ماجرای شفای مرحوم آیتالله تقوی از زبان خودش
مرحوم آیت الله شیخ حسین تقوی اشتهاردی نقل می کند: بر اثر رطوبت حجره مسكوني مدرسه فيضيه به روماتيسم سختي مبتلا شدم؛ مدت ها طول كشيد و از معالجات نتيجه نگرفتم تا اين كه براي زيارت مرقد حضرت امام رضا(ع) به مشهد مشرف شدم.
وارث :با گذری کوتاه بر زندگینامه آيت الله حاج شيخ حسين تقوي اشتهاردي، ویژگی های اخلاقی و معنوی این عالم ربانی چگونگی شفا یافتن از زبان خودش را تقدیم می کنیم.
ولادت
محقق وارسته آيت الله حاج شيخ حسين تقوي اشتهاردي(ره) در سال 1304 ش، در خانواده روحاني متولد شد. پدر و مادر نام اين نوزاد فرخنده را حسين گذاشتند. حسين در پنج يا شش سالگي نزد پدر، تحصيل را آغاز كرد. طبق رسم آن زمان، نخست به ياد گرفتن تلاوت آيات قرآن پرداخت. پس از آن به تحصيل درس فارسي، كه كتاب «معراج السعاده»، تأليف مرحوم آيت الله ملا احمد نراقي(ره) بود، پرداخت. رياضي را نيز در محضر پدر آموخت.
در دوازده سالگي به خواندن «جامع المقدمات» كه اولين كتاب درسي حوزه است، مشغول شد. در سال 1315 شمسي مرحوم حاج شيخ يحيي تقوي، مدرسه علميه مخروبه را تعمير كرد و حوزه كوچكي در آن جا تشكيل داد. شيخ حسين تقوي همراه بعضي از دوستان، دروس سطح مانند: «لمعه» و «قوانين» را نزد پدر فرا گرفت و در كنار درس، براي تأمين زندگي به كار و كسب نيز اشتغال داشت.
مختصری از شرح حال پدر
پدر وی آيت الله حاج شيخ يحيي تقوي از علماي برجسته، مخلص و خدمتگزار شهر اشتهارد بود. اين عالم رباني، در صفات و ارزش هاي اخلاقي، عرفاني و شاگردپروري، در سطح بالايي قرار داشت. شخصيت فكري، اخلاقي و اجتماعي آيت الله تقوي در سايه پدري از اهل تقوا شكل گرفت و به رشد و تعالي رسيد.
شيخ حسين تقوي، علاقه فراوان به تحصيل داشت و مي خواست تمام وقت مشغول تحصيل باشد. او مي نويسد:
صبح ها مشغول خريد و فروش و تأمين معاش و رسيدگي به امور خانه بودم و تنها بعد از ظهرها درس مي خواندم. ديدم با اين وضع به جايي نخواهم رسيد، نزد پدر رفتم و عرض كردم: اجازه بفرما يا به قم براي ادامه تحصيل بروم و يا به كسب و كار مشغول شوم. وی كه بسيار علاقه داشت تحصيلات حوزوي را ادامه دهم، اجازه دادند به قم عزيمت كنم.
از اين رو در سال 1325 شمسي به قم سفر كردم. يك ماه بود كه مرجع معروف، آيت الله العظمي سيد ابوالحسن اصفهاني(ره) در نجف اشرف رحلت كرده بود.(1) مدتي نيز از آمدن حضرت آيت الله العظمي بروجردي (ره) به قم مي گذشت و روز به روز بر رونق حوزه علميه قم تحت زعامت آن مرجع عاليقدر، افزوده مي شد. در مدرسه فيضيه در يكي از حجره ها سكونت نمودم و مدت هفت سال در آن حجره بودم؛ شرايط حجره از نظر بهداشت، آب و هوا و غذا و ساختمان، بسيار بد بود، به گونه اي كه بيماري رُماتيسم گرفتم، در چنين شرايطي با ذوق و شوق به تحصيلات خود ادامه دادم.
