید و الاسلام
دین ابیک البرّ ابراهام
و او را آماده امر رسالت کرد. روش تربیت او ابراهیمی بود و در اشعارش اشاره می کند که تو راه ابراهیم بت شکن را طی خواهی کرد و دین او را زنده می کنی. این گفته ها تأثیر عمیقی بر پیامبر گذارد.
خدیجه (علیها السلام) همسر
راز اصیل آفرینش زن، تنها گرایش غریزی مرد به او نیست، قرآن در آیه ۱۸۹ سوره اعراف و آیه ۲۱ سوره روم، نقش اصلی فراهم کردن آرامش کانون خانواده را به زن داده است، و این یک اصل روانی در خلقت زن است.
همان گونه که در قرآن نیز آمده، رسول نیز بشری است مانند دیگر انسان ها بنابراین او نیز همان عواطف و خصوصیات انسانی را داراست که یکی از آنها نیاز به همسر و سکینه است. علت آن که در این بخش به دیگر همسران پیامبر نپرداختهایم، بدین علت است که اهمیت نقش حضرت خدیجه در همسری و حمایت از رسالت، بر طبق فرمایش نبی اکرم نیز غیر قابل مقایسه با دیگر همسران ایشان است. چنان که خدیجه را یکی از چهار بانوی سرور عالم لقب داده اند.
خدیجه بنت خویلد، زنی با اصالت و نسب شریف و از خانواده ای ثروتمند بود که طبق نقل برخی تاریخ نویسان، پیش از پیامبر دو شوهر کرده بود که پس از مرگ ایشان، ثروت آن ها نیز به ثروت خودش افزوده شده بود. گفته اند زنی هوشمند بود که با تدبیر و آشنایی با امر تجارت، مالش را به عنوان مضاربه به ثروتمندان سرشناس می داد و بردگان بسیاری در کار تجارت داشت با چهارصد غلام و کنیز که فقط در خانه اش خدمت می کردند. هر روز نیز بر ثروتش افزوده می شد، چنان که گویند هشتاد هزار شتر، کاروان های متعدد او را با کالای فراوان به مراکز اقتصادی آن روز مانند یمن و مصر و شام می بردند. تمام این ثروت صرف گسترش اسلام و حمایت از پیامبر خاتم شد. چنان که حضرتش می فرماید: هیچ ثروتی هرگز مرا آن گونه سود نبخشید که ثروت خدیجه به من سود بخشید.
مصارف اموال خدیجه عمدتا در این موارد بود: آزادی بدهکاران و بردگان، کمک به مستمندان و یتیمان، رسیدگی به مسلمانانی که هجرت می کردند و مشرکان اموال شان را مصادره می نمودند، و خرید آذوقه و ملزومات هنگام محاصره شدید سه ساله در شعب ابی طالب.
ازدواج با یتیمی تهی دست، سنت شکنی عظیم
حمایت عاطفی خدیجه از یتیمی چون پیامبر (ص) برای ازدواج و انتخاب باطن به جای ظاهر و فقری عزتمند به جای ثروتی غرورانگیز، در آن روزگار شکستن قالب ها بود. انتخاب ارزش ها به جای این سنت های غلط، هنری بود که تنها از خدیجه برمی آمد. مردان ثروتمند و مال اندوز قریش مدام در پی خواستگاری او بودند و زنان به مال و ثروت و جاه و مقامش حسرت می بردند، اما خدیجه کسی را برای همسری برگزید که حتی پدرش به خاطر تهی دستی او با ازدواج شان مخالفت کرد. با این کار، سرزنش مردم نادان را به جان خرید که حتی به همین علت، حاضر نشدند هنگام وضع حمل فاطمه زهرا (س) به او کمک کنند و به تنهایی در مقابل تمامی جهالت ایستاد.
قناعت و مناعت طبع و تحمل مصائب
سه سال در محاصره شدید اقتصادی قرار گرفت و شدائدی را تحمل کرد که پیش از آن به واسطه رفاهش هرگز در آن شرایط قرار نگرفته بود. با این وجود هرگز لب به شکوه و گلایه نگشود و به دلیل تحمل همین مصائب در شعب ابی طالب، عمر با برکتش کوتاه گردید و همسر یگانه و دختر دردانه اش را با غمی سترگ و جانکاه تنها گذاشت. شهادت تدریجی او قلب پیامبر را مالامال از اندوه کرد. چنان که به واسطه رحلت او و عموی بزرگوار پیامبر، ابوطالب، آن سال « عام الحزن » نام گرفت. تنها نکته ای که اندکی رسول اکرم (ص) را آرامش می بخشید، این بود که خدیجه فاطمه (س) را به یادگار گذاشت، و ابوطالب علی (ع) را.
فاطمه (سلام الله علیها) دختر گرامی پیامبر (ص) و سیده زنان عالم
آن گاه که دشمنان در اوایل بعثت، خاک و خاکستر بر سر پیامبر می ریختند، فاطمه (س) صورت مبارک پیامبر (ص) را پاک می کرد و اشک میریخت. زمانی که مشرکان برای قتل پیامبر نقشه می کشیدند، فاطمه (س) با زیرکی متوجه می شد و مانع می گردید. وقتی پیامبر (ص) در مسجد الحرام به سجده رفت و ابوجهل و یارانش شکمبه گوسفند بر سر مبارک پیامبر (ص) انداختند و ایشان را به سخره گرفتند، این فاطمه (س) بود که خود را به پدر رسانید و با شهامت با مشرکان سخن گفت.
هنگام هجرت سختی راه را به جان خرید و در اطاعت از پیامبری که پدرش بود، به سفری رفت که بازگشتی به مکه نداشت. در جنگ ها نیز یار و یاور پدر و همسر بود. در احد و خندق، با پای پیاده خود را به پیامبر که مجروح شده بود رساند و از ایشان پرستاری کرد. در مباهله با مسیحیان، تنها زنی بود که مصداق اهل بیت قرار گرفت و با پدر، همسر و دو فرزند بزرگوارش در این امر مهم همراه گردید. ترک زینت دنیا کرده بود و رفتارش با کنیز به مانند یک خویشاوند نزدیک بود، چنان که کار خانه را با او تقسیم کرده بود. آرد را خود دستاس می کرد، آن قدر که دستان مبارکش تاول زده و پینه بسته بود. از شدت عبادت و نمازهای مداوم پایش ورم کرده بود. حتی در زمان روزه داری هم افطار خود و کودکانش را به فقیر و مسکین انفاق کرد و در عمر خود مالی نیاندوخت. سیر ی رفتاری او در زندگانی کوتاهش، راهنمایی عملی برای همه زنان جهان است.
رسالتی ابدی برای تمام زنان
هیچ پیامبری از میان زنان مبعوث نشده است اما اگر اندکی توجه کنیم و بپذیریم که از دامن زن مرد به معراج میرود، بدون وجود زنان و حمایت ایشان، انبیا و به ویژه نبی مکرم اسلام، نمی توانستند وظیفه رسالت را به انجام برسانند. با الگوهایی که در این مجال نام برده شد و مصداق های عملی در سیره ایشان، وظیفه بانوان در رسالت پیامبران تبیین می شود. بانوانی که رسول مهرورزی، عطوفت، صلابت، ایثار و مقاومتند… .
منبع: باحجاب
/م118