استاد علوی تهرانی: انسان موجودی است طالب کمال ولی فاقد الکمال!+ گزارش تصویری

کد خبر: 35102
مراسم روز سوم ماه مبارک رمضان با سخنرانی استاد علوی تهرانی در مسجد حضرت امیر علیه السلام برگزار شد.
وارث: مراسم روز سوم ماه مبارک رمضان با سخنرانی استاد علوی تهرانی در مسجد حضرت امیر علیه السلام برگزار شد.

در ادامه متن سخنان استاد علوی تهرانی را می خوانید:


انسان فطرتاً موجودی طالب کمال است. در ولادتش فاقد کمال است. اساساً موجودات در مقایسه با دارایی نسبت به کمال به سه دسته تقسیم می شوند. دسته ای از موجودات از ابتدای خلقتشان دارای کمالات هستند، که به زبان دین ملک هستند و به زبان حکما عقل. البته نه چیزی که شما با آن تفکر کنید، اما حقیقت مجرد هستند. اینها از بدو خلقتشان همان کمالی را که باید داشته باشند، دارند.

جبرئیل همیشه جبرئیل بوده است. میکائیل همیشه میکائیل بوده است. بالا و پایین ندارد. آخرین مرزی را که استطاعت دارد و باد داشته باشد را خدا در جا به او داده است و امکان ندارد از ان بالاتر برود. وقتی پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله فرمود: به "سِدْرَةِ الْمُنْتَهى" وارد شو، گفت: به اندازۀ بند انگشت از جایی که هستم بالاتر بیایم نابود می شوم. ولی از وقتی که خلقت پیدا کرده واجد همۀ کمالات خود هست. فقط ملک اینطور هستند.

دستۀ دوم فاقد کمالاتند ولی طالب کمالاتند. به سوی کمالات حرکت می کنند. خود اینها به دو گروه تقسیم می شوند. دستۀ اولشان سیر به سوی کمالات جبری و تکوینی است و برای رسیدن نقشی ندارند. وقتی خلق می شوند مجبورند که به سوی کمالاتشان حرکت کنند، و به آن کمالات می رسند. زیر گروه این مجموعه حیوانات هستند و یا گیاهان و نباتات.

هیچ حیوانی، هیچ زنبور عسلی نمی گوید ما نمی خواهیم این مسیر را طی کنیم و جزء خزندگان میرویم! او مسیر کمالش مشخص است و به آنجا میرسد و محال است که نرسد. کمالشان معلوم است و اختیاری در رسیدن و نرسیدن ندارد.

تنها موجودی که از ابتدای خلقتش 1- فاقد کمال است 2- طالب کمال است، انسان است. فطرتاً دنبال کمال است اما وقتی به دنیا می آید، هیچ کمالی ندارد. به حسب اختیار خودش این مسیر را طی می کند. لذا عده ای می رسند و عده ای نمی رسند. تفاوتش با حیوانات و گیاهان در این است که طی این مسیر برایش جبری نیست و بر حسب اختیار است.

بنابراین انسان موجودی است طالب کمال ولی فاقد الکمال. برای رسیدن به کمال نیاز به سیر دارد. انتهای این سیر ملاقات رب است. اما همگان این کار را انجام نمی دهند. یعنی از این چند میلیارد انسانی که در زمین هستند اصلاً نمیدانند کمالی وجود دارد که به سویش حرکت کنند! مگر قلیلی که سعادتی داشته باشند و گوش داده باشند؛ اگر این در زندگی ما باشد که در مسیر هستیم در غیر این صورت در مسیر نیستیم. شنیدیم و اطاعت کردیم و انقلت نکردیم. کسی که می خواهد چون و چرا کند، از نظر بالایی ها یعنی: "فی امان الله" فکر می کند که در مسیر است و سر خوش!

ما یک سفر عادی را در نظر بگیریم که به چه چیزهایی نیاز داریم، در سفر معنوی هم به همان چیزها نیاز داریم. مثلاً بعد از اتمام ماه رمضان می خواهیم به سفر کربلا برویم. این سفر مادی است چون مادی اتفاق می افتد. برای شکل گرفتن این سفر یک مبدأ لازم است. از کجا حرکت کنیم؟ مثلاً حسینیۀ فلان، از فرودگاه و از ... این مبدأ حرکت است. دومین چیز موضوع حرکت است. در مسافرت چه کسی می خواهد حرکت کند؟ گاهی اوقات انسان است و گاهی بار است و گاهی حواله. مووع حرکت چیست؟ در سفر به کربلا خود انسان است که می خواهد برود.