اساتيد سطح شیخ تقوی در قم
اساتيد دروس سطح ايشان در حوزه قم عبارتند از:
1 - مرحوم شهيد آيت الله صدوقي يزدي؛ 2 - مرحوم شهيد علامه مرتضي مطهّري؛ 3 - مرحوم آيت الله مجاهدي تبريزي؛ 4 - مرحوم آيت الله حاج عبدالجواد اصفهاني؛ 5 - مرحوم آيت الله آقا جواد خندق آبادي؛ 6 - مرحوم آيت الله آقا ميرزا علي اصغر علامه تهراني؛ 7 - مرحوم آيت الله حاج آقا باقر سلطاني (اعلي الله مقامهم).(2)
استادان درس خارج
آيت الله تقوي در درس خارج فقه و اصول مراجع وقت، شركت مي كرد كه مي توان به افراد ذيل اشاره داشت:
1 - آيت الله العظمي حاج آقا حسين بروجردي(ره).2 - امام خميني(ره). 3- آيت الله العظمي سيد محمدرضا گلپايگاني(ره). 4 - آيت الله العظمي سيد محمد حجت(ره). وی مقداري از درس خارج فقه و فلسفه را در محضر علاّمه طباطبايي فرا گرفت. البته در این ميان بيشتر از دروس آيت الله العظمي بروجردي(ره) و امام خميني(ره) استفاده كرده است.
وی در دوره اصول خارج امام خميني(ره) از آغاز تا پايان شركت و آن را به طور كامل تقرير كرده که مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام (ره) اين تقريرات را با عنوان «تنقيح الاصول» در چهار جلد، چاپ و منتشر نموده است.
مرحوم آيت الله حاج آقا جواد خندق آبادي به شیخ حسین تقوی گفته بودند: شما مجتهد شده ايد و ديگر نياز به استاد نداريد و نبايد تقليد كنيد.
تدريس و پرورش شاگرد
يكي از اشتغالات مهم آيت الله تقوي در حوزه علميه قم، تدريس و تربيت شاگرد بود و در اين جهت مهارت و پشتكار چشم گيري از خود نشان مي داد. حدود پانزده سال در مدرسه حقّاني و مدرسه آيت الله گلپايگاني، كتاب هاي «شرح لمعه»، «مكاسب»، «رسائل» و «كفايه» را تدريس كرد. همچنين در حوزه علميه خرّم آباد نيز يك ماه تدريس كرده است. علاقه وي به دانش و دانش اندوزي به حدّي بود كه در سال هاي آخر عمر، كه بر اثر كسالت، بيشتر در منزل بود، جلسات مباحثه و تدريس در منزل وي انجام مي گرفت.
مرحوم تقوي، مدت ها در مدرسه علميه حاج ملاّ صادق قم تدريس مي كرد و شب ها در همان جا نماز جماعت را اقامه مي نمود و روزهاي پنجشنبه براي خواهران طلبه تفسير مي گفت.
شاگردپروري وی را مي توان از امتيازات آن مرحوم دانست؛ شاگرداني برجسته و كارآمد كه اكنون بسياري از آنها در نظام اسلامي و حوزه هاي علميه، منشأ خدمت هستند.
تأليفات
از آنچه گذشت، معلوم شد كه علاوه بر تحصيل و تدريس، به تحرير و تقرير فقه، اصول، فلسفه، تفسير، حديث و اخلاق مي پرداخت. برخي از كتاب هاي چاپ شده و چاپ نشده وی عبارتند از:
1 - تقريرات دوره كامل درس اصول حضرت امام خميني(ره) به نام «تنقيح الاصول» (در چهار جلد). 2 - تقريرات درس فقه مكاسب ايشان تا شرايط متعاقدين (آماده براي چاپ). 3 - تقريرات درس فقه آيت الله العظمي بروجردي (مخطوط). 4 - اصول المذهب، به زبان عربي (مخطوط). 5 - فروع المذهب (مخطوط). 6 - معاشرت از ديدگاه وحي (مخطوط).
تبلیغ و خطابه
آيت الله تقوي با آن كه از مجتهدين و از مدرسين بود، اما از وظيفه تبليغ دين و بيان حلال و حرام و وعظ و ارشاد غافل نمي شد. از اين رو در ماه مبارك رمضان و محرم، بنا به دعوت اهالي اشتهارد، به آنجا رفته و ضمن اقامه جماعت، به تبليغ دين مي پرداخت و مدت ها قبل از انقلاب، نماز جمعه را نيز اقامه مي کردند.
