لرزش تن از شدت حضور قلب در پیشگاه پروردگار
وارث: مرحوم میرزا محمد تنکابنی در گفتاری به بیان خاطرات از سیره مناجاتی حجت الاسلام سید محمد باقر شفتی پرداخته اند که در ادامه می خوانید:
مرحوم میرزا محمد تنکابنی می گوید: در نماز جماعت نزدیک او می ایستادم . ایشان زمانی که تکبیره الاحرام قرائت فرمود مد می داد. من از شاگردانش سوال کردم که در الله جای مد نیست، سید سید چرا مد میدهد؟ در پاسخ گفتند: ما این امر را از ایشان سوال کردیم در جواب فرمود: ( زمانی که به کلمه مبارک الله اکبر تکلم می کنم از حالت اختیار بیرون می روم و این مد دادن اختیار نیست.)
روزی کنیز یکی از بزرگان شهر از ستم ارباب گریخته به خانه سید پناهنده شد . پس از مدتی سید او را نزد اربابش روانه ساخت. وقتی کنیز به خانه بازگشت، ارباب پرسید: خانه سید چگونه بود؟
کنیز پاسخ داد: سید شبانگاهان دیوانه می شد و روز فرزانه.
مرد پرسید: چگونه؟ کنیز پاسخ داد: وقتی پاسی از شب می گذشت در کتابخانه اش مانند دیوانگان بر سر می کوبید و می گریست، دعای فراوان می خواند و نماز بسیار می گزارد و هنگام فرارسیدن بامداد عبا بر دوش می افکند و همچون فرزانگان می نشست.
معظم له مناجات(خمس عشره) را به خاطر سپرده بود و پیوسته بر آن مداومت می کرد. از شدت حضور قلب در برابر آفریدگار توانا همه پیکرش می لرزید. چون محفلش از مردم آشنایان و شاگردان تهی می شد، قطره های اشک بر گونه هایش فرو می غلتید.
گریه فراوان سید سرانجام دیدگان وی را دچار ناراحتی نمود و گوشه های چشم او را از کثرت گریه کردن در مقام تهجد مجروج شده بود، پزشکان او را از گریه بازداشتند، گفتند: گریه بر شما حرام است چرا که موجب پیشرفت بیماری می شود. از آن پس هنگامی که در مسجد بود هیچ روضه خوانی بر منبر نمی رفت زیرا او به محفل سوگواری اهل بیت(ع) ارج فراوان می نهاد و در عزای معصومین(ع) بسیار می گریست.
پی نوشت:دیدار با برارا ج 69، ص51-55.
/د115