پس مبدأ حرکت مثلاً فرودگاه است و موضوع حرکت انسان است. سومین مسأله بستر حرکت است. شما از چه طریقی می خواهی بروی؟ زمین و دریا و هوا. وقتی از فرودگاه می خواهی بروی قاعدتاً از هواست. یعنی راهی که در ان حرکت می کنید هواییست. چهارمین چیزی که در سفر مادی نیاز است، مرکب است که آن هم هواپیماست. پنجمین چیزی که وجود دارد زاد و توشه است، اعم از خورد و خوراک شما و چیزهایی که برای تأمین مایحتاج شما است. شما بدون زاد و توشه نمی توانید سفری را انجام دهید.

ششمین چیز راهنماست. بالاخره یا خودت کنندۀ کاری و بارها کربلا رفتی و یاد گرفتی و تجربه ات راهنمایت می شود، ولی وقتی دفعۀ اولت باشد لیدر تور می خواهد. هفتمین مورد مقصد است. شما که از تهران حرکت کنید در این سفری که ما ترسیم کرده ایم کشور عراق، سرزمین کربلا است. در انتها نتیجۀ سفر. سفر دارای نتیجه است. شما که به کربلا می روید می گویید دارم انجام وظیفه می کنم. بر حسب سورۀ شوری آیۀ 23: " ذَٰلِكَ الَّذِي يُبَشِّرُ اللَّهُ عِبَادَهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ ۗ قُل لَّا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَىٰ ۗ وَمَن يَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَّزِدْ لَهُ فِيهَا حُسْنًا ۚ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ شَكُورٌ " ارادت من واجب است. یکی از مظاهر این ارادت زیارت است.

این هشت خصوصیت که در سفر مادی کاربرد دارد. ما به سوی کمال سفر می کنیم که یک سیر است. در سفر معنوی مبدأ حرکت کجاست؟ بستر چیز دیگری است لذا خصوصیاتش هم متفاوت است. مبدأ حرکت در سفرهای معنوی نفس اماره است. در این سفر باید از حالت حیوانی خارج شوی. این مبدأ حرکت است. انسان باید از نفس شهوانی و درندگی خارج شود.

اما موضوع حرکت. در سفر معنوی تنها کسی که موضوع حرکت است خود انسان است. سیر انسانی است. مدارج انسان آنجا نقشی ندارد. سومین خصوصیت بستر حرکت است. باید از کجا بروید؟ سیر شما سیر نفسانی است. نه آب است و نه هوا و نه زمین، سیر در عالم نفس است. خودشناسی جز برترین معارف بشر است. هر فرد مومنی حداقل باید اندازۀ توان خودش خودشناسی داشته باشد. مرکب سفر عشق به سوی خدا و محبت به سوی خداست. تنها مرکبی که شما را میرساند، عشق به سوی خداست.

لذا یکی از معارف لازم برای انسان های متدین است. ادم متدین مثال کسی است که در راه است. زاد و توشه چیست؟ عواملی که در این سفر برای رشد شما کمک می کند. آخرین حدش تقواست. ما عوامل رشد را نمی شناسیم به همین علت از عبادتمان لذت نمی بریم و به عنوان تکلیف انجام می دهیم. راهنما هم می خواهیم. در این مسیر راهنما فقط و فقط ذوات مقدس انبیا صلوات‌الله‌اجمعین و معصومین ما، امامان هستند.

حالا که دست ما به آنها نمیرسد باید با عالم ربانی پیش برویم، که همان مسیر پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله است. تفاوتش در این است که پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله راه را آورده اند ولی عالم ربانی راه را نشان می دهد و معرفی می کند و نقشه راه را نشان می دهد. انتهای این سیر لقاءالله است. وقتی به لقاء رب رسیدی نتیجۀ سفر مشخص می شود. نتیجۀ سفر کمال است. وقتی به لقاء رب رسیدی نتیجۀ سفر مشخص می شود. اگر به لقاء رب رسیدی یعنی واجد تمام کمالات شده ای.