در اشتهارد دو مسجد را اداره کرده و با تلاش هاي شبانه روزي خود تا مدت 35 سال اين كار را ادامه دادند. از آن جا كه وی بر مسائل اسلامي و احكام، بسيار تسلّط داشت و مطالب را روان و سلیس بيان مي كرد، لذا توانست تحول خوبي در آن سامان به وجود آورد. بياناتش اثر خاصي داشت و از اين رو عدۀ بسياري تحت تأثير قرار گرفته و بر ايمان و كمالات خود افزودند.
خدمات اجتماعي
آيت الله تقوي(ره) در ضمن وعظ و ارشاد در اشتهارد، به نيازهاي مادي و رفاهي مردم نيز توجه خاصي داشتند و در رفع آن نيازها به جدّيت مي كوشيدند.
نداشتن آب آشاميدني از مشکلات اشتهارد بود. مردم از قنات دوردستي، آب شُرب خود را تأمين مي كردند. لذا وی با راهنمايي و زمينه سازي و با همت مردم، مزرعه اي را كه داراي آب شيرين بود و در حدود يك فرسخي اشتهارد قرار داشت، خريداري و آب آن را به اشتهارد لوله كشي مي كرد. شروع اين كار در سال 1348 بود و هم اكنون بعد از گذشت سال ها از اين آب استفاده مي شود.
ويژگي هاي اخلاقي و معنوي مرحوم آيت الله تقوي
آیت الله تقوی ساده مي زيست و از زرق و برق و تشريفات دنيا دوري مي جست. اگر بعضي از بستگان به تجمّل رو مي آوردند، انتقاد مي كرد. او با اين كه مي توانست از موقعيت ها براي دنياي خود استفاده فراوان نمايد، به آنها پشت كرد. گمنام زيست و تمايل به شهرت نداشت. در مصرف وجوهات احتياط مي كرد و خود را مديون امام عصر(عج) مي دانست. محل زندگي او در قم از آغاز در يك منزل قديمي در يكي از محله هاي قديمي شهر قرار داشت و تا آخر در همان جا بود. در غذا و لباس و روش و منش، زاهدانه عمل مي كرد. هيچ امتياز مادي نسبت به همسايگان نداشت. در مورد محل قبر خود نيز اهميت نمي داد. وقتي از وي درباره محل دفن مي پرسيدند، مي گفت: محل دفن مهم نيست.
عبد خدا و شيفته ولايت
شیخ حسین، عبادت و بندگي خدا را بر همه چيز ترجيح مي داد. در حوادث و مسائل، رضاي خدا را معيار گزينش قرار مي داد و در بيان احكام و مسايل شرعي، جدي و قاطع بود. مودّت و ارتباط با خاندان رسالت، از ويژگي هاي ديگر او است. ذكر مصيبت امام حسين(ع) و ساير اهل بيت (ع) را كوتاه اما با گريه مي خواند. نام مبارك امامان(ع) را با احترام خاصي مي برد. به سادات احترام مي كرد و با وجود پادرد، دو زانو در برابرشان مي نشست.
چگونگی شفاگرفتن مرحوم تقوی از امام رضا(ع) از زبان خودش
در سال 1330 شمسي، بر اثر رطوبت حجره مسكوني مدرسه فيضيه به روماتيسم سختي مبتلا شدم؛ مدت ها طول كشيد و از معالجات نتيجه نگرفتم تا اين كه براي زيارت مرقد حضرت امام رضا(ع) به مشهد مشرف شدم. در آنجا به من گفتند: يكي از علماي معروف مشهد، آيت الله حاج شيخ حبيب الله گلپايگاني است، نزد او برو تا براي شفايت دعا كند. فكر كردم نزد او بروم و از ايشان بخواهم كه براي من دعا كند تا بلكه خوب شوم؛ در اين هنگام به ياد حديثی افتادم كه: روزي جمعي از اصحاب در محضر رسول خدا(ص) بودند. ناگهان آن حضرت فرمود: هم اكنون يكي از اهل بهشت وارد مجلس ما مي شود. چند لحظه نگذشت كه مالك بن نويره وارد شد؛ در حالي كه وضو گرفته و كفش هايش در دستش بود. سپس خداحافظي كرد و رفت. دو نفر از اصحاب به دنبال او دويدند و با خود گفتند: رسول خدا(ص) گواهي داده كه مالك، از اهل بهشت است، برويم به او بگوييم براي ما دعا كند. آنها خود را به مالك بن نويره رساندند و ماجرا را گفتند و تقاضاي دعا كردند. مالك گفت: خدا شما را نيامرزد! گفتند: اين چه دعايي است؟. گفت: شما پيامبر عظيم الشأن(ص) را گذاشته ايد و براي دعا كردن، نزد من آمده ايد؟.
