عزاداری ایام وفات حضرت امُ کُلثوم(س) در هیئت شعرای اهل بیت(ع) برگزار شد +گزارش تصویری
وارث: مراسم عزاداری ایام وفات حضرت امُ کُلثوم سلام الله علیها با سخنرانی حجت الاسلام مهدی پور و مداحی و سخنرانی حاج منصور ارضی و با حضور جمعی از شاعران اهل بیت علیه السلام در هیئت شعرای اهل بیت علیه السلام متوسلین به حضرت امُ کُلثوم سلام الله علیها (حسینیه انصارالعباس علیه السلام) برگزار شد.
در ادامه متن سخنان حجت الاسلام مهدی پور را می خوانید:
قرآن کریم فرموده است : هر کس تعظیم شعائر کند از تقوای قلوب است. یعنی هم باید از تقوا نشأت بگیرد و هم موجب تقویت دل ها می شود. در تاریخ امیر مومنان علی علیهالسلام به عنوان اولین مظلوم شناخته شده است. حتی در احادیث معصومان هم از اولین مظلوم سخن به میان آمده است. هر کس به هر مقداری به این بزرگوار نزدیک تر باشد به همان مقدار مظلومیتش بیشتر است.
حضرت ابوطالب علیهالسلام بزرگترین حامی پیامبر صلیالله علیه وآله وسلم است ولی چون پدر ایشان است، بسیار بحث ها شده است که آیا مسلمان بود یا نه. یکی از مواد ضروری اعتقادی سنی ها این است که هر مسلمان معتقد باشد که ابوطالب علیهالسلام کافر از دنیا رفته است. صدیقه طاهره سلامالله علیها چون همسر امام علی علیهالسلام است چنان ظلمی به او شد که حد ندارد.
امام حسن علیهالسلام و امام حسین علیهالسلام و زینب کبری سلامالله علیها و حضرت ام کلثوم سلامالله علیها به همان نسبت که امام علی علیهالسلام نزدیک هستند، مورد ستم قرار گرفتند. ولی حضرت ام کلثوم سلامالله علیها مظلومیت مضاعف دارد. چرا؟ تهمتی به او زدند و گفتند او با خلیفه ازدواج کرده است ولی سبب شده است حتی برخی از افراد غیور تلاش کردند تا بگویند ام کلثوم سلامالله علیها وجود نداشته است. خواستند موضوع را از ریشه برکنند. می گویند امام علی علیهالسلام دختری به نام زینب سلامالله علیها داشته است که کنیه اش ام کلثوم سلامالله علیها بود.
در این رابطه کتاب های مستقلی هم به چاپ رسیده است. به فضل الهی کتاب هایی در اثبات وجود ایشان و در نفی ازدواج حضرت ام کلثوم سلامالله علیها و خلیفه منتشر شده است.
برخی گفتند چون حضرت زینب سلامالله علیها کنیه اش ام کلثوم بوده است، اشتباه شده است. گاهی گفتند زینب و گاهی ام کلثوم.
امام علی علیهالسلام در مورد روز قیامت بیان می کنند: سپس فرمان می رسد، هیزم هایی که برای سوزاندن در خانۀ ما استفاده شد را بیاورید. که با آن هیزم ها می خواستید فاطمه و حسن و حسینم و زینب و ام کلثوم را بسوزانید. امام علی علیهالسلام خطاب به خلیفه فرمودند: این آتش را می آورند تا شما دو نفر سوزانده می شوید.
امام صادق علیهالسلام می فرماید: ما آن هیزم ها را ارث میبریم و نزد ماست تا برسد روزی که با همان هیزم ها بسوزانیمشان.
حضرت زهرا سلامالله علیها در لحظات آخر خطاب به اسما بنت عمیس فرمودند: وقتی از دنیا رفتم نگاه کن، یک پردۀ ابریشمی در گوشه ای از خانه آویزان شده است مرا و زینب و ام کلثوم را داخل این پرده ببر و مرا پشت آن قرار بده و مرا با خود تنها بگذار. بحارالانوار جلد 3 صفحه 147
حدیث بعدی از امام علی علیهالسلام زمان وداع با حضرت زهرا سلامالله علیها که فرمود: ام کلثوم ، ای زینب و ای سکینه و ای فضه و ای حسن و ای حسین بیایید و از مادرتان توشه بگیرید.
روز عاشورا امام حسین علیهالسلام برای امامت حضرت امام زین العابدین علیهالسلام شاهد میگیرد: یا زینب سلامالله علیها، یا ام کلثوم سلامالله علیها و یا سکینه سلامالله علیها، یا رقیه سلامالله علیها و یا فاطمه سلامالله علیها صدای مرا بشنوید و بدانید که فرزندم زین العابدین جانشین من در بین شماست. او امام واجبة اطاعه است.
