فرق حدیث متواتر و معروف چیست؟

کد خبر: 16736
روایات متواتر گرچه کم هستند اما غالبا بیانگر محتوا و خبر مهمی ‌اند؛ مانند: روایت غدیر که تنها در طبقه صحابه بیش از 100 نفر آن را روایت نموده‌اند.
وارث: احادیث از نظر "تعداد راویان" در هر طبقه، به "متواتر" و "واحد" تقسیم می‌گردد. واژه متواتر از ریشه "وتر" به معنای واحد است و "تواتر" به معنای پی در پی یا یکی پس از دیگری است. چنان چه در آیه شریفه "ثُمَّ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا تَتْرَا"[1] (سپس رسولان خود را یکی پس از دیگری فرستادیم) "تترا" به همین معنا است.[2]

روایت متواتر در اصطلاح، "خبری است که سلسله راویان آن در هر طبقه به اندازه‌ای باشند که امکان توافق آنان بر کذب به‌ طور عادی محال باشد و خبر آنها موجب علم گردد." [3]

روایات متواتر گرچه کم هستند اما غالبا بیانگر محتوا و خبر مهمی ‌اند؛ مانند: روایت غدیر که تنها در طبقه صحابه بیش از 100 نفر آن را روایت نموده‌اند.

اقسام خبر متواتر

متواتر از یک نظر به "متواتر لفظی و معنوی" تقسیم می ‌شود.

متواتر لفظی آن است که "مه راویان، مضمون آن را با الفاظ واحدی نقل کنند."[4] مثل حدیث "من کذب علیّ متعمّدا فلیتبوّء مقعده من النار." [5] که جمع کثیری از صحابه این حدیث را نقل کرده‌اند و شمار آنان را از چهل تا حدود شصت نفر دانسته‌اند.[6]

متواتر معنوی آن است که "مه راویان، مضمون واحدی را با عبارات مختلف نقل کنند که تطابق در آن معنا با دلالت تضمنی یا التزامی دانسته ‌شود."[7]

برای حدیث متواتر تقسیم دیگری نیز وجود دارد و آن "تواتر تفصیلی و اجمالی" است. "تواتر تفصیلی" شامل "تواتر لفظی و معنوی" می‌باشد، اما "تواتر اجمالی" در صورتی است که چند روایت در یک موضوع وارد شود و از نظر دلالت همسان نباشند ولی آن روایات از قدر مشترک برخوردار باشند که از مجموع آنها به صدور یکی از آنها قطع حاصل ‌شود، مانند اخبار روایت شده در مورد حجیت خبر واحد.[8]

اما خبر واحد، "روایتی است که راویان آن در تمامی طبقات به حد تواتر نرسیده باشد."[9] این گونه روایات به تنهایی مفید علم نیستند، بلکه با کمک قرائن دیگر می ‌توان حجیت آنها را به اثبات رساند. از این رو اگر روایتی در چند طبقه به حد تواتر برسد اما تنها در یک طبقه به تواتر نرسیده باشد، متواتر نبوده و خبر واحد به شمار می ‌آید؛ زیرا نتیجه تابع اخسّ مقدمات است.

در باره تعداد راویان خبر متواتر علمای شیعه عدد معینی را ذکر نکرده اند بلکه معیار تواتر نزد آنان افاده علم است و  خبری را متواتر می دانند که تعداد راویان هر طبقه از سلسله سند آن به حدی است که مفید علم و یقین به صدور آن خبر از امام (ع) باشد و از طرف دیگر توافق آنها بر کذب و دروغ محال باشد. و از این نظر هیچ فرقی بین متواتر لفظی، معنوی و یا اجمالی قائل نشده اند.

اما علمای عامه در حصول خبر متواتر،‌ تعداد روایان را شرط دانسته و در این باره اقوال مختلفی دارند:

1. نظر قاضی ابی بکر باقلانی این است که حداقل راویان باید چهار نفر باشد.

2. دیدگاه اصطخری این است که حداقل راویان باید ده نفر باشد.

3. نظر عده ای از علمای عامه این است که حداقل راویان باید 12 نفر باشد. (به تعداد نقباء بنی اسرائیل).

4. نظر ابو هذیل علاف این است که حداقل راویان باید 20 نفر باشد.

5. نظریه دیگری حداقل راویان را 40 نفر دانسته است.

6. گروه دیگری نیز حداقل راویان را 70 نفر می دانند.

7. آخرین نظریه این است که حداقل راویان باید 313 نفر به تعداد اصحاب بدر باشد[10].

برای حدیث معروف تعریف‌های مختلفی شده است:
1. به حدیثی حدیث معروف گفته می‌شود که متن و محتوای آن میان راویان، مشهور و معروف باشد.
2. حدیث معروف؛ حدیثی مقبول است که راوی آن ضعیف بوده و مخالف با حدیث ضعیف‌تر از خود است.
همان‌طور که دیده می‌شود در تعریف اول؛ معروفیت حدیث، درباره معروف و مشهور بودن محتوا و مضمون آن؛ تفسیر شده است و در تعریف دوم؛ مقصود از معروفیت حدیث؛ مقبولیت روایت حتی با توجه به ضعف راوی، تفسیر شده است.[11]
بین این دو تعریف نسبت عموم و خصوص من وجه است؛ به این بیان که: برخی از احادیثی داشته باشیم که متن و مضمون معروفی دارند و راوی آنها هم ضعیف است(وجه اشتراک) و از طرفی؛ حدیث معروفی که مضمونش در بین راویان شهرت دارد، و راویان آن ثقه‌اند.(اختلاف از طرف اول) همچنین می‌توان روایتی فرض کرد که مقبول است(یعنی راوی آن ضعیف است) ولی محتوای آن نیز بین راویان مشهور نباشد(اختلاف از طرف دوم).

پی نوشت:

[1] مومنون، 44.

[2] راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، ص 853.

[3] مامقانی، عبدالله، مقباس الهدایه، ج 1، ص 89 - 90؛ شهید ثانی، الرعایة فی علم الدرایة، ص 28.

[4] مقباس الهدایه، ج 1، ص 115.

[5] کافی، شیخ کلینی، ج 1، ص 62.

[6] الرعایه فی علم الدرایه، ص 29.

[7] مقباس الهدایه، ج 1، ص 115.

[8] مودب، سیدرضا، علم الدرایه تطبیقی، ص 37؛ مقباس الهدایه، ج 1، ص 115.

[9] مقباس الهدایه، ج 1، ص 125؛ شهید ثانی، الرعایه فی علم الدرایه، ص 29.

[10] سبحانی‌، جعفر، اصول الحدیث و احکامه صص 25 - 35، مؤسسه النشر الاسلامی، 1420 ه ق.

[11]. حریری، محمد یوسف، فرهنگ اصطلاحات حدیث، ص 129، قم، هجرت، 1381ش.

/م118