وقتي اين حديث يادم آمد، به خود خطاب كرده و گفتم: قطبِ عالمِ امكان، امام هشتم علي بن موسي الرضا(ع) را گذاشته اي و مي خواهي نزد آن عالم زاهد بروي؟. هماندم به حرم حضرت رضا(ع) برگشتم با توسل به آن حضرت، شفا يافتم. (3)
خوش رويي و اخلاق نيك
او از اخلاق خوبي برخوردار بود. با اين كه مدت ها بر اثر بيماري رنج مي برد، در گفتار خود با مثال ها و لطيفه هاي شيرين موجب سرور و شادماني حاضران مي شد؛ حتي در منابر هم، گاهي لطيفه هايي مي گفت و شنوندگان را مي خنداند. لطيفه هاي او در عين حال، آموزنده نيز بود؛ به عنوان نمونه مي گفت: شخصي از مرحوم آيت الله آقا جمال خوانساري پرسيد: آيا اگر كسي يك پاي خود را بلند كند، حرام است؟. گفتند: نه. پرسيد: اگر يك دستش را بلند كند، حرام است؟. جواب دادند: نه. پرسيد: يك پا يا دو پاي خود را بلند كند، حرام است؟. گفتند: نه. پرسيد: اگر سرش را تكان دهد، حرام است؟. پاسخ دادند: نه. گفت: رقص هم همين حركات است. پس چرا حرام است؟. آقا جمال گلپایگانی در پاسخ گفتند: مفرداتش، عيبي ندارد، ولكن مرده شور تركيبش را ببرد!!.
تواضع نسبت به پدر
آیت الله تقوی نسبت به پدر و مادر و اساتيدش تواضع مخصوصي داشت و همواره آنها را به نيكي ياد مي كرد. به پدرش، بسيار احترام مي كرد، روزي نبود كه از او ياد نكند، گاه مي گفت: پدر نازنيني داشتم.
به ياد دارم (نویسنده) پدر بزرگوارش مرحوم آيت الله حاج شيخ يحيي تقوي(ره) هنگامي كه عصا زنان حركت مي كرد، وی همواره يك قدم پشت سر پدر راه مي رفت و عملاً به ما كه در آن هنگام در سنين كودكي بوديم، درس تواضع و احترام پدر را مي آموخت.
ياد آخرت و آرامش پيش از سفر
آيت الله تقوي از بي اعتباري دنيا و عبرت هاي آن بسيار مي گفت. با تلاوت آيات قرآن و نقل روايات و خواندن اشعار هشدار دهنده، شنونده را به ياد آخرت مي انداخت و چون خود از عمق وجودش به ياد آخرت بود، ديگران را نيز تحت تأثير قرار مي داد.
آيت الله تقوي(ره) با ياد مرگ و اعتقاد به قيامت و بي اعتباري دنيا، زنگار دلبستگي هاي دنيوي را از قلب خود مي زدود و آماده براي سفر دائمي آخرت مي شد. از اين رو هنگام احتضار، بدون اضطراب آماده استقبال از مرگ بود.
از آن مرحوم، يك پسر به نام مرتضي تقوي و شش دختر به یادگار مانده است.
رحلت و تشييع
آیت الله شیخ حسین تقوی پس از مدت ها كسالت در ششم ماه مبارك رجب 1421ق. برابر با 14 مهر 1379 ش. حالش منقلب شد و در حالی که به ذكر خدا مشغول بود با آرامش خاصي نام خدا و شهادتين را به زبان آورد و حدود ساعت 30/10 شب به لقاء الله پيوست.
پيكر پاکش در روز جمعه 15 مهرماه از مسجد امام حسن عسکری (ع)، با تشييع با شكوه، به طرف حرم حضرت معصومه(س) حركت داده شد و پس از طواف ضريح و نماز توسط آيت الله آقاي حاج شيخ علي پناه اشتهاردي (ره) در قبرستان باغ بهشت (روبه روي گلزار شهداي قم)، در «مقبرة العلماء»، به خاك سپرده شد.
