حجت الاسلام دانشمند : داستان عزیرنبی طرح مسئله رجعت است
وارث: مراسم ایام دهه مبارکه کرامت در هیئت جنت الرضا علیه السلام با سخنرانی حجت الاسلام دانشمند و مداحی حاج حمید نیکدل و قرائت زیارت آل یس حاج مصطفی سماواتی برگزار شد.
در ادامۀ خبر متن سخنان حجت الاسلام دانشمند را می خوانید:
رجعت از مسلمات شیعه
یکی از عقاید شیعه بحث رجعت است که اشاره به ظهور امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف دارد. تنها گروهی که اعتقاد به رجعت به این معنا که سران کفر و نفاق و سران حق و حقیقت زنده می شوند و در مقابل هم قرار می گیرند را شیعه اثنی عشری دارند. اعتقاد به رجعت مختلف است، بعضی ها رجعت را به معنای خود ظهور گرفتند، که امام زمان عجل الله تعالی که می آیند حق به حق دار می رسد. یعنی این مقابله حق و باطل صورت می گیرد ولی باطل هایی که در زمان ظهور هستند. اعتقاد دارند که کسی زنده نمی شود سران حق و حقیقت که رهبرشان امام زمان عجل الله تعالی است با سران طاغوتهای زمان می جنگند و پیروزی از آن امام زمان عجل الله تعالی است.
یک نگاه دیگر به رجعت این است که ما دو رستاخیز داریم، رجعت یعنی اینکه در برزخ روح به بدن بر می گردد. این اعتقاد سنی ها و عامه است. تنها کسانی که معتقدند رجعت مربوط به امام زمان عجل الله تعالی است و زنده شدن سران کفر است شیعه اثنی عشری است. ما با عقاید غیر شیعه اثنی عشری کاری نداریم. برای اثبات رجعت آیات زیادی در قرآن کریم وجود دارد که مهم ترین آن آیات برای کسانی بود که آیات ما را تکذیب کردند و می فرمایند: ما آنها را زنده می کنیم و همه آنها زنده می شوند.
در آیه 259 سوره بقره می فرمایند: «أَوْ کَالَّذي مَرَّ عَلي قَرْيَةٍ وَ هِيَ خاوِيَةٌ عَلي عُرُوشِها قالَ أَنَّي يُحْيي هذِهِ اللَّهُ بَعْدَ مَوْتِها فَأَماتَهُ اللَّهُ مِائَةَ عامٍ ثُمَّ بَعَثَهُ قالَ کَمْ لَبِثْتَ قالَ لَبِثْتُ يَوْماً أَوْ بَعْضَ يَوْمٍ قالَ بَلْ لَبِثْتَ مِائَةَ عامٍ فَانْظُرْ إِلي طَعامِکَ وَ شَرابِکَ لَمْ يَتَسَنَّهْ وَ انْظُرْ إِلي حِمارِکَ وَ لِنَجْعَلَکَ آيَةً لِلنَّاسِ وَ انْظُرْ إِلَي الْعِظامِ کَيْفَ نُنْشِزُها ثُمَّ نَکْسُوها لَحْماً فَلَمَّا تَبَيَّنَ لَهُ قالَ أَعْلَمُ أَنَّ اللَّهَ عَلي کُلِّ شَيْءٍ قَديرٌ»
قرآن حجت و استدلال و بینه است. ما اگر خواستیم قرآن را به یک موضوع خاص منحصر کنیم به قرآن ظلم کرده ایم. قرآن کریم اگر قصه می گوید دلیل و هدف دارد و هدف نهایی از آن هدایت بشر است. قرآن 10 تکنیک برای تربیت ما دارد از جمله: تمثیل، تشبیه، طرح سوال، نمونه تاریخی و ...
وقتی قرآن تاریخ را می گوید، به آنچه که باید اشاره کند اشاره کرده است. یکی از داستان های قرآن قصه عُزیر پیامبر1 است.
تاریخ امت های گذشته تکرار میشود
پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند: هر آنچه در امت های گذشته انجام گرفته در امت من نیز تا آمدن پسرم مهدی عجل الله تعالی صورت می گیرد. یکی از اتفاق ها جنگ جمل بود که پیامبر صلی الله علیه و آله به عایشه وصیت کرده بودند که با علی علیه السلام جدال نکن و با ولایت نجنگ که عاقبت به خیر نمی شوی و به ام سلمه هم سپرده بودند که اگر او این کار را کرد تو او را از این کار برحذر بدار. این خانم به جنگ با امیرالمومنین علیه السلام آمد و نزدیک به صد هزار مسلمان کشته شد. بعد ناقه عایشه را به زنانی که خود را به شکل افسران نظامی در آورده بودند سپرد تا او را به مدینه ببرند. وقتی به مدینه رسید گفت زن پیامبر را به نامحرم سپرده است وقتی این حرف ها را زد آن زنان نقابشان را برداشتند و او دید که آنها زن هستند و توطئه دوم عایشه هم خنثی شد. حالا یک سوال به وجود می آید: طبق این روایت آیا زن پیامبری وجود دارد که این اتفاق برایش افتاده باشد؟
حضرت موسی علیه السلام وصیی به نام هارون دارد و موسی علیه السلام همسری به نام صفورا دارد که دختر شعیب هم هست. قرآن قصه ازدواج موسی و صفورا را بیان کرده است. در روزی که حضرت موسی علیه السلام غایب بوده است به جنگ هارون می رود و این اتفاق در زمان پیامبر صلی الله علیه و آله هم اتفاق می افتد.