شیخ صدوق از امام صادق علیهالسلام روایت نقل کردند: پیامبر صلیالله علیه وآله وسلم فرموده است که خداوند ذریّۀ فاطمه سلامالله علیها را بر آتش جهنم حرام کرده است. توضیح پرسیدند و حضرت فرمود: امام حسن علیهالسلام و امام حسین علیهالسلام و حضرت زینب سلامالله علیها و حضرت ام کلثوم سلامالله علیها. این چهار بزرگوارند که خداوند آنها را بر آتش جهنم حرام کرده است.
در حدیث دیگری از امام صادق علیهالسلام فرمودند: ذریّۀ فاطمه سلامالله علیها که بر آتش جهنم حرام هستند، فرزندان بلاواسطه هستند. (یعنی نوه و نتیجه نیست.)
نام حضرت ام کلثوم سلامالله علیها در کنار نام حضرت زینب سلامالله علیها آمده است. اما چرا این مسائل پیش آمده است؟ جهتی از آن این است که حضرت ام کلثوم سلامالله علیها نامش زینب بوده است، "زینب صغری سلامالله علیها ". در نتیجه جایی که بحث در مورد با زینب کبری سلامالله علیها است نام زینب می آید و جایی که بحث بر سر ام کلثوم سلامالله علیها است، معمولاً با کنیه آورده می شود.
بحثی هم داریم که حضرت ام کلثوم سلامالله علیها نامش آمنه بوده است. ولی چون نام مادر پیامبر صلیالله علیه وآله وسلم آمنه بوده است دیگر از آن اسم استفاده نمی شد. حضرت زینب سلامالله علیها و حضرت ام کلثوم سلامالله علیها خواهر دیگری هم داشتند، که بحثی طولانی است.
کتابی مستقل در این مورد داریم به نام " از تبار محدثان ". این خواهر در "دارَیا" حرم دارد که داعشی ها به آنجا بسیار آسیب رساندند. سه دختر هستند. حضرت زینب سلامالله علیها و حضرت ام کلثوم سلامالله علیها و حضرت سکینه سلامالله علیها و امام حسن علیهالسلام و امام حسین علیهالسلام و حضرت محسن علیهالسلام. این شش بزرگوار از حضرت فاطمه زهرا سلامالله علیها می باشند.
این داستان دروغی را که حضرت ام کلثوم سلامالله علیها با خلیفه ازدواج نموده است می خواهیم بررسی کنیم. در کتاب " الخرائط و الجرائد " نقل می کنند: کسی خدمت امام صادق علیهالسلام آمد و گفت: به ما خرده می گیرند و می گویند: اگر خلیفه انسان خوبی نبوده است، چرا امام علی علیهالسلام دخترش را به او داده است. فرمودند: جداً چنین گفتند؟ یعنی شما می پذیرید که امام علی علیهالسلام چنین کرده باشد؟ هر کس خیال کند که امیرالمومنین علی علیهالسلام دخترش را به فلانی داده است، هرگز به راه راست هدایت نخواهد شد. مگر امام علی علیهالسلام نمی توانست مانع دخترش شود که آن شخص با دخترش ازدواج نکند؟ نمی توانست جلوی زورگویی او را بگیرد؟ دروغ گفتند، هرگز چنین اتفاقی نیفتاده است.
در کتاب " غریب ترین آشنا " با استناد به منابع خود سنی ها این موضوع مورد بحث را برای آنها رد کرده است.
در سیرۀ ابن اسحاق چند روایت است: - ام کلثوم سلامالله علیها دخترعلی علیهالسلام از حضرت فاطمه سلامالله علیها با عمرخطاب ازدواج کرد. زیدبن عمر و یک دختر برای او آورد. عمر در گذشت و ام کلثوم سلامالله علیها ماند.
به همین مضموم تعدادی آورده است، مثلاً می گوید: عمر گفت: دخترت را به ازدواج من در بیاور، امام علی علیهالسلام فرمود: خیر، او کوچک است و عمر گفت: چنین نیست. (اعوذبالله) امام علی علیهالسلام، ام کلثوم سلامالله علیها را صدا کرد و پارچه ای به دستش داد و فرمود: ببر و تعویل شده و عمویت ببیند. صاحب احقاف می فرماید: هزار ضربه شلّاق بر بدن امام علی علیهالسلام راحت تر از آن است که دخترش را به او نشان دهد.
حدیث بعدی که نقل شده است، نکته ای دارد. می گوید: وقتی از امام علی علیهالسلام حضرت ام کلثوم سلامالله علیها را خواست، فرمود: من نمی توانم تصمیم بگیرم، افرادی هستند که باید از آنها اذن بطلبم.