پي نوشت ها:
1 - اقتباس از كشكول مذكور، ص 173 و 174.
2 - كشكول، ص 103 و پاره اي از دستخط هاي بازمانده از آيت الله تقوي.
3 - «الغدير»، ج 7، ص 162 و «قاموس الرجال»، ج 7، ص 474.
/110210105
ولادت
محقق وارسته آيت الله حاج شيخ حسين تقوي اشتهاردي(ره) در سال 1304 ش، در خانواده روحاني متولد شد. پدر و مادر نام اين نوزاد فرخنده را حسين گذاشتند. حسين در پنج يا شش سالگي نزد پدر، تحصيل را آغاز كرد. طبق رسم آن زمان، نخست به ياد گرفتن تلاوت آيات قرآن پرداخت. پس از آن به تحصيل درس فارسي، كه كتاب «معراج السعاده»، تأليف مرحوم آيت الله ملا احمد نراقي(ره) بود، پرداخت. رياضي را نيز در محضر پدر آموخت.
در دوازده سالگي به خواندن «جامع المقدمات» كه اولين كتاب درسي حوزه است، مشغول شد. در سال 1315 شمسي مرحوم حاج شيخ يحيي تقوي، مدرسه علميه مخروبه را تعمير كرد و حوزه كوچكي در آن جا تشكيل داد. شيخ حسين تقوي همراه بعضي از دوستان، دروس سطح مانند: «لمعه» و «قوانين» را نزد پدر فرا گرفت و در كنار درس، براي تأمين زندگي به كار و كسب نيز اشتغال داشت.
مختصری از شرح حال پدر
پدر وی آيت الله حاج شيخ يحيي تقوي از علماي برجسته، مخلص و خدمتگزار شهر اشتهارد بود. اين عالم رباني، در صفات و ارزش هاي اخلاقي، عرفاني و شاگردپروري، در سطح بالايي قرار داشت. شخصيت فكري، اخلاقي و اجتماعي آيت الله تقوي در سايه پدري از اهل تقوا شكل گرفت و به رشد و تعالي رسيد.
شيخ حسين تقوي، علاقه فراوان به تحصيل داشت و مي خواست تمام وقت مشغول تحصيل باشد. او مي نويسد:
صبح ها مشغول خريد و فروش و تأمين معاش و رسيدگي به امور خانه بودم و تنها بعد از ظهرها درس مي خواندم. ديدم با اين وضع به جايي نخواهم رسيد، نزد پدر رفتم و عرض كردم: اجازه بفرما يا به قم براي ادامه تحصيل بروم و يا به كسب و كار مشغول شوم. وی كه بسيار علاقه داشت تحصيلات حوزوي را ادامه دهم، اجازه دادند به قم عزيمت كنم.
از اين رو در سال 1325 شمسي به قم سفر كردم. يك ماه بود كه مرجع معروف، آيت الله العظمي سيد ابوالحسن اصفهاني(ره) در نجف اشرف رحلت كرده بود.(1) مدتي نيز از آمدن حضرت آيت الله العظمي بروجردي (ره) به قم مي گذشت و روز به روز بر رونق حوزه علميه قم تحت زعامت آن مرجع عاليقدر، افزوده مي شد. در مدرسه فيضيه در يكي از حجره ها سكونت نمودم و مدت هفت سال در آن حجره بودم؛ شرايط حجره از نظر بهداشت، آب و هوا و غذا و ساختمان، بسيار بد بود، به گونه اي كه بيماري رُماتيسم گرفتم، در چنين شرايطي با ذوق و شوق به تحصيلات خود ادامه دادم.