انبیائی داشتیم که آنهارا با اره تکه تکه کرده اند، زنده زنده تیر باران کردند، کشتند و به قتل رساندند. این اتفاقات تلخ تاریخی زیاد است. این قصه داعشی ها هم می تواند مثالی باشد. این اتفاق به طور قطع به یقین در تاریخ اتفاق افتاده است.
داستان عزیرنبی سوال همیشگی بشر است
قصه عُزیر اتفاقی است که باید بیفتد. جناب عُزیر از انبیاء خدا است که به شهری می رسد که آن شهر خراب و ویران شده است و همه مرده اند و او می گوید خیلی دوست دارم زنده شدن مردگان را ببینم.
قرآن چند مورد از پیامبران را نقل می کند که دوست داشتند زنده شدن مردگان را ببینند. مانند حضرت عُزیر و ابراهیم خلیل علیه السلام.
می توانیم بگوییم بین ابراهیم علیه السلام و حضرت عُزیر تفاوتی نیست؟ خیر. درست است که کلهم نور واحد هستند ولی ابراهیم علیه السلام را قرآن کریم 31 تعریف از او کرده است. شیخ الانبیاء است، قهرمان توحید است، آنقدر ایشان مهم است که قرآن کریم می فرماید: اسم مسلمان را حضرت ابراهیم علیه السلام روی ما گذاشته است. پیغمبر خاتم از شیعیان ابراهیم است. ما همه انبیاء را قبول داریم ولی پیرو پیامبر خاتم صلی الله علیه و آله هستیم ولی در اعمال حج کارهایی که ابراهیم خلیل انجام داده است را انجام می دهیم.
حضرت ابراهیم علیه السلام اصلا قابل مقایسه با عُزیر پیامبر علیه السلام نیست. انبیاء از نظر علمی با هم برابر نبودند. هر پیامبری در زمان خودش اعلم علوم بوده است ولی با پیامبر قبلی تفاوت هایی داشته است. انبیاء همه با هم معصوم اند. اما چهارده معصوم از آنها هم بهتر هستند. عصمت چهارده معصوم با عصمت انبیاء قابل مقایسه نیست.
بزرگترین سوالی که از انبیاء علیهم السلام می پرسیدند این بود که اگر ما بمیریم چه اتفاقی می افتد؟ این سوال همیشه در قلب بشر بوده است. ما هر چه درباره مرگ بگوییم کافی نیست تا وقتی که نمردیم. باید اعتقادمان را به عترت و ولایت اثبات کنیم چون خدا می گوید معادی هست ما هم می گوییم هست. ولی باید بمیریم تا آن را بفهمیم.
خداوند به حضرت ابراهیم علیه السلام می فرماید: زن و بچه ات را در بیابان بگذار و برگرد. نه اینکه برایشان سایه بان درست کن و وقتی که فرزندش جوان رشیدی شد او را ذبح کند.این اتفاق در کربلا تکرار شد و فدیناه بذبح عظیم.
اینجا باید تعریفی از چهارده معصوم کنیم که بچه شیعه ها بدانند عصمت چهارده معصوم با عصمت انبیاء تفاوت دارد. انبیاء معصوم اند زیرا شک و کفر و شرک و ظلم و ... ندارند. اما عصمت چهارده معصوم این است که قبل از شک، یک ریب است. اگر خواستیم طهارت ائمه علیهم السلام را برای منکرین اثبات کنیم آیه «انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا»2 را برایشان می خوانیم. اگر آنها گفتند چرا امام می گوییم؟ باید آیه « إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُواْ الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاَةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ.»3 را می خوانیم.
حالا معنای رجس چیست؟ ما باید به خود ائمه علیهم السلام رجوع کنیم. کسی از رسول خدا صلی الله علیه و آله پرسید: معنای رجس در قرآن چیست؟ فرمودند: ریب پرده ای از شک است، بعدش ظن و یقین می شود. در چهارده معصوم ریب و شک و شرک و کفر نیست. پرسید ریب یعنی چه؟ وقتی که ابراهیم پیامبر علیه السلام به خدا گفت می خواهم زنده شدن مردگان را ببینم خدا به او گفت: مگر یقین نداری؟ ما در چهارده معصوم نمونه ای از این حرف ها نمی شنویم.
حالا یکی از کسانی که می خواست مردگان را ببیند حضرت عُزیر است. از خودش سوال کرد که چگونه مردگان زنده می شوند؟ و خدا این سوال را برایش تبین کرد. وقتی نهارش را خورد و الاغش را بست و خوابید، وقتی بیدار شد خداوند از او پرسید چه مدت است که خوابیده ای؟ و او گفت نصف روز. خدا به او فرمود: صد سال است که تو خوابیده ای.
یک شخصی هم استخوانی آورد و به پیامبر صلی الله علیه و آله گفت: این استخوان چگونه زنده می شود؟ و پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند: این حیوان که استخوان پوسیده اش را آورده ای چیزی نبوده است و خدا خلقش کرده است. حالا که چیزی هم هست.
بحث رجعت را خدای متعال در قصه عُزیر پیامبر علیه السلام برای ما بیان می کند.
/1102101304
1.
یکی از پیامبران بنی اسرائیل حضرت عُزیر(ع) بود که نام مبارکش یک بار در قرآن آمده است و نامش در لغت یهود،عذرا گفته می شود.پدر و مادرش در منطقە بیت المقدس زندگی می کردند.خداوند دو پسر دوقلو به آنها داد که نام یکی را عزیر و نام دیگری را عُذره گذاشتند.
2.
سوره احزاب آیه 33
3.
سوره المائده آیه 55