اگر مربوط به حضرت ام کلثوم سلامالله علیها بود، چه کسی می خواست اظهار نظر کند؟ مگر امام علی علیهالسلام برای دختر خودش می خواست از شخص دیگری اجازه بگیرد؟ وقتی امام علی علیهالسلام حاضر نشد دخترش را با او تزویج کند سراغ ام کلثوم سلامالله علیها دختر ابیبکر رفت. آن هم از امام علی علیهالسلام. چرا؟ چون مادر او با امام علی علیهالسلام تزویج شده بود و لذا ام کلثوم کودکی کوچک بود که به خانۀ امام علی علیهالسلام آمد، در نتیجه او ربیبۀ امام علی علیهالسلام بود. اگر کسی می خواست با او ازدواج کند باید او را از امام علی علیهالسلام خواستگاری کند. اینجا بود که حضرت فرمودند: من نمی توانم تصمیم بگیرم و باید آنهایی که صاحب نظر هستند اذن بدهند. عایشه خواهر او بود که باید از او اذن طلبیده شود.
چندین حدیث از او نقل می کنند که می گوید: من فقط می خواهم نسبی با پیامبر صلیالله علیه وآله وسلم پیدا کنم.
پیامبر صلیالله علیه وآله وسلم فرموده است: تمام نسب ها روز قیامت از بین خواهد رفت جز حسب و نسب. این هم دروغ است. اگر واقعاً این عقیده را داشت آن همه جنایت نمی کرد. اگر راست می گفت او که با پیامبر صلیالله علیه وآله وسلم خویشی داشت و پدر زنش بود. از این نوع احادیث فراوان داریم.
اولین کسی که بعد از بیان امام صادق علیهالسلام کتاب نوشته است و اثبات کرده است که چنین چیزی اتفاق نیفتاده است، شیخ مفید است. مرحوم شیخ مفید رسالۀ مستقلی دارد در اثبات اینکه هرگز این ازدواج رخ نیفتاد. علاوه بر این کتاب مستقلی که چاپ شده است، در دو کتاب دیگر هم این موضوع را مطرح کرده است.
بحث های بسیار طولانی دارد. شیخ مفید فرموده است: تنها راوی این داستان زبیر بن بکار است. که او دشمن سرسخت امام علی علیهالسلام است و این کار را انجام داده است تا مقام امام علی علیهالسلام را پایین بیاورد.
یکی از نکات مهم این است که وقتی امام علی علیهالسلام فرمودند: او کوچک است، گفت: نه اینگونه نیست و تو دروغ می گویی! به چه کسی این را می فرماید؟ به کسی که پیامبر صلیالله علیه وآله وسلم او را صدیق اکبر نام نهاده است. خودش هم فرمود: صدیق اکبر من هستم. صدیق یعنی معصوم.
عمر زنی به نام ام کلثوم داشت که مشهورترین آنها بود. زنی دیگر به نام جمیله بنت ثابت داشت که او هم کنیه اش ام کلثوم بوده است. پس دو ام کلثوم در خانه داشت، از ام کلثوم سلامالله علیها هم خواستگاری کرد(سه) و از ام کلثوم دختر ابیبکر هم خواستگاری کرده است(چهار). چهار ام کلثوم در اینجا مطرح است.
تعبیرش این بود که او کوچک است و به تکلیف نرسیده است. این خواستگاری در سال 17 هجری است که در آن سال او 11، 12 سال سن داشته است. وقتی می گوید به تکلیف نرسیده است، مشخص می شود که دختر ابیبکر را گفته بود.
ارتحال حضرت ام کلثوم سلامالله علیها یقیناً در مدینه بوده است. چون هیچ زمینه ای برای آمدن ایشان به دمشق نیست. قبری که در آنجاست یقیناً حضرت زینب کبری سلامالله علیها می باشد.
نوشته اند: حضرت ام کلثوم سلامالله علیها 4ماه و ده روز بعد از ورود خاندان عصمت و طهارت به مدینه از سفر اسارت در مدینۀ طیبه، در اثر ناله و تضرع دار فانی را وداع گفت. از مشاهدۀ این حال پر ملال تمام اهل بیت علیهالسلام این مصیبت که برایشان بسیار دشوار بود را به سختی تحمل کردند. زن و مرد در ماتم آن حضرت جمع شدند و مدینه همانند روز قیامت شده بود؛ چون حادثۀ کربلا اتفاق افتاده بود. همۀ دل ها پر از آتش است و وقتی یک بهانه پیدا شد و آن هم ارتحال حضرت ام کلثوم سلامالله علیها که اولین حادثه بعد از ورود این خاندان به مدینه اتفاق افتاد همه جمع شدند.
در مورد مقتل حضرت اختلافی نیست و همه معتقدند که در مدینه است و قطعاً در بقیع است و مدفن مشخص نیست.
آیت الله سید حسن صبر در مورد حضرت زینب سلامالله علیها مفصلاً بحث کرده است که حضرت زینب یقیناً در دمشق است. چرا؟ می گوید: چون در مدینه خشکسالی شد و در نتیجه حضرت عبداللهابن جعفر دست و دلباز بود و هر چه داشت به فقرا داد و دستانش خالی شد و به حضرت زینب سلامالله علیها فرمود: من نمی توانم کسی را از در خانه برگردانم، بریم جایی که مرا نشناسند! باغی در دمشق دارم، راهی آنجا شویم. مدتی در زینبیه ماندند که همان جا هم حضرت رینب سلامالله علیها دفن شدند.