اساتيد سطح شیخ تقوی در قم
اساتيد دروس سطح ايشان در حوزه قم عبارتند از:
1 - مرحوم شهيد آيت الله صدوقي يزدي؛ 2 - مرحوم شهيد علامه مرتضي مطهّري؛ 3 - مرحوم آيت الله مجاهدي تبريزي؛ 4 - مرحوم آيت الله حاج عبدالجواد اصفهاني؛ 5 - مرحوم آيت الله آقا جواد خندق آبادي؛ 6 - مرحوم آيت الله آقا ميرزا علي اصغر علامه تهراني؛ 7 - مرحوم آيت الله حاج آقا باقر سلطاني (اعلي الله مقامهم).(2)
استادان درس خارج
آيت الله تقوي در درس خارج فقه و اصول مراجع وقت، شركت مي كرد كه مي توان به افراد ذيل اشاره داشت:
1 - آيت الله العظمي حاج آقا حسين بروجردي(ره).2 - امام خميني(ره). 3- آيت الله العظمي سيد محمدرضا گلپايگاني(ره). 4 - آيت الله العظمي سيد محمد حجت(ره). وی مقداري از درس خارج فقه و فلسفه را در محضر علاّمه طباطبايي فرا گرفت. البته در این ميان بيشتر از دروس آيت الله العظمي بروجردي(ره) و امام خميني(ره) استفاده كرده است.
وی در دوره اصول خارج امام خميني(ره) از آغاز تا پايان شركت و آن را به طور كامل تقرير كرده که مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام (ره) اين تقريرات را با عنوان «تنقيح الاصول» در چهار جلد، چاپ و منتشر نموده است.
مرحوم آيت الله حاج آقا جواد خندق آبادي به شیخ حسین تقوی گفته بودند: شما مجتهد شده ايد و ديگر نياز به استاد نداريد و نبايد تقليد كنيد.
تدريس و پرورش شاگرد
يكي از اشتغالات مهم آيت الله تقوي در حوزه علميه قم، تدريس و تربيت شاگرد بود و در اين جهت مهارت و پشتكار چشم گيري از خود نشان مي داد. حدود پانزده سال در مدرسه حقّاني و مدرسه آيت الله گلپايگاني، كتاب هاي «شرح لمعه»، «مكاسب»، «رسائل» و «كفايه» را تدريس كرد. همچنين در حوزه علميه خرّم آباد نيز يك ماه تدريس كرده است. علاقه وي به دانش و دانش اندوزي به حدّي بود كه در سال هاي آخر عمر، كه بر اثر كسالت، بيشتر در منزل بود، جلسات مباحثه و تدريس در منزل وي انجام مي گرفت.
مرحوم تقوي، مدت ها در مدرسه علميه حاج ملاّ صادق قم تدريس مي كرد و شب ها در همان جا نماز جماعت را اقامه مي نمود و روزهاي پنجشنبه براي خواهران طلبه تفسير مي گفت.
شاگردپروري وی را مي توان از امتيازات آن مرحوم دانست؛ شاگرداني برجسته و كارآمد كه اكنون بسياري از آنها در نظام اسلامي و حوزه هاي علميه، منشأ خدمت هستند.
تأليفات
از آنچه گذشت، معلوم شد كه علاوه بر تحصيل و تدريس، به تحرير و تقرير فقه، اصول، فلسفه، تفسير، حديث و اخلاق مي پرداخت. برخي از كتاب هاي چاپ شده و چاپ نشده وی عبارتند از:
1 - تقريرات دوره كامل درس اصول حضرت امام خميني(ره) به نام «تنقيح الاصول» (در چهار جلد). 2 - تقريرات درس فقه مكاسب ايشان تا شرايط متعاقدين (آماده براي چاپ). 3 - تقريرات درس فقه آيت الله العظمي بروجردي (مخطوط). 4 - اصول المذهب، به زبان عربي (مخطوط). 5 - فروع المذهب (مخطوط). 6 - معاشرت از ديدگاه وحي (مخطوط).
تبلیغ و خطابه
آيت الله تقوي با آن كه از مجتهدين و از مدرسين بود، اما از وظيفه تبليغ دين و بيان حلال و حرام و وعظ و ارشاد غافل نمي شد. از اين رو در ماه مبارك رمضان و محرم، بنا به دعوت اهالي اشتهارد، به آنجا رفته و ضمن اقامه جماعت، به تبليغ دين مي پرداخت و مدت ها قبل از انقلاب، نماز جمعه را نيز اقامه مي کردند.
در اشتهارد دو مسجد را اداره کرده و با تلاش هاي شبانه روزي خود تا مدت 35 سال اين كار را ادامه دادند. از آن جا كه وی بر مسائل اسلامي و احكام، بسيار تسلّط داشت و مطالب را روان و سلیس بيان مي كرد، لذا توانست تحول خوبي در آن سامان به وجود آورد. بياناتش اثر خاصي داشت و از اين رو عدۀ بسياري تحت تأثير قرار گرفته و بر ايمان و كمالات خود افزودند.
خدمات اجتماعي
آيت الله تقوي(ره) در ضمن وعظ و ارشاد در اشتهارد، به نيازهاي مادي و رفاهي مردم نيز توجه خاصي داشتند و در رفع آن نيازها به جدّيت مي كوشيدند.
نداشتن آب آشاميدني از مشکلات اشتهارد بود. مردم از قنات دوردستي، آب شُرب خود را تأمين مي كردند. لذا وی با راهنمايي و زمينه سازي و با همت مردم، مزرعه اي را كه داراي آب شيرين بود و در حدود يك فرسخي اشتهارد قرار داشت، خريداري و آب آن را به اشتهارد لوله كشي مي كرد. شروع اين كار در سال 1348 بود و هم اكنون بعد از گذشت سال ها از اين آب استفاده مي شود.
ويژگي هاي اخلاقي و معنوي مرحوم آيت الله تقوي
آیت الله تقوی ساده مي زيست و از زرق و برق و تشريفات دنيا دوري مي جست. اگر بعضي از بستگان به تجمّل رو مي آوردند، انتقاد مي كرد. او با اين كه مي توانست از موقعيت ها براي دنياي خود استفاده فراوان نمايد، به آنها پشت كرد. گمنام زيست و تمايل به شهرت نداشت. در مصرف وجوهات احتياط مي كرد و خود را مديون امام عصر(عج) مي دانست. محل زندگي او در قم از آغاز در يك منزل قديمي در يكي از محله هاي قديمي شهر قرار داشت و تا آخر در همان جا بود. در غذا و لباس و روش و منش، زاهدانه عمل مي كرد. هيچ امتياز مادي نسبت به همسايگان نداشت. در مورد محل قبر خود نيز اهميت نمي داد. وقتي از وي درباره محل دفن مي پرسيدند، مي گفت: محل دفن مهم نيست.
عبد خدا و شيفته ولايت
شیخ حسین، عبادت و بندگي خدا را بر همه چيز ترجيح مي داد. در حوادث و مسائل، رضاي خدا را معيار گزينش قرار مي داد و در بيان احكام و مسايل شرعي، جدي و قاطع بود. مودّت و ارتباط با خاندان رسالت، از ويژگي هاي ديگر او است. ذكر مصيبت امام حسين(ع) و ساير اهل بيت (ع) را كوتاه اما با گريه مي خواند. نام مبارك امامان(ع) را با احترام خاصي مي برد. به سادات احترام مي كرد و با وجود پادرد، دو زانو در برابرشان مي نشست.
چگونگی شفاگرفتن مرحوم تقوی از امام رضا(ع) از زبان خودش
در سال 1330 شمسي، بر اثر رطوبت حجره مسكوني مدرسه فيضيه به روماتيسم سختي مبتلا شدم؛ مدت ها طول كشيد و از معالجات نتيجه نگرفتم تا اين كه براي زيارت مرقد حضرت امام رضا(ع) به مشهد مشرف شدم. در آنجا به من گفتند: يكي از علماي معروف مشهد، آيت الله حاج شيخ حبيب الله گلپايگاني است، نزد او برو تا براي شفايت دعا كند. فكر كردم نزد او بروم و از ايشان بخواهم كه براي من دعا كند تا بلكه خوب شوم؛ در اين هنگام به ياد حديثی افتادم كه: روزي جمعي از اصحاب در محضر رسول خدا(ص) بودند. ناگهان آن حضرت فرمود: هم اكنون يكي از اهل بهشت وارد مجلس ما مي شود. چند لحظه نگذشت كه مالك بن نويره وارد شد؛ در حالي كه وضو گرفته و كفش هايش در دستش بود. سپس خداحافظي كرد و رفت. دو نفر از اصحاب به دنبال او دويدند و با خود گفتند: رسول خدا(ص) گواهي داده كه مالك، از اهل بهشت است، برويم به او بگوييم براي ما دعا كند. آنها خود را به مالك بن نويره رساندند و ماجرا را گفتند و تقاضاي دعا كردند. مالك گفت: خدا شما را نيامرزد! گفتند: اين چه دعايي است؟. گفت: شما پيامبر عظيم الشأن(ص) را گذاشته ايد و براي دعا كردن، نزد من آمده ايد؟.
وقتي اين حديث يادم آمد، به خود خطاب كرده و گفتم: قطبِ عالمِ امكان، امام هشتم علي بن موسي الرضا(ع) را گذاشته اي و مي خواهي نزد آن عالم زاهد بروي؟. هماندم به حرم حضرت رضا(ع) برگشتم با توسل به آن حضرت، شفا يافتم. (3)
خوش رويي و اخلاق نيك
او از اخلاق خوبي برخوردار بود. با اين كه مدت ها بر اثر بيماري رنج مي برد، در گفتار خود با مثال ها و لطيفه هاي شيرين موجب سرور و شادماني حاضران مي شد؛ حتي در منابر هم، گاهي لطيفه هايي مي گفت و شنوندگان را مي خنداند. لطيفه هاي او در عين حال، آموزنده نيز بود؛ به عنوان نمونه مي گفت: شخصي از مرحوم آيت الله آقا جمال خوانساري پرسيد: آيا اگر كسي يك پاي خود را بلند كند، حرام است؟. گفتند: نه. پرسيد: اگر يك دستش را بلند كند، حرام است؟. جواب دادند: نه. پرسيد: يك پا يا دو پاي خود را بلند كند، حرام است؟. گفتند: نه. پرسيد: اگر سرش را تكان دهد، حرام است؟. پاسخ دادند: نه. گفت: رقص هم همين حركات است. پس چرا حرام است؟. آقا جمال گلپایگانی در پاسخ گفتند: مفرداتش، عيبي ندارد، ولكن مرده شور تركيبش را ببرد!!.
تواضع نسبت به پدر
آیت الله تقوی نسبت به پدر و مادر و اساتيدش تواضع مخصوصي داشت و همواره آنها را به نيكي ياد مي كرد. به پدرش، بسيار احترام مي كرد، روزي نبود كه از او ياد نكند، گاه مي گفت: پدر نازنيني داشتم.
به ياد دارم (نویسنده) پدر بزرگوارش مرحوم آيت الله حاج شيخ يحيي تقوي(ره) هنگامي كه عصا زنان حركت مي كرد، وی همواره يك قدم پشت سر پدر راه مي رفت و عملاً به ما كه در آن هنگام در سنين كودكي بوديم، درس تواضع و احترام پدر را مي آموخت.
ياد آخرت و آرامش پيش از سفر
آيت الله تقوي از بي اعتباري دنيا و عبرت هاي آن بسيار مي گفت. با تلاوت آيات قرآن و نقل روايات و خواندن اشعار هشدار دهنده، شنونده را به ياد آخرت مي انداخت و چون خود از عمق وجودش به ياد آخرت بود، ديگران را نيز تحت تأثير قرار مي داد.
آيت الله تقوي(ره) با ياد مرگ و اعتقاد به قيامت و بي اعتباري دنيا، زنگار دلبستگي هاي دنيوي را از قلب خود مي زدود و آماده براي سفر دائمي آخرت مي شد. از اين رو هنگام احتضار، بدون اضطراب آماده استقبال از مرگ بود.
از آن مرحوم، يك پسر به نام مرتضي تقوي و شش دختر به یادگار مانده است.
رحلت و تشييع
آیت الله شیخ حسین تقوی پس از مدت ها كسالت در ششم ماه مبارك رجب 1421ق. برابر با 14 مهر 1379 ش. حالش منقلب شد و در حالی که به ذكر خدا مشغول بود با آرامش خاصي نام خدا و شهادتين را به زبان آورد و حدود ساعت 30/10 شب به لقاء الله پيوست.
پيكر پاکش در روز جمعه 15 مهرماه از مسجد امام حسن عسکری (ع)، با تشييع با شكوه، به طرف حرم حضرت معصومه(س) حركت داده شد و پس از طواف ضريح و نماز توسط آيت الله آقاي حاج شيخ علي پناه اشتهاردي (ره) در قبرستان باغ بهشت (روبه روي گلزار شهداي قم)، در «مقبرة العلماء»، به خاك سپرده شد.
پي نوشت ها:
1 - اقتباس از كشكول مذكور، ص 173 و 174.
2 - كشكول، ص 103 و پاره اي از دستخط هاي بازمانده از آيت الله تقوي.
3 - «الغدير»، ج 7، ص 162 و «قاموس الرجال»، ج 7، ص 474.